به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دکتر محمدحسن داودی؛ مدیرعامل مدارس کودکان کار صبح رویش در گفتوگو با دبیرخانۀ جشنوارۀ ملی اعطای نشان نیکوکاری ضمن ارائۀ تحلیلی از وضعیت فعالیتهای نیکوکاری در کشور درباره این جشنواره به ایراد سخن پرداخت. آنچه در ادامه میآید، حاصل این گفتوگوست:
- برای آغاز گفتوگو و پیش از اینکه وارد پرسشهای اصلی شویم، قدری دربارۀ مدارس کودکان کار صبح رویش و فعالیتی که انجام میدهید برای مخاطبان توضیح دهید.
صبح رویش یک انجیاوی مردمی است و با یک تیمی داریم مراکز صبح رویش را برای بچههای سرزمینمان پیش میبریم. تا الان 10 مدرسه و مرکز ویژه بچههای کار و بچههایی که در معرض آسیبهای اجتماعی یا شرایط دشوار هستند راهاندازی کردهایم. حدود هزار و 500 نفر از کودکان کار را در این مدارس تحت پوشش داریم و تلاش میکنیم تا بچهها در کنار آموزش درس و چیزهایی که باید در کتابهای درسی یاد بگیرند، مهارتهای شغلی را برای سن پس از 18 سالگی یاد بگیرند تا دیگر مجبور نباشند با شرایط سخت و مسائلی مانند خلاف کردن و ... درآمدزایی کنند و با این آموزشها بتوانند یک شهروند مؤثر باشند و با شغل درست و پردرآمد و آبرومند، زندگیشان را سپری کنند.
- این مدارس چه مقاطعی دارند؟
همه مقاطع را برای پسران داریم و برای دختران نیز تا پایان سال نهم را داریم و در حال تلاش هستیم تا بتوانیم پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم را نیز برای دختران داشته باشیم. همچنین مراکز مهارتآموزی، مرکز رشد که مربوط به بحث ورود بچهها به شغل و مسیر زندگیشان است و بحثهای تخصصی دیگر را نیز دنبال میکنیم.
- فرمودید هزار و 500 دانشآموز را تحت آموزش دارید. به طور کلی آماری دارید که چند کودک کار در تهران وجود دارد؟
آمار دقیقی وجود ندارد اما دربارۀ آمارهایی صحبت میشود و تخمین ما این است که در تهران، کودکان کار تقریباً 18 تا 20 هزار نفر هستند.
- بقیه کودکان کار تحصیل نمیکنند یا به مدارس دیگری میروند؟
انجیاوهای مختلفی دارند در این زمینه تلاش میکنند و حدود 20 انجیاو در تهران فعال است و تعدادشان در کشور بیش از این عدد است. البته خیلی از این بچهها نیز تحت پوشش هیچ انجیاویی برای کار آموزشی نیستند و مدرسه هم نمیروند.
- شنیدهام که 90 درصد از آنها نیز فرزندان اتباع هستند.
نه، 90 درصد نیست و آمارها مختلف است. برخی از پایشهایی که فقط در سطح شهر انجام شده است، آمارهای 80 تا 90 درصد را میدهد؛ زیرا یک ذهنیت عمومی وجود دارد که همه کودکان کار کسانیاند که در کوچه و خیابان و سطح شهر دیده میشوند. اما واقعیت این است که بیشتر بچههای کار یعنی 80 درصد آنها در زیرزمینها دارند کار میکنند و حدود 20 درصد از آنها جاهایی هستند که در معرض دید مردم و پایشگران قرار دارند. بنابراین اگر در مورد اتباع صحبت میکنیم باید توجه کنیم آن پایشهایی که در این زمینه انجام شده است، در مورد بچههای سطح شهر است که اصطلاحاً بچههای کار در خیابان هستند. البته ماهیت کار انجیاویی و مردمی نیز فارغ از ملیت، نژاد و ... است و کودک بما هو کودک، اصل است.
- بله، اتفاقاً این نقطه قوت و انسانی کار شما است که این هیاهوهای اخیر هم که متأسفانه به صورت غیرانسانی علیه اتباع شکل گرفته شما را تحت تأثیر قرار نداده است. گرچه ساماندهی آنها امری ضروری و عقلانی است، اما اینکه بخواهیم کرامت انسانی و آموزش را نسبت به فرزندان اتباع سلب کنیم، اوج غیرانسانی بودن است.
دقیقاً همینطور است. یک مقدار فضا هیجانی است و حرف همه سازمانهای مردمنهاد و افراد فعال در این حوزه این است که حتماً باید ساماندهی به شکل درستی در مورد سیاستهای مهاجرپذیر انجام بشود. اینطور که در هیجانها مطرح میشود، مهاجران فقط به عنوان یک مسئله یا آسیب مطرح میشوند؛ در حالی که مهاجر آن هم طبق مطالعات جمعیتشناسی کشور مشخصاً میتواند یک فرصت باشد. البته یک طرح ساماندهیشده نیز در کشور مورد نیاز است و اگر نباشد حتماً در سالهای آینده دچار مشکل میشویم. سال 1430 کشور ما جز با استفاده از مهاجرین اعم از افغانستانی یا ... نمیتواند مسائل طبیعی و نیازهای شغلی جامعه را حل بکند. اینها مطالعاتی است که اساتید حوزه جمعیت به آن رسیدهاند.
بنابراین باید با مهاجرین با یک اصولی برخورد شود. ما هم با این مخالف هستیم که یک نفر بدون هیچ ثبت و ضابطهای از افغانستان وارد ایران شود و بعد به واسطه همین نابسامانیها کمکم آسیبهای اجتماعی هم ایجاد شود؛ آسیبهایی که جایی برای حل آن در کشور وجود ندارد؛ زیرا هموطنان ما هزاران مشکل اقتصادی دارند. اما به هر تقدیر باید با روشهای انسانی این موضوع اصلاح شود.
- به سراغ بحث اصلیمان برویم. میخواهیم به بهانه جشنواره اعطای نشان نیکوکاری و اتفاقی که دارد در کشور رقم میخورد، یک تحلیلی از وضعیت کلی خیر در کشور داشته باشیم. به نظر شما فعالیتهای خیریه در کشور به چه سمتوسویی میرود و ما الان در کجا ایستادهایم.
سؤال خیلی خوبی را مطرح کردید. همه خیریهها و انجیاوها جمله معرفی دارند و آن اینکه اگر قرار است کشور توسعه پیدا کند، باید کارهای اجتماعی در قالب ظرفیتهای مردمی توسعه یابد که همان سازوکار انجیاوها است. کشور ما یک کشور در حال توسعه با مجموعهای از مسائل پیچیده است که فقط دولت بهتنهایی نمیتواند این مسائل را حل کند، حتی اگر در کنار بخش دوم که بخش اقتصادی و شرکتها باشد بخواهد کار را انجام دهد. بنابراین لازم است تا به سازمانهای بخش سوم که یکی از محورهای اساسیاش انجیاوها هستند، توجه شود.
اما وضعیت فعلی سازمانهای مردمنهاد از جهت کیفیت، وضعیت خیلی مطلوبی نیست، هرچند که فعالان حوزه خیریهها تلاشهای فراوانی را انجام میدهند اما خیلی جاها مشاهده میکنیم که موازیکاری اتفاق میافتد و انجیاوها و خیریهها از کار یکدیگر آگاه نیستند و دستهایشان در دست یکدیگر نیست. گاهی اوقات نیز برخی خیریهها دارند خلاف جهت صحیح حرکت میکنند. یعنی به صورت مشخص در جاهایی نباید حمایتهای ارزاق و معیشتی انجام بشود و باید بیشتر اشتغال، توانمندسازی و کارهای اساسی صورت بگیرد اما میبینیم که اینطور نیست و اتفاقات درستی نمیافتد و یک خیریه که نیت خیر هم دارد با مهربانی اما ناآگاهی کار دهها خیریه را با پخش کردن بستههای معیشتی و ارزاق خراب میکند.
از این جهت فکر میکنم وضعیت مطلوب نیست، هرچند که وضعیت غیرقابل قبول هم نیست و خیرین دارند کارهای بزرگی در کشور انجام میدهند. برای نمونه در مدرسهسازی خیرین سهم جدی دارند که این سهم در دنیا قابل بیان و عرضه است و کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که خیرین چنین سهمی در مشارکت با دولت ایفا کنند. یا در حوزه سلامت و در بیمارستانها و سایر حوزهها نیز همینطور است و مجموعههای خیلی قوی و خوبی دارند فعالیت میکنند و مجموعههای مختلفی هم دارند به شکل محلی یا ملی فعالیتهای خوبی را انجام میدهند. اما نیازمند این است که به جای موازیکاری، دستها در دست یکدیگر قرار بگیرد و صدای واحدی ایجاد شود.
تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است و مجمع خیرین نیز دارد کارهای خوبی دربارۀ خیرینی که شخصیتهای حقیقی هستند انجام میدهد و این مجمع این افراد را دور هم گرد آورده است و دارد تلاش میکند که صدای واحد را ایجاد کند. همچنین شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه را داریم که مؤسسات حقوقی خیریه را عضوپذیری میکند و همچنان هم این موضوع دارد ادامه مییابد. در حدود 10 سالی که این شبکه راهاندازی شده است، تلاشهای خوبی صورت داده است، اما همچنان لازم است که در خود انجیاوها و خیریهها، بیشتر به این تشکلها و شبکهها بپیوندند و خود این شبکهها و تشکلها بتوانند در حوزه مطالبهگری و حوزههای مختلف ورود کنند.
الان ایامی است که بودجه در مجلس بررسی میشود. اما چقدر از انجیاوها و خیریههای ما میتوانند روی لایحه بودجه تأثیراتی بگذارند و به پیگیری مصوبات بودجه بپردازند و به عنوان یکی از شریانهایی که تعیینکننده مسیر دستگاههای اجرایی در سال آینده هستند تأثیر بگذارند؟ آنها میتوانند روی بخشهای مختلف کشور اثر داشته باشند. البته شاید اولین چیزی که پس از طرح این موضوع به ذهن انجیاوها میرسد این است که خودشان میتوانند از بودجه منتفع شوند، اما منظور من این نیست، بلکه منظورم این است که بتوانند اثراتی را در بودجهها بگذارند که برای جامعه مخاطبشان در شهرهای مختلف اتفاقات مختلفی بیفتد یا خیلی از موضوعات دیگری که به بخشهای دولتی، حاکمیتی و بخشهای اجتماعی و مردمی برمیگردد را پیگیری کنند. فکر میکنم بحث سطح بلوغ جامعه مدنی، انجیاوها، خیرین و خیریهها یک موضوعی است که باید بیش از پیش همه ما به آن بپردازیم و توسعهاش بدهیم.
- فکر میکنم مسئلهشناسی خوبی داشتید و یک تصویر کلی و منصفانهای از فعالیتهای خیریه در کشور ارائه شد. آیا راهکارهایی در ذهن دارید در کوتاهمدت یکسری کارهای مؤثر انجام شود؟ یعنی راهکاری دارید که ناظر به این باشد که هم دولت و هم خیرین بتوانند وضعیت خیریهها را از حالتی که اکنون هست بهتر، کارآمدتر و مؤثرتر کنند؟
فعالیت مدنی و انجیاویی از جنس فعالیتهای ریشهای است و نه فعالیت کوتاهمدتِ موقت. اما فکر میکنم مدام دنبال راهکارهای کوتاهمدت بودهایم که اثرات کوتاهمدتی دارد و بعضاً حتی اثراتش در تضاد با راهکارهای درازمدت است. در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... نیز این را مشاهده کردهایم. از این جهت فکر میکنم باید بیشتر به سمتی برویم که در زیستبوم اجتماعی کشور و در اکوسیستم انجیاوهای کشور، صحبت از ریشهها و راهکارهای میانمدت و درازمدت بکنیم. برای نمونه دربارۀ موضوع مهاجرین به صورت مکرر راهکارها و مداخلات کوتاهمدت اتفاق افتاده است و الان هم همین مسئله است، ولی اینها خیلی اوقات مُسَکن است و خیلی اوقات هم حتی شاید نتیجه عکس داشته باشد.
بنابراین باید به سمت تقویت تشکلهایی از جنس صدای واحد، شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری، مجمع خیرین کشور و جاهایی مانند جامعه خیرین مدرسهساز و ... برویم که فعالیتهای اثربخشی را در این حوزه دنبال میکنند. این فقط در نسبت با حاکمیت و بحث ادوکیسی و این موضوعات نیست و خیلی اوقات وقتی این شبکهها دستبهدست هم دهند، میتوانند مسائل داخلی خود انجیاوها را حل کنند و زمینه حل کردن مشکلات موازیکاریهایی که دارد اتفاق میافتد را فراهم کنند. در مجموع در کشورمان خیلی جای آزمون و خطا نداریم. وضعیت اجتماعی کشور به نحوی است که شاید به تعبیری از نابسامان فراتر است و یک جاهایی مانند یک انبار باروت است که دیگر جای ریسک کردن و خطر کردن ندارد و فقط باید رفتهرفته با پروژههای درازمدت به فکر این بود که واقعاً یک کار اساسی با رویکرد حل مسئله و البته با توجه به واقعیات انجام شود. من از مسائل خیلی ماورایی و ایدهآل صحبت نمیکنم، اما باید راهکارهای اثربخش را دنبال کنیم.
مسئولان هم خیلی اوقات رویکردهای اینچنینی دارند ولی ما در جامعه مدنی، خیلی اوقات نتوانستهایم یک بسته مشخص تصمیمگیری درست را روی میز مسئولان بگذاریم. اگر کسی میآید و مثلاً مسئولیت سازمان بهزیستی را قبول میکند، انتظار این است که سازمانهای بخش سوم که سالهای سال کار کردهاند، بتوانند به او بستههای تصمیمگیری درستی را ارائه بدهند. به غیر از موارد استثنایی که وجود دارد، خیریهها و انجیاوها اگر در جلسهای کنار هم بنشینند، 15-10 موضوع سطحی و حتی برخی اوقات موضوعاتی که مقابل یکدیگر قرار دارند را مطرح میکنند.
بنابراین، به عنوان راهکار بر تقویت شبکهها و ساختارهایی که دستبهدست هم بدهند تأکید میکنم. شاید شکلگیری این وحدت بتواند به افزایش سطح بلوغ زیستبوم نیکوکاری و اجتماعی کشور کمک کند.
- همانطور که مطلع هستید طی ماههای گذشته یک تجربه جدیدی در سطح کشور در عرصه خیر رخ داد و یک تمرینی بود که برای نخستینبار چندین مجموعه دولتی و غیردولتی کنار یکدیگر جمع شدند تا جشنوارهای به نام جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری را برگزار کنند که هدفش نیز توسعه زیستبوم نیکوکاری بوده است و میخواهد از روشهایی مانند روش ارزیابی خیریهها به این هدف نزدیک شود. دیدگاه شما دربارۀ برگزاری چنین جشنوارهای چیست و اینکه اهمیت این قبیل جشنوارهها را چقدر میدانید؟
این فعالیت که موجب شده است بخشهای دولتی و بخشهایی که در حوزه کار اجتماعی فعال هستند کنار یکدیگر قرار بگیرند، اتفاق خیلی خوب و درستی است و امیدوارم که ادامه پیدا کند و استمرار و پایداریاش دغدغه جدی است که باید دنبال شود و امیدواریم که تدابیر خوبی را مسئولان این حوزه و راهاندازندگانش بتوانند دنبال کنند. اما در مورد بحث رتبهبندی و ارزیابی، یک موضعی از طرف مجموعه خودمان دارم و آن اینکه خیلی استقبال میکنیم و من فکر میکنم چنین موضوعی واقعاً لازم است و خلأ آن احساس میشود. اما یک پیشبینی دارم که باید حتماً با حضور ذینفعان مختلف این حوزه مخصوصاً خود خیریهها و انجیاوها، این موضوع به درستی تحلیل شود. پیشبینی من این است که در ابتدا خیلی استقبال نشود و حتی نگرانیهایی ایجاد شود و گاردهایی گرفته شود که برخی از آنها به حق است و برخی از آنها نیز ممکن است به دلیل همان مسائل اختلاف در سطح بلوغ باشد.
خیلی از فعالان حوزه انجیاو سالهای قبل هم در این زمینه صحبتهایی کردهاند اما به واسطه نقدهای درستی که مطرح شد این موضوع به زمانهای بعد موکول شد. اگر قرار است چنین پرچمی بلند شود و رتبهبندی کند، خیلی مسائل جدی و جزئی را باید بررسی کرد. با یک کار سریع و فوری که مثلاً بگوییم تا فضایی مهیا است یا تا افرادی دستبهدست هم دادهاند باید عجله کنیم و فلان کار را انجام بدهیم، موضوع با شکست مواجه میشود. بنابراین به عنوان یکی از اعضای جامعه توصیه میکنم که با صبر و تدبیر، موضوع مشارکت ذینفعان مختلف را در نظر بگیریم و کاری که بیشترین وحدت را داشته باشد دنبال کنیم.
این جشنوارههای ملی و معرفی نیکوکاران در سطح حقیقی یا حقوقی، موضوعی است که خیلی میتواند بیش از پیش مسائل حوزه نیکوکاری، خیریه و اجتماعی را در کشور ترویج کند و در پایان به شما و همکارانتان نیز خداقوت میگویم.
دیدگاه خود را بنویسید