12 آذر 1403
مناسب‌سازی شهری برای معلولان ضروری است و عزم ملی می‌طلبد / از مناسب‌سازی مهم‌تر، فرهنگ‌سازی است
همزمان با روز جهانی افراد دارای معلولیت ، علی کرمی کبیر، فعال اجتماعی و عضو هیئت‌مدیره بنیاد خیریه معلولین ایران در گفت‌وگو با خیر ایران اظهار کرد: مناسب‌سازی شهری برای معلولان  ضروری است و عزم ملی می‌طلبد. هرکس به وظیفۀ خودش در قبال مناسب‌سازی باید  عمل کند اما از آن مهم‌تر فرهنگ‌سازی است. اگر نگاه جامعه به معلولان اصلاح  نشود، مناسب‌سازی تأثیری نخواهد داشت.

  به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، سوم دسامبر (مقارن با 13 آذرماه) روز جهانی افراد دارای معلولیت است. به بهانۀ این روز و به منظور پاسداشت حقوق این افراد در جامعه، با علی کرمی کبیر که از خود از جامعۀ افراد دارای معلولیت است و به عنوان یک فعال اجتماعی در زمینۀ بهبود کیفیت زندگی معلولان فعال بوده است، به گفت‌وگو نشستیم. آنچه در ادامه می‌آید حاصل این گفت‌وگوست:

 - امروز بنا داریم تا در این گفت‌وگو دربارۀ مسائل و وضعیت معلولان در کشور صحبت کنیم و انتقادات و پیشنهاداتی که حول این موضوع وجود داشته و دارد را بررسی کنیم و ایده‌های شما را بشنویم. اما پیش از ورود به بحث اصلی، به عنوان سؤال نخست قدری از خودتان برای مخاطبان ما بفرمایید.

 من علی کرمی‌کبیر، فعال اجتماعی و عضو هیئت‌مدیره بنیاد خیریه معلولین ایران هستم و از اینکه امروز در خدمت شما هستم خیلی خوشحالم. از سال 1382 دچار آسیب نخاعی شدم و به دنیای افراد دارای معلولیت وارد شدم.

 - چطور این اتفاق رخ داد؟

 در مسیر دانشگاه برای انتخاب واحد بودم که خودرویی که سرنشینش بودم واژگون شد و متأسفانه به بیرون ماشین پرتاب شدم. مهره‌های ستون فقراتم شکست و دچار آسیب نخاعی شدم. کبدم پاره شد، دنده‌هایم شکست و 14 روز در کما بودم و بعد از اینکه به هوش آمدم فهمیدم که دیگر قادر به راه رفتن نیستم. 

 - چند سالتان بود؟

 23 سالم بود که این اتفاق برایم افتاد و پس از آن سبک زندگی‌ام تغییر کرد و وارد دنیای افراد دارای معلولیت شدم.

 - بعد از آن حادثه و بعد از آن اتفاق هیچ‌وقت شده است به خودتان بگویید که من پشیمانم از اینکه زنده ماندم؟

 واقعیت این است که زنده بودن و نبودن دست ما نیست، اما وقتی که در بیمارستان بودم، استادی به نام آقای دکتر طباطبایی داشتم که به عیادتم آمد که جا دارد اینجا از ایشان یادی بکنم. او یک حرفی به من زد که خیلی برایم تأثیرگذار بود. گفت ببین علی، در روز، کلی آدم بر اثر سانحه و حوادث از دنیا می‌روند و آن تصادف وحشتناکی که تو کردی هم به نحوی بود که اگر از دنیا می‌رفتی، هیچ اتفاقی نمی‌افتاد، اما اگر ماندی و خدا به تو فرصت دوباره زندگی کردن داده است، قطعاً با تو کار داشته است و قطعاً رسالتی بر عهده‌ات بوده است که باید زنده می‌ماندی و آن رسالت را انجام می‌دادی. 

 بنابراین من فکر می‌کنم که زنده بودنم شاید در امتداد همان رسالتی است که باید در این دنیا انجام بدهم.

 - الان از زندگی لذت می‌برید و فکر می‌کنید که آیا در مسیر تحقق آن رسالت قرار دارید؟

 هر چقدر که دارم جلوتر می‌روم، حرف این استاد عزیز برایم پررنگ‌تر و واضح‌تر می‌شود. می‌بینم که بله، درست می‌گفت. من به فردی تبدیل شده‌ام که دارم به هم‌نوعان خودم کمک می‌کنم و خیلی دوست دارم شرایط زندگی برای این آدم‌ها راحت باشد و به قول معروف این افراد هم چون عضوی از این جامعه هستند، حقوقشان محترم شمرده شود. 

 - به افرادی که دارای معلولیت هستند چه مدل کمک‌هایی می‌کنید؟

 در بنیاد خیریه‌ای که من کار می‌کنم، در حوزه خدمات توانبخشی، به معلولان وسایل کمک‌توانبخشی اهدا می‌کنیم، آن‌ها را سفر می‌بریم و کمکشان می‌کنیم تا توانمند شوند و اگر قادر به انجام دادن کارهایی هستند، فعالیت‌های هنری را یاد بگیرند و مهارتی را بیاموزند و در نهایت به یک اشتغال پایدار دست یابند که بتواند وسیله معیشتشان شود و خودشان روی پای خودشان باشند و احساس اینکه سربار جامعه هستند را نداشته باشند.

 - بنیاد از چه سالی و توسط چه افرادی تأسیس شده است؟

 بنیاد خیریه معلولین ایرانیان از سال 1392 توسط خانم ناهید کلوشانی تأسیس شد و تا الان حدود سه هزار فرد دارای معلولیت جسمی و حرکتی را تحت پوشش دارد و به آن‌ها خدمت ارائه می‌کند.

 - منابع مالی بنیاد از کجا تأمین می‌شود؟

 منابع مالی بنیاد صرفاً از طریق خیرین، افراد نیکوکار و شرکت‌هایی که در حوزه مسئولیت اجتماعی فعالیت می‌کنند، تأمین می‌شود.

 - شغل و منبع درآمد شما چیست؟

 من منبع درآمدی که ثابت باشد و بخواهم بگویم، ندارم. اما چون با دنیای آی‌تی آشنایی دارم، به صورت پروژه‌ای کار می‌کنم و از این طریق درآمدی به دست می‌آورم.

 - بعد از اینکه دچار معلولیت شدید، رفته‌رفته مشکلات خودش را نشان می‌دهد. اولین جایی که شما واکنش‌ها را نسبت به این قضیه می‌بینید از خانواده آغاز می‌شود؛ چون بیشتر با آن‌ها سروکار دارید. واکنش خانواده به قضیه شما چه بود و فکر می‌کنید واکنش خانواده باید نسبت به افرادی که به هر دلیلی دچار سطحی یا نوعی از معلولیت می‌شوند، چطور باشد که یک واکنش اصولی، منطقی و درست محسوب شود.

 اولین کسانی که در اطراف فرد دارای معلولیت هستند، خانواده آن فرد هستند و اگر آن خانواده سطحی از آگاهی نسبت به نوع معلولیت یا فرد معلول یا مقوله معلولیت نداشته باشند و با این ماجرا بیگانه باشند، آن فرد به چالش خیلی بزرگی می‌افتد. من این شانس را داشتم که خانواده‌ام تا حدودی با این موضوع آشنا بودند. نمی‌خواهم بگویم این آشنایی 100 درصد بود، اما آشنایی داشتند و با موضوع معلولیت خیلی منطقی برخورد کردند و هر چقدر که جلو می‌رفتیم به فکر این بودند که من به جامعه بازگردم و تقریباً یک زندگی عادی‌ را داشته باشم.

 اما وقتی که وارد دنیای افراد دارای معلولیت شدم، دیدم تمام این‌ها اگر ابتدای معلولیتشان و ابتدای آن حادثه که برایشان اتفاق افتاده است، آگاهی و دانش مقابله با این پدیده را داشتند، خیلی راحت‌تر می‌توانستند از برخی عوارض ناشی از معلولیت عبور کنند و زندگی برای آن‌ها شاید کمی راحت‌ می‌شد. مثلاً من کسی هستم که دچار آسیب نخاعی شده‌ام. افرادی مانند من، یک زمان طلایی به مدت دو سال در اختیار دارند و اگر در این زمان طلایی بتوانند به خوبی ورزش کنند به فیزیوتراپی بروند، امکان این وجود دارد که یک مقدار از حس و حرکت‌ها به آن‌ها بازگردد و شرایطشان یک مقدار مطلوب‌تر شود. اما اگر دانش انجام این کارها وجود نداشته باشد، نه‌تنها پیشرفتی صورت نمی‌گیرد، بلکه مشکلاتی بر مشکلات آن فرد افزوده می‌شود. مثلاً شاید فرد زخم بستر بگیرد، کلیه‌ها به خوبی کار نکنند، عفونت‌های ادراری داشته باشند و ... . 

 بنابراین خانواده خیلی نقش پررنگی در زندگی فرد دارای معلولیت دارد. اما باید به این نکته هم اشاره کنم که وقتی در یک خانواده‌ای یک نفر دارای معلولیت می‌شود، آن خانواده دارای معلولیت شده است؛ یعنی خانواده خواسته یا ناخواسته با مشکلات آن فرد همراه می‌شود و سهمی از مشکلات آن فرد به‌نحوی برای خانواده است.

 - بعد از آن جریان شما وارد اجتماع می‌شوید و حالا مشکلات در سطح اجتماعی خودش را نشان می‌دهد. البته  من واقف هستم به اینکه سطح مشکلات الان نسبت به 20 سال قبل خیلی کمتر شده است و در برخی زمینه‌ها توجه به مناسب‌سازی مکان‌های شهری برای معلولان بیشتر شده است، اما ناکافی است. می‌خواهم که با ذهنیت امروزی صحبت کنید؛ یعنی فرض کنیم اگر کسی امروز وارد دنیای معلولیت شود، در سطح شهر و جامعه با چه مشکلاتی مواجه خواهد شد و فکر می‌کنید آیا این مشکلات قابل حل هستند یا نه.

 همینطور که شما فرمودید اوضاع نسبت به گذشته خیلی بهتر شده است. اما ما تا رسیدن به یک نقطه ایده‌آل و یک سطح عادی برای زندگی افراد دارای معلولیت، فاصله خیلی زیادی داریم. یک موضوعی که شاید خیلی کمتر در جامعه ما به آن توجه می‌شود، نگرش افراد تندرست جامعه نسبت به فرد دارای معلولیت است. تا زمانی که ما افراد دارای معلولیت را جزئی از بدنه اجتماع ندانیم، فکر می‌کنم مشکل این افراد حل نخواهد شد. ما باید نگرشمان را عوض کنیم و بدانیم که معلولیت احتمال برابر است و برای هر کسی ممکن است پیش بیاید و قطعاً هر فردی در طول زندگی، معلولیت را یا به طور موقت یا به طور دائم تجربه خواهد کرد.

 اما دربارۀ اینکه الان نسبت به قبل چه اتفاقی افتاده است و چه پیشرفت‌هایی کرده‌ایم و اگر امروز یک فرد دارای معلولیت می‌شود با چه مشکلاتی مواجه است، می‌خواهم بگویم تا زمانی که رسانه‌‌ها و شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت، دانش افراد جامعه نسبت به مقوله معلولیت خیلی کم بود. اما امروزه به کمک شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها، یک مقدار این دانش ارتقا پیدا کرده است. خیلی جاها که می‌روم می‌بینم بسیاری از افراد با موضوع معلولیت به صورت 100 درصد بیگانه نیستند و از طریق رسانه‌ها یا شبکه‌های اجتماعی یا با دیدن یک کلیپ یا فیلم کوتاه، یک ذهنیتی از فرد دارای معلولیت دارند اما تا وقتی که این رویه را هدف‌مند نکنیم و محتوای اثرگذار تولید نکیم، کافی نیست. 

 از زمانی که شبکه‌های اجتماعی ظهور پیدا کرد و افراد دارای معلولیت به تولید محتوا اقدام کردند، می‌بینیم که دانش جامعه در این حوزه رشد کرده است. اگر ما بتوانیم این تولید محتوا و این اطلاعات را توسط خود افراد دارای معلولیت جلو ببریم و محتواهایی که آن‌ها می‌دانند نیاز مردم و نیاز جامعه خودشان است تولید شود، ارتقائی را در سطح دانش عمومی خواهیم داشت.

 - اگر بخواهید اولویت‌های مسائل معلولان را در سطح اجتماع و شهر نام ببرید، این‌ها چه مسائلی است؟

 یکی از اولویت‌هایی که الان وجود دارد، بحث معیشت افراد دارای معلولیت است. بسیاری از افراد دارای معلولیت به دلیل هزینه‌های زیاد زندگیشان و اینکه منبع درآمد پایداری ندارند، از مشکلات معیشتی رنج می‌برند و این چیزی نیست که بخواهیم آن را کتمان کنیم و به وضوع شاهدش هستیم. امیدوارم ماده 27 قانون حمایت از افراد دارای معلولیت اجرایی شود و حداقل کمکی به معیشت افراد دارای معلولیت بشود و مسئولان اجرایی بتوانند این دغدغه بزرگ را قدری برای معلولان قابل تحمل‌تر کنند.

 موضوع بعدی، درمان و خدمات توانبخشی‌ای است که افراد دارای معلولیت باید دریافت کنند. در حال حاضر هزینه تجهیزات توانبخشی بسیار بالا رفته است. قیمت یک ویلچر بسیار صعودی است و بسیار رشد کرده است. من به خاطر دارم که در چند سال گذشته شاید یک ویلچر را 800 هزار تومان می‌خریدیم، اما الان باید همان ویلچر را شش تا هفت میلیون تومان بخریم. متناسب با آن معلولیتی که وجود دارد، ارقام تجهیزات توانبخشی فرق می‌کند. بنابراین تهیه این تجهزات توانبخشی نیز یکی از مشکلات بزرگ معلولان است.

 یکی دیگر از مشکلات عدم اشتغال پایدار برای افراد دارای معلولیت است. خیلی از افراد دارای معلولیت توانمند، تحصیل‌کرده، هنرمند و با مهارت هستند اما متأسفانه جامعه به این‌ها اعتماد نمی‌کند و برای اشتغال این افراد تبعیض قائل می‌شود و این افراد نمی‌توانند در جایگاه شایسته خودشان قرار بگیرند. اگر بتوانیم مشکل اشتغال افراد دارای معلولیت را حل بکنیم، کمک خیلی زیادی به موارد قبل که به آن‌ها اشاره کردم یعنی وضع معیشت و تأمین تجهیزات توانبخشی می‌توانیم داشته باشیم. وقتی یک فرد دارای معلولیت درآمد داشته باشد قطعاً می‌تواند بسیاری از نیازهایش را مرتفع کند.

 - در حال حاضر آیا معلولان یک مستمری یا یارانه منظمی از نهادهای دولتی دریافت می‌کنند؟

 بله. مستمری دریافت می‌کنند اما مبلغ مستمری به‌قدری ناچیز است که متأسفانه هزینه‌های این افراد را اصلاً پوشش نمی‌دهد. من فکر می‌کنم دغدغه بعدی که خیلی مهم‌تر از سه دغدغه پیشین است، موضوع فرهنگی و نگاه جامعه نسبت به افراد دارای معلولیت است. ابتدای صحبت‌ها فرمودید که افراد دارای معلولیت از عدم مناسب‌سازی مکان‌های شهری بسیار رنج می‌برند و شاید حضورشان در جامعه با مشکلات زیادی همراه است. 

 اما همانطور که مناسب‌سازی برای افراد دارای معلولیت مهم است، فرهنگ‌سازی و اصلاح نگاه جامعه نسبت به این افراد نیز دارای اهمیت ویژه‌ای است. اگر ما یک شهری را مناسب‌سازی بکنیم؛ یعنی طوری باشد که یک فرد دارای معلولیت خودش به تنهایی بتواند در اجتماع حضور پیدا کند، اما در کنار این اقدام، کار فرهنگی انجام ندهیم و آن فرد دارای معلولیت وقتی در اجتماعی حضور پیدا می‌کند شاهد نگاه‌های سنگین افراد جامعه باشد، آن مناسب‌‎سازی هم تأثیری نخواهد داشت و مجدداً آن فرد دارای معلولیت به خانه برمی‌گردد و در انزوا خواهد ماند.

 یکی از چالش‌های اصلی حوزه افراد دارای معلولیت، تغییر نگرش جامعه نسبت به این افراد است که البته فکر می‌کنم نسبت به سال‌های گذشته بسیار بهبود پیدا کرده است.

 - مصادیق مناسب سازی شهری که الان در اولویت قرار دارد چیست؟

 مناسب‌سازی یک مقوله پیوسته به‌هم است؛ مثلاً من یک فرد دارای معلولیت و کاربر ویلچر یا صندلی چرخدار هستم. اگر قرار باشد یک پارک مناسب‌سازی شود تا من بتوانم با ویلچر وارد آن شوم، موضوعی است که به‌هم پیوستگی دارد؛ یعنی نمی‌توانیم پارک را مناسب‌سازی کنیم اما معابر، در ورودی منازل و کوچه‌ها مناسب‌سازی ‌نشده باشد که در اینصورت معلولان نمی‌توانند از جایی که مناسب‌سازی‌ شده است استفاده کنند. اما اگر بتوانیم معابر عمومی، وسایل نقلیه عمومی و تمام مراکز عمومی مانند کتابخانه‌ها، موزه‌ها و بیمارستان‌ها را مناسب‌سازی کنیم، زندگی برای معلولان هم راحت‌تر خواهد بود. 

 گاهی اوقات به درمانگاه‌هایی مراجعه کرده‌ام که بالابر و رمپ نداشته است. وقتی این موضوع را با مدیر درمانگاه مطرح می‌کنم، می‌بینم خیلی دغدغه‌مند نیست که این مشکل را حل کند. به خاطر همین من فکر می‌کنم برای مناسب‌سازی در کشورمان باید یک عزم ملی صورت بگیرد. یعنی همه باید پای کار باشند. مثلاً کسی که مغازه‌دار است شاید بتواند جلوی مغازه خودش را مناسب‌سازی کند که معلولان یا افرادی که امکان استفاده از پله را ندارند راحت وارد مغازه شوند. بنابراین اگر هر کسی به مسئولیت اجتماعی خودش عمل کند ما زودتر به نقطه ایده‌آل و نتیجه مطلوب می‌رسیم.

 - یکی از مشکلاتی که از معلولان می‌شنوم بحث گران بودن ویلچر است. در مورد این نیز توضیح بدهید.

 از وقتی که تحریم‌های ظالمانه بر کشور ما تحمیل شد، قیمت تجهیزات توانبخشی رشد بسیاری زیادی داشت. ویلچرها نیز وسیله حرکت افراد دارای معلولیت هستند و می‌خواهم بگویم زندگی یعنی حرکت و حرکت یعنی زندگی. اگر فرد دارای معلولیت ویلچر نداشته باشد، محکوم به انزوا و بی‌حرکتی است و محکوم به این است که دیگر نمی‌تواند  به طور تقریباً مطلوب زندگی کند. تجهیزات توانبخشی یکی از نیازهای افراد دارای معلولیت است و متأسفانه رشد صعودی‌ای که قیمت‌ آ‌ن‌ها در چند سال قبل داشته است، زندگی را برای این افراد بسیار سخت کرده است. نگاه ما تنها به دولت است که شاید بتواند کاری بکند که متأسفانه تا الان اقدام مؤثری را از سمت دولت برای ارزان شدن تجهیزات توانبخشی ندیده‌ایم.

 - وضعیت بیمه معلولان به چه شکل است. آیا دربارۀ نیازهای درمانی و بهداشتی که دارند از مزایای خاصی برخوردار می‌شوند یا مانند سایر مردم‌اند؟

 افراد دارای معلولیت مانند سایر مردم هستند؛ یعنی در جایی کار می‌کنند، حقوق می‌گیرند و از حقوقشان نیز مالیات کسر می‌شود. این افراد مانند بقیه افراد در جامعه وظایفی دارند و دارند وظایف خودشان را انجام می‌دهند. من چیز خیلی ماورایی و استثنایی که برای این افراد قائل شوند را ندیده‌ام؛ زیرا خود من هم عضوی از جامعه معلولان هستم و دارم در این جامعه زندگی می‌کنم و می‌توانم بگویم که بسیاری از چالش‌ها هنوز در جای خودش باقی مانده است و این افراد را دارد آزار می‌دهد.

 - وضعیت تشکل‌های مردم‌نهادی که در حوزه افراد دارای معلولیت کار می‌کنند، چگونه است و چه تحلیلی نسبت به عملکرد این تشکل‌ها دارید؟

 نیاز است در کل تشکل‌های افراد دارای معلولیت، بازنگری صورت بگیرد. دریافت من این است که این تشکل ها نیاز به یک انسجام و اتحادی دارند که این اتحاد و انسجام باعث می‌شود که صحبت‌ها و مطالبه‌گریهایشان زودتر به نتیجه برسد و مؤثرتر باشد. در حال حاضر ان‌جی‌اوها دارند کارشان را انجام می‌دهند اما حمایت لازم را از جامعه دریافت نمی‌کنند. جامعه افراد دارای معلولیت یک اقلیت در اجتماع هستند که قطعاً این‌ها مطالبات به حقی دارند و تک‌تک معلولان و ان‌جی‌اوها وظیفه دارند که این مطالبات را از دولت انجام بدهند. اما من فکر می‌کنم اگر ان‌جی‌اوها بتوانند یک انسجام و اتحاد با یکدیگر داشته باشند و به هم‌افزایی و هم‌فکری بپردازند، در این حوزه می‌توانند مؤثرتر عمل کنند.

 - فرمودید که ضرورت دارد انسجام و هم‌افزایی بین تشکل‌های فعال در حوزه معلولیت وجود داشته باشد. ما الان شبکه معلولان کشور یا جامعه معلولان کشور را داریم و ادعا این است که در این مجامع یک هم‌افزایی دارد صورت می‌گیرد. آیا واقعا اینطور است؟

 همینطور که فرمودید ادعا اینطور است که دارد هم‌افزایی صورت می‌گیرد اما وقتی این ادعا جامه عمل می‌پوشد که رضایت افراد دارای معلولیت را داشته باشیم. به‌راحتی می‌توانیم با یک تحقیق میدانی از افراد دارای معلولیت بپرسیم که آیا از وضعیت موجود رضایت دارید یا خیر. اگر آن رضایت وجود نداشته باشد نشان می‌دهد شاید راهی که دارند این تشکل‌ها و این شبکه‌ها می‌روند باید اصلاح بشود یا شاید هم باید یک تغییر رویکردی رخ بدهد. من می‌گویم همه‌چیز منوط به رضایت افراد دارای معلولیت است. اگر معلولان از وضع موجود و تشکل‌ها رضایت داشته باشند این نشان می‌دهد که تشکل‌ها دارند مسیر را درست می‌روند.

 - فکر می‌کنید اگر به مناسبت روز جهانی معلولان قرار باشد که رسانه‌ها و ان‌جی‌اوها کار مؤثری در حوزه معلولان انجام بدهند، آن کار چیست؟

 رسانه‌ها یا ان‌جی‌اوها به اندازه کافی از مسائل و مشکلات افراد دارای معلولیت صحبت کرده‌اند؛ یعنی اگر مسئولان بخواهند به این صحبت‌ها و مسائل گوش بدهند، به اندازه کافی مطلب وجود دارد و تمام این افراد آمده‌اند و به اندازه کافی درد دل کرده‌اند و مسائلشان را گفته‌اند. فکر می‌کنم آن‌چیزی که در هفته دارای معلولیت یا روز جهانی افراد دارای معلولیت مؤثر است که انجام شود، تغییر نگرش و تغییر رفتار دولت است. این حاکمیت است که باید نسبت به این افراد نگرش خودش را تغییر بدهد. قانونی تصویب شده است و الان حق افراد دارای معلولیت است که اجرا شود اما می‌بینیم که اجرا نمی‌شود و دوستان ما برای اجرای این قانون کمپین درست می‌کنند، تجمع می‌‎کنند و نمی‌توانند به حق قانونی خودشان دسترسی داشته باشند. تنها چیزی که می‌تواند در این هفته مؤثر باشد این است که قانون حمایت از افراد دارای معلولیت اجرا بشود.

 - آیا معلولان در همه جای دنیا با کم‌توجهی جامعه و دولت‌ها مواجه‌اند یا اینکه ما نمونه‌های موفقی در دنیا داریم که مسائل معلولان تا حد بسیار زیادی حل شده باشد؟

 در کشورهای جهان اول قطعاً سطح رفاه و آسایش افراد دارای معلولیت یک سطح قابل قبولی است. حداقل از نظر دسترسی به تجهیزات توانبخشی یا دسترس‌پذیری شهر، یک حد قابل قبولی وجود دارد. البته نمی‌گویم در آنجا مشکلاتی وجود ندارد، بلکه مشکلاتی هست و احتمالاً معلولان از خیلی چیزها محروم باشند، اما با شبکه‌های اجتماعی که الان وجود دارد و وضعیت افراد دارای معلولیت که دارند در کشورهای جهان اول زندگی می‌کنند، می‌بینیم سطح آسایش و رفاه آن‌‎ها خیلی بیشتر از افرادی است که در ایران یا کشورهای همسایه ما زندگی می‌کنند.

 در تمام دنیا افراد دارای معلولیت اقلیت بزرگی از جامعه را تشکیل می‌دهند و در کشورهای در حال توسعه یکی از موضوعات، گوش دادن به حرف همین اقلیت‌ها است. فکر می‌‎کنم که در کشور ما هنوز شاید به آن نقطه نرسیده‌ایم که حرف‌های این اقلیت بزرگ را بتوانیم به درستی گوش کنیم و نیازهایشان را برآورده سازیم.

 - معمولاً در گفت‌وگوهایی که با فعالان حوزه معلولیت انجام می‌شود و به خصوص گفت‌وگوهایی که در آستانه روز جهانی معلولان صورت می‌گیرد، دربارۀ مسائل و مشکلات معلولان صحبت می‌شود و همچنان هم باید صحبت بشود و جامعه و دولت مورد پرسش یا توصیه قرار می‌گیرند. می‌خواهم این سؤال را از شما بپرسم که چه توصیه‌ای برای خود معلولان دارید؟ اگر بخواهید تجربه سال‌ها فعالیت مدنیتان در حوزه معلولیت را یک سمت بگذارید و دانش و تجربه شخصی خودتان در زندگی شخصی را نیز به یک سمت دیگر بگذارید، آیا توصیه‌هایی هست که بخواهید به خود معلولان داشته باشید؟

 معلولیت یک بحران است که در زندگی یک فرد به وجود می‌آید و می‌شود مانند سایر بحران‌ها با آن مواجه شد. شاید یک نفر یک شکست اقتصادی بخورد و این برایش یک بحران باشد یا شاید یک نفر عاشق بشود و با بحران رو‌به‌رو شود و یک نفر هم شاید با معلولیت به بحران برخورد بکند. چیزی که به ما کمک می‌کند تا از این بحران‌ها عبور کنیم، آگاهی و دانش ما نسبت به آن مسئله است. پیشنهاد من به افراد دارای معلولیت این است که تا جایی که امکان دارند، دانششان را در زندگی ارتقا بدهند. سعی کنند بیشتر و عمیق‌تر به مشکلات فکر کنند و به راه حل برسند. اگر بخواهیم در هر زمانی، هر مشکلی برایمان پیش می‌آید فقط غُر بزنیم و بگوییم چرا اینطور است و ... قطعاً به نتیجه نخواهیم رسید. بهتر این است که بیشتر فکر کنیم، دانشمان را ارتقا بدهیم و خودمان بتوانیم بخشی از مشکل را حل کنیم.

 به نظر بنده ظرفیت‌های زیادی در وجود افراد دارای معلولیت نهفته است که باید با آن‌ها آشنا بشوند و باید آن‌ها را کشف کنند و بتوانند ادامه زندگیشان را با یک سبک جدیدی مدیریت کنند. من حدود 18 سال است که دارای معلولیت جسمی و حرکتی هستم. با افرادی مواجه شدم که این افراد از بدو تولد دارای معلولیت بوده‌اند و هنوز هم که مثلاً 50 سال سن دارند، با مشکل معلولیتشان کنار نیامده‌اند و هنوز هم دارند می‌گویند چرا من؟ چرا بین این همه آدم در جامعه این اتفاق باید برای من بیفند؟ اما باید یک مقدار به مسائل، عمیق‌تر فکر کنند و سعی کنند راه حل را خودشان بیابند و دانششان را ارتقا بدهند. در اینصورت قطعاً می‌توانند معلولیت را مدیریت کنند.

 - سخن پایانی شما را به مناسبت روزجهانی معلولان می‌شنویم.

 افراد دارای معلولیت باید حقشان را از جامعه بگیرند. باید حقوق شهروندیشان را به دست بیاورند و خودشان برای به دست آوردن حقوق شهروندی خودشان تلاش کنند. هر فرد دارای معلولیت می‌تواند یک رسانه باشد و در هر کجا که ورود می‌کند، آگاهی‌بخشی کند. اگر این فرد دانشجو است، می‌تواند هم‌کلاسی‌هایش را از شرایط افراد معلول آگاه کند، یا اگر کارمند یک اداره است همکارانش را به این مسائل آشنا کند. این آگاه‌سازی و این آشناسازی توسط خود افراد دارای معلولیت می‌تواند تحول بزرگی را در آگاهی اجتماعی ما به وجود بیاورد و امیدوارم این اتفاق بیفتد و ما در سال‌های آینده شاهد زندگی راحت‌تر و آرام‌تر افراد دارای معلولیت باشیم.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...