به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، حاج محمدحسین رضائی؛ پیشکسوت عرصه خیر و عضو شورای سیاستگذاری جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری است. با این چهرۀ تأثیرگذار در عرصه خیر که مدیریت چندین خیریه را در کارنامه دارد و از مشاوران ارشد مجمع خیرین کشور است، در گفتوگو با دبیرخانۀ جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری به بیان تحلیلی از وضعیت امور خیر در کشور و اهمیت جشنواره پرداخته است. آنچه در ادامه میآید، حاصل این گفتوگوست:
- برای آشنایی مخاطبان ما و جوانترها با فعالیتهای شما، در ابتدا در این زمینه توضیح بدهید که از چه زمانی و با چه انگیزهای فعالیتهای خیر را آغاز کردید؟
برای اینکه جوانترها بدانند که ما از چه زمانی کار خیر را آغاز کردیم باید بگویم ما هم در جوانی کار خیر را آغاز کردیم. حدود 14 سال سن داشتم که با انجمن مددکاری امام زمان (عج) در اصفهان آشنا شدم. خدا رحمت کند مرحوم حاج شیخ مهدی مظاهری را که از دوستان پدر ما بود و خود ما هم به خودشان و فرزندانشان ارادت داشتیم. بنابراین از آنجا کار خیر را آغاز کردیم. واقعاً شروع آن کار و رفتن به سمت نیازمندان و رفع نیازهای آنها یک کار بسیار لذتبخشی بود و از همان زمان هم ما این را یاد گرفتیم و هنوز هم با انجمن ارتباط دارم و در خدمت آنها هستم. اندکاندک فعالیتهای من گسترش پیدا کرد تا به تهران آمدم و در سازمان حج مشغول شدم و در حین اشتغال در این سازمان، انجام کار خیر را نیز فراموش نکردم. آنجا هم مشغول به این بودم که چه خیریههایی وجود دارند و من با ظرفیت خودم چه کمکی میتوانم به این خیریهها بکنم.
- شما چند سال رئیس سازمان حج بودید، درست است؟
بله، من 20 سال در آنجا رئیس بودم؛ از سال 1362 تا 1382. در آنجا، هم به لحاظ مسئولیتی که داشتم به این کار علاقهمند بودم و هم ظرفیتهایی که در اختیارم بود را در راستای امر خیر استفاده میکردم. پس از اشتغال در سازمان حج، کارها گستردهتر شد؛ زیرا فراغت بال پیدا کردم و علاقهمند هم نبودم که خیلی بخواهم در دولت خودم را درگیر کنم؛ بر همین اساس پس از بازنشستگی هم فضای کار خیر را گسترش دادم و در خدمت خیریههای زیادی هستم که با آنها کار میکنم و هرکدام از آنها هم به نوعی از ظرفیتم در ابعاد مختلف استفاده میکنند. اما الان بیشتر کار خیرم را بر امر سلامت و پیشگیری متمرکز کردهام و این را جدیتر گرفتهام و بیشتر هم مورد علاقهام است.
- با توجه به اینکه سالها در حوزه امر خیر تمرکز کردهاید، سوالم این است که تحلیل شما از وضعیت حال حاضر فعالیتهای خیریه در ایران چیست؟ به نظر شما فعالیتهای خیریه به چه سمتی میرود؟
در مورد کار خیر به نظر من ایران یکی از کشورهایی است که به امر خیر بسیار اهمیت میدهد؛ هرچند در دنیا هم وقتی کتابهایی که در زمینه امر خیر نوشته شده است را میخوانیم میبینیم امر خیر یک امر فطری برای همه انسانها است. دیگر فرقی هم نمیکند آن طرف دین داشته باشد یا نداشته باشد، بلکه همه دارند به صورت فطری کمک میکنند و کارشان انسانی است. این امر در ایران نیز شاکله خودش را پیدا کرده است و قبل و بعد از انقلاب هم وجود داشته است. امر خیر در کشور به خوبی دارد رشد میکند اما اگر بخواهیم تحلیل کنیم، باید بگوییم یک بعد تحلیل، موضوع ساختاری است؛ زیرا ما هنوز نتوانستهایم امر خیر را در جایگاه ذهنی مسئولین خودمان طوری جا بیندازیم که خیّر را به عنوان یک عنصر مشارکت و امر مردمداری در کارهای خودشان ببینند. معمولاً میگویند خیّر کار خیر میکند، در صورتی که خیّر و امر خیر یک کاری دارد میکند که باری از دوش دولت برداشته شود.
دولتیها این را میدانند اما متأسفانه شرایط اینطور است که در فضای دولتی باید این پرسش را مطرح کنیم که شما اول بیایید و بفرمایید در کشور ما اقتصاد خیر چیست؟ یعنی مدرسهسازان در مقابل مدرسهسازی چه کمکی به آموزشوپرورش میکنند؟ بیمارستانسازان یا درمانگاهسازان دارند چه باری را از روی دوش دولت برمیدارند؟ متأسفانه چون اقتصاد خیر جا نیفتاده است و ما هم محاسبه نکرده ایم، یک مقدار با دید دیگری به قضیه نگاه میکنیم. این حتماً باید اتفاق بیفتد که حاکمیت و حکمرانی ما باید خیرین را به عنوان کسانی بداند که در حال مشارکت برای برداشت باری از روی دوش دولت هستند.
یک مقدار نگاه تغییر کرده است که در این کارهای خیر پولشویی میشود و به این جهت دامن میزنند. برخی اوقات هم موارد جزئی را پیدا میکنند و آنها را قدری بزرگ میکنند که گویی امر خیر کار بدی است، مگر اینکه خلافش ثابت شود. یعنی اینطور وانمود میکنند که همه دارند پولشویی میکنند، مگر اینکه خلافش ثابت شود. این نگاه سنگینی است. تحلیل من این است که فیلمهایی علیه خیریهها ساخته شد که دامنگیر همه شد و همه دنبال این هستند که نشان بدهند خیریهها اینطور نیستند. باید حاکمیت یک جایی بیاید و این تحلیل را بکند که خیریهها همه پاک هستند مگر اینکه خلافش ثابت شود. البته همهجا اشکال وجود دارد و اینجا هم نمیگوییم همه خیریهها خوب هستند بلکه اشکالاتی هست و باید رسیدگی شود. بنابراین بحث خود خیّر و اقتصاد خیر باید مورد تحلیل دقیق قرار بگیرد و سر خیریهها و کسانی که در خیریه هستند باید بلند باشد.
نکته دوم مربوط به خود خیریهها است که هنوز نتوانستهاند شفافیت و اعتمادسازی را به قدری تقویت کنند که همه مردم به آنها اعتماد داشته باشند. باید برای خیریهها ساختارهایی درست بشود که این ساختارها موجب شود مردم به آنها اعتماد داشته باشند. خیریههای بزرگی داریم که در سایت خودشان تمام مسائلشان را به صورت جزئی نوشتهاند که چه کارهایی انجام دادهاند و چه میزان خرج کردهاند. اما هنوز این به طور کامل جا نیفتاده است. از این رو، خیریهها برای اینکه خودشان را خوب نشان بدهند باید شفافسازی و اعتمادسازیشان را بالا ببرند.
نکته سوم که در امر خیریهها میبینم، ارتباط نداشتن با یکدیگر است. یک جایی باید یک نرمافزار یا پلتفرمی داشته باشیم تا این مشکل را حل کند. البته فکر میکنم بنیاد آلاء این کار را کرده و تلاشهایی در این زمینه داشته است. کمیته امداد هم سامانهای را به نام سخا راه انداخته است که خیریهها بتوانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند، موازیکاری نکنند و از تجربه یکدیگر استفاده کنند. پس در وضعیت فعلی این ضعف وجود دارد که نتوانستیم هنوز این قضیه را حل کنیم.
نکته چهارم، مسئله ارزیابی خیریهها است. در دنیا کار ارزیابی روی خیریهها به خوبی دارد انجام میشود. ما هم باید این ارزیابی را بکنیم و به نظرم این کار آغاز شده است؛ یعنی چند مجموعه را میشناسم که آغاز کردهاند و وزارت کشور نیز به دنبال این است که بتواند چنین کاری بکند که خیریهها ارزیابی شوند. باید مشخص شود در شفافسازی کدامیک شفاف هستند یا باید معلوم شود که کدامیک از آنها براساس اهداف اساسنامهشان عمل میکنند. مهم تر از همۀ اینها، باید مشخص شود که کدامیک از خیریهها کار اثرگذار انجام میدهند. پول پخش کردن کار خیلی مهمی نیست، ولی اینکه اثر را در پولی که از مردم میگیریم و خرج میکنیم در چه چیزی میبینیم این اهمیت دارد و باید در پی این باشیم. یک خیریه که میرود و یک نیازمند را پیدا میکند و به او کمک میکند و از آن طرف او را توانمند میکند و به اشتغال وامیدارد، کارش و تأثیرگذاریاش با خیریهای که فقط یک بسته معیشتی تحویل یک نیازمند میدهد خیلی فرق میکند. بسته معیشتی به نیازمند دادن خیلی ساده است اما توانمندسازی خیریهها، خیرین و مددجویان و آمادهسازی ورود آنها به جامعه است که اهمیت دارد.
به نظر من اگر همین موارد را مورد توجه قرار بدهیم میتوانیم دستاوردهای مطلوبی داشته باشیم و امیدوارم شما هم که محیطی علمی و شفاف در اختیار دارید بتوانید به ما در این زمینه کمک کنید.
- اگر بخواهیم به بخش سیاستگذاری و حکمرانی کشور پیشنهادهایی بدهیم که در کوتاهمدت وضعیت خیریهها از این وضعیتی که هست یک مقدار بهتر شود و فضای خیر کشور یک مقدار بهبود پیدا کند، توصیههای شما چیست؟
چند روز قبل ما در خدمت آقای دکتر قائمپناه، معاون اجرایی رئیس جمهور بودیم. ایشان از ما دعوت کردند که مشخص شود به عنوان خیرین از دولت چه انتظاری وجود دارد. به ایشان گفتم نامهای به مرحوم آقای رئیسی نوشتیم. افرادی که مسئولیت بخش مردمیسازی دولت ایشان را بر عهده داشتند، دو سال کار کردند تا ببینند برای بهتر کردن خیریهها چه باید کرد و مشخص شود خیریهها چه انتظاراتی از دولت دارند و چه انتظاراتی دولت از خیریهها دارد؛ چون این داستان دوسویه است.
به ایشان عرض کردم این کار انجام شده است و خیرین هم آن را انجام دادند؛ یعنی جلسات بسیاری زیادی گذاشتیم و از آنها پرسیدیم که شما به عنوان یک خیریه اگر برایتان چه کاری بکنیم بهتر میشوید؟ مجموع این جلسات و گفتوگوها تبدیل به 16 مسئله و 37 راه حل شده است؛ یعنی ما هم مسئله و هم راه حلش را گفتهایم. در ادامه به این مسائل اشاره میکنم؛
مسئله اول، فقدان نظام جامع حکمرانی امر خیر است. این را در کشور نداریم و به جای آن، چیزهای متفرقه داریم و نتوانستهایم به صورت جامع چیزی را تهیه کنیم. وقتی میخواهند یک شهری را بسازند، میگویند طرح جامعش را بیاورید. اما اینها را در زمینه امر خیر نداریم و باید به سمتی برویم که سند جامع را بهروز کنیم. مسئله دوم، طولانی بودن فرایند صدور مجوز فعالیت تشکلهای خیریه است. موازیکاریها، تعدد مراجع صدور مجوز، ناهمگونی مجوزها و فراوانی خیریههای فاقد مجوز از موضوعات مطرح در این زمینه است. حتی وقتی به سراغ این خیریههای فاقد مجوز میروید و میپرسید چرا مجوز ندارید، میگویند کجا برویم؟ چند سال باید بدویم تا مجوز بگیریم؟ بنابراین آنها در راهپلههای دستگاهها و نهادها خسته میشوند. ما باید صدور مجوز را تسهیل کنیم. کار دولت هم همین تسهیلگری و رفع موانع است.
مسئله سوم، فقدان نظام پاسداشت و تکریم خدمات خیرین حقیقی و حقوقی است. نشان امر خیر، خیلی زودتر از اینها باید آماده میشد و امسال باید مثلاً چهلمین دورۀ آن را برگزار میکردیم و نه نخستین دوره را. به لحاظ آیات قرآن و روایات نسبت به کسی که کار خیر میکند وظیفه داریم که حتماً او را تشویق و تکریم کنیم. البته که خیّر دلش نمیخواهد اسمش برده شود و خودش را پنهان میکند و میگوید برای خدا کار میکنم، اما از این طرف دولت هم مسئولیت و وظیفهای پیرامون این کار دارد که برای این هم راهکار نوشتهایم.
مسئله چهارم، عدم امکان بهرهمندی مؤسسات خیریه از وامها و تسهیلات بانکی است. طرف میخواهد بیمارستان و مدرسه بسازد، باید بگذاریم از تسهیلات بانکی استفاده بکند و بعد هم اقساطش را بپردازد. مسئله پنجم، موانع و مشکلات مؤسسات خیریه در بهکارگیری نیروهای انسانی عادی و متخصص است. این افراد مشکلات بیمه دارند و باید در این زمینه فکر بکنیم و البته پیشنهادات هم ارائه شده است و چون با دولتیها جلساتی داشتهایم، پیشنهادات ما نیز عملیاتی است و بخشی از روند اجرا نیز اینطور است که فقط باید یک بخشنامه اصلاح شود، بخشی از آن اینگونه است که باید به هیئت دولت برود و آئیننامه اصلاح شود و بخشی از روند هم نیازمند اصلاح قانون است.
مسئله ششم، فقدان نظام ارزیابی فعالیت خیریهها است که در صحبتهای اولیهام به این موضوع پرداختم. مسئله هفتم، فقدان منابع و برنامههای منسجم و کاربردی برای ارتقاء دانش، مهارت و آموزش فعالان امر خیریه کشور است. چنین چیزی در کشور نداریم. برخی افراد به صورت متفرق کارهایی میکنند. مثلاً ما خودمان به خیریهها آموزش میدهیم اما این کارها به صورت موردی است و باید یک اتفاقی در سطح کشور بیفتد. برای آرایشگری افراد میروند و کار یاد میگیرند و یک مدرک میگیرند اما کسی که میخواهد در امر خیر کار کند روندش اینطور نیست و باید به او بگوییم که حداقل در کلاسها شرکت کند. امر آموزش برای ارتقا، بسیار کار خوبی است.
مسئله هشتم، ضرروت تقویت فعالیتهای خیرخواهانه در بدنه مدیران و کارکنان دولت است که در صحبتهایم پیشینم بود. آنها هم باید خودشان خیّر باشند. غیر از اینکه برای خیّر بزرگداشت میگذارند و او را بزرگ میکنند، کارمند، مدیرکل، وزیر، وکیل و ... هم باید خیّر را به چشم دیگری ببینند. حتی وقتی خیّر یک بیمارستان میسازد نباید به چشم یک پیمانکار به او نگاه کنند، بلکه باید او را شریک راهبردی خودشان بدانند و همه باید نسبت به خیرین اینطور باشند. ما خیّری داریم که دارد یک بیمارستان بزرگ میسازد که از مال خودش دارد پول زیادی را هزینه میکند؛ حال چرا نباید او را در کنار خودمان قرار بدهیم و بگوییم تو شریک کار ما هستی و ما هم شریک شما هستیم؟ دو مجموعهایم و باهم کار میکنیم.
مسئله نهم، عدم سازوکار اطلاعرسانی نیازهای اولویتبندیشده دولت برای مشارکت و کمک خیرین در اجرای طرحها و پروژههای اجتماعی، حمایتی و اقتصادی دولت است. این یکی از کارهای مهم است. دولت میتواند خیرین را دعوت کند تا دربارۀ این پروژهها کار کنند. مسئله دهم، عدم تحقق تعهدات دولت نسبت به پروژههای خیّرساز است. خیّر پولش را میدهد اما دولت تعهدش را انجام نمیدهد و این موجب میشود که پروژه روی زمین بماند و خیلی از پروژههایی که روی زمین مانده است، دلیلش همین است. مسئله یازدهم، عدم برخورداری مؤسسات خیریه از حمایت و تسهیلات عمومی مانند معافیت از عوارض، واگذاری زمین، هزینههای انشعابات و ... است. خیریهها که برای خودشان کار نمیکنند، بلکه دارند برای دولت کار میکنند و جا دارد از این تسهیلات بهرهمند شوند.
- مانند همان قضیه همراهسراها که انتظار است شهرداریها بیایند و زمین بدهند و هزینه انشعابات را نگیرند.
بله، و اینها چیزی هم نیست و به خود دولت کمک میکند. وقتی اینها را از مجموعهای که برای خودشان است نگیرند، برای انجام کار خیر تشویق هم کردهاند.
مسئله دوازدهم، مشکلات و موانع ارتباطات و تعاملات رسمی خیرین خارج از کشور برای همیاری در فعالیت خیرخواهانه است. بیرون از کشور، تعداد زیادی ایرانی هستند که خیّرند و علاقهمند به کمک هستند و باید با مشارکت وزارت خارجه، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، سازوکاری برای این موضوع درست کنیم. البته باید مواظبت کرد که در این وسط سوءاستفاده هم نشود.
مسئله سیزدهم مربوط به افرادی است که در خارج از کشور هستند و کمکهای نقدی و غیرنقدی دارند؛ مثلاً میخواهند یک دستگاهی را به یک بیمارستان بدهند که باید برای اینها نیز تسهیلات فراهم شود. مسئله چهاردهم ضعف تبلیغات و پشتیبانی مؤسسات خیریه است. در این زمینه به یک خبرگزاری نیاز است و صداوسیما، ائمه جمعه و جماعت، اساتید دانشگاه، رسانههای مکتوب و رسانههای غیرمکتوب باید کمک کنند تا خیرین به امر خیر تشویق بشوند. مسئله پانزدهم، آسیبپذیری خیریهها در نوسانات اقتصادی و کمبود منابع ملی است. اینها باید بتوانند برای پروژهای که دارند میسازند از یک جایی کمک بگیرند. اگر مشکل نوسانات ارزی به وجود آمد، خیّر دیگر نمیتواند با قیمیتی که فکر میکرد کارش ادامه بدهد و باید مشکلش برطرف شود. اینها یکسری کمکهایی است که دولت یک جاهایی باید انجام بدهد.
مسئله آخر نیز، تراکم مؤسسات خیریه قدرتمند در مراکز برخوردار و کمبود این مؤسسات در مراکز کمبرخوردار است. در تهران، اصفهان و ... خیریههای فراوانی وجود دارد اما در استانی که محروم است، کسی نیست که بتواند کاری انجام بدهد و باید یک تشویق و همتی وجود داشته باشد که این مسیر طی شود.
یکی از کارهای خوبی که برای بهتر شدن خیریهها انجام شد، این بود که پیشنهادات و راه حلها از دل خیریهها و با مشارکت آنها بیرون آمده است و اگر همینها جلو برود خیریهها رشد میکنند.
- دغدغهای که بین خیرین وجود دارد این است که خیلی از این مسائل الان نوشته شده، احصا شده و راه حلها نیز استخراج شده است و دولت چهاردهم هم انصافاً در این مدت کوتاه، توجه خوبی به خیریهها و خیرین نشان داده است، اما گویی که یک تعدد یا شاید به قول برخی یک موازیکاریای در رسیدگی به امر خیرین در دولت دارد دیده میشود. خیرین جلسات متعددی را با مسئولان مختلف دولتی دارند برگزار میکنند و این نگرانی وجود دارد که شاید این راهکارها و پیشنهادات در یک جای متمرکز جمع نشود و میان این همه جلسه و نشست گم شود. نظر شما در این زمینه چیست؟
اینکه خیرین پیش افراد مختلف بروند اشکالی ندارد و حساسیت خوبی ایجاد میکنند. اما تا جایی که من اطلاع دارم، جلسهای که با آقای دکتر قائمپناه داشتیم، عمدتاً بر این محور بود که محوریت کار از طرف دولت با ایشان باشد. از مجلس هم افرادی آمده بودند و ایشان هم پیشنهاد دادند که یک گروهی از نمایندگان سه قوه که هرکدام برای این کار لازم است، تشکیل شود. چون وقتی آن مسائل و راه حلها استخراج شد آقای رئیسی آن را به همه دستگاهها ابلاغ کرد و گفت باید بگویید در موضوع خودتان چه کاری را انجام دادهاید.
کار باید متمرکز باشد، در غیر اینصورت به جایی نمیرسد. من فکر میکنم متمرکز شده است؛ زیرا قرار است در معاونت اجرایی پیگیری شود و هر سه قوه نیز نمایندگانشان را معرفی کنند و تعدادی از خیرین هم قرار است حاضر باشند و مطالبهگری کنند.
- پس تکلیف ایدههایی مانند تشکیل سازمان خیر و احسان یا یک سازمان متمرکز چه میشود؟
همانجا دنبال میشود و خواهش من این است که همه عزیزانی که خیّر هستند و خیریه دارند، مسئولان را نسبت به موضوع حساس کنند. اینکه معاونت اجرایی دولت چهاردهم به میدان آمده است، به خاطر مسئولیتش و ادامه مسیری است که در دولت قبل داشتیم و کار دارد پیش میرود.
- محور پایانی گفتوگو دربارۀ نخستین جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری است که شأن نزول صحبت ما نیز همین جشنواره بود. شما عضو شورای سیاستگذاری جشنواره بودید و قطعاً در بحثهای این جشنواره و سیاستگذاریهای آن سهیم بودهاید و در فرمایشات خودتان هم به ضرورت ارزیابی خیریهها و شفافیت خیریهها تأکید کردید و این جشنواره نیز دنبال همین موضوع بوده است که بتواند شاخصهایی مانند شفافیت را بسنجد و بتواند ارزیابیای از خیریهها داشته باشد. میخواهم تحلیل شما را در مورد نخستین دوره این جشنواره بدانم. به نظر شما آن هدفی که جشنواره دنبالش بود، محقق شده است یا نه.
اولا من بابت برگزاری این جشنواره تبریک میگویم. چون خودم در جریان کارها هستم باید بگویم جای این جشنواره در کشور ما خیلی خالی بود و خدا را شاکرم که دور هم جمع شدهایم؛ یعنی دستگاه دولتی هم خوب به میدان آمد و احصا کرد که این کار باید در دولت انجام شود و فرقی هم ندارد کدام دولت مستقر است. این اولین دوره جشنواره است و ممکن است در ابتدای کار هم مشکلاتی وجود داشته باشد، اما اصل موضوع به لحاظ علمی و دینی کار بزرگی است و به ارتقای خیریهها کمک بسیار زیادی میکند و به ارزیابی آنها میپردازد. در نتیجه خیریهها میفهمند که اگر بخواهند نشان نیکوکاری بگیرند باید چه کار کنند.
لذا این کار یک کار دینی است؛ زیرا نهضت «صَلِّ عَلَیهِم» را دارد راه میاندازد و اینها مادی نیست که آدم نگاه مادی به آن داشته باشد. خیّری که پول آنچنانی میدهد، دنبال یک قاب و لوح گرفتن و ... نیست بلکه مهم این است که برای او ارزش قائل شویم که تکریم شود. حتماً مشارکت دولت را لازم داریم و حتماً شما باید کار را دنبال کنید. به نظرم آمدن موضوع در سازمان اوقاف و امور خیریه، انتخاب درستی بوده است؛ چون امور خیریه در کشور ما در کنار بحث وقف قرار گرفته است. وقف بالاترین عمل خیری است که در کشور ساریوجاری است. بنابراین دربارۀ اصل کار باید بگوییم که اصلی دینی و اسلامی و علمی دارد و حتماً باید از آن دفاع کرد و پای آن ایستاد.
اینکه این نشان تعریف میشود، از موازیکاریهایی که دیگران قصد دارند تا برای استانها و کشور کاری بکنند، جلوگیری میشود و کارها در یکجا تجمیع میشود. برای انتخاب زمانش بحثی ندارم اما چیزی که پیشنهاد ما به آقای قائمپناه شد و قبلاً هم این پیشنهاد به دولت سیزدهم شده بود اینکه، شب 15 رمضان که شب تولد امام حسن مجتبی (ع) است، تکریم از خیرین و خیریهها را داشته باشیم. این کار موجب شبکهسازی میشود و امر خیر را تقویت میکند. خیرین میتوانند بیایند و یکدیگر را ببینند و از کار و ظرفیتهای یکدیگر مطلع شوند و استفاده کنند. این کاری است که در جشنواره نشان نیکوکاری حتماً رخ میدهد. بحث ارزیابی نیز سر جای خودش قرار دارد.
نکته آخر هم اینکه، نوآری، خلاقیت و ... در همین کارها پیدا میشود و همینجاها است که میتواند در زمینه خلاقیت و نوآوری خیریهها الگوسازی کند. این کار نهتنها جلوی موازیکاری را میگیرد، بلکه موجب میشود تا از یکدیگر یاد بگیریم، کار یکدیگر را دنبال کنیم و تلاش کنیم تا هرکدام، اثرگذاری اجتماعی بهتری نسبت به کار دیگران داشته باشیم.
دیدگاه خود را بنویسید