به گزارش خبرنگار پایگاه تحلیلی خبری خیر ایران، حرف از کار خیر و عمل خیرخواهانه که میشود، ذهنها میرود به سمت دست به جیب شدن و اسکناس شمردن برای کمک؛ این عمل سادهترین راه برای کمک به افرادِ نیازمند است. گاهی ترویج یک فرهنگ و تغییر سبک زندگی، میتواند یک عملِ خیرخواهانه باشد که البته تاثیر آن بیشتر از همان دست به جیب شدن و اهدای پول است.
برای محمد انوار، کارمند فرهنگدوست اردبیلی، تأثیرگذار بودن مهم بوده است، این که بتواند سبک زندگی را تغییر دهد و اثر ماندگاری را به جا بگذارد، به همین دلیل هم با وجود داشتن شغلی، یک کتابفروشی راه انداخته است تا به فرهنگدوستان شهرش، کمک کند و سبک زندگی آنها را تغییر دهد.
محمد انوار از 43 سال قبل تعریف میکند، از زمانی که چشم باز کرده و حیات یافته است، از همان زمان بدو شروع زندگیاش که با کتاب و کتابخوانی، عجین بوده؛ پدر و مادرش فرهنگی بودند و محمد هم به فراخور سبک زندگی خانوادهشان، از همان ابتدا، کتاب و کتابخوانی را جزء برنامهاش قرار داد. بعد هم که به دانشگاه راه یافت و کارمند دانشگاه شهر اردبیل، دانشگاه محقق اردبیلی شد. همه علاقهمندیهای انوار اما تا همین 6 سال قبل، در کتابخانه بزرگش جا گرفته بود، جایی که بیش از هشت هزار جلد کتاب و 6 هزار مجله داشت و هر زمانی که از کار فارغ میشد، به همراه خانواده به صفحات کتاب پناه میبُرد. 6 سال قبل اما این کارمند دانشگاه تصمیم گرفت، قدمی خیر برای فرهنگدوستان شهرش، بردارد.
پیش به سوی تغییر
محمد تعریف میکند که تا پیش از این هیچ کتابخانه بزرگی در شهرش وجود نداشت و خیلی از مواقع، او کتابهایش را با سفر به شهرهای بزرگتر و یا در خریدهای اینترنتی تهیه میکرد، جای خالی مکانی فرهنگی که بتواند مامنی برای فرهنگدوستان باشد، همیشه در شهر احساس میشد تا این که 6 سال قبل، دانشگاهی که او در آن کار میکند، فضایی را برای اجاره به مزایده گذاشت؛ فضایی به نسبت بزرگ.
محمد از همان ابتدا فکر کرد که چه قدر این فضای بزرگِ دو طبقه، مناسب یک کتابفروشی است؛ بنابراین تمام پساندازش را برای اجارۀ این کتابفروشی استفاده کرد. از همان ابتدا اما انوار، در ذهنش برنامههای جامعی برای کتابفروشی داشت. این که کتابفروشی، جایی برای فرهنگدوستان باشد و مردم را تشویق به حضور و کتاب خواندن کند، حتی اگر کتابی نخرند. خیلی زود، کتابخانه دو طبقه آقای کارمند، تبدیل شد به آنچه که در ذهنش همیشه داشت، یک سالن مطالعه پیدا کرد و راهروهایی پر از قفسه کتاب که صندلی داشتند برای کتاب خواندن.
انوار میگوید: «از همان ابتدا شرط گذاشتم که ورود به کتابفروشی، به معنی خرید کتاب نیست، همه، از جمله دانشجویان و همه مردم شهر میتوانند به کتابفروشی بیایند، مدتها بنشینند در سالن مطالعه و کتاب بخوانند، حتی روز بعد برگردند و ادامه کتاب را تا پایان بخوانند، حتی خریدی هم نکنند و به ظاهر دست خالی از مغازه بیرون بروند.»
برنامههایی برای فرهنگدوستان
این اما تنها برنامه فرهنگی انوار در کتابفروشیاش نیست، او برنامههای متفاوت دیگری هم دارد، در مناسبتهای مختلف، در مناسبت انتشار هر کتاب جدید، در هفته کتاب و کتابخوانی، در روزهای نامگذاری به نام شاعران و نویسندگان، برنامههای متنوعی در کتابفروشی، برگزار میشود و همیشه هم اساتید دانشگاهها، نویسندگان و شاعران، برای حضور در برنامه، دعوت دارند، نقد کتاب و شعر میکنند و یا نشستی برای پژوهشهای ادبی برگزار میشود. برگزاری کلاسهای شعر و داستان هم درست مانند بسیاری از کتابفروشیهای دیگر، جزو همیشگی این کتابفروشی است.
انوار برای این که شهروندان را دعوت به خواندن کتاب کند، مسابقات متنوعی هم برگزار میکند، یک روز، یک مسابقه کتابخوانی برای دانشآموزان و یک روز دیگر، مسابقات کتابخوانی برای سالمندان و دانشجویان برگزار میکند و البته که جایزهها همیشه با کتاب در ارتباط است، یا چند جلد کتاب و یا بن رایگان خرید از کتابفروشی، هدیههای مسابقات هستند.
محمد به این هم بسنده نکرده، او با مدارس هماهنگی کرده است و برای آنها برنامهها دارد، دانشآموزان مدارس اردبیل میتوانند در مناسبات مختلف از تخفیف ویژه خرید کتاب بهرهمند شوند، یعنی فقط پول کتابی را که خود محمد از ناشر پرداخته است، حساب کنند و یا حتی در بسیاری از مناسبات، از کتابفروشی رایگان کتاب، دریافت کنند. کتابهای کتابفروشی همیشه تخفیف خوردهاند تا مشتریها بتوانند، راحتتر کتاب تهیه کنند.
محمد میگوید: «برای من سود مهم نیست، از همان ابتدا دوست داشتم محیطی فرهنگی داشته باشم که به ارتقای فرهنگ عمومی مردم کمک کند؛ این که کتابفروشی بتواند خرج خودش را دربیارد و سرپا باشد، کافی است، مهم این است که همه اقشار شهرم از آن استفاده کنند.»
گزارش از لیلا شوقی
دیدگاه خود را بنویسید