به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، در دومین شماره از پژوهشنامۀ مطالعات وقف و امور خیریه، مقالهای با عنوان «نظریهها و شواهد تخلیه انگیزشی در مشارکت امر خیر؛ به سوی یک نظریه اسلامی» منتشر شده که این مقاله توسط وحید مقدم؛ استادیار گروه آموزشی اهل بیت علیهم السلام دانشگاه اصفهان و مرجان اسماعیلی کرباسی؛ دانشآموخته کارشناسی ارشد اقتصاد اسلامی دانشگاه اصفهان به رشتۀ تحریر درآمده است.
نویسندگان این مقاله در پی آن هستند تا در ابتدا پدیدۀ تخلیه انگیزشی را توضیح بدهند، سپس انواع نظریهها در تبیین چرایی رفتار اجتماعی افراد با تمرکز بر امر خیر و تخلیۀ انگیزشی را تبیین کنند و در گام بعدی با کمک نفسشناسی حکمت متعالیه، انواع انگیزههای کار خیر در انسان را شناسایی و الگویی برای تأثیر آنها بر یکدیگر ارائه کنند. موضوع بخش دیگر این نوشتار نشاندادن قدرت تبیین این نظریه با بهرهگیری از آیات قرآن است. درنهایت نیز دلالتهای این نظریه در سیاستگذاری تبیین شدهاند.
مشوقهای پولی و کمک به امر خیر
در این بخش از دو مطلب سخن رفته است که عبارت از: قیمتهای نسبی مشارکت در امر خیر و اثر تخلیه انگیزشی هستند؛
قیمتهای نسبی مشارکت در امر خیر
از دیدگاه اقتصادی، هر رفتاری از جمله رفتار اجتماعی با منطق اقتصادی انجام میشود. از یک منظر، میتوان کمک به امر خیر را یک کالا مانند سایر کالاها محسوب کرد؛ زیرا انجام آن برای فرد هزینهبر است؛ یعنی دارای قیمت است. اما هزینهها به دو دسته هزینه صریح و هزینه ضمنی تقسیم میشوند. خیریهها با جلب اطمینان افراد میتوانند هزینه جستوجوی آنها را کاهش دهند. همچنین میتوانند با قراردادن صندوقهای کمک در مکانهای پُر رفتوآمد، موجب کاهش هزینه رساندن کمکها به خود شوند و با این روش طبق قانون تقاضا، موجب افزایش مشارکت افراد شوند.
البته در کنار این اثر سازگار با نظریه تقاضا، یک اثر متناقض هم وجود دارد. در شرایط خاص، تشویقهای پولی ممکن است موجب کاهش انگیزه درونی برای انجام رفتار اجتماعی به دلیل اثر تخلیه انگیزشی شود. تأثیر خالص مشوقهای پولی بر رفتار اجتماعی ممکن است در چنین شرایطی بسته به بزرگی این دو اثر مثبت یا منفی باشد؛ بنابراین، در شرایط خاص، اثر قیمت نسبی میتواند معکوس شود.
اثر تخلیه انگیزشی
در روانشناسی، انگیزه عاملی پویا تلقی میشود که رفتار را به سمت یک هدف هدایت میکند. همچنین انگیزه به آغاز، جهت و شدت نیز اطلاق شده است. رفتارهای خاص مانند دریافت جوایز موجب انگیزههای بیرونی میشود. همچنین اینگونه رفتارها منجر به پیامدی میشود که از نظر عملیاتی از خود رفتار تفکیکپذیر است. به دیگر سخن، انگیزۀ بیرونی در فعالیتهایی وجود دارد که کسب پاداش یا اجتناب از مجازات از خود فعالیت رضایتبخش است. اما انگیزۀ درونی هنگامی دخالت دارد که یک فعالیت به خاطر خودش انجام میشود.
اثر تخلیۀ انگیزشی پیش از اینکه توسط اقتصاددانها مطرح شود، توسط روانشناسان مطرح شده است اما در اقتصاد با عنوان رابطه هدیه بیان شده است. بر این اساس، ارائه جبرانهای پولی برای تشویق به یک کار نظیر اهدای خون ممکن است به صورت برعکس جواب بدهد و به تخلیۀ انگیزه اهداکنندگان منجر شود. از زمان طرح این فرضیه شواهد مختلفی در زمینۀ اثر تخلیۀ انگیزشی جمعآوری شده است. البته در برخی موارد نیز تشویق با اثر منفی همراه نمیشود. بر این اساس، مسئلۀ اصلی این است که تشویق چه زمانی کارایی دارد و چه زمانی کار نمیکند و باید انواع انگیزهها و اثرگذاری آنها بر یکدیگر را شناسایی کرد.
از این رو، نویسندگان در بخش دیگری از مقاله انواع انگیزههای مؤثر در فعالیتهای خیر را شناسایی کردهاند؛
نظریههای راجع به مشارکت در امر خیر
در بخش سوم مقاله از نظریههای راجع به مشارکت در امر خیر ذیل سه عنوان: الگوی منفعتطلبی بسطیافته، ترجیحات اجتماعی مبتنی بر پیامد و عمل متقابل و همکاری مشروط سخن رفته است؛
الگوی منفعتطلبی بسطیافته
به دلیل اهمیتی که اقتصاددانان برای منفعتطلبی شخصی قائل هستند، دوست دارند مشارکت در امر خیر را با این انگیزه تبیین کنند. در واقعیت نیز گاهی چنین مشارکتی لازمۀ دریافت یک کالای خصوصی است؛ نمونه آن ساخت مدرسه با هدف کسب امتیاز برای فرزندان است. همچنین ممکن است برای مشارکتکنندگان امتیازات دیگری هم وجود داشته باشد. برای نمونه گاهی اوقات مشارکت برای افزایش اعتبار اجتماعی افراد است.
با این وجود، نظریههای مبتنی بر منفعت شخصی بسطیافته از توضیح همۀ مشارکتها در امر خیر ناتوان هستند. نمونۀ آن فردی است که بهصورت ناشناس به کار خیر میپردازد. به دلیل فراوانی اینگونه از رفتارها، به نظریههایی نیاز است که رفتار فراتر از منفعتطلبی شخصی را توضیح بدهد. بر همین اساس، دو نظریۀ دیگری که عنوان آنها مطرح شد در این بخش از مقاله محل تأمل قرار گرفتهاند.
ترجیحات اجتماعی مبتنی بر پیامد
ابتنای این نظریهها بر این است که مردم افزون بر رفاه خود، برای رفاه دیگران هم اهمیت قائل میشوند. بر همین اساس، میتوان از این نظریهها سخن به میان آورد: نظریههای نوعدوستی خالص، نظریههای نوعدوستی ناخالص و نظریههای نابرابریگریزی.
نویسندگان مقاله دربارۀ بخش نخست آوردهاند: برای توضیح کمک مردم به خیریهها، در یکی از اولین نظریات اقتصادی دربارۀ بخشش از انگیزۀ نوعدوستی خالص صحبت میشود. برای نمونه کمک به خیریه برای یک نیکوکار با مطلوبیت همراه است. در اینجا افراد صرفاً از مشاهدۀ رفاه دیگران لذت میبرند و منبع ایجاد رفاه نیز نقشی در مطلوبیت برای آنان ندارد. این رویه چنین فرضیهای را تقویت میکند که در اینصورت مردم با دیدن مشارکت کافی توسط دیگران در امر خیر، حضور خود را کاهش میدهند. البته این فرضیه نقد شده است. برای نمونه کسی نباید به خیریهها کمک کند؛ زیرا این کار کمک دیگران را کاهش میدهد.
مورد دوم نوعدوستی ناخالص است. در اینجا مردم هم به مطلوبیت گیرنده اهمیت میدهند و هم از عمل بخشش به صورت ذاتی مطلوبیت کسب میکنند. به بیان دیگر، کمک کردن موجب میشود مردم از این کار حس خوبی دریافت کنند و بدین کار مبادرت ورزند. در مدلهای نوعدوستی ناخالص، تخلیه هیچگاه کامل نیست؛ زیرا اهداکنندگان در صورت کمک نکردن به دیگران هیچ مطلوبیتی کسب نمیکنند که عکس نوعدوستی خالص است.
نابرابریگریزی سومین موردی است که باید از آن سخن به میان آورد. در این مدلها، آنچه اهمیت دارد، جایگاه نسبی فرد در توزیع درآمد است. براساس این مدل، انتظار میرود افراد تمایل اندکی به کمک به مناطق پُربرخوردارتر داشته باشند. همچنین، هرگونه کمک دولت میتواند موجب تخلیۀ کمک مردم شود؛ زیرا دربارۀ طبقات کمدرآمدتر موجب کاهش نابرابری میشود و مطلوبیت فرد در کمک را کاهش میدهد. اما همۀ این نظریهها دارای نقص هستند که این نقش مبتنی بر پیامدهای آن است که مردم فقط به پیامدهای توزیعی رفتار خود توجه میکنند و نیات دیگران را در نظر نمیگیرند.
الگوی پیشنهادی تخلیۀ انگیزشی امر خیر براساس آموزههای اسلامی
در بخش دیگری از این مقاله، نویسندگان از الگوی پیشنهادی تخلیۀ انگیزشی امر خیر براساس آموزههای اسلامی سخن به میان آوردهاند. انواع گرایشها به امر خیر در مطالعات اسلامی، دیدگاه پیشنهادی مبتنی بر نفسشناسی حکمت متعالیه و نظریه فطرت، انواع انگیزههای کار خیر در اندیشه اسلامی و نظریۀ پیشنهادی برخی از مواردی است که در این بخش از آنها سخن رفته است. برای نمونه در بخش سوم مواردی از قبیل: غریزه حیات، غرائز حیوانی (هواهای نفسانی)، غرائز انسانی، فطرت انسانی (انسان ملکی) و فطرت الهی (انسان قدسی) محل تأمل نویسندگان قرار گرفتهاند.
نویسندگان مقاله در بخش نظریۀ پیشنهادی نیز از این مطلب سخن به میان آوردهاند که انسان در مسیر کمال خود اگر هدفش این باشد که صرفاً نیازهای هر مرتبهای که در آن قرار دارد را برآورده کند، نمیتواند به بهره عالیتر دست یابد. برای نمونه اگر کسی بخواهد با کار خیر به شهرت برسد، گرچه یک غریزۀ عالیِ حیوانی را برطرف کرده است اما لذت عمل اخلاقی را درک نخواهد کرد. انسان عادی برای رسیدن به لذت کاری را انجام میدهد اما در آموزههای دینی انگیزه باید رساندن انسان به کمال باشد. همچنین انجام دادن یک عمل با هدف دست یافتن به کمالات بالاتر، موجب میشود تا فرد از مراتب پایینتر هم بهرهمند شوند؛ زیرا مطابق با حرکت جوهری اشتدادیِ نفس، هر مرتبهای مراتب پایینتر خود را نیز شامل میشود.
شواهد قرآنی الگوی پیشنهادی
یکی دیگر از بخشهای مهم این مقاله مربوط به شواهد قرآنی الگوی پیشنهادی تخلیۀ انگیزشی امر خیر براساس آموزههای اسلامی است. نویسندگان در این بخش از برخی آیات قرآن برای تأیید نظریۀ خود بهره بردهاند و به بیان نمونههایی پرداختهاند که در آنها از تخلیۀ انگزشی یا تراکم انگیزشی سخن رفته است. برای نمونه در یادکرد تخلیۀ انگیزشی که امری مذموم است، آیۀ: «کَالَّذی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاس» (بقره/264) تبیین شده است.
موضوع این آیه انفاق کردن با هدف ریاکاری و جلب توجه دیگران است و براساس آیۀ محل بحث، در صورتی که فرد نیکوکار، چیزی را انفاق کند اما انگیزۀ او از چنین کاری صرفاً پاسخ به گرایشهای غریزی؛ نظیر دیدهشدن باشد، عمل او عملی ریاکارانه خواهد بود و نهتنها نمیتواند برای او مؤثر باشد بلکه خسارتبار نیز خواهد بود؛ چهاینکه به دلیل عدم توجه به رضایت الهی، سرنوشت این عمل نابودی است.
اما در ادامه از تراکم انگیزشی سخن رفته است که در نقطۀ مقابل تخلیۀ انگیزشی است و اگر کار خیر با چنین رویهای انجام شود میتواند مؤثر باشد. یکی از آیاتی که در این بخش محل توجه نویسندگان مقاله قرار گرفته، آیۀ: «وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/265) است. در این آیه آنچه اصالت دارد رضایت خداوند است و در صورتی که هدف اصلی انفاقکننده کسب رضایت الهی باشد، تثبیت نفس هم به دنبال آن خواهد آمد. بر این اساس، اگر کسی اخلاص داشته باشد، به صورت حقیقی به دنبال جلب رضایت الهی حرکت میکند که در دل آن ثبات نفس نیز نهفته است.
آیۀ دیگری که در این بخش از آن سخن رفته، آیۀ: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا» (انسان/ 19) است. البته اهل بیت (ع) هرگز به دنبال کسب ثواب و پاداش نبودهاند، هرچند که در آیات دیگر این سوره از پاداش آنها سخن رفته است. بنابراین، آنها صرفاً برای کسب رضایت الهی به انفاق میپردازند، سپس این رضایت کسب میشود و در مراحل بعد پاداش و ثواب نیز وجود خواهد داشت، اما آنچه که به صورت حقیقی اهمیت دارد، انجام عمل با نیت و انگیزۀ الهی است.
نتیجهگیری
هدف از این پژوهش استخراج الگوی اسلامی برای تخلیۀ انگیزشی بود. در ابتدا نویسندگان ادبیات رایج بحث را مطرح کردند که در آن از انگیزههای درونی و بیرونی سخن رفت. سپس در ادبیات اسلامی نیز این مباحث پیگیری شد. در نهایت این نتیجه حاصل شد که پدیدۀ تخلیۀ انگیزشی زمانی رخ میدهد که مرتبهای از نفس فرد تحریک شود که پایینتر از مرتبۀ به فعلیترسیده او است. از این رو، نظریهای که نویسندگان مقاله به آن دست یافتهاند دارای بُعد اثباتی و بُعد هنجاری است.
دیدگاه خود را بنویسید