بیستمین قسمت از فصل دوم پادکست نیکآوا-نخستین پادکست در زمینه خیر و نیکوکاری- به شرح و وصف زندگی، زمانه و کارنامه علیاکبر و سیدعلیاکبر صنعتیزاده اختصاص دارد.
صنعتیزاده بنیانگذار
مجید غلامی و انسیه افغان این بخش از پادکست نیکآوا را با شرح کوتاهی از زندگی علیاکبر صنعتیزاده؛ بانی و مؤسس پرورشگاه صنعتی کرمان آغاز کردهاند. وی که در خانواده شالبافان کرمان زاده شد و از 7 سالگی طعم بیمادری را چشید، در ایام جوانی به تجارت فیروزه در عشقآباد مشغول شد و تنها زمانی که اموالش را دزدان به یغما بردند به زادگاه خود-کرمان- بازگشت و پس از مدتی کار سقطفروشی و خُردهفروشی به مجالس مثنویخوانی ملامحمدجعفر نامی راه یافت که او را به جستجوی حقیقت واداشت و همراهی تنی چند از یاران قدیم راهی هندوستان و عثمانی کرد. سفری پرماجرا که به آسیب به گوش او انجامید و او را که تحصیلات رسمی نداشت و تنها از نعمت خواندن و نوشتن بهرهای اندک داشت با مجالس وعظ و خطابه سیدجمالالدین اسدآبادی آشنا ساخت که به او توصیه کرد سرپناهی برای کودکان کرمانی درست کند و اهتمام خود را در راه خدمت به خلق خدا بگذارد. این سفر که به انقلاب فکری در درون علیاکبر منجر شد، مقدمه تلاش او برای ساخت پرورشگاهی برای یتیمان شهر بود که با کمک حسامالملک، حکمران کرمان میسر شد که پس از درخواست صنعتیزاده قطعهزمینی را بیرون از دروازه شهر به او داد.
صنعتیزاده با بهرهگیری از عنایت حاکم شهر و فروش خانه خود، بنیان پرورشگاهی را گذاشت که در آن علاوه بر آموزش دروس نظری، مهارتهای مختلف ازجمله پارچهبافی، شالبافی و بافت کلاه پشمی میآموخت و با فروش این محصولات به نظمیه و پلیس جنوب، سرمایه ادامه کار را فراهم میساخت.
پرورشگاه صنعتی کرمان که در سال 1295 خورشیدی رسماً گشایش یافت پس از جنگ جهانی اول و بروز بیماریهای مختلف ازجمله وبا و آنفلوانزای اسپانیایی و قحطی و فقر بسیار که به مرگ و میر بسیاری و افزایش شمار یتیمان انجامید با موافقت و همراهی اداره معارف کرمان به مکان جدید و بزرگتری منتقل شد که پیشتر «مدرسه علمیه» بود و تعطیل شده بود.
صنعتیزاده مجسمهساز
در سال گشایش این پرورشگاه تأثیرگذار، کرمان شاهد تولد کودکی همنام علیاکبر صنعتیزاده بود که در ششماهگی با از دستدادن پدر یتیم شد و گرچه مادر بسیار کوشید تا مخارج وی را تأمین کند اما تنها تا 8 سالگی موفق شد و از آنپس بهناگزیر به پرورشگاه صنعتیزاده روی آورد که آوازهای یافته بود و باب امیدی پیش روی این مادر فقیر و فرزند یتیمش میگشود. سیدعلیاکبر که بعدها صنعتیزاده نام خانوادگی خود را به او بخشید و با کمک بنیانگذار پرورشگاه امکان تحصیل در مدرسه مستظرفه تهران و در محضر استادانی چون استاد ابوالحسن صدیقی، طاهرزاده و دیگران را یافت در بزرگسالی به یکی از مجسمهسازان و نقاشان نامآور تاریخ معاصر ایران تبدیل شد.
سیدعلیاکبر در سال 1319 لیسانس نقاشی خود را گرفت و از مدرسه مستظرفه تهران فارغالتحصیل شد. از آنپس نمایشگاههایی در سالهای 1324، 1325 و 1337 خورشیدی برپا کرد که شماری از آنها به نمایشگاه دائمی تبدیل شدند و مدتها محل رفتوآمد دوستداران فرهنگ و هنر بودند.
صنعتیزاده تا پایان عمر دست از تلاش و کوشش برنداشت و بارها ناگزیر شد به بازسازی و احیاء مجسمههای تخریبشده خود بپردازد. او تا پایان زندگی در 13 فروردین 1385 خورشیدی بالغ بر 400 مجسمه و 2 هزار نقاشی از خود برجای گذاشت که ویژگی بارز همه آنها واقعگرایانهبودنشان بود. مجسمه مرد ایستاده با عصا از روی فروشنده حبوبات به پرورشگاه ساخته شده بود و تندیس «پسربچه لال کتابخوان» یکی از کودکان پرورشگاه صنعتی کرمان بود که این هنرمند از نزدیک دیده بود. آثار هنری او سرشار از جلوههای واقعی از زندگی مردم و ادای دین به آنها بود که صنعتیزاده خود را یکی از آنها میدانست.
دیدگاه خود را بنویسید