بشردوستی و خیریه در کشورهای اسکاندیناوی
تاریخچه فعالیت‌های بشردوستانه در کشورهای اسکاندیناوی ترکیبی از سنت‌های فرهنگی، سوسیال دموکراسی و تأکید بر رفاه اجتماعی است و در طول سالیان متمادی، جنبش‌ها و سازمان‌های مختلف، رویکرد تلاش‌های بشردوستانه و خیریه را در این کشورها شکل داده‌اند.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، کشورهای اسکاندیناوی (نوردیک) شامل کشورهای سوئد، دانمارک، فنلاند، ایسلند و نروژ در شمال اروپا است که به دلیل اشتراکات فرهنگی و تاریخی عمیق، به عنوان واحد اسکاندویناوی شناخته می‌شوند. تاریخچه فعالیت‌های بشردوستانه در کشورهای اسکاندیناوی ترکیبی از سنت‌های فرهنگی، سوسیال دموکراسی و تأکید بر رفاه جامعه است و در طول قرن‌ها، جنبش‌ها و سازمان‌های مختلف، رویکرد تلاش‌های بشردوستانه و خیریه را در این کشورها شکل داده‌اند.

 ابتکارات بشردوستانه شامل فعالیت‌های دولتی و بازیگران تحت حمایت دولت می‌شود که از آژانس‌های رسمی کمک‌رسانی، جوامع صلیب سرخ، مبلغان مذهبی، جنبش‌های همبستگی، سازمان‌های غیردولتی (NGO) و افراد مختلف تشکیل شده است. درحالی‌که «الگوی رفاه نوردیک» در سیاست‌های داخلی این کشورها بسیار مهم است، این فلسفه به تلاش‌های جهانی برای کاهش رنج‌ها نیز توجه دارد. نگرش این کشورها به «بی‌طرفی» و «همبستگی» در سطح بین‌المللی تأثیر زیادی بر اقدامات بشردوستانه آن‌ها گذاشته است. 

 برای نمونه، اسکاندیناوی‌ها سهم بیشتری از ثروت ملی خود را به «حمایت از توسعه رسمی» (ODA)[1] اختصاص می‌دهند. پنج کشور نوردیک، با جمعیتی حدود 27 میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی (GDP) حدود هزار و 900 میلیارد دلار، به‌صورت معناداری در سطح جهانی تأثیرگذار هستند. این کشورها به‌عنوان پیشگامان هنجارها و ارزش‌های اجتماعی پیشرو شناخته می‌شوند و به دلیل شهرتشان به عنوان «جامعه‌های خوب» مورد توجه قرار دارند. آن‌ها در زمینه‌هایی مانند حقوق بشر، محیط زیست و برابری اجتماعی فعالیت‌های قابل توجهی دارند.

 توجه عمومی و مشارکت مردمی در زمینه حمایت از توسعه رسمی (ODA) در این کشورها به صورت چشمگیری گسترده است و فعالیت‌های بشردوستانه به بخشی از هویت ملیشان تبدیل شده است. از دهه 1950 انگیزه‌های بشردوستانه منجر به تقویت روابط میان دولت و جامعه مدنی شده است که عمدتاً بر کمک‌های بشردوستانه و حمایت از حقوق بشر تمرکز دارد و به عنوان نمادی از همبستگی و نوع‌دوستی معرفی می‌شود که ریشه در فرهنگ همکاری میان دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی دارد.

 تحولات اولیه فعالیت‌های بشردوستانه در سطح ملی

 بشردوستی در کشورهای اسکاندیناوی یک سنت فرهنگی عمیق و تاریخی است که به بخشش و سخاوت جوامع این منطقه متکی است. بنیادهای خیریه از قرن شانزدهم در این جوامع فعال بوده‌اند و تأثیر ارزش‌های مسیحی در اوایل قرون وسطی بر فعالیت‌های خیریه مشهود است. صومعه‌ها اولین مؤسسات سازمان‌یافته‌ای بودند که از فقرا و نیازمندان مراقبت می‌کردند و خدمات مراقبتی، آموزشی و همیاری ارائه می‌دادند. 

در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 ظهور جنبش روشنگری و تأکید بر حقوق فردی و ارزش‌های بشردوستانه و صنعتی شدن جوامع و مشکلات اجتماعی ناشی از آن مانند مهاجرت‌های گسترده و شهرنشینی، منجر به سازماندهی بیشتر تلاش‌های خیریه و تشکیل مؤسسات خیریه شد. تا اینکه از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 جنبش‌های اجتماعی فشار قابل توجهی برای ایجاد دولت‌های رفاه در منطقه نوردیک به وجود آوردند. این جنبش‌ها که توسط جنبش‌های کارگری هدایت می‌شد، مسئولیت جمعی برای رفاه اجتماعی را ترویج می‌کردند و سازمان‌های خیریه متعددی با تمرکز بر بهداشت، آموزش و فقر تأسیس شدند. برای نمونه، در دانمارک و نروژ، صلیب سرخ در سال 1865 با تمرکز بر کمک‌های بشردوستانه در هنگام درگیری‌ها و بلایا تأسیس شد و در سوئد، جنبش بشردوستانه شاهد تأسیس سازمان‌های مختلفی مانند کمک کلیسای سوئد[2] بود.

 استقرار دولت‌های رفاه در این کشورها در اواسط قرن بیستم منجر به رویکردهای سیستماتیک به رفاه اجتماعی و ادغام فعالیت‌های خیریه و امور بشردوستانه در سیاست‌های دولت‌ها شد. این مدل بر مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و بازنشستگی همگانی تأکید می‌کند و نیاز به اشکال سنتی خیریه را کاهش می‌دهد، اما سازمان‌های مرتبط با رفاه را با تمرکز بر حوزه‌‎های خاص (مانند ارائۀ خدمات به کودکان و مراقبت از سالمندان) تقویت می‌کند. بسیاری از سازمان‌های غیردولتی و بنیادها مانند «آژانس همکاری توسعه بین‌المللی سوئد» (DANIDA) در دانمارک، در شکل دادن به تلاش‌های خیریه نقش اساسی داشته‌ و ضمن توجه به ابتکارات محلی، بر توسعه بین‌المللی نیز تمرکز داشته‌اند.

 مهم‌ترین عرصه‌های فعالیت ملی و بین‌المللی

 امروزه سازمان‌های خیریه به مسائل جهانی از جمله تغییرات آب‌وهوا، بحران‌های بشردوستانه و به‌ویژه بر حمایت از پناهندگان تمرکز دارند. پلتفرم‌های دیجیتال و مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها (CSR) نیز به روش‌های همکاری در این عرصه افزوده است. با این حال، افزایش مهاجرت و ظهور جنبش‌های پوپولیستی در کشورهای نوردیک، فشارهایی را بر سنت بشردوستی این کشورها وارد کرده است و فضای سیاسی و مالی فعالیت‌ها را تحت تأثیر قرار داده است.

 در حال حاضر اولویت کشورهای شمال اروپا در بخش بشردوستانه و خیریه در سطح ملی و بین‌المللی عبارتند از:

 1. پشتیبانی از پناهندگان و مهاجران:

 کشورهای شمال اروپا ورود گسترده پناهندگان و مهاجران را به ویژه در زمان بحران‌های خاورمیانه، شمال آفریقا و اخیراً جنگ روسیه و اوکراین تجربه کرده‌اند. سازمان‌های بشردوستانه و مؤسسات خیریه، بر ارائه خدمات ضروری مانند مسکن، کمک حقوقی، آموزش زبان و برنامه‌های ادغام برای کمک به پناهندگان برای سازگاری با محیط‌های جدید خود تمرکز دارند. بر اساس آخرین داده‌های موجود در سال 2023 تعداد خالص و درصد مهاجران در کشورهای شمال اروپا متفاوت است اما در مجموع مهاجرین و پناهندگان بیش از 15 درصد از جمعیت کل این کشورها را تشکیل می‌دهند. سوئد با 2.1 میلیون مهاجر خالص (حدود 20 درصد جمعیت کل کشور) بیشترین و فنلاند با 500 هزار مهاجر (9 درصد جمعیت کشور) کمترین تعداد مهاجران و پناهندگان را دارا است. نروژ با حدود 1.1 میلیون نفر (20 درصد)، دانمارک 1 میلیون (17 درصد) و ایسلند با 150 هزار مهاجر (10 درصد) در رتبه‌های بعدی قرار دارند. این ارقام جمعیت متولدین خارج از کشور شامل مهاجران و پناهندگان را به عنوان درصدی از کل جمعیت هر کشور نشان می‌دهند. برای دریافت دقیق‌ترین و به‌روزترین اطلاعات، باید به سازمان آمار ملی کشورها مراجعه کرد. 

 2. سلامت روان و رفاه:

 افزایش آگاهی در مورد مسائل بهداشت روانی منجر به تاکید بیشتر بر تامین حمایت و منابع برای مراقبت‌های بهداشت روان شده است. سازمان‌های مردم‌نهاد، برای رسیدگی به چالش‌های سلامت روانی که جمعیت‌های مختلف از جمله مهاجران، جوانان و جوامع حاشیه‌نشین با آن مواجه هستند، تلاش می‌کنند. این ابتکارات اغلب خدمات مشاوره، برنامه‌های اطلاع‌رسانی عمومی و کمپین‌های آگاهی‌دهی را دربرمی‌گیرد.

 3. پایداری زیست‌محیطی و تغییرات آب‌وهوایی:

 با تأثیر فزاینده تغییرات آب‌وهوایی، کشورهای شمال اروپا بر مسائل زیست‌محیطی از جمله توسعه پایدار و واکنش به بلایا متمرکز شده‌اند. سازمان‌های بشردوستانه و خیریه در حمایت از اقدامات اقلیمی، حمایت از جوامع متأثر از تغییرات زیست‌محیطی و ترویج شیوه‌های پایداری که با اهداف کاهش کربن و افزایش انعطاف‌پذیری در برابر بلایای مرتبط با آب‌وهوا همسو هستند، مشارکت دارند. این موضوعات نشان‌دهنده تعهد شمال اروپا به رفاه اجتماعی، برابری و پایداری است که بخش اصلی تلاش‌های بشردوستانه ملی آنها را تشکیل می‌دهد.

 در این میان، نکته قابل‌توجه که از ویژگی‌های مهم بشردوستی و خیریه در کشورهای اسکاندیناوی است، فرهنگ کار داوطلبانه و ابتکارات محلی است. جوامع اسکاندیناوی بر کار داوطلبانه و داوطلب بودن تأکید دارند و بسیاری از شهروندان به طور فعال در ابتکارات محلی شرکت می‌کنند که منعکس‌کننده رویکرد جامعه‌محور برای مقابله با مسائل اجتماعی است. عوامل فرهنگی با سنت‌های قوی داوطلبانه و مشارکت اجتماعی، نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کنند. جنبش‌هایی مانند «ثبت‌نام داوطلب» (Frivillighetsregisteret) در نروژ، شهروندان را تشویق می‌کند تا در کارهای داوطلبانه شرکت کنند و فرهنگ بخشش و حمایت را ترویج دهند. جنبش‌های مردمی و سازمان‌های غیردولتی تبدیل به عناصری برجسته از حیات اجتماعی و فرهنگی این جوامع شده‌ است و به نیازهای خاص مانند بانک‌های غذا، تأمین سرپناه‌ و برنامه‌های ادغام مهاجران در جامعه میزبان رسیدگی می‌کنند.

 کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی در خلال دو جنگ جهانی

 جنگ و درگیری‌های داخلی در دوران جنگ جهانی اول و پس از آن به گسترش کمک‌های بشردوستانه از سوی کشورهای شمال اروپا انجامید. در طول جنگ سرد نیز، دولت‌های نوردیک از کمک‌های توسعه، خلع سلاح و اقدامات بشردوستانه به عنوان بخشی از استراتژی «همبستگی دولت‌های کوچک» حمایت کردند و «مدل کمک‌های شمال اروپا» را شکل دادند که نمایانگر الگوی رفاه و نقش سازمان‌های غیردولتی است. 

 در طول جنگ، این کشورها با حفظ بی‌طرفی به عنوان پناهگاهی برای اقلیت‌های تحت تعقیب امپراتوری روسیه، از جمله لهستانی‌ها، یهودیان و ارمنی‌ها عمل کردند و در وضعیت بحرانی ارامنه و نسل‌کشی آنان توسط عثمانی‌ها، دانمارکی‌ها به دلیل دوری جغرافیایی و عدم وابستگی به قدرت‌های بزرگ با تأسیس گروه‌هایی مانند «دوستان دانمارکی ارمنی‌ها» به قربانیان نسل‌کشی کمک کردند. جوامع صلیب سرخ شمال اروپا کمیته‌های ویژه‌ای برای تبادل اسرای جنگی و مراقبت از آن‌ها در حین انتقال تشکیل دادند. «فریتیوف نانسن»[3] تلاش‌های مربوط به بازگردانی اسیران از روسیه را رهبری کرد و در سال 1921 به عنوان کمیساریای عالی پناهندگان منصوب شد. بزرگ‌ترین دستاورد او تأسیس «گذرنامه نانسن» بود که به افراد بدون تابعیت اجازه سفر و اسکان می‌داد. نانسن در توسعه پیش‌نویس معاهده حقوق پناهندگان در سال 1933 نیز نقش داشت.

 پس از پایان جنگ، چندین کشور نوردیک به «کودکان جنگی» یتیم و دچار سوءتغذیه از اتریش و آلمان پناهگاه موقت ایجاد کردند. انجمن‌های صلیب سرخ شمال اروپا نیز آمبولانس‌هایی را در فنلاند سازماندهی کرده و کمک‌های پزشکی و غذایی به لهستان، اتریش و آلمان ارسال کردند. این انجمن‌ها همچنین به قحطی در روسیه در سال 1921 پاسخ دادند و با همکاری کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، کمیته بین‌المللی امداد روسیه (ICRR) را راه‌اندازی کردند.

 در طول جنگ جهانی دوم، سوئد به مقصدی امن برای حدود 170 هزار پناهنده از فنلاند و 30 هزار نفر از کشورهای بالتیک تبدیل شد. وزارت بهداشت و امور اجتماعی با همکاری سازمان‌های بشردوستانه، خدماتی نظیر مسکن و آموزش به این پناهندگان ارائه می‌داد. اقتصاد پایدار و بی‌طرفی سوئد امکان کمک‌های بشردوستانه به کشورهای جنگ‌زده را فراهم کرده بود. سازمان «کمک به قربانیان جنگ»[4] برای کمک به پناهندگان و اسیران جنگی تأسیس شد. عملیات «اتوبوس‌های سفید» تحت هدایت «کنت فولکه برنادوت»؛ رئیس صلیب سرخ سوئد در نجات حدود هفت هزار و 500 نفر از زندانیان اردوگاه‌های نازی، نقش مهمی ایفا کرد و در سال 1942 به یونان کمک‌های غذایی رساند. سوئدی‌ها به عنوان نمایندگان یک کشور بی‌طرف، در مواردی که میسر بود گزارش‌هایی از جنایات نازی‌ها هم ارائه می‌کردند.

 چهارچوب کمک‌های بین‌المللی نوردیک پس از پایان جنگ

 پس از جنگ جهانی دوم، نیاز فوری برای کمک به نجات و حمایت از آسیب‌دیدگان جنگ، اقدامات بشردوستانه رسمی در کشورهای شمال اروپا را گسترش داد و به تعهد اخلاقی این کشورها تبدیل شد. تأسیس سازمان ملل و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز چارچوب قانونی برای حمایت از این اقدامات فراهم کرد. اندازه کوچک این کشورها و سنت‌های بی‌طرفی و همچنین موقعیت ژئوپلیتیکی و تجربیات دوران جنگ، به همکاری آنها با سازمان ملل کمک کرد. از طرفی، فقدان تجربیات استعماری به ایجاد تصویر مثبت از این کشورها برای طرفین جنگ و شکل‌گیری هویت نوردیک به عنوان حامیان صلح و حمایت از حقوق بشر یاری رساند. بر همین اساس در بحران سال 1956 سوئز، کشورهای شمال اروپا به مأموریت‌های حفظ صلح فراخوانده شدند.

 این کشورها از نخستین حامیان جنبش‌های آزادی‌بخش ملی در آفریقا بودند و انتقادات شدیدی به مداخله ایالات متحده در ویتنام داشتند. سازمان‌های غیردولتی و جنبش‌های کارگری در این زمینه نقش فعالی ایفا کردند. جنبش‌های کارگری، نهادهای مردمی و غیردولتی با برگزاری راهپیمایی و بایکوت کالاهای آفریقای جنوبی به ایجاد همبستگی و حمایت عمومی کمک کردند که مخالفت با آپارتاید در آفریقای جنوبی محرک اصلی این تعامل‌ها بود. تحت تأثیر این جنبش‌ها و نهادهای غیردولتی، در سال 1963 دانمارک حمایت این کشور از قربانیان آپارتاید را اعلام کرد. دولت‌ها به همکاری با سازمان‌های غیردولتی برای حمایت از پناهندگان آفریقای جنوبی پرداخته و اقداماتی مشابه در نروژ و سوئد نیز انجام شد. کلیساها و بازیگران مذهبی نیز نقش مهمی در ارتقاء حمایت از جنبش ضد آپارتاید داشتند. با افزایش کمک‌های توسعه سوئد در دهه 1970 بودجه بیشتری به سازمان‌های غیردولتی تعلق گرفت و آن‌ها به بازیگران اصلی در مبارزه با آپارتاید تبدیل شدند. 

 در دهه‌های 1970 و 1980، کشورهای شمال اروپا با افزایش کمک‌های دولتی به سازمان‌های غیردولتی، مرز میان کمک‌های بشردوستانه و توسعه‌ای را ادغام کردند. این امر به گسترش سازمان‌ها و ترویج همکاری میان گروه‌های اجتماعی انجامید و تأثیر زیادی بر سیاست‌های دولتی گذاشت. فعالیت‌های سازمان‌های مدنی، به ویژه در دانمارک و نروژ، در شکل‌دهی به اقدامات بشردوستانه و سیاست‌های پناهندگی مؤثر بوده و تأثیرشان تا امروز ادامه دارد.

 تکامل بخش غیردولتی بشردوستانه در کشورهای شمال اروپا

 پس از جنگ سرد، سیاست‌های کمک‌های توسعه‌ای کشورهای شمال اروپا به مبارزه با فساد، دموکراسی‌سازی، حقوق بشر و برابری جنسیتی گسترش یافت. این تحولات موجب افزایش فعالیت سازمان‌های غیردولتی و جامعه مدنی در حوزه‌های بشردوستانه شد. سازمان‌هایی نظیر «کمک کلیسای دانمارک»[5] و «کمک‌های مردم نروژ»(NPA)[6] در امدادرسانی به مناطق آسیب‌دیده نقش کلیدی ایفا کردند. از جمله سازمان کمک‌های مردم نروژ، از سال 1939 به حمایت از حقوق بشر و بهبود وضعیت انسانی در مناطق بحران‌زده نظیر فلسطین و غزه متعهد است و به مسائل آموزشی و بهداشتی توجه می‌کند.

 جامعه مدنی نروژ در همکاری با سازمان‌های دولتی، شبکه‌های حمایتی برای پناهجویان و مهاجران ایجاد کرده است. وضعیت نگران‌کننده قربانیان قاچاق انسان و کودکان پناهنده در آفریقا و خاورمیانه، به فعالیت‌های بشردوستانه نوردیک‌ها در پذیرش پناهندگان دامن زده است. در دهه‌های اخیر، به ویژه پس از حملات ایالات متحده به افغانستان و عراق، این کشورها در فعالیت‌های بشردوستانه مشارکت فعال داشته و بر حوزه‌های آموزش، بهداشت، و کمک‌های اضطراری تمرکز کرده‌اند.

 در افغانستان، سوئد از طریق آژانس همکاری‌های توسعه بین‌المللی سوئد (سیدا) و سازمان‌های غیردولتی، بهبود خدمات بهداشتی به ویژه سلامت مادر و کودک را در اولویت قرار داده و بودجه‌ای برای بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها فراهم کرده است. شورای پناهندگان نروژ (NRC) به ارائه سرپناه، کمک غذایی و برنامه‌های آموزشی برای آوارگان داخلی و پناهجویان در داخل و کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان پرداخته است و بر آموزش حرفه‌ای جوانان افغان تأکید دارد. دانمارک از طریق شورای پناهندگان دانمارک (DRC) به حمایت از خانواده‌های آواره داخلی پرداخته و اقداماتی در زمینه تأمین سرپناه، امنیت غذایی و توانمندسازی زنان را انجام داده است. فنلاند نیز از طریق وزارت امور خارجه و سازمان‌های غیردولتی خدماتی در زمینه مین‌زدایی، ارائه کمک‌های غذایی و آب سالم، کمک به کودکانی که از سوء تغذیه رنج می‌برند، ارائه حمایت از پناهندگان و معالجه مجروحان جنگی و افزایش حمایت روانی _ اجتماعی از کودکان آسیب‌دیده از درگیری ارائه کرده است. 

 در عراق نیز، آژانس همکاری‌های توسعه بین‌المللی سوئد و سازمان‌های مردم‌نهاد دیگر، به تأمین بودجه برای خدمات بهداشتی و پروژه‌های سلامت مادر و کودک، خدمات بهداشت روانی و طرح‌های آموزشی برای کودکان در مناطق درگیر کمک کرده است. «شورای پناهندگان نروژ» (NRC) حمایت حقوقی و روانی اجتماعی، آموزش و کمک‌های معیشتی را به آوارگان ارائه داده است و بر بهبود زیرساخت‌ها و دسترسی به خدمات ضروری تمرکز دارد. دانمارک از طریق «شورای پناهندگان دانمارک» (DRC) به تأمین سرپناه، امنیت غذایی و حمایت از زنان و کودکان در برابر خشونت‌های مبتنی بر جنسیت پرداخته است. فنلاند نیز بر آموزش، مراقبت‌های بهداشتی و طرح‌های حمایت از کودکان تمرکز دارد.

 در مجموع، هدف تلاش‌های بشردوستانه کشورهای اسکاندیناوی و سازمان‌های مردم‌نهاد در این منطقه، بیشتر به کشورهای بحران‌زده  و به منظور کاهش رنج ناشی از جنگ و آوارگی، اختصاص داده شده است. این اقدامات، شامل یک رویکرد چندوجهی است که نیازهای فوری را برطرف می‌کند و در عین حال ثبات و توسعه بلندمدت را نیز ارتقا می‌دهد. اگر چه ادعای اخیر از سوی ناظران و کارشناسان مورد نقد بسیار قرار گرفته است. 

 نقد رویکرد بشردوستانه

 با وجود چارچوب قوی برای امور بشردوستانه در کشورهای اسکاندیناوی، انتقادات متعددی در زمینه ایجاد وابستگی به کمک‌های بشردوستانه به جای تقویت خودکفایی، نابرابری در توزیع کمک‌ها و تأثیر کمک‌های خارجی بر اقتصاد محلی مطرح شده است. منتقدان، معتقدند که توزیع کمک‌ها نابرابر است و برخی جمعیت‌ها و مناطق بیشتر از دیگران مورد توجه قرار می‌گیرند. سازمان‌هایی نظیر شورای پناهندگان نروژی خواستار رویکردی عادلانه‌تر برای کمک به گروه‌های آسیب‌پذیر هستند. این نوع نابرابری در توجه به بحران‌های کمتر تبلیغاتی، مانند بحران‌های آفریقای مرکزی، نمایان‌تر است، در حالی که این جوامع به حمایت قابل توجهی نیاز دارند.

 منتقدان همچنین تأکید دارند که تلاش‌های بشردوستانه اغلب به راه‌حل‌های کوتاه‌مدت توجه دارند و توسعه پایدار و ایجاد تغییرات بنیادی، کمتر در نظر گرفته می‌شود. فقدان مشورت با جوامع محلی و عدم توجه به حساسیت‌های فرهنگی و محلی در اجرای پروژه‌ها، بوروکراسی و ناکارآمدی برخی از سازمان‌های مردم‌نهاد و سازمان‌های دولتی نیز به این انتقادات دامن زده است. تأثیرات زیست‌محیطی و استفاده سیاسی از کمک‌ها، نگرانی‌های دیگری هستند که می‌توانند اصول بشردوستانه را تهدید کنند. این انتقادات نمایانگر پیچیدگی‌های کمک‌های بشردوستانه و ضرورت ارزیابی و بهبود مداوم در این حوزه است.

 نتیجه‌گیری

 میراث سازمان‌های خیریه و بشردوستانه در کشورهای اسکاندیناوی بر تعهد به رفاه اجتماعی و اصول بشردوستانه قابل توجه است. این کشورها با تطبیق اقدامات خیریه خود با شرایط زمانی در سطح داخلی و بین‌المللی به تاریخ، فرهنگ و سیاست‌های محلی، تأثیرگذار بوده‌اند. تأکید بر برابری و رفاه اجتماعی، ویژگی بارز تلاش‌های بشردوستانه آنها بوده است و انتظارات جامعه مدنی را شکل می‌دهد. کمک‌های مالی این کشورها به کشورهای کمترتوسعه‌یافته به صورت بلاعوض بوده و منعکس‌کننده همبستگی اخلاقی آن‌ها است.

 این رویکرد تحت تأثیر عدم وجود سابقه استعماری بر تصویر مثبت این کشورها افزوده است. در دهه‌های اخیر، مدل کمک‌های اسکاندیناوی تغییراتی را تجربه کرده است و برخی پژوهش‌ها از واگرایی در سیاست‌ها خبر می‌دهند. در حالی که روند کمک‌ها به سمت هم‌راستایی با اهداکنندگان دیگر پیش می‌رود، کشورهای اسکاندیناوی همچنان بر اصول بشردوستانه و حمایت از دموکراسی‌ها تأکید می‌کنند که حاکی از تعهد قوی این کشورها به ارزش‌های بشردوستانه و پاسخگویی به چالش‌های جهانی است.

 گزارش از شورانگیز داداشی

منابع:

  • Marklund, Carl, Neutrality and solidarity in Nordic humanitarian action, 2016. At: https://odi.org/documents/5129/10227.pdf
  • Karahan, Hatice, Nordic Generosity and development Aid: The cases of Denmark, Norway and Sweden, Journal of Economic Cooperation and Development, 2022
  • https://www.nrc.no/countries/asia/afghanistan/
  • https://www.nrc.no/countries/middle-east/iraq/


پی‌نوشت‌ها:

[1]- حمایت توسعه رسمی (Official Development Assistance-ODA): به کمک‌هایی اشاره دارد که دولت‌های کشورهای توسعه‌یافته به کشورهای در حال توسعه ارائه می‌دهند تا به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی آن کشورها کمک شود. ODA معمولاً در قالب کمک‌های مالی، تکنیکی یا منابع دیگر به کشورهای کم‌درآمد و در حال توسعه اعطا می‌شود و هدف آن ارتقاء توسعه اقتصادی و رفاه مردمان آن کشورها است. این مفهوم برای اولین بار توسط کمیته کمک به توسعه (DAC) وابسته به سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) در سال ۱۹۶۹ تأسیس شد و حالا به عنوان یک معیار برای اندازه‌گیری مقدار و نوع کمک‌های بین‌المللی استفاده می‌شود.

[2]- Svenska Kyrkans U-hjälp

[3] . فریتیوف نانسن (نروژی: Fridtjof Nansen) سیاح، دیپلمات و دانشمند نروژی است که اعمال صلح‌جویانه او در طول جنگ جهانی اول و اقدامات مؤثر او در راه ترمیم خرابی‌های جنگ سبب شد که در ۱۹۲۲ جایزه صلح نوبل به او تعلق گیرد.

[4]. Help the Victims of War

[5]. DanChurchAid

[6]. Norwegian People’s Aid (Norsk Folkehjelp)


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...