12 دی 1402
فعال اجتماعیِ دهه‌هشتادی: فرصت کار داوطلبانه را برای دانش‌آموزان در مدارس فراهم کنیم
پریا کوزه‌گر، فعال اجتماعی دهه‌هشتادی و دانش‌آموز پایه یازدهم در گفت‌وگو  با خیر ایران از لزوم آموزش کار داوطلبانه در مدارس می‌گوید.

نوجوانان نسلی هستند که به اندازه کافی به نیازهای اجتماعی‌شان توجه نشده و فرصت کافی برای نقش‌آفرینی آن‌ها در اجتماع فراهم نشده است. کمتر سمن یا خیریه‌ای را سراغ داریم که از دانش‌آموزانِ داوطلب استفاده کند، در خودِ مدارس هم فرصت چندانی برای کارهای داوطلبانۀ اجتماعی یا حداقل آموزش آن، فراهم نمی‌شود. با این دغدغه، با پریا کوزه‌گر، دانش‌آموز پایه یازدهم که از نوجوانان فعال اجتماعی در سطح شهر تهران است، به گفت‌وگویی صمیمی پرداختیم. آنچه از نظر می‌گذرد، حاصل این گفت‌وگوست:  

_در ابتدا، خودتان را برای مخاطبان به شکل مختصر معرفی بفرمایید.

پریا کوزه‌گر هستم؛ نماینده کمیته نوجوانان در برخی از سازمان‌های مردم‌نهاد مانند «کانون سلامت راه سبز» و «مدرسه سلامت» و همین طور «طرح ملی شناسا». همچنین از اعضای کارگروه دانش‌آموزی ستاد سمن‌های شورای شهر تهران.

_ چند سالتان است؟

16 سال. 

_ از فضای خانواده خود بگویید؛ در چه فضایی بزرگ شدید؟ و چه شد که به کارهای اجتماعی، علاقه‌مند شدید؟

خانواده من معمولی هستند ولی در پیداکردن علایق من خیلی به من کمک کرده‌اند. همیشه و هرسال، پدرم برای من کتاب می‌خریدند و می‌گفتند هر کتابی که دوست داری انتخاب کن و هزینه آن بر عهده من می‌باشد. پدرم خیلی به من کمک کردند کلاس‌های مختلفی ثبت نام کنم و آن چیزی را که دوست دارم انتخاب کنم.

_ چه کلاس‌هایی رفتید؟

برنامه‌نویسی، تئاتر، نویسندگی و هر رشته‌ای را که دوست داشتم انتخاب کنم، رفته‌ام. در مورد فعالیت‌های داوطلبانه؛ من هم مانند هم‌نسلی‌های خود اعتقاد داشتم که این کارها به جای خاصی نمی‌رسد و کم‌دوام است و ادامه‌دار نمی‌شود اما علاقه‌مندی من به کارهای داوطلبانه از یک مراسم داوطلبی در ستاد سمن‌های شهر تهران آغاز شد. 

_ چه زمانی بود؟

حدود دو، سه سال قبل بود که با مادرم آن جا حضور داشتم. البته من با اکراه حضور داشتم و می‌گفتم چرا من را این جا آوردید، من به این نوع مکان‌ها اعتقادی ندارم و پشت میزی نشستم و با آقایی رو به رو شدم که خیلی خوشرو بودند. با من احوالپرسی کردند و پرسیدند اهل کجا هستید و چکار انجام می‌دهید؟ سعی کردند من را به حرف بکشانند و خیلی جوّ مثبت و شادی آن جا وجود داشت، مانند این که واقعاً قرار است تغییری ایجاد شود و همین امر باعث شد که علاقه‌مند شوم و پرس‌وجو کنم که چگونه این کارها را پیش می‌برید و چه کسانی در این کارها حضور دارند و باعث شد راه خود را در این زمینه پیدا کنم.

_ پدر و مادر به چه شغلی مشغول بودند و هستند؟

پدرم کارمند بانک هستند و مادرم (دکتر زهرا خرمنگیر) متخصص زنان و طب سنتی هستند.

_ خواهر و برادر دارید؟

یک خواهر بزرگ‌تر دارم که شش سال از من بزرگ‌تر هستند و بیشتر از بقیه افراد در این کارهای اجتماعی از من حمایت کرده‌اند.

_ ایشان هم فعالیت‌های اجتماعی دارند؟

بله. ایشان هم فعالیت‌های اجتماعی دارند و سعی می‌کنند خیریه‌ای در فضای متاورس ایجاد کنند. 

_ شما در چه مدرسه‌ای تحصیل می‌کنید؟

پروفسور حسابی منطقه پنج. سمت باغ فیض می‌شود ولی اصطلاحاً به محله کوروش‌مال معروف است.

_ گویا مادرتان رئیس انجمن اولیاء و مربیان این مدرسه هستند، درست است؟

بله، یکسری طرح خوب با حمایت و همکاری ایشان در مدرسه پیاده‌سازی کرده‌ایم و سعی کرده‌ایم با بچه‌های همکاری کنیم. یکسری از دانش‌آموزان با استعداد را پیدا کرده‌ایم که برای خودشان طرح‌های استارتاپی راه‌اندازی می‌کنند. همچنین مجری و گوینده و شاعر و نویسنده پیدا کرده‌ایم و کارهایی را شکل داده‌ایم. 

_ اکنون بچه‌های مدرسه‌تان می‌دانند که شما به کارهای اجتماعی علاقه‌مند و شمغول هستید؟

بله، خیلی‌ها می‌دانند ولی خودشان علاقه خاصی به این گونه کارها در این سن نشان نمی‌دهند.

_ به شما که در این مقطع سنّی درگیر این کارها هستید چه می‌گویند؟

می‌گویند وقت این کارها را از کجا می‌آوری؟ من برنامه‌ریزی‌های تخصصی برای خودم انجام می‌دهم و به بقیه دوستانم هم آموزش می‌دهم. آن‌ها در جواب به من می‌گویند خیلی حوصله داری که این کارها را انجام می‌دهی! (با خنده)

_ شما گفتید که دوسال است به طور جدی وارد فعالیت‌های اجتماعی شده‌اید، از اشتغال در فعالیت‌های اجتماعی به دنبال چه چیزی می‌گردید؟

 ما به دنبال تاثیرگذاری نوجوانان، حداقل، در زمینه‌هایی هستیم که به خودشان مربوط باشد؛ یعنی چیزی که من از آن شکایت می‌کنم این است که برنامه‌هایی که برای نوجوانان برگزار می‌شود ابداً ارتباطی به نوجوانان ندارد؛ مثلاً یکسری مراسم و جشن‌هایی برگزار می‌شود که همه نوجوانان متحیر نگاه می‌کنند و اصلاً تاثیری بر نوجوان ما ندارد. نوجوانان علایق خود را پیگیری می‌کنند که اصلاً با نسل قبلی سازگار نیست.

_ اگر اکنون این تاثیرگذاری رخ دهد، حال شما را خوب می کند؟ چه چیزی به وجود می آورد که شما در این مسیر قدم گذاشتید؟ آیا حال شخصی شما را خوب می کند یا حال جامعه اگر خوب باشد حال شما هم خوب می شود؟

اگر نوجوانان بتوانند در مسائل مربوط به خودشان، خودشان تصمیم‌گیری و مشارکت کنند، آن وقت به کارهای اجتماعی علاقه‌مند می‌شوند. نیازهای نوجوانان باید به درستی شناخته شود.

چیزی که در جامعه ما دست کم گرفته می‌شود این است که رده نوجوان به درستی تعریف نشده است؛ یعنی برای رده کودکان یکسری فعالیت‌هایی داریم و برای بزرگسالان، فعالیت‌های دیگری داریم ولی نوجوانان معمولاً با کودکان اشتباه گرفته می‌شوند و یا خیلی مانند افراد سن‌بالا با آن‌ها صحبت می‌کنند. همچنین خیلی این افراد (نوجوانان) را دست کم می‌گیرند و اصلاً متوجه نیستند چه استعدادها و مهارت‌هایی دارند. چون نوجوانان امروزی مانند صد سال قبل نیستند که 20 یا 30 سال برایشان زمان لازم باشد که به یکسری دانش‌ها و مهارت‌ها را برسند. نوجوانان امروزی با کلاس‌ها و کارگاه‌هایی که می‌روند، به جاهایی می‌رسند و مهارت‌هایی ویژه کسب می‌کنند و خیلی اوقات ایده‌های بهتری را نسبت به کسانی که چندین سال در آن کار بوده‌اند، ارائه می‌دهند، چون ذهنشان، جوان و تازه است و دستخوش تغییرات جامعه نشده است.

 نکته دیگر این است که باید تأثیر کارها را به نوجوان توضیح داد. اگر تاثیر نوجوان را در یک فعالیت به او نشان دهند و مشخص شود اگر این جا می‌آیند چند میز را مرتب می‌کنند و یا کتابخانه‌ای را می‌چینند، چرا این کار را انجام می‌دهند و چه تاثیری بر روی دیگران دارد.

_ به طور مشخص نوجوانان نسل شما به چه فعالیت‌هایی علاقه‌مند هستند که بتوان بواسطه آن، آن‌ها را درگیر مشارکت اجتماعی کرد؟

 نوجوانان در همه حوزه‌ها علاقه‌مند به فعالیت هستند اما چون هنوز به هدف و حوزه مشخص و ثبات شخصیت نرسیده‌اند، نمی‌توانند با قاطعیت بگویند من از این چیز خوشم می‌آید و از چیز دیگر خوشم نمی‌آید. آن‌ها کنجکاو هستند و دوست دارند حوزه‌های مختلف را امتحان کنند اما چیزی که مشخص است این است که نوجوانان باید نسبت به انجام یک کار اقناع شوند و دلیل و تاثیر آن را بدانند و در فرایند اجرا هم خودشان مشارکت داشته باشند وگرنه مشارکت نمی‌کنند.

_ فضای الان مدارس را برای کارهای داوطلبانه چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا فرصتی برای کارهای داوطلبانه برای دانش‌آموزان در مدارس وجود دارد؟

 فضا برای انجام کارهای داوطلبی چندان وجود ندارد. عمده دانش‌آموزان با این حوزه آشنا نیستند، من خودم از طریق آن جشنی که گفتم، آشنا شدم و تعجب کردم که چنین فضایی هم وجود دارد. اگر به دانش‌آموزان بگویید چنین کمیته‌هایی وجود دارد و فعالیت‌های داوطلبانه است باور نمی‌کنند که این کارها خیلی تاثیرگذار باشد. بنظر من حوزه داوطلبی به درستی اطلاع‌رسانی در کشور انجام نمی‌شود.

_ به نظر شما، چقدر مفید است که در مدارس کارهایی تعریف شود برای این که بچه‌ها کارهایی را به طور داوطلبانه در مدارس انجام دهند؟

بستگی به کسی که آن کار را درخواست می‌کند دارد. یعنی کدام معلم یا مربی درخواست کار داوطلبانه را مطرح کند. همچنین به جنس کار هم مربوط است.

 به طور مثال؛ تابستان امسال یکسری از دانش‌آموزان ما داوطلب شدند که مدرسه را نوسازی و دیوارها را رنگ‌آمیزی کنند. به دلیل اینکه درخواست‌کننده، معاون پرورشی بود که با بچه‌ها ارتباط نزدیکی داشت، بچه‌ها استقبال کردند. به طور مثال؛ خیلی از افرادی که از سازمان‌های مختلف می‌آیند که دانش‌آموزان را علاقه‌مند به این کارها کنند موفق نیستند چون بلد نیستند با نوجوانان ارتباط بگیرند. اما من یاد دارم از طرف سازمان محیط زیست دو نفر آمده بودند که خیلی خوب توانسته بودند با دانش‌آموزان ارتباط برقرار کنند و هم‌نسلی‌های ما را درک می‌کردند. این باعث شده بود که خیلی از بچه‌ها علاقه‌مند شوند و با دقت در سایت‌ها جست‌وجو کنند و متوجه شوند که چگونه می‌توان به چنین کمیته‌هایی پیوند خورد. 

_  بچه‌های دهه 80 الان در چه حال و هوایی هستند؟ این را می‌خواهم به عنوان یک آدم دهه 80 به من بگویید.

بچه‌های دهه 80 به دو دسته تقسیم شده‌اند، در نسل ما 90 درصد افراد شخصیت خاصی دارند و کارهای منحصربه فردی را برای خودشان تعریف کرده‌اند و چیزهای خاصی را در زندگی فردی‌شان دنبال می‌کنند که خیلی هم ربطی به اجتماع ندارد و معلوم هم نیست که چقدر برای آینده شان مفید است یا نه.

 ولی 10 درصد دیگر هم که وجود دارند و خیلی به ندرت می‌توانید در هر کلاسی آن‌ها را مشاهده کنید افرادی هستند که برنامه و طرح دارند و از امکاناتی که در اختیار نسل ما قرار گرفته است، استفاده کرده‌اند و می‌دانند که از زندگی خود چه چیزی می‌خواهند. همان 10 درصد را اگر بتوانید پیدا کنید و از آن‌ها به درستی استفاده کنید کاملاً می‌توانند جای خالی 90 درصد دیگر را پر کنند یا اینکه فضا را عوض کنند و حتی بخش عمده‌ای از آن 90 درصد را با خود همراه کنند.

_ چه ویژگی فکری و رفتاری خاصی در بچه‌های دهه 80 وجود دارد؟

 در نسل ما، افراد از سنین خیلی پایین شروع به ساختن اعتقادات خود می‌کنند و اینگونه نیست که پیرو بقیه باشند و سعی می‌کنند افکار و اعتقادات خود را بسازند. آن‌ها قالب‌گریز هستند و هرکدامشان متفاوت از بقیه هستند و اصلاً شبیه یک توده واحد نیستند.

_ آرزوی غالب نوجوانان در مدرسه‌ها چیست؟

این است که بتوانند مخصوصاً در جامعه ما تاثیرگذار باشند و کاری که می‌کنند اهمیت داشته باشد.

_ واقعا به دنبال تاثیرگذاری هستند؟ بعضی معتقدند این افراد بیخیال هستند.

حتی اگر بیخیال هم شده‌اند به دلیل این است که نمی‌توانند تاثیرگذاری و تأثیرگذاربودن را تجربه کنند. احساس می خارج از کنترل شان است

_ یعنی اگر بدانند می توانند آدم تاثیرگذاری باشند قطعا زندگی را جدی می گیرند؟

بله. می خواهند تاثیر گذار باشند و این که اگر تلاشی می کنند از طریق آن تلاش به نتیجه ای برسند چون احتمالا به دلیل این است که فضای خیلی بدی فراهم شده است ولی حس می کنند هر چقدر هم تلاش کنند نتیجه ای که می خواهند را نمی گیرند و یک سری چیزهایی که خارج از کنترل آن ها است باعث می شود به چیزهایی که می خواهند نمی رسند به همبن دلیل هدفی تطراحی نمی کنند چرا که فکر می کنند به آن هدف نمی رسند به دلیل چیزهایی که اختیار آن ها در دست خودشان نیست و این که آن اهداف برایشان اهمیت خیلی زیادی دارد و اگر بدانند که می شود به آن ها دستیابی کرد و کسی بتواند راهنمایی شان کند همراهی اش می کنند و همین طور درک شدن به دلیل نسل های دیگر که یکی از خواسته های هم نسل من است که درک نمی شوند شاید چون زبان مناسبی ندارند یعنی من خیلی مشاهده می کنم که افراد همسن من نمی داند با پدر و مادر خود با چه زبانی صحبت کند و با شیوه ای مطرح کند که بتواند نتیجه ای که می خواهد را بگیرد

_ شما می‌خواهید در آینده چه شغلی داشته باشید؟

روانشناس.

_ کتاب های روانشناسی هم مطالعه می کنید؟

بله سعی می‌کنم مطالعه کنم اما بیشتر در حوزه‌های خودشناسی مطالعه می‌کنم چون برای این که بتوانید تغییری در شخصی دیگر ایجاد کنید ابتدا باید تغییر را در خود ایجاد کنید.

_ وضعیت جامعه ایران را چگونه می‌بینید؟ آیا با کمک‌کردن به همدیگر مشکلاتشان حل می‌شود؟

به نظر من به کار ریشه‌ای‌تری نیاز است. باید نقاط اتصالی بین نسل‌های مختلف با سلایق و عقاید مختلف پیدا کرد تا یکسری مشکلات به شکل ریشه‌ای در این کشور حل شود.

_ اکنون فکر می کنید کمک های روزمره ای که مردم به فقرا انجام می دهند تاثیر خاصی ایجاد می‌کند؟

خیر، تاثیر خاصی ایجاد نمی‌کند، چون فقط همان حلقه فقر را تکرار می‌کنند چرا که تا زمانی که ماهی به دست فرد بدهید آن شخص ماهی‌گیری باد نمی‌گیرد.

_ اگر الان کودک کار کنار ماشینتان بیاید به او کمک می‌کنید یا نه؟ این کمک را درست می‌دانید؟

 می‌شود کمک کرد اما موضوع این است که تغییر اساسی را ایجاد نمی‌کند، من خودم طرحی را در ذهن داشتم و می‌خواهم این طرح را ایجاد کنم که سازمانی ایجاد کنیم و به این افراد کمک کنیم و مهارت‌آموزی داشته باشیم چون نه فقط کودک کار بلکه در هر نسلی از ما ایرانیان، آن مهارت‌آموزی صحیح را نداریم و افراد در حوزه اشتباهی در حال کار هستند در حالی که مهارت‌هایشان در جای دیگری است به طور مثال؛ چیزی که خیلی تکرار می شود این است که شخصی سیاست خوانده است اما راننده اسنپ است یا شخصی که در حوزه روانشناسی تحصیل کرده است، کارهای پزشکی انجام می‌دهد که کاملاً غیر مرتبط است.

_درباره فعالیت خیریه‌ها چه نظری دارید؟

من کارهایی که از خیرین دیدم متوجه نیت خیرشان شده‌ام، من خیّر بد ندیده‌ام چون کسانی هستند که تلاش می‌کنند حتی اگر طرح کافی را نداشته باشند و ندانند به چه شیوه‌ای باید مشکل اساسی را رفع و حل کرد و به جای این که ریشه‌ها را قطع کنند شاخه‌ها را هرس کنند! ولی به هرحال باز هم کمک می‌کنند و این خوب است.

_ شما 5 یا 10 سال دیگر که روانشناس شدید دوست دارید چه کار داوطلبانه‌ای انجام دهید؟

دوست دارم کمک کنم که افراد دیگر در حوزه کارهای داوطلبانه وارد شوند و هرکس با هر مهارت و دانشی که دارد، در یک کار داوطلبانه وارد شود.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...