13 فروردین 1403
نیکوکاری در سیره علوی
امیرمؤمنان علی (ع) در خطبۀ 42 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «هرکسی که از جانب خداوند به مال و اموالی رسید باید به وسیلۀ آن به نزدیکان  خود بخشش کند، سفره‌های مهمانی بیندازد، اسیر را آزاد کند، به نیازمندان و  بدهکاران اهتمام ورزد و برای کسب ثواب، در برابر پرداخت حقوق الهی صبور باشد.»

 سیرۀ علوی از جنبه‌های مختلفی قابل کاوش است و می‌توان در زمینه‌های مختلف از آن درس آموخت. کافی است نهج‌البلاغه را به صورت اجمالی و نه عمیق و دقیق، تورق کرد تا مشخص شود که سخنان و رهنمودهای امام علی (ع) چگونه در زمینه‌های مختلف قابل بهره‌برداری است. برای نمونه در این کتاب شریف هم می‌توان رهنمودهایی برای رستگاری انسان در ساحت فردی یافت (برای نمونه: نک: خطبۀ متقین) و هم می‌توان  دستورالعمل‌هایی برای سیاست‌ورزی شایسته و رساندن جامعه به کمال پیدا کرد. (برای نمونه نک: نامۀ امام (ع) به مالک اشتر)

 اما یکی از وجوه بارز زندگی امام علی (ع) اهتمام شخصی ایشان به نیکوکاری و دست‌گیری از نیازمندان است و احتمالاً صریح‌ترین گزاره‌ای که در اذهان مردم وجود دارد و این موضوع را بازتاب می‌دهد، شعر شهریار است که امام (ع) را در یکی از ابیات اینگونه توصیف می‌کند: «برو ای گدای مسکین در خانۀ علی زَن؛ که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را». دست‌گیری امام (ع) از نیازمندان به قدری بازر است که در تبیین آن حاجت به اقامۀ ادلۀ قرآنی و روایی نیست و همین یک بیت همۀ موضوع را به خوبی نمایان می‌سازد. حتی به دلیل اهتمام حضرت (ع) به نیکوکاری، برخی این بیت شهریار را اصلاح کرده‌اند و اینگونه سروده‌اند که «مرو ای گدای مسکین تو در سرای مولا، که علی همیشه میزد در خانه گدا را». بر این اساس، نمی‌توان گفت نیازمندان به امام (ع) رجوع می‌کردند، بلکه باید گفت امام (ع) بود که همواره دغدغۀ آن‌ها را داشت و به دنبال گره‌گشایی از کار فروبسته‌شان بود.

 با این وجود، گرچه نسبت سیرۀ امام علی (ع) با نیکوکاری به صورت کلی روشن است، اما برای درک‌ دقیق‌تر موضوع می‌توان به پاره‌ای از ادلۀ نقلی هم اشاره کرد که در آن‌ها، جزئیات بیشتری از نیکوکاری امام (ع) بازتاب یافته است و بیان این جزئیات می‌تواند از طرفی مصادیق نیکوکاری در سیرۀ امام (ع) را نمایان کند و از سوی دیگر فرصت را برای الگوبرداری از راه و روش امام (ع) فراهم آورد.

 یکی از این موارد، داستانی است که به شأن نزول آیاتی از سورۀ انسان بازمی‌گردد. توضیح اینکه، در روایات آمده است: امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) و فضه که خادمۀ ایشان بودند، نذر کردند تا برای شفای بیماری حسنین (ع) سه روز روزه بگیرند. اما در هنگام افطار روزهای اول تا سوم، به ترتیب سائل، یتیم و اسیری به منزل ایشان آمد و آن‌ها غذای خود را انفاق کردند. سپس هنگامی که پیامبر اکرم (ص) ایشان را ملاقات کرد، به گرسنگی شدیدشان پی برد و در همین احوال جبرئیل نازل شد و سورۀ انسان را فرود آورد. برخی نیز گفته‌اند که آیات پنجم تا هجدهم سورۀ انسان به این مناسبت نازل گردید. (نک: الغدیر، ج 3، صص 111-107) این داستان در میان شیعه و سنی دارای شهرت فراوانی است و به خوبی نشان می‌دهد که امام (ع) و خانوادۀ ایشان در حالی که خود نیازمند بودند، اما باز هم به دست‌گیری از نیازمندان می‌پرداختند.

 اما انفاق کردن توسط امام علی (ع) مصادیق دیگری هم داشته است که از جملۀ آن‌ها می‌توان به آزاد کردن بردگان اشاره کرد. برای نمونه در روایتی به نقل از امام صادق (ع) آمده است: علی (ع) هزار برده را آزاد کرد و تا هنگامی که زنده بود، شیرینی‌اش خرما و لباسش کرباس بود. (نک: الغارات، ج 1، ص 106) افزون بر این، در نقل دیگری گزارش شده که امام (ع) با دسترنج حاصل از کاری که از انجام می‌داد هزار خانواده را آزاد کرد. (نک: همان، ص 91)

 یکی دیگر از وجوه نیکوکاری در زندگی امام علی (ع)، سنت حسنۀ وقف بوده است؛ به نحوی که امام (ع) مساجدی مثل مسجد الفتح و مسجد الجامع البصره را وقف کردند (نک: جایگاه موقوفات امام علی (ع)، ص 243) در همین راستا در گزارش‌های تاریخی آمده است: درآمد سالانۀ امام (ع) از موقوفات خود، بیش از 40 هزار دینار بوده است که همۀ آن‌ها را صرف خدمت به جامعۀ اسلامی و امور خیر می‌کرد. (همان، ص 246)

 پس از بیان این مصادیق که پاره‌ای از آن‌ها به آیات قرآن مربوط بود و پاره‌ای دیگر نیز در منابع روایی بازتاب یافته بود، مناسب است که در ادامه این نوشتار، نهج‌البلاغه نیز که مشتمل بر سخنان امام (ع) است به صورت مستقل مورد بررسی اجمالی قرار بگیرد تا مشخص شود سخنان امام (ع) در زمینۀ نیکوکاری و دست‌گیری از نیازمندان به چه صورتی بوده است. به بیان دیگر، مواردی که تاکنون از نظر گذشت، نمایان‌گر سیرۀ عملی امام (ع) در مواجهه با نیازمندان بود و اکنون باید دیدگاه امام (ع) در این زمینه نیز تشریح شود.

 در همین راستا و به عنوان نخستین نمونه، می‌توان از خطبۀ 42 نهج‌البلاغه سخن به میان آورد که در آن آمده است: «فَمَنْ آتاهُ اللّهُ مالاً فَلْیَصِلْ بِهِ القَرابَةَ وَلْیُحْسِنْ مِنهُ الضّیافَةَ وَلْیَفُکَّ بِهِ الأسیرَ وَالعانِىَ وَلْیُعْطِ مِنهُ الفَقیرَ وَ الغارِمَ وَلْیَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَى الحُقوقِ وَالنَّوائِبِ إبْتِغاءَ الثَّوابِ‏؛ هرکسی که از جانب خداوند به مال و اموالی رسید باید به وسیلۀ آن به نزدیکان خود بخشش کند، سفره‌های مهمانی بیندازد، اسیر را آزاد کند، به نیازمندان و بدهکاران اهتمام ورزد و برای کسب ثواب، در برابر پرداخت حقوق الهی صبور باشد». در این بیان امام (ع)، نه‌تنها نفس انفاق کردن و دست‌گیری از نیازمندان محل توجه قرار گرفته بلکه به صورت مصداقی موارد آن نیز تعیین شده است تا مردم بی‌نیاز بدانند که مال خود را چگونه در راستای زدودن مشکلات جامعه صرف کنند.

 یکی دیگر از بخش‌های نهج‌البلاغه که در آن از اهمیت نیکوکاری سخن رفته، نامۀ 53 است که خطاب به مالک اشتر صادر شده است. در فقره‌ای از این نامه آمده است: «وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَراجِ بِما یُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإنَّ فى صَلاحِه‏ وَ صَلاحِهِمْ سِواهُمْ وَ لا صَلاحَ لِمَنْ سِواهُمْ إلاَّ بِهِمْ لاِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِیالٌ عَلَى الْخَراجِ وَ أَهْلِهِ‏؛ به مالیات و خَراج به‌نحوی رسیدگی کن که صلاح مالیات‌دهندگان رعایت شود؛ زیرا عامل اصلاح امور جامعه، بهبودیافتن وضعیت مالیات و مالیات‌دهندگان است؛ زیرا همۀ مردم به وسیلۀ مالیات‌دهندگان نان می‌خورند». آنچه از این توصیۀ امام (ع) برداشت می‌شود این است که نیکوکاری نباید در ساحت فردی منحصر شود بلکه جامعه باید به فکر اصلاح جامعه و برطرف‌کردن نیازهای نیازمندان برآید و این کار با اصلاح امور مالیاتی و مربوط به خراج محقق می‌شود.

 در فقرۀ دیگری از نامۀ 53، امام (ع) مردم را به طبقات مختلفی تقسیم می‌کنند و در یکی از تفسیم‌بندی‌ها می‌گویند: «وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلى‏ مِن ذَوِى الحاجَةِ وَالمَسْکَنَةِ وَ کُلّ قَدْ سَمّى‏ اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلى‏ حَدِّهِ فَریضَةً فى کِتابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبیِّهِ (‏ص) عَهْداً مَحْفُوظاً عِنْدَنا؛ یکی از طبقات جامعه، نیازمندان و مساکین هستند. خداوند برای هریک از طبقات سهمی را مشخص کرده است و در قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) به تعیین مقدار واجب این سهم پرداخته است. این پیمانی از جانب خدا است و بر ما لازم است تا آن را نگهداری کنیم.» 

 در ادامۀ نامه نیز آمده است: «اللَّهَ اللّهَ فِى الطَّبَقَةِ السُّفْلى‏ مِنَ الَّذینَ لا حیلَةَ لَهُمْ مِنَ المَساکینِ وَ الْمُحْتاجینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسى‏ وَ الذَّمْنى‏ فَإنَّ فى هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلَّهِ ما اُسْتُحْفَظَکَ مِن حَقِّهِ فیهِمْ وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیتِ مالِکَ وَقِسْماً مِنْ غَلاَّتِ صَوَافِي الاِسْلاَمِ فِي کُلِّ بَلَد‏؛ خدا را خدا را دربارۀ طبقات پایین و نیازمند جامعه که چاره‌ای ندارند و عبارت از مساکین، نیازمندان،گرفتاران و دردمندان هستند. در میان این طبقۀ محروم، گروهی خویشتن‌دار هستند و گروهی نیز دست نیاز به سوی دیگران دراز می‌کنند. پس باید برای خداوند پاسدار حقی باشی که خداوند برای آن‌ها تعیین کرده است. بر این اساس باید بخشی از بیت‌المال  و غَلات زمین‌هایی که به غنیمت گرفته شده است را در هر شهر به مردم طبقات محروم اختصاص بدهی.» 

 بر این اساس، امام علی (ع) نسبت به محرومیت‌زدایی در سطح کلان نیز برنامه‌ دارد و معتقد است مسئولانی که قرار است در جامعه اسلامی نقش‌آفرینی کنند باید به صورت مدون برای نیازمندان برنامه داشته باشند. این موضوع در بخش دیگری از نامۀ 53 نیز قابل بررسی است که در آن آمده است: «وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَيَعِدُکَ الْفَقْر؛ در مشورت‌های خود با افراد بخیل هم‌صحبت نشو؛ زیرا تو را از بخشش بازمی‌دارند و از فقر می‌ترسانند.»

 از این رو و براساس مواردی که از آن‌ها سخن رفت، می‌توان گفت که میان نیکوکاری و سیرۀ علوی نسبتی آشکار برقرار است؛ به‌نحوی که امام (ع) هم در ساحت عمل و هم در ساحت نظر نسبت به این موضوع اهتمام داشته است. در بخش عملی نیز نه‌تنها شخص امام (ع) به نیازمندان اهتمام داشته است بلکه پس از به قدرت رسیدن، منصوبان خود را نیز نسبت به محرومیت‌زدایی توصیه می‌کند تا در سطح کلان و از سوی حاکمیت برنامه‌های مدونی برای محرومیت‌زدایی تدوین و اجرا شود. بخش دیگر این مباحث نیز ناظر به توصیه‌های عام امام (ع) در این زمینه است که تک‌تک افراد ثروت‌مند را هدف قرار داده‌اند و مشخص کرده‌اند که باید در چه زمینه‌هایی به انفاق مال بپردازند. این موارد تنها بیانگر‌ بخش بسیار کوچکی از سیرۀ امام (ع) در مواجهه با نیازمندان بود و بدیهی است که در نهج‌البلاغه یا دیگر کتب روایی می‌توان مصادیق بیشتری را در این زمینه احصا کرد.

یادداشت از دکتر مرتضی اوحدی

پژوهشگر دین و مدرس دانشگاه


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...