روایتی از بیتوجهی به حقوق افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، در جهان امروز، حق دسترسی برابر به فضاهای شهری و خدمات عمومی، یکی از اصلیترین شاخصهای تحقق عدالت اجتماعی و شهروندی محسوب میشود. با این حال، افراد دارای معلولیت همچنان با موانع متعدد، چه در عرصه فیزیکی و چه در زمینههای فرهنگی و اجتماعی، مواجهاند؛ موانعی که نهتنها امکان بهرهمندی آنان از حقوق شهروندی را سلب میکند، بلکه احساس طردشدن و نادیدهانگاری را در ذهن و روان ایشان تثبیت میسازد.
تجربههای روزمره این افراد از زندگی در شهر، آشکارا گویای شکاف میان قانون و عمل، و همچنین شکاف بین وعدهها و تعهدات نهادهای رسمی و واقعیت میدانی جامعه است. گزارشها و مشاهدات میدانی حاکی از آن است که مسئله دسترسی افراد دارای معلولیت به خدمات شهری در شهر تهران، همچنان یکی از چالشهای اساسی در حوزه عدالت اجتماعی و برابری شهروندی به شمار میرود. با تکیه بر تجارب حاصل از تماسهای گاه و بیگاه افراد دارای معلولیت با پایگاه خبری-تحلیلی خیر ایران، میتوان این وضعیت را نگرانکننده توصیف کرد. بخش قابل توجهی از این تماسها حاکی از نارضایتی نسبت به شرایط نامناسب محیطهای شهری برای استفاده آسان، ایمن و مستقل افراد دارای معلولیت است.
ما گاهی تماسهایی از افراد دارای معلولیت تماسهایی درباره انتقاد به وضعیت مناسبسازی شهری و دسترسی سخت آنان به زیرساختها و امکانات شهری، دریافت میکنیم. قاعدتاً بخش قابل توجهی از مسئولیتِ اصلاحِ این وضعیت بر دوش دولت و شهرداریها است؛ اما شاید باید به این نکته نیز توجه شود که نقش خود مردم و مراعاتکردن و همراهی و همدلی آنها کمتر از نقشی که دولت وشهرداریها دارند، نیست. یکی از آخرین تماسهایی که با پایگاه خبری ما گرفته شد؛ زمینه نگارش این گزارش را فراهم کرد. این شهروندِ دارای معلولیت از مواردی نام میبرد که زیرساخت و امکانات لازم برای فرد دارای معلولیت موجود است، اما خود مردم همراهی نمیکنند تا فرد بتواند از امکانات موجود استفاده بکند.
با وجود قوانین و مقرراتی که نهادهای مسئول-اعم از دولت و شهرداریها-را ملزم به فراهم آوردن زیرساختهای برابر برای تمامی شهروندان میکند، همچنان فاصلهای محسوس میان وضع موجود و آنچه باید باشد دیده میشود. فضای عمومی شهرها، ساختمانهای دولتی، وسایل حملونقل عمومی و بسیاری از خدمات پایه، به شکلی طراحی یا اجرا شدهاند که افراد دارای معلولیت را با دشواریهای جدی روبهرو میسازند. این مسئله نهتنها مانعی فیزیکی، بلکه عاملی برای انزوا، تبعیض و بیعدالتی اجتماعی است.
نبود فرهنگِ همراهی با معلولان؛ مانعی بزرگتر از زیرساختها
در کنار ضعفهای زیرساختی، نبود فرهنگ همراهی در میان برخی از مردم، مشکلات را دوچندان کرده است. بسیاری از افراد دارای معلولیت با وجود برخی امکانات فیزیکی که توسط نهادهای مسئول تعبیه شده است، همچنان نمیتوانند از آنها استفاده کنند، چرا که برخی افراد از کمکرسانی امتناع میکنند یا با برخوردهای ناشایست و عدم یاریرسانی، مانع بهرهبرداری مؤثر افراد دارای معلولیت از این تجهیزات میشوند.
برای مثال میتوان به شرایط افراد دارای معلولیت در هنگام استفاده از اتوبوسهای شهری اشاره کرد. اتوبوسهای جدید شهری مجهز به سامانهای هستند که راننده با فشردن دکمهای، رمپ اتوبوس را پایین میآورد تا فرد دارای ویلچر بتواند به راحتی سوار شود (البته بماند که تعداد اتوبوس با این قابلیت در شهرهای مختلف بسیار کم است). اما برخی رانندگان نهتنها این کار را انجام نمیدهند، بلکه با جملاتی توهینآمیز نیز نسبت به معلولان به کار میبرند. شهروند دارای معلولیت به خیر ایران میگوید از راننده اتوبوس درخواست کردم تا رمپ را پایین بیاورد و من بتوانم سوار اتوبوس شوم اما او فریاد زد: «برو آقا! خدا روزیت رو جای دیگه بده!». این در حالی است که انجام این کار، هم وظیفه قانونی و هم تعهد اخلاقی راننده محسوب میشود.
نمونهای از اتوبوسهایی که قابلیت سوارشدن معلولان را دارا هستند
مورد بعدی این است که تعداد زیادی از رانندگان تاکسیهای شهری نیز با معلولان همراهی نمیکنند. برخی از رانندگان زمانی که افراد دارای معلولیت درخواست میکنند که رانندهها صبر و کمک کنند که ویلچر جمع شود و در صندوق عقب ماشین جای بگیرد، با لحن تمسخرآمیز و توهین آمیز پاسخ میدهند. فرد دارای معلولیت به خیر ایران میگوید یک بار که از راننده درخواست کردم تا کمک کند که ویلچرم را در صندوق تاکسی بگذارم، گفت: «... مگه ما بیکاریم؟ مگه وقتمون رو از سر راه آوردیم؟» این امر نشاندهنده این است که در بحثهای فرهنگی که به ارتباط با افراد دارای معلولیت مربوط میشود، اقدامات زیادی باید صورت گیرد. زیرا هرچند که از دولت و سایر نهادهای حاکمیتی مطالبه داشته باشیم، اما مادامی که به ابعاد فرهنگی و اجتماعی مسئله معلولیت نپردازیم، راه به جایی نخواهیم برد.
ساختمانهای اداری به نظارت مستمر برای مناسبسازی نیاز دارند
فرد دارای معلولیت در بخش دیگری از صحبتهای خود میگوید که ششماه است اتوموبیلش به سرقت رفته و گاه و بیگاه باید به مجتمع قضایی مراجعه کند. یکی ازمجتمعهای قضایی واقع در خیابان ایرانشهر، علیرغم تذکر معلولان مراجعهکننده، چندین ماه است که بالابر ساختمان خود را تعمیر نکرده است؛ بالابری که باید به کمک آن فرد دارای معلولیت از خیابان یا کوچه به داخل ساختمان برسد و مجبور نشود با التماسکردن به مردم از پلهها و به سختی عبور کند. متاسفانه این مجتمع در داخل ساختمان نیز آسانسور را به پرسنل و کارمندان خود اختصاص داده است و بنابراین سایر افراد-اعم از افراد عادی و معلول-حق استفاده از آسانسور را ندارند. در چنین شرایطی، فرد معلول چگونه میتواند به طبقات مختلف برود؟ معلولی که به گفته خودش؛ ماشینش که تنها دارایی زندگیاش است به سرقت رفته و ناچار است که این مسئله را پیگیری کند.
چنین مواردی نشان میدهد که ساختمانهای اداری به نظارت مستمر در زمینۀ مناسبسازی برای معولان نیاز دارند و تشکلهای مردمنهاد در حوزۀ معلولان، مرتبطترین مجموعههای موجود برای پیگیری این مطالبات از طریق همکاری با شهرداریها، سازمان بهزیستی، وزارت راه و شهرسازی و ... هستند.
احترام به معلولان و مسئولیتپذیری اجتماعی، ضرورت جامعه ما
تحلیل وضعیت موجود نشان میدهد که مسئله مناسبسازی فضاهای شهری و خدمات عمومی، صرفاً به بُعد فنی یا اجرایی محدود نمیشود، بلکه نیازمند نگاهی عمیقتر به بافت فرهنگی و نگرش اجتماعی نسبت به معلولیت است. بیتوجهی به کرامت انسانی افراد دارای معلولیت و فقدان درک همدلانه از نیازهای آنان، باعث شده تا بخش قابلتوجهی از امکانات موجود نیز کارایی لازم را نداشته باشند. بر اساس این دیدگاه، جامعهای که در آن مسئولیتپذیری نسبت به حقوق معلولان به یک مطالبه عمومی تبدیل نشود، حتی در صورت برخورداری از بهترین تجهیزات و طراحیهای شهری، باز هم دچار ناکارآمدی در تحقق عدالت اجتماعی خواهد بود. رسیدن به شهری فراگیر و عادلانه، مستلزم آن است که دولت، شهرداریها و نهادهای مسئول نقش خود را با جدیت ایفا کنند و در کنار آن، آگاهی عمومی و فرهنگ شهروندی نیز ارتقاء یابد.
بهطور کلی، معلولیت صرفاً یک محدودیت فیزیکی نیست، بلکه چالشی است که میزان بلوغ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه را به آزمون میگذارد. البته جامعۀ ایرانی در بزنگاههای گوناگون، بلوغ، پختگی و همبستگی خود را به نمایش گذاشته است، اما این رویکرد نباید فقط به بزنگاهها و مقاطع خاص محدود شود. اگر شهروندان و مسئولان هر دو سهم خود را در حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت نپذیرند، هیچ زیرساختی، حتی پیشرفتهترین آن، نخواهد توانست جای خالی احترام، همدلی و مسئولیتپذیری را پر کند.
گزارش از فاطمه غریبی