09 بهمن 1402
نوآوری خیر باید درون‌زا و مبتنی بر مسائل اجتماعی باشد
گاهی نوآور، ایدۀ خود را مثل کالا می‌فروشد و حتی نسبت به آنچه تولید می‌کند، از خودبیگانه است و شرکت‌های بزرگ از این ایده‌ها به عنوان ابزاری برای بیشینه‌کردن منافع و گسترش بازار محصولات خودشان استفاده می‌کنند در حالی که نوآوریِ خِیر یعنی نوآور، مبتنی بر مسئله اجتماعی، ایده‌ای را طرح کند و تا به ثمررسیدن منافع آن برای جامعه از پای ننشیند.

چندسالی است که رویدادهای نوآورانه با ماهیت «امور خیر و داوطلبانه» در کشورمان می‌شود که از آن جمله می‌توان به رویدادهای «رویش» اشاره داشت. همچنین زمزمه ایجاد شتاب‌دهنده و مراکز نوآوری در عرصۀ خیر به گوش می‌رسد. برای مثال مجموعه‌هایی همچون جمعیت هلال احمر و بنیاد خیریه راهبری آلاء، مرکز نوآوری راه‌اندازی کرده‌اند. با توجه به این تحولات بنظر می‌رسد «نوآوری در عرصه خیر و خیریه» موضوعی بدیع باشد که باید از جمیع جوانب مورد بررسی قرار گیرد و درباره تولید فکر و اندیشه صورت پذیرد. به این منظور، رضا عظیمی، پژوهشگر مطالعات پیشرفت و نوآوری اجتماعی یادداشتی در اختیار خیر ایران قرار داده است که در آن، به طور مبنایی درباره ریشۀ نوآوری و الزامات نوآوری اجتماعی در بوم ایران سخن می‌گوید.  گاهی نوآور، ایدۀ خود را مثل کالا می‌فروشد و حتی نسبت به آنچه تولید  می‌کند، از خودبیگانه است و شرکت‌های بزرگ از این ایده‌ها به عنوان ابزاری  برای بیشینه‌کردن منافع و گسترش بازار محصولات خودشان استفاده می‌کنند در  حالی که نوآوریِ خیر یعنی نوآور مبتنی بر مسئله اجتماعی، ایده‌ای را طرح  کند و تا به ثمررسیدن منافع آن برای جامعه از پای ننشیند؛ این جان‌مایۀ یادداشت رضا عظیمی است. این یادداشت در ادامه از نظر می‌گذرد:

چرا با وجود اینکه نوآوری، پدیده‌ای نیست که به تازگی برای بشر شکل گرفته باشد و قدمت تاریخی دارد اما دنیای امروز به سمت نوآوری آمده است و برای آن، ساختار، همچون اکوسیستم ایجاد کرده است؟

 روزی را فکر کنید که همه مردم آتش روشن می‌کردند، برای اینکه نور درست شود وقتی یک نفر گفت دور آن حباب بگذارید نورش متمرکز می‌شود همه گفتند خیلی حرف جالبی است لذا امتحان کردند و قبول شد، نفر دیگر ایده چراغ زنبوری را داد، بقیه گفتند چه چیزی است؟ پاسخ داد سطح اکسیژن وقتی به محل سوختن می‌رسد نور را بالا می‌برد. اگر یادتان باشد چراغ‌هایی بود که تلنبه کوچکی در مخزن بنزین داشت که هوا را متراکم می‌کرد و میزان سطح تقاطع سوخت با اکسیژن را بالا می‌بُرد در نتیجه میزان نور را افزایش می‌داد و میزان گرما و دود کاهش می‌یافت، این اقدام در اصل، تولید آتش و نور را بهینه می‌کرد، در این فضا یکدفعه یک فرد دیگر می‌گفت می‌خواهم برای شما نور تولید کنم ولی نباید اینجا فرایند سوختن رخ دهد بلکه در نسوختن می‌خواهم نور تولید کننم، می‌خواهم یک کارخانه بزنم که در آن دستگاه‌های عظیمی بیاورم که از درون یک حباب، همه هوای ممکن را خالی کند و یک رشته سیم مسی نازک بسازم که در آن الکترون رد می‌شود.

 در تصویری که بالا بیان شد در واقع نیاز به روشنایی تغییری نکرده و همواره یک نیاز احساس شده اما پاسخ به نیاز در طول تاریخ همواره شکل متفاوتی به خود گرفته است یعنی بشر در یک پیوستگی زمانی، مُدام در حال خلق و خلاقیت بوده است؛ به نحوی که از خلاقیت قبلی خود هم عبور کرده و آن را خراب کرده است، به تعبیر دیگر، بشر همواره در یک سیکل خراب‌کردن و ساختن قرار گرفته است، این سیکل، همان نوآوری است؛ یعنی نه‌ فقط ساختن است و نه فقط خراب‌کردن، بلکه حاصل خلاقیت و عبور از همان خلاقیت است.

 یک پرسش کلیدی پیرامون مفهوم نوآوری، این است که چرا نوآوری در سال‌های اخیر، تا این حد، توجهات را به خود جلب کرده است؟ یکی از مهم‌ترین دلایل این پدیده، سرعت تغییرات بسیار زیادی است که جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است. دنیا در حال گذار از عصر صنعتی به عصر دانش است و در این شرایطِ به‌شدت ناپایدار، برتری استراتژیک، در رهبریِ تغییرات است و نه در دنباله‌روی از تغییرات. نکته اینجاست که رهبری تغییرات در فضای کسب‌وکار نیز از طریق نوآوری به وقوع می‌پیوندد.

 نوآوری در طول سه قرن اخیر در حاشیه صنعت و بخشی از فعالیت دانشگاهی محسوب می‌شده است، یعنی شما اگر ایده نوین داشتید یا باید به صنعت ملحق میشدید یا به دانشگاه می‌رفتید و از ابزارهایی که با مالیات عمومی در دانشگاه‌ها وجود دارد، برای نوآوری استفاده می‌کردید. این دو، همۀ فضاهایی بوده که نوآوری در اختیارداشته است اما در چهار سال اخیر با یک شتاب فزاینده‌، نهاد تعلیم و تربیت و نهاد علم و نهاد صنعت برای نوآوری جا باز کرده و برای آن، یک ساختار (اکوسیستم یا همان زیست‌بوم) می‌سازند.

 دانشگاه، زیست‌بوم دانش بوده، صنعت، زیست‌بوم ابزارسازی و تولید بوده، کارخانه و شهرک‌های کارخانه‌ای، زیست‌بومی بوده‌اند که در آن، کار شکل گرفته است؛ کاری که به محصول تبدیل می‌شد. با این وجود این، زیست‌بومی که حرفش زده می‌شود چیست؟ چه کارکردی دارد که خودش مستقلاً اهمیت و ضریب پیدا می‌کند؟ 

 کشورهایی، نیروی کار ارزان و متخصص، مواد ارزان و بازارهای مصرفی را برای غرب و به خصوص آمریکا مهیا می‌کردند. این دوره و این ماحصلی که غرب برای خودش در نظر داشت، روبه پایان بود، از این جهت جهان غرب باید فکری به حال خودش می‌کرد و یک جهان جدیدی را برای همه مردم جهان دوباره از خود نشان می‌داد و این تغییر، یک تغییر در مقیاس افق زندگی بود.

 روند تغییر، آرام‌آرام بعد از جنگ جهانی دوم یعنی 1945 آغاز شد، قبل از آن، اروپا بیش از 50 درصد تجارت جهان را در اختیار خود داشت که نیمی از تجارت جهان بود اما در آستانه 1980، 25 درصد آن را از دست داد[1]،تا 25 سال بعد از جنگ جهانی دوم نیز سرعت رشد ملت‌های دیگر و خلاقیت ملت‌ها، بازار و ابزار اصلی را از دست رهبران جهان گرفت.

 کاهش ذخیره طلای آمریکا منجر به فروپاشی مخزن طلای لندن در مارس ۱۹۶۸ شد پوشش طلای آمریکا از ۵۵ درصد به ۲۲ درصد در سال ۱۹۷۰ رسید. از دید اقتصاددانان نئوکلاسیک ، این وضع نشانگر عدم اعتمادِ دارندگان دلار به توانایی دولت آمریکا در کاستن بودجه و کسری تجاری بود.[2]

 مدرنیته و یا جهان توسعه به دلایلی از جمله اقتصادی، به بحران‌هایی خورده است و تلاش برای پاسخ به آن درغرب، تئوری نوآوری اجتماعی در ساختار غرب مشخصاً آمریکای شمالی، کانادا و در اروپا شکل گرفته است.

 از نظر شومپیتر، تکنولوژی، نوآوری و ابداعات موتور توسعه هستند. پیش‌نیاز توسعه، وجود گروهی به نام «Entrepreneur» به معنای کارآفرین خلاق، نوآور، صاحب ابتکار، فکر و ایده جدید است. از این رو لازم است جو و فضای اجتماعی، چنان ارزش‌ها و باورهایی را در خود جا داده باشد که این طبقه خلاق و کارآفرین بتواند زاده شود و تکامل یابد. تولد و تکامل این طبقه، تولد و تکامل توسعه اقتصادی را منجر می‌شود. در این شرایط، فرآیند توسعه آغاز می‌شود؛ فرآیندی که تلاشی است آگاهانه برای کاهش نابرابری‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تغییر وضعیت کلی جامعه به سمت بهبود وتغییرات مهم اجتماعی.[3]

 نوآوریِ متولدشده در غرب را باید ذیل قدرت نرم تعریف کرد؛ پدیده‌ایی که جوزف نای (پژوهشگر سیاسی ایلات متحده امریکا) تلاش می‌کند در کتاب «آیا قرن امریکا به پایان رسیده است؟» با طرح رؤیای امریکایی همچنان ادعا کند که وقتی می‌توانیم رهبر جهان باشیم که رؤیای امریکایی رؤیای همه مردم جهان باشد.

 بسیاری از رؤیاهایی که غرب نمی‌توانست روی زمین محقق کند، وعده آن را داد؛ به طور مثال بخش بسیار جذاب فضای مدرن برای رفع نیاز به یک نوآوری، جریان پرسودی است که شرکت‌ها را به سمت خود جلب می‌کند که روی آن سرمایه‌گذاری کنند. ماجرای هوش مصنوعی است، وقتی موج فیلم‌سازی در مورد موضوعی شکل می‌گیرد، یعنی هالیوود، درمورد این موضوع سفارش می‌پذیرد می‌خواهند در وهله اول رؤیا بسازند که با واسطه این رؤیا جهان خلاق را متوجه خود کنند و سرمایه‌های مختلف آن‌ها را از طریق اکوسیستم آماده که در همان کشورها شکل دادند که شامل خلاقان و سرمایه گذاران است، برای ساخت آن رؤیا جذب کنند.

 در سال 2013 اولین فیلم‌ها در مورد هوش مصنوعی شروع شد و درسال 2015 حجم زیادی از این فیلم‌ها روبرو می‌شوید که نشان می‌دهد جهان برای آمدن هوش مصنوعی آماده شود. در سال 2021 شرکت ال جی اعلام کرد که از بازار موبایل خارج شده است و دیگر موبایل تولید نمی‌کند و بازار خودش را به اینترنت اشیاء منتقل کرد.

 اکوسیستم نوآوری غربی نیاز به اتفاقات مهمی داشت که نمی‌توانستند منتظر بمانند تا فقط نهاد علم این را به آن‌ها بدهد بلکه می‌خواستند هر 8 میلیارد مردم کره زمین درگیر نوآوری باشند.

 فضای نوآوری یک فضای بسیار کنترل‌کننده است؛ فضایی است که از روان شما تا ذهن شما جهت‌دهی می‌شود و به مقصد می‌رسد. در اصل شما در یک مسیر کاملاً مشخصی که از طریق روان ناخودآگاه و خودآگاه مدیریت شده است نوآوری انجام می‌دهید که تصویر آن را برای شما خلق کرده بودند تا محقق کنید.

 اما آنچه که نوآوریِ مبتنی بربومِ خود ماست، ابتدائاً در عرصه اجتماعی و در مقیاس ملی توسط توان خود مردم رخ داد. الگوی نوآوریِ اجتماعی در جهاد سازندگی قابل مشاهده است که بستر شکل‌گیری  عدالت ومحرومیت‌زدایی بود، در مقایسه با تمدن غرب نیز از لحظه‌ای که انقلاب  صنعتی در آن شکل گرفته تا لحظه‌ای که توجه به مفهوم عدالت پیدا کردند بیش  از 200 سال گذشته است [4] اما نسل اول انقلاب ما از همان آغاز، طرفدار  عدالت بوده است و نسل سوم و چهارم بعد از چهل‌سال به مفهوم حکمرانی میرسد  اساساً ادم احساس می‌کند که چقدر در ایران، ملت ما پرسرعت به مسائل بزرگ  توجه پیدا می‌کنند.

 وقتی شما با مصادیق نوآوری اجتماعی در غرب مواجه می‌شوید که چقدر در آن به مفهوم عدالت در عرصه های خیر و رفع فقر توجه شده است، تنها به رویکردهای ترمیمی از عدالت مواجه خواهید شد یعنی حاکمان بیش از آنکه به نیازهای عموم جامعه توجه کنند به رشد کالا و خدمات توجه میکنند اما کدام دسته از کالا وخدمات؟ آیا کالا و خدماتی که ثروتمندان مصرف می‌کنند یا کالا وخدماتی که نیاز قشر متوسط و فقیر جامعه است؟ اینها اصلاً به این بحث توجه نمی‌کنند، چرا؟ چون نگاه می‌کنند ببینند جامعه چه چیزی را تقاضا می‌کند؟ در واقع، تقاضا برای کسی است که پول دارد، بنابراین نوع کالا و خدماتی که باید در بازار تولید شود را آن‌هایی تعیین خواهند کرد که پول دردستشان است.

 عدالت را با رویکرد ترمیمی نه تأسیسی (توجه به نیاز و مسئله محرومین) به صورت تک خطی و یک سویه جامعه فقیر را پوشش می‌دهند که یا به صورت میکرولندینگ تکنولوژی انتقال وجوه مستقیم به خانواده‌های فقیر است مانند پلتفرم‌های kivaو GiveDirec یا تأمین زنجیره غذایی است مانندFeeding America وGoodrکه با استفاده از بلاکچین، غذاهای مانده را جمع‌آوری می‌کند و به دست محرومان می‌رساند یا استفاده‌های تبلیغاتی و ابزاری از محرومان است مانندWarby Parker که یک برند عینک است و مدلش «یک خرید، یک اهدا» می‌باشد. به ازای هر عینکی که افراد خریداری می‌کنند، یک عینک به نیازمندان اهدا می‌شود. این مدل از نظر بازاریابی نیز جذاب است همچنینFEED Projects محصولاتی مانند کیف را به وجود می‌آورد که با هر فروش، تعداد معینی از وعده‌های غذایی به کودکان نیازمند در سراسر جهان اهدا می‌شود.

جهاد سازندگی؛ مدل موفق بومی برای نوآوری اجتماعی

 البته موارد و نمونه‌های دیگری هم بررسی شده است که در این مجال نمی‌گنجد اما غرض این بود که موارد نوآوری در عرصه خیر و محرومیت‌زداییِ مدل‌های غربی با آن نوآوری‌ که مد نظر ماست متفاوت است. نمونه اصلی آن را که می‌تواند جهت اساسی بدهد جهاد سازندگی معرفی کردیم که به برخی ویژگی‌های آن اشاره خواهم کرد.

 محققان حوزه نوآوری معتقدند که دیگر نوآوری تنها ساختار و فرایند فنی نیست و آن را می‌توان در  پدیده و قواره اجتماعی دانست. جهاد سازندگی یکی از نهادهای نوظهور انقلاب اسلامی بود که توانست در روندی رو به رشد به توسعه خدمات اجتماعی بپردازد و برخی از نیازهای جامعه را در دوره حیات خود به گونه‌های نوآورانه نسبت به سازوکارهای موجود و به وسیله مردم و سازماندهی مردمی برآورده سازد. این پدیده چنان قابل توجه است که حتی از دید دشمنان انقلاب اسلامی هم مورد توجه است؛ به عنوان نمونه می‌توان به رساله دکترای «اریک ساندرلاب» از دانشگاه پرینستون امریکا با عنوان «تاریخچه جهاد سازندگی ایران از تاسیس تا نهادی‌سازی» اشاره کرد که به عنوان پایان‌نامه برتر دانشگاه معرفی شد(لاب،2013)

 به دلیل تلاش جهاد سازندگی، زیرساخت‌های روستایی ایران به طور قابل ملاحظه‌ای بهبود یافت، در یازده سال، شبکه برقی از شش درصد در روستاها به چهل درصد ارتقاء یافت که بیست و سه درصد آن حاصل فعالیت‌های جهاد سازندگی بود، همچنین در همین دوره، لوله‌کشی آب قابل شرب نیز از شش هزار و 611 روستا به 19 هزار و 657 روستا افزایش یافت و...

 مولفه روابط، در نوآوری اجتماعی کلیدی است. در الگوهای موجود، روابط نوآوری اجتماعی حداکثر میان یک عامل فردی و یک نهاد با گروهی از مردم برای رفع یک نیاز اجتماعی شکل می‌گیرد در حالی که در این الگو، عامل محرک اصلی سه‌جانبه بین «ولی»، مردم و جهادگر شکل گرفته است[5]، به طور مثال اگر نوآوری را به مفهوم استفاده از افکار نو در ایجا ارزش‌های جدید بدانیم، در جهاد سازندگی یک شبکه گسترده دانشی شکل گرفته بود که منجر به انتقال و تسهیم دانش و تجربه بین اعضا بود. این نوآوری‌ها در حوزه فنی مهندسی به صورت ویژه خود را در ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی نشان داد.

 در نتیجه نوآوری اجتماعی و یا نوآوری درخیریه‌ها در ایران باید مبتنی بر تجارب بومی از یک سو و اتصال به نیاز در میدان از سوی دیگر باشد. همچنین اتکا به ظرفیت مردمی و اتصال آن‌ها با ایجاد یک زنجیره ارزش، دو رویکرد کلیدی برای نوآوری در عرصه‌های اجتماعی و محرومیت‌زدایی است.


[1]   "The Birth of the West: Rome, Germany, France, and the Creation of Europe in the Tenth Century" نوشته Paul Collins.

  "Empire: How Britain Made the Modern World" نوشته Niall Ferguson.

  "The Age of Capital, 1848-1875" نوشته Eric J. Hobsbawm.

  "Europe: A History" نوشته Norman Davies.

  "The European Economy between the Wars" نوشته Charles H. Feinstein

[2] "Memorandum of discussion, Federal Open Market Committee" (PDF). Federal Reserve. 1968-03-14.

[3] قدیری اصلی، باقر؛ سیر اندیشه اقتصادی از افلاطون تا کینز، فرا کینزیان، لیبرالهای معاصر، دگراندیشان و گیرندگان جایزه نوبل اقتصادی، دانشگاه تهران، تهران، 1376، چاپ نهم، ص764.

[4] https://khl.ink/f/43818   (عدالت وپیشرفت طرحی برای عبور از شبه مدرنیته)

[5]روح اللهی، مهدی، الگوی شکل گیری نوآوری اجتماعی در جهاد سازندگی،فصلنامه علمی_پژوهشی مدیریت اسلامی،شماره2 تابستان 1397


یادداشت از رضا عظیمی؛ پژوهشگر مطالعات پیشرفت و نوآوری اجتماعی


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...