به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران به نقل از مهر، کتاب «سربازان ساسانی در جامعه اسلامی؛ خاستگاههای عیاری و فتوت» نوشته محسن ذاکری بهتازگی با ترجمه حمیدرضا پیغمبری و به کوشش انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۱۹۹۵ در آلمان چاپ شده است. محسن ذاکری؛ نویسنده اینکتاب، دانشآموخته رشته تاریخ در دانشگاه یوتای آمریکا است و همچنین به عنوان پژوهشگر پیشین مطالعات ایران و اسلام دانشگاه بوخوم آلمان شناخته میشود.
وی در این کتاب خود که به ساختار سیاسی و اجتماعی اواخر دوران ساسانی میپردازد، یک فرضیه اصلی را مطرح کرده است؛ اینکه شبهنظامیان مشهور به عیاران در جامعه اولیه اسلامی از تبار اسواران یا نیروهای نظامی نخبه ساسانی بودهاند. مولف مورد اشاره میگوید: تاریخ ایران در دوره گذار از روزگار باستان به دوران اسلامی برهه بسیار مهمی است که تاکنون پژوهشهای ارزشمندی درباره مسائل گوناگون آن صورت گرفته است. یکی از این مباحث و موضوعات مهم، پدیدهای بسیار مهم در تاریخ اجتماعی ایران یعنی عیاری و فتوت است که در این کتاب در بستر تاریخیاش و با توجه به ریشه و خاستگاه باستانی آن در ایران دوره ساسانی و مجراهای انتقال آن به دوران اسلامی بررسی میشود.
باور ذاکری این است که به رغم پژوهشهای فراوان که تاکنون صورت گرفته است، مسئله اساسی خاستگاه فتوت و پیروان آن هنوز حلنشده باقی مانده است. او در این کتاب تلاش کرده است جای خالی بحث دقیق درباره تحول فتوت و عیاری از دوره ساسانیان تا اوایل دوره عباسیان را پُر کند. کتاب پیش رو چهار فصل اصلی دارد که به این ترتیباند: «مقدمه»، «نظام اجتماعی اواخر دوره ساسانی»، «آزادان در جامعه اسلامی اولیه» و «تحولات ادبی و کلامی».
فصل دوم کتاب، دربرگیرنده این عناوین است: «آیا شاهنشاهی ساسانی فئودالی بود؟»، «خردهمالکان: آزادان»، «تشکیلات نظامی و اداری»، «سوارهنظام و پیادهنظام»، «جنگاوران نخبه: اسواران» و «ملازمان پادشاه: بندگان، سرهنگان، ایاران». همچنین «هقانان و فتوحات اسلامی»، «اسواران در بصره و کوفه»، «اسواران در شام»، «مدیریت محلی»، «دهقانان و اسواران در عراق»، «دهقانان و اسواران در خراسان» و «ابناء» هم عناوین سومین فصل اینکتاب هستند. در چهارمین فصل هم مخاطب با دو عنوان اصلی «شعوبیه آزادمردیه، آزادگی، فتوت» و «قَدَریه و اُسواریه» روبهرو است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم: جمع مونث حمراء و جمع مکسر آن احامره (از احمر به معنای سرخ) اغلب برای نامیدن گروهی از ایرانیان به کار میرفت که احتمالاً سربازان دیلمی بودند. ابومسعود راوی موثق بلاذی گوید عرب عجم را حمراء میخوانند و میافزاید: «کسی را شنودم که میگفت: این اسواران در نزدیکی دیلم مقیم بودند و چون مسلمانان در قزوین بر ایشان چیره شدند اسلام آوردند، طبق همان شروط که اسواران بصره مسلمان شده بودند. سپس به کوفه آمدند و در آنجای مسکن گزیدند.» منابع دیگر نیز این موضوع را تأیید میکنند، اما مصداقی کلی ارائه میدهند: «عربها به موالی حمراء میگویند و احامره نیز گروهی از عجم بودند که در بصره ساکن شدند و در کوفه ریشه دواندند.» در منبعی دیگر میخوانیم: «اساوره گروهی از پارسیان بودند که در نخستین روزهای بنای بصره در آنجا ساکن شدند، همانطور که احامره در کوفه مستقر شدند.» این مردم در پژوهشهای معاصر «شوالیههای» ساسانی خوانده میشدند.
لازم به ذکر است، اینکتاب با ۳۴۴ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۳۸۰ هزار تومان منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید