به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، علیرضا آتشک؛ مدیرعامل شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه و مدیرعامل مؤسسه خیریه رعد الغدیر در گفتوگو با دبیرخانۀ جشنوارۀ ملی اعطای نشان نیکوکاری، صمن ارائۀ تحلیلی از وضعیت فعالیتهای خیریه در کشور درباره اهمیت این جشنواره سخن گفت.
- در ابتدا بفرمایید که فعالیتهای خیریه در کشور چه نقاط ضعف و قوتی دارد؟ البته کسانی که فعالیتهای شما را دنبال میکنند با دیدگاههایتان آشنا هستند اما برای اینکه دیگران هم در جریان قرار بگیرند و همچنین تأکید بیشتری در این زمینه صورت گرفته باشد در این زمینه توضیح بدهید.
ابتدا از این فرصتی که برای برپایی جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری فراهم شده است تشکر میکنم. جای این جشنواره در کشور خالی بود. این جشنواره موجب همدلی و انتقال تجربه و دیدهشدن کارهای قشنگی میشود که در حوزه اجتماعی در کشور شکل میگیرد.
اما مهمترین نقطه قوت مؤسسات خیریه و سازمانهای مردمنهاد و فضای کار خیرخواهانه یا داوطلبانه، حس عاطفی و انگیزه بالایی است که خیریهها دارند و این انگیزه علیرغم همه مسائل اقتصادی، اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی و گسستهایی که در این حوزه وجود دارد در خیرین به چشم میخورد. به نوعی خیریهها برخلاف جریان آب شنا میکنند و به نظرم نقطه قوت فعالیتهای خیر، امید و انگیزهای است که وجود دارد. بیش از 30 هزار خیریۀ ثبتشده در سازمانهای متولی این امر در داخل کشور داریم و بیش از هفت میلیون ایرانی علاقهمند نیز در خارج از کشور داریم که علیرغم همه محدودیتها و تحریمها دلشان با ایران است و به هر طریقی دوست دارند یک حرکت ماندگاری را در کشور رقم بزنند. این روحیه و این انگیزه، مهمترین نقطه قوت کار خیر است که حلقۀ میانی و کمککننده به دولت محسوب میشود و در همه جای دنیا نیز وجود دارد. بخش سوم به عنوان تکمیلکننده همه ضعفها و نارساییها است که با انرژی درونی ورود میکند.
اما مهمترین نقطه ضعف این است که این انرژی و انگیزهای که وجود دارد تا حدودی سازمانیافته نیست و یک مقدار کارها جزیرهای انجام میشود. ما در رتبهبندی کشورهایی که کار خیر انجام میدهند، در زمینه کار خیر گروهی، جایگاه خیلی مناسبی نداریم اما در حوزه کارهای خیریه فردی، افراد دغدغههای ایدئولوژیک و انگیزههای دینی و انسانی دارند و کار خیلی خوبی انجام میشود. اما مشکل این است که این کار سیستماتیک و علمی نیست. برای مدیریت در سازمانهای مردمنهاد تا مقطع دکترا نیز در برخی کشورها کار علمی صورت میگیرد و ظاهراً یکی دو دانشگاه ایرانی نیز در این زمینه ورود کردهاند، اما به طور کلی در ایران به صورت علمی خیلی کار نمیشود.
همانطور که ساختن یک مدرسه نیاز به مهندس دارد و همانطور که خیلی از فعالیتها متخصص خودش را میخواهد، امر خیر نیز باید توسط مدیران متخصص اداره شود. یک نقطه ضعف که غالب است و خیرین ما به آن توجه نمیکنند این است که میلیاردها تومان صرف ساختن مراکز خیریه میشود، اما برای فردی که باید ساختمان و آدمها و امکانات را مدیریت کند هزینه نمیشود و ما به شدت دچار کمبود مدیر علمی در حوزه سازمانهای مردمنهاد هستیم. همچنین در زمینه فرهنگ کار سیستمی نیز با کمبود مواجهیم.
ضعف دوم نیز جهتگیری مسائل یا نظام مسائل کشور در راستای حل مسائل است. متأسفانه بیش از 80 درصد مؤسسات مردمنهاد و خیریهای که در کشور هستند بیشتر به دنبال ماهیدادناند نه یاد دادن ماهی گرفتن و حتی گاهی اوقات اثربخشی اجتماعی منفیای را نیز شاهد هستیم؛ زیرا با این کار به عزت نفس مددجو ضربه میزنیم و روحیه کارآفرینی و فعالیت و تلاش را تضعیف میکنیم. با ریاست محترم سازمان بهزیستی کشور دیداری داشتم و به ایشان گفتم بیش از 80 درصد مددجویانی که در سازمان بهزیستی هستند و شما بیش از 70 وظیفه در قبال اینها و در قبال جامعه دارید، شرایطشان به نحوی است که نیاز به حمایت یارانهای ندارند و 20 درصد از اینها هستند که در میانشان بچههای خاص وجود دارد که به حمایت و یارانه نیاز دارند، اما اصل کار بر زمینمانده خیر شما و سایر دستگاههای موازی و انجیاوها، تلاش برای ایجاد امکانات و اشتغال و کارآفرینی اجتماعی است؛ موضوعی که خیلی مغفول مانده است.
شاید در میان این 30 هزار خیریه یا سازمان مردمنهادی که در کشور وجود دارند به اندازه انگشتان یک دست مؤسسه خیریه کارآفرین اجتماعی نداریم که مددجو را بیاورد و توانمند کند و خروجی کارش تربیت کسی باشد که با عزت نفس زندگی میکند و به روی پای خودش بایستد. متأسفانه بیشتر مؤسسات ما حمایتی هستند و به نظرم این یک آسیب محسوب میشود. البته خود دولت نیز متأسفانه با سیاستهای غلط یارانهای مشکلاتی را ایجاد کرده است. تصور کنید که بیش از 80 میلیون نفر در کشور یارانه میگیرند. اما این چه نگاهی است؟ نگاه باید نگاه حرکت به سمت کارآفرینی و عزت نفس آدمها و توسعه و تولید باشد، نهاینکه منتظر این باشیم که بهزیستی یا وزارت کار یا کمیته امداد ماهانه یارانهای پرداخت کنند تا بتوانیم حداقلهای زندگی یک مددجو را تأمین کنیم.
- پیشنهادات مدیریتی شما برای بهبود مدیریت عرصه خیر چیست؟
دو پیشنهاد اساسی برای خود سازمانهای مردمنهاد دارم. چهاینکه پیشنهاد به دولت و حاکمیت قدری سخت است؛ زیرا تغییرات در آن عرصه دشوار است. نخستین پیشنهاد من این است که اگر وارد کار خیریه و فعالیتهای داوطلبانه میشوند مانند هر موضوع دیگری باید نظاممند عمل کنند. این کار مانند تأسیس یک شرکت خصوصی و سازمان است و یک کار علمی محسوب میشود. حتماً به همان اندازهای که میخواهند وقت بگذارند و برای تأمین منابع و فضای فیزیکی هزینه کنند، حتماً برای تأمین منابع انسانی و مدیر آن سازمان مردمنهاد نیز باید وقت بگذارند؛ زیرا اگر این کار را نکنند میلیاردها تومان پول مردم که به دستشان امانت است با اثربخشی بسیار پایین هزینه میشود و نتیجهای هم نخواهد داد. بنابراین اولین توصیه من این است که به صورت علمی مدیریت سازمانهای مردمنهاد را آموزش ببینند. سازمانهای خوبی مانند شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و دیگر ارگانها که این کار را انجام میدهند نیز وجود دارند و میتوان از آنها کمک گرفت.
پیشنهاد دوم نیز این است که سازمانهای مردمنهاد در هدفمندی و مأموریت سازمانی از فعالیتهای حمایتی فاصله بگیرند و به سمت فعالیتهای توانمندساز بروند. مثالهای خیلی خوبی در این زمینه در کشور وجود دارد. مدلهای جهانی خیلی خوبی هم هست و پیشنهاد میکنم حتما کتاب کسبوکار اجتماعی، نوشتۀ محمدیونس را مطالعه کنند و ببینند ایشان در بنگلادش چه تحولی با کسبوکار ایجاد کرد. بنابراین میتوانیم کار خیر و نذرمان را در اشتغال متمرکز کنیم و یک فرایندی را در کشور ایجاد کنیم که بتوانیم هم برای کشور توسعه ایجاد کنیم و هم مسائلی مانند فقر و ناکارآمدیها و ناترازیها را جبران کنیم.
- الان ظرفیتی برای همافزایی میان نهادهای دولتی و غیردولتی وجود دارد و دیدارهای متعددی در بخشهای مختلف دولت با خیرین و انجیاوها صورت گرفته است. این روند، هم یک فرصت است و هم یک تهدید؛ فرصت از این جهت که این همافزایی میتواند با جلب حمایتهای دولت و تسهیلگری دولت خودش را ارتقا بدهد و تهدید از این جهت که آمیخته شدن با نهادهایی که ماهیت کارشان، ماهیت کار دولتی است میتواند کار را از آن وجه مردمی خودش خارج کند و یک آسیبی هم این وسط دارد دیده میشود که تعدد بخشهای مختلف دولت که دارند با خیریهها و انجیاوها ارتباط میگیرند ممکن است باعث شود که کار گم شود و معلوم نشود که بالأخره کدام قسمت از این دولت باید بیاید و متولی کار خیر بشود و حمایت کند. سؤال من است که ظرفیتی برای همافزایی با دولت وجود دارد، نحوه صحیح این تعامل باید چطور باشد و بعد اگر بخواهیم که دچار پراکندهکاری در این تعامل نشویم و این تعامل مجرای مشخصی داشته باشد چه باید بکنیم؟
برای هردو بخش پیشنهاد مشخصی وجود دارد. در بخش دولت چندین سازمان و نهاد هستند که به صورت مستقیم با سازمانهای مردمنهاد ارتباط دارند. سازمان بهزیستی کشور طوری است که 80 درصد از کارهایش را مردم انجام میدهند. در وزارت کشور و بخشی از فعالیتها که در حوزههای مختلف نظیر صدور مجوز صورت میگیرد یا در سازمان ملی جوانان، اداره اوقاف یا کمیته امداد تعاملاتی با سازمانهای مردمنهاد و خیرین وجود دارد. اخیراً هم حکمی به نام دستیار اجتماعی رئیس جمهور داریم که آقای دکتر ربیعی این حکم را از رئیس جمهور دریافت کردهاند. تا الان دیدارها، اتفاقات خیلی خوبی را رقم زده است و تعاملات، تعاملات سازندهای است اما سؤال این است که چطور این تعاملات و ایدهها تبدیل به یک فرایند و پدیده شود که نیاز به تمرکز دارد.
توصیه من به دولت این است که همه اینها ذیل دستیار اجتماعی رئیس جمهور که آقای دکتر ربیعی است تجمیع شوند و نیازها و پروژهها و برنامههای مختلف در این زمینه در همین بخش پیگیری شود. ما در سازمان بهزیستی، وزارت کار، معاونت توسعه روستایی و حتی قوه قضائیه میبینیم که موضوعات پختهشده نیست و دولت باید یک اتاق فکری داشته باشد تا همه اینها را تجمیع کند و در چارچوب فرایندی درآورد که توسط دستیار اجتماعی دولت روی میز سازمانهای مردمنهاد قرار بگیرد.
سازمانهای مردمنهاد نیز باید به این بلوغ فکری برسند و بسترش نیز فراهم است که نباید هرکدام خواستههای کوچک و محلی و منطقهایشان را بگویند، بلکه باید همه اینها بیاید و در نظاممسائلی که یک بخشی از آن نیز آماده شده است، در بستر شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری به عنوان یکی از شبکهها مطرح شود و آنجا نیز همه این موضوعات، نظاممسائلش استخراج شود و این گفتمان، یک گفتمان کاملاً سیستماتیک باشد که بتوانیم از آن خروجی داشته باشیم.
در این نظاممسائل میتوانیم 10 مسئله نظیر مسئله بازماندگان از تحصیل، کارآفرینی اجتماعی برای مددجویان و کودکان کار را بیاوریم و روی میز بگذاریم. آن طرف هم دولت امکاناتش را پای کار بیاورد و با توجه به برنامه هفتم توسعه و این نظاممسائل، با حضور نمایندگان مجلس، نماینده دولت و نماینده سازمانهای مردمنهاد بتوانیم در پایان سال بگوییم توانستیم یک مسئله را حل کنیم. مثلاً اگر در سیستانوبلوچستان بیش از 100 هزار نفر کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد در آخر سال بتوانیم این آمار را به 50 هزار نفر برسانیم. یا مثلاً تعداد کودکان کار را کاهش بدهیم. این انرژیها تا جمع نشود هیچ مشکلی حل نخواهد شد. متأسفانه پراکندگی منجر به پدیده نمیشود و در حد ایده باقی میماند.
- به عنوان سؤال پایانی، از جشنواره ملی اعطای تندیس نیکوکاری میخواهم بپرسم. شبکه ملی مؤسسات نیکوکاری و خیریه شما جزء حامیان جشنواره است و شما هم شخصاً حامی آن هستید. میخواهم بدانم اهمیت جشنواره را در چه چیزی میدانید و چرا از آن حمایت میکنید و در آن مشارکت دارید؟
من به عنوان آدمی که 22 سال در این حوزه فعالیت کردهام باید بگویم از هر حرکتی که برای توسعه سازمانهای مردمنهاد باشد حمایت میکنم؛ اعم از اینکه توسط بخش دولتی یا خصوصی یا خود سازمانهای مردمنهاد باشد؛ زیرا اعتقاد من این است که مسیر توسعه کشور از مسیر توسعه سازمانهای مردمنهاد میگذرد.
تا زمانی که دولت کوچک نشود و تا زمانی که مردم به معنای واقعی کلمه در شاخصهای توسعه حضور پیدا نکنند هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. هر جایی که کار را دست مردم دادهاید، با نظارت خوب و با برنامه خوب نتیجهاش را نیز دیدهاید. در یک مؤسسه خیریه گاهی اوقات شما هزار تومان که خرج میکنید، بیش از 10 برابر دریافت میکنید. با توجه به شاخصهایی که در حوزه اقتصاد و اعتماد عمومی و توسعه اجتماعی داریم، کجا میشود کار را به سرانجام رساند جز با مردم و برای مردم و توسط مردم؟
بنابراین از این بُعد، کار بزرگی است و توجه جامعه را به این انرژی و به این اتفاقات خوب جلب میکند و از این ظرفیت استفاده میشود. یکسوم مدرسههای کشور را مردم میسازند. در حوزه درمان یکی از سازمانهای مردمنهاد، 45 هزار کودک سرطانی را بدون اینکه یک ریال از دولت گرفته باشد اداره میکند. در مؤسسهای که ما در آن فعالیت میکنیم، 30 مرکز در کشور داریم که ایرانیان داخل و خارج از کشور از آن حمایت میکنند. شما تصور کنید که یکروز تمام این سازمانهای مردمنهاد دست از کار بکشند، چه اتفاقی برای کشور میافتد؟ با همه این مشکلاتی که وجود دارد و مجوزهایی که تمدیدش دشوار است و ... ، چه انگیزهای بالاتر از انگیزه مردمی برای توسعه کشور وجود دارد؟ به تعبیر یکی از دوستان معلول ما که میگفت: دستم را نگیر، راهم را هموار کن. بنابراین امیدوارم دولت راه را همراه کند تا مردم کارشان را انجام دهند.
دیدگاه خود را بنویسید