افول عصر مردان میلیاردر و ظهور زنان پیشتاز در عرصه نیکوکاری

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، بیل گیتس اخیراً اعلام کرده است که بنیاد گیتس را تا سال ۲۰۴۵ منحل خواهد کرد و ۲۰۰ میلیارد دلار باقیمانده را با سرعتی بیشتر از برنامههای قبلی توزیع مینماید. این در حالی است که وارن بافت، در ۹۴ سالگی، از مدیریت برکشایر هاتاوی کنار رفته و نقش کمرنگتری در عرصه عمومی ایفا میکند. این خروج نمادین دو چهره شاخص نیکوکاری مدرن، پرسشهای بنیادینی را درباره آینده بخششهای کلان مطرح میسازد: آیا سایر میلیاردرها بدون حضور این چهرههای کاریزماتیک و نمادین به تعهدات خود پایبند خواهند ماند؟ و آیا اساساً مدل سنتی بنیادهای بزرگ که گیتس و بافت نماد آن بودند، هنوز در جهان امروز کارایی دارد؟
تعهد بخشش و آینده نامعلوم
در سال ۲۰۱۰، «وارن بافت و بیل گیتس» با ابتکاری جسورانه به نام «تعهد بخشش» تحولی اساسی در فرهنگ نیکوکاری جهانی ایجاد کردند. این پیمان که در ابتدا با امضای ۴۰ میلیاردر آغاز شد، امروز با مشارکت ۲۴۰ ثروتمند برجسته که جمعاً متعهد به اهدای ۶۰۰ میلیارد دلار شدهاند، به یکی از بزرگترین حرکتهای جمعی بشردوستانه تاریخ تبدیل شده است. اما با کاهش نقش گیتس و بافت در این جنبش، ابهامات جدی درباره تداوم آن وجود دارد. امیر پاسیک، رئیس دانشکده نیکوکاری دانشگاه ایندیانا، در این باره میگوید: «فضایی از انتظار و تردید به وجود آمده است. بسیاری میپرسند آیا کسی خواهد آمد تا این مشعل را بردارد؟ یا شاید اساساً نیازی به چنین رهبری نباشد و نیکوکاری مدرن وارد فاز جدیدی شود که در آن تمرکز از افراد نمادین به سمت سیستمهای غیرمتمرکز تغییر کند.» این پرسشها در حالی مطرح میشوند که تحولات سیاسی و اقتصادی اخیر در آمریکا، خود به عاملی تعیینکننده در تغییر الگوهای نیکوکاری تبدیل شدهاند.
تهدید مالیاتی و افول بنیادهای سنتی
یکی از مهمترین عوامل این تحول، تغییر سیاستهای مالیاتی در آمریکاست که تأثیر مهمی بر بنیادهای بزرگ خیریه دارد. طرح پیشنهادی مجلس نمایندگان که اخیراً تصویب شده، مالیات ۱۰ درصدی را برای بنیادهایی با دارایی بیش از ۵ میلیارد دلار در نظر گرفته است. «کاتلین مککارتی»، مدیر مرکز نیکوکاری «سییوانوای» (CUNY)، در تحلیل این قانون هشدار میدهد: این یک حمله هدفمند به نهادهای لیبرال است. بنیادهایی مانند گیتس، فورد و سوروس که معمولاً در پروژههای اجتماعی پیشرو سرمایهگذاری میکنند، بیشترین آسیب را خواهند دید. در مقابل، بنیادهای محافظهکار که ساختار کوچکتر و پروژههای محدودتری دارند، تقریباً دست نخورده باقی میمانند.» این تغییرات مالیاتی در حالی رخ میدهد که بسیاری از میلیاردرها پیش از این نیز به دنبال راههای جایگزین برای بخشش ثروت خود بودند و اکنون انگیزه بیشتری برای کنار گذاشتن مدل سنتی بنیادها پیدا کردهاند.
مکنزی اسکات و انقلاب «بخشش نامرئی»
در این میان، «مکینزی اسکات»، همسر سابق «جف بزوس»، با روشی کاملاً متفاوت انقلابی آرام، اما عمیق در عرصه نیکوکاری ایجاد کرده است. رویکرد او که به «بخشش نامرئی» معروف شده، بر سه اصل استوار است: اهدای مستقیم به سازمانهای غیرانتفاعی بدون واسطه، حذف فرآیندهای طولانی درخواست و گزارشدهی، و اعتماد کامل به دریافتکنندگان کمکها در استفاده بهینه از منابع. اسکات تاکنون ۱۹.۲۵ میلیارد دلار به ۲۴۵۰ سازمان در سراسر آمریکا اهدا کرده است، رقمی که حتی از کمکهای بسیاری از بنیادهای چند دههای نیز فراتر میرود. «بلا دوان»، از «مؤسسه مطالعات سیاستگذاری»، در تحلیل این روش میگوید: اسکات نه فقط یک اهداکننده بزرگ، که یک نماد فرهنگی است. او نشان داده که میتوان بدون ساختارهای پیچیده و کنترلهای سلسلهمراتبی نیز تأثیرگذار بود. این نگاه اعتمادمحور به زودی به جریان اصلی نیکوکاری تبدیل خواهد شد. این تحول در حالی رخ میدهد که ترکیب جمعیتی ثروتمندان جهان نیز در حال تغییر اساسی است.
زنان بازیگران جدید صحنه نیکوکاری
تحقیقات اخیر نشان میدهد که سهم زنان از ثروت جهانی با سرعتی بیسابقه در حال افزایش است و این تغییر در عرصه نیکوکاری نیز به وضوح قابل مشاهده است. ملیندا فرنچ گیتس که پس از جدایی از بیل گیتس سهم قابل توجهی از ثروت خانواده را به دست آورد، اکنون تمرکز خود را بر حقوق زنان و برابری جنسیتی گذاشته و به نظر میرسد از مدلهای جدیدی مانند شرکتهای با مسئولیت محدود (LLC) برای مدیریت کمکهای خود استفاده خواهد کرد. در سوی دیگر، پریسیلا چان، همسر مارک زاکربرگ، همراه با همسرش بیش از ۳ میلیارد دلار در پروژههای پزشکی و سلامت جهانی سرمایهگذاری کردهاند. این تحولات در حالی رخ میدهد که تاریخ نشان میدهد زنان همواره نقش مهمی در نیکوکاری داشتهاند، اگرچه کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. مادام سی. جی. واکر، اولین زن میلیونر خودساخته آمریکا که در اوایل قرن بیستم زندگی میکرد، بخش عمدهای از ثروت خود را به امور خیریه اختصاص داد، اما داستان او مانند بسیاری از زنان نیکوکار دیگر کمتر روایت شده است.
کاتلین مککارتی در تحلیل این روند میگوید: در پنج سال آینده شاهد حضور پررنگتر زنان به عنوان اهداکنندگان کلان خواهیم بود. آنها نه تنها از نظر مالی توانمند شدهاند، بلکه رویکرد متفاوتی به نیکوکاری دارند. زنان میلیاردر امروز در مدیریت ثروت مهارت بالایی دارند، به تحقیق و تحلیل عمیق عادت کردهاند و بیش از هر چیز به دنبال ایجاد تغییرات سیستماتیک هستند. این تغییر نگرش در حالی اتفاق میافتد که آمارها نشان میدهد تنها در سال ۲۰۲۴، هر هفته به طور متوسط ۴ میلیاردر جدید به جمع ثروتمندان جهان اضافه شده است و سهم زنان در این رشد قابل توجه بوده است. چنین تحولی به معنای آن است که ترکیب جمعیتی نیکوکاران کلان در آیندهای نزدیک به کلی دگرگون خواهد شد و این تغییر میتواند تأثیرات عمیقی بر اولویتهای بشردوستانه در سطح جهانی بگذارد.
آینده نیکوکاری: غیرمتمرکز، سریع و زنانه
تحولات پیشرو نشان میدهد که مدلهای سنتی نیکوکاری در حال سپری کردن آخرین سالهای عمر خود هستند. مالیاتهای سنگین بر بنیادهای بزرگ از یک سو و تمایل روزافزون ثروتمندان به سادهسازی فرآیندهای بخشش از سوی دیگر، میلیاردرها را به سمت روشهای مستقیمتر سوق داده است. در این میان، روش مکنزی اسکات به الگویی جذاب برای بسیاری تبدیل شده است؛ الگویی که در آن به جای ساختارهای پیچیده و هزینهبر اداری، اعتماد و کارایی حرف اول را میزند. این تحول همراه با افزایش شمار زنان میلیاردر که معمولاً اولویتهای متفاوتی نسبت به همتایان مرد خود دارند، میتواند به تغییر اساسی در تعریف نیکوکاری مدرن بینجامد.
تولد دوباره نیکوکاری
عصر گیتس و بافت به پایان خود نزدیک میشود، اما این به هیچ وجه به معنای افول فرهنگ نیکوکاری نیست. برعکس، ما شاهد تولد دوباره این مفهوم در قالبی جدید هستیم؛ قالبی که در آن تمرکز از افراد نمادین به سمت شبکههای غیرمتمرکز تغییر میکند، کنترلهای سلسلهمراتبی جای خود را به روابط مبتنی بر اعتماد میدهد و تسلط سنتی مردان در عرصه بخششهای کلان، جای خود را به تنوع بیشتر میسپارد. شاید روزی تاریخنگاران به این دوره گذار به عنوان «عصر طلایی بخشش بدون شرط» اشاره کنند؛ دورانی که در آن ثروت بیحد و حصر سرانجام راهی به سوی برابری بیشتر و سیستمهای عادلانهتر یافت. در این میان، یک چیز قطعی به نظر میرسد: نیکوکاری آینده کمتر شبیه به بنیادهای متمرکز با ساختمانهای شیشهای و گزارشهای سالانه پیچیده خواهد بود و بیشتر به شبکههای انعطافپذیر و پاسخگو شباهت خواهد داشت که در آن ثروت سریعتر و مستقیمتر به دست نیازمندان واقعی میرسد.
نویسنده و مترجم: شورانگیز داداشی
منبع: fortune.com