به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، موسسه خیریه «محبت» با هدف حمایت و مراقبت از بیماران تنها تأسیس شده است. این مؤسسه در سالهای اخیر به ارائۀ خدمات روانشناسی به بیماران و خانوادۀ آنها و نیز کمک مالی به بیماران اقدام کرده است و تلاش دارد تا بتواند به ایجاد سرپناهی برای همۀ بیماران تنهایی که به هر دلیلی، نیاز به همراه، همصحبت، مراقب و یا پرستار دارند، اقدام کند؛ هدف والایی که حمایت خیرین و همۀ خیرخواهان را میطلبد.
- موسسه محبت که از بیماران تنها حمایت میکند در چه سالی و با چه هدفی تأسیس شد؟
مؤسسه به صورت رسمی از سال 1398 فعالیت خودش را آغاز کرد. البته یک قدمت اجرایی از سالهای گذشته هم داشت و تمام اعضای هیئتمؤسس این مجموعه، فعالان فرهنگی و نیکوکاری بودند که به دلیل داشتن یک هدف مشترک، یک مؤسسه تازهای را به این نام تأسیس کردند. همانطور که از اسمش هم پیدا است، هدف، حمایت از بیمارانی است که در ایام بیماری به هر دلیلی تنها شدهاند و نیازمند هم هستند. این بیماران کسانیاند که سرویسهایی که یک بیمار میتواند از جانب خانواده یا از طریق موقعیت اقتصادی و اجتماعی خودش از آنها بهرهمند شود را ندارند.
اما اینکه چه شد که روی این گروه از بیماران دست گذاشتیم، یک داستان بسیار مفصلی است که به همراهی ما با یک بیمار در بیمارستان برمیگردد و آن اینکه، متوجه شدیم تخت مجاور آن بیمار، یک خانم خیلی جوانی بودند که امکان ماندن در کنار همسرشان را در شب نداشتند و پای بیمار هم قطع شده بود و این بیمار بدون اینکه همراهی داشته باشد، درد و رنج بیماری و قطع شدن پا را داشت تحمل میکرد و این نقطه آغاز این فکر بود که ای کاش میتوانستیم مجموعهای داشته باشیم که بتوانیم به این بیماران که به هر دلیلی در بیمارستانها تنها هستند و مراقب، همراه، پرستار و امکانات مالی ندارند که از این سرویسها بهرهمند شوند، خدمات ارائه کنیم. هدف اولیه این بود که فقط برای این بیماران همراه اعزام کنیم و به برطرف کردن برخی از نیازهای مالی آنها بپردازیم.
- افراد اعزامی داوطلب هستند؟
بله، داوطلب باشند یا اگر نباشند هدفمان این بود که منابع مالی حضورشان را تأمین کنیم که یک بیمار امکان گرفتن پرستار در ایام نقاهت و تنهاییاش را داشته باشد.
- این کار باید در بیمارستان محقق میشد یا در منزل؟
قرار بود در بیمارستان و منزل محق شود که بخش مربوط به بیمارستان با ایام کرونا و ممنوعیت حضور همراه در بیمارستان تلاقی پیدا کرد و ما روی این بخش خیلی متمرکز نشدیم، اما دقیقاً در همین ایام کار را به اَشکال دیگر ادامه دادیم و تمرکزمان را روی حمایتهای مالی از این بیماران گذاشتیم و به ارسال اقلامی که در ایام نقاهت به آن نیاز دارند، احوالپرسی، عیادت، سرکشی و تأمین نیازهای مالی آنها پرداختیم. این پروسه تا الان ادامه پیدا کرده است.
- وقتی دوران کرونا تمام شد آیا شما دوباره تلاش کردید که در بیمارستان هم این کار را دنبال کنید؟
نه، به آن شکل که در ابتدا مدنظرمان بود کار را پیش نبردیم، اما خیلی دوست داریم که این اتفاق دوباره بیفتد. در حال حاضر سرویسهای خدماتیمان در مؤسسه تغییرات خیلی زیادی پیدا کرده است که با اهداف ابتدایی تأسیس تفاوتهایی دارد. میتوانم بگویم که مؤسسۀ محبت به دو بخش تقسیم میشود؛ بخش اول، قبل از ابتلای سرطان خود من بود و بخش دوم نیز پس از ابتلای من به سرطان. من روانشناس هستم و بیماری سرطان را تجربه کردهام. به دلیل این تجربهای که داشتم، پس از ابتلا به سرطان نگاهم به طور کلی به فعالیتهای مؤسسه تغییر کرد و در حال حاضر یکی از مؤسساتی هستیم که به شکل تخصصی در ایام بیماری به بیمار و همراهش خدمات روانشناسی رایگان و حمایتهای عاطفی و معنوی ارائه میکنیم و همچنین در کنار این خدمات، حمایتهای مالی هم انجام میدهیم.
- افرادی که میخواهند از این خدمات روانشناسی بهرهمند شوند باید به کجا مراجعه کنند؟
غالب این بیماران از طریق مددکاران بیمارستانها به ما معرفی میشوند. ما با چند بیمارستان مطرح در سطح تهران که البته باید بگویم فعلاً تهران، ارتباط گرفتهایم که مددکاران این بیمارستانها با ما در ارتباط هستند؛ یعنی وقتی میبینند یک بیمار مبتلا به سرطان است و در ایام شیمیدرمانی به صورت تنها رفتوآمد میکند و دستش تنگ است و امکانات مالی که در ایام مالی نیاز دارد را نمیتواند تأمین کند، او را به ما معرفی میکنند و ما برایش پرونده تشکیل میدهیم تا از سرویسهای ما استفاده کند.
این خدمات به دو قسمت تقسیم میشود؛ یکی خدمات روانشناسی است و دلیل وجود این سرویس این است که خودم در ایام سرطان با اینکه روانشناس بودم، واقعاً سرویس محسوسی را ندیدم که در ایام پیک بیماری بیماران به صورت رایگان ارائه شود و حتی بعضاً شاهد مافیای روانشناسی هم بودم. برخی افراد با هزینههای بسیار بالا خدمات روانشناختی مبتنی بر درمان ذهن را به بیماران ارائه میدهند. به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم با توجه به تجربه بیماریام و با توجه به اینکه بسترش در مؤسسه فراهم بود، این حمایت را از بیماران مبتلا به سرطان داشته باشیم. حمایتهای مالی را نیز در حد توان و بضاعت مؤسسه انجام میدهیم.
- آن بیمارانی که نیاز به کمک مالی دارند را چطور شناسایی میکنید؟ از طریق مددکاران بیمارستانها؟
یا از طریق مددکاران یا تیمهایی که دارند با ما کار میکنند که از جمله آنها تیمهای جهادی است. شناسایی بیمارِ نیازمند کار سختی نیست و در مراکز درمانی و در میان آشنایان و دوستان اینها بهراحتی قابل شناسایی هستند. برخی هم خودشان ما را با یک جستوجوی ساده در اینترنت پیدا میکنند؛ یعنی اگر کسی کلمه «بیمار تنها» را جستوجو کند، شاید بتواند خیلی راحت مؤسسه ما را پیدا کند و از این جهت از این سرویسها بهرهمند شود.
- در مسیر ارائه خدمات و فعالیتهای خودتان با سازمانهای دولتیِ مرتبط مانند وزارت بهداشت، چه تعاملاتی داشتهاید؟
با وزارت بهداشت در این مجموعه فعلاً تعاملی را آغاز نکردهایم. البته یکی دو مکاتبه در راستای انتقال یکی از مسائل مربوط به بیماران مبتلا به سرطان داشتهایم که در حال حاضر پاسخ متقنی دریافت نکردهایم و تعاملی پس از مکاتبات ما ایجاد نشد، اما به لحاظ سازمانهای اداری، سازمان اوقاف و امور خیریه خیلی در کنار ما و همراه ما بوده است و برخی مواقع نیز مشوق ما بوده است که بتوانیم در این راستا با انگیزه بیشتری کار کنیم.
- سازمانهای غیردولتی و خیریهها چطور؟ آیا آنها با شما همکاری داشتهاند؟
بله، در حال حاضر داریم با خیلی از خیریهها همکاری میکنیم ولی تأکید من روی مددکاری بیمارستانهای دولتی است؛ زیرا بسیاری از مراجعین این بیمارستانها از قشر ضعیف جامعه هستند و تأکید ما روی این است که با مددکاران این بیمارستانها در ارتباط باشیم که این بیماران را به ما معرفی کنند. با مؤسسه خیریۀ مکسا همکاریهای خیلی خوبی داریم.
- تا جایی که خاطرم هست، ظاهراً شما یک کتاب هم تألیف کردهاید، درست است؟
بله، کتاب «ظرافتهای نیکوکاری» را در ایام شیمیدرمانی خودم نوشتم؛ یعنی بخشهایی از کتاب را نوشته بودم اما نگارش ادامۀ آن با ایام درمان من تلاقی پیدا کرد. این کتاب نتیجۀ 25 سال فعالیت فرهنگی، مددکاری و روانشناسی من است. خلاصه این کتاب این است که ما باید کار نیکوکاری را مدرن، بهروز و در عین حال شکیل ارائه بدهیم. با خیریهها و شکل کار خیریههایی که بخواهند نسبت به نیکوکار سماجت داشته باشند، مخالف هستیم. برخی اوقات هم شکل ارائه و درخواست حمایت از عموم مردم یا سازمانها، درخواست زیبندهای نیست و ما با این شکل خیلی مخالف هستیم و حتی در نوع تعاملاتمان با خیرین، غالباً هیچ تماسی با آنها نمیگیریم؛ یعنی کار ما مبتنی بر روانشناسی نیکوکاری و عزت نفس بیمار است و اینها در قالب یکسری آموزشها به نیکوکاران و مددکاران ارائه شده است که فکر میکنم قابلیت برگزاری یکسری کارگاههای تخصصی را هم از قِبَل این کتاب بتوانیم داشته باشیم.
- پیش از تألیف این کتاب فعالیت شما چه بود؟
من روانشناس و مدرس هستم و در سازمانهای مختلف مانند آموزش و پرورش، شهرداری و ... کارگاههای روانشناسی برگزار کردهام و سابقه تدریس هم دارم.
- اگر امروز کسی بخواهد از این کتاب استفاده کند، آیا میتواند از جایی آن را تهیه کند؟
بله، این کتاب را در مؤسسه موجود داریم و چاپ جدید آن هم در کتابفروشیها موجود میشود. قرار است یکسری تغییرات در آن ایجاد کنیم؛ چون یکسری اطلاعات بانیان مالی کتاب را در آن آورده بودیم و احتمالاً در ویراست جدید، حذف میشود تا هر مؤسسهای قرار بود به خیّر یا مددکارش کتاب را تقدیم کند، این امکان وجود داشته باشد و مختص مؤسسه بیماران تنها نباشد.
- پس نسخههایی که الان موجود است را اگر کسی بخواهد تهیه کند باید به مؤسسه مراجعه کند و اگر بخواهد ویراست جدید را بخواند باید منتظر بماند که به بازار بیاید. آیا مؤسسه شما سایت یا درگاههای رسانهای دارد که افراد به آن مراجعه کنند؟
بله، در سایت، اطلاعات عمومی مؤسسه را قرار دادهایم، ولی تعاملات ما در فضای اینستاگرام، ایتا و واتساپ برقرار است و نشانی سایت نیز این است: muhabat.ir است. کلاً تمام فضای مجازی ما با عنوان محبت است.
- افق و چشماندازی که برای این خیریه دیدهاید چیست و دوست دارید تا پنج سال آینده به کجا برسید؟
خیلی آرزو دارم که یک پناهگاه و مکانی برای این مؤسسه تأسیس و تأمین شود که هیچ بیماری احساس نکند که در ایام بیماری مجبور است که آن روزهای سخت را بهتنهایی تحمل کند. بیمار باید بداند که اگر بضاعت مالی دارد، میتواند بیاید و استقرار پیدا کند و پرستار و مراقب داشته باشد.
- بیمار اگر بضاعت مالی داشته باشد میتواند از خدمات شما استفاده کند یا بضاعت مالی نداشته باشد؟
اگر بضاعت مالی داشته باشد میتواند با پرداخت هزینه این کار را بکند که هزینه نیز صرف همان بیماران نیازمندی میشود که این بضاعت را ندارند. بنابراین ما میتوانیم از قِبَل توانمندی بیماران تنهای متمول، به نفع بیماران تنهای نیازمند، بهرهمند شویم. یکی از افقهای من همین است و فکر میکنم شاید عمر دوبارهای که خدا پس از ابتلا به سرطان به من داده است، یکی از دلایلی باشد که گامهایی را در این زمینه برداریم و اگر خدا کمک کند دوست داریم این اتفاق بیفتد.
دیدگاه خود را بنویسید