29 آبان 1403
حمایت کمیل نظافتی؛ روحانی نیکوکار و سرشناس اهل آمل از جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری
حجت‌الاسلام والمسلمین کمیل نظافتی، روحانی نیکوکار و سرشناس اهل آمل است. این فعال اجتماعی که به دوستی با محیط زیست، حیوانات و کمک به نیازمندان  شناخته می‌شود، مدیریت مؤسسه خیریۀ سفیر مهربانی را نیز بر عهده دارد. وی  در گفت‌وگو با دبیرخانۀ جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری ضمن ارائه تحلیلی از وضعیت فعالیت‌های نیکوکاری در کشور، از جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری  حمایت کرد.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، حجت‌الاسلام والمسلمین کمیل نظافتی، روحانی نیکوکار و سرشناس اهل آمل است. این فعال اجتماعی که به دوستی با محیط زیست، حیوانات و کمک به نیازمندان شناخته می‌شود، مدیریت مؤسسه خیریۀ سفیر مهربانی را نیز بر عهده دارد. وی در گفت‌وگو با دبیرخانۀ جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری ضمن ارائه تحلیلی از وضعیت فعالیت‌های نیکوکاری در کشور، از جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری حمایت کرد.

 - شما چندین سال به صورت فردی فعالیت‌های داوطلبانه و فردی انجام می‌دادید. دوستدار محیط زیست هستید و به حقوق حیوانات توجه داشته و دارید. اما از یک جایی به‌بعد در کنار کارهای فردی که همچنان هم آن‌ها را پیگیری می‌کنید، رویکرد تشکل‌محور هم پیدا کردید و تشکلی به نام «سفیر مهربانی» را راه‌اندازی کردید. بر همین اساس، بفرمایید کار فردی در عرصه خیر بیشتر جواب می‌دهد یا کار تشکلی؟

 هر دو جنبه لذت‌های خاص خودش را دارد. یک زمان کار فردی انجام می‌دهید که موجب اقناع روح شما می‌شود و اخلاص خودتان را با خدا و خلق خدا می‌سنجید. البته در جنبه فردی، فعالیت شما محدود است؛ زیرا کار فردی را نمی‌توان در حد ملی انجام داد. من چندین خیزش برای انجام کار فردی در سطح کار ملی داشتم که شاید بعضاً هم موفق شدم، اما این کار ماندگار نبود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشد کاری ماندگار شود، باید تشکلی باشد و اگر کاری را به صورت جمعی انجام بدهیم و نیرو تربیت کنیم، بستری آماده می‌شود و این بستر تا زمانی که جان‌های قابل بیایند و در آن قرار بگیرند باقی می‌ماند تا فرهنگ نیکوکاری ادامه یابد. 

 بر این اساس تصمیم گرفتم در کنار کارهای فردی محدودی که برای خودم نگه داشتم، کارهای تشکیلاتی را هم راه‌اندازی کنم. البته الان اول راه هستیم و چندین‌کار را به صورت هم‌زمان و تخصصی آغاز کرده‌ایم و داریم به پیش می‌رویم.

 - دربارۀ تشکل‌هایی که تأسیس کرده‌اید یا در آن‌ها فعال هستید، توضیح می‌فرمایید؟

 ما انجمن حمایت از بیماران مبتلا به سرطان «آرین» را داریم که در آمل است و بیش از دو هزار 500 بیمار تحت پوشش این انجمن قرار دارند. متأسفانه در مازندران و به‌خصوص در آمل، خیزش سرطان زیاد شده است و در این انجمن که به عنوان عضو هیئت‌امنا و هیئت‌مدیره خدمت می‌کنم، بحث شیمی‌درمانی را در این مرکز انجام می‌دهیم و هزینه درمانی بیماران مبتلا به سرطان را به صورت کامل پرداخت می‌کنیم. به طور میانگین ماهی دو میلیارد تومان فقط هزینه دارو برای بیماران پرداخت می‌کنیم. همچنین به نیازمندان بسته‌های معیشتی هم می‌دهیم و حمایت‌های این‌چنینی را نیز در دستور کار داریم. دربارۀ انجمن آرین باید این نکته را هم بگویم که مرحوم آرین مسقطی؛ جوان رشیدی بود که خود مبتلا به سرطان شد و وصیت کرد که این کمک به بیماران سرطانی محقق شود و خانواده ایشان نیز همکاری کردند و ما هم در محضرشان قرار گرفتیم و الان چندین‌سال است که به بیماران مبتلا به سرطان خدمت‌رسانی می‌کنیم.

 در مجموعۀ «سفیر مهربانی» ایران نیز چند موضوع را دنبال می‌کنیم؛ یکی بحث درمان استکه هزینه‌های دارویی، درمانی و بستری پرداخت می‌شود. یک بانک تجهیزات پزشکی هم داریم تا عزیزان بیمار به خاطر یک ویلچر، واکر یا دستگاه اکسیژن مجبور نشوند پول بدهند و این وسایل را بخرند، بلکه بتوانند از مجموعه را بگیرند و بعد که کارشان انجام شد تحویل بدهند. همچنین خانه‌ای را به نام «خانۀ مهربانی» درست کردیم که وقف کودکان بی‌سرپرست است. تاکنون سه‌هزار کودک بی‌سرپرست از سراسر کشور مهمان ما بوده‌اند. اقامت، تغذیه و تفریح آن‌ها رایگان است و به مدت چهار روز در خدمتشان هستیم که بسیار هم لذت‌بخش است. همچنین در سفیر مهربانی، آزادی زندانیان را نیز در دستور کار داریم.

 یک بحث تخصصی را هم برای معلولان استان تهران داریم آغاز می‌کنیم که اسم مرکزمان که در این زمینه فعالیت می‌کند «بهشت مهربانی زندگی» است. سعی کرده‌ام فرهنگ مهربان بودن را در جامعه گسترش بدهم و به همین دلیل است که مراکزی که تأسیس می‌کنم عبارت مهربانی در عنوان آن وجود دارد. قرار بر این شد که با حمایت بهزیستی استان تهران بتوانیم این مرکز را ایجاد کنیم که در شرف نهایی شدن است و قرار شد مرکز برای بیماران معلول اختصاص داده شود که توانبخشی و کارهای دیگر در آن انجام شود. بنابراین این مرکز برای آموزش و توانمندسازی معلولان است و نه برای نگهداری از آن‌ها.

 - خیلی از مردم به دلیل فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی به دلایل ذاتی، به کارهای خیر علاقه دارند اما می‌گویند شاید به اندازه کافی پول نداشته باشیم که کار خیر انجام بدهیم. در زمینه این گزاره چه تحلیلی دارید؟ و اینکه چطور می‌شود خیّر بود؟

 نه، اصلاً کار خیر به پول دادن نیست. در صفحه اینستاگرامم به مخاطبانم می‌گویم اگر می‌خواهید پول کمک کنید بسم الله، اما اگر هم نمی‌خواهید کمک کنید و ندارید که کمک کنید، یک دکمه ذیل این پست قرار دارد که می‌توانید با فشردن آن این محتوا و پست را برای دیگران ارسال کنید و همین که برای دیگران ارسال می‌شود هم یک کار خیر است و به دست مخاطب خودش می‌رسد. الان متأسفانه یک فرهنگی دارد حاکم می‌شود که هرکسی پول دارد می‌تواند خیّر باشد اما اینطور نیست. شما وقتی به یک درخت یا حیوان آب و غذایی می‌دهید این یک کار خیر است. یا وقتی یک درخت را هَرَس می‌کنید دارید به نظافت آن درخت می‌پردازید تا در فصل بهار شکوفاتر شود که این خودش یک کار خیر است و نمی‌شود ثواب زیاد این کار خیر را تعیین کرد.

 اگر نسبت به هر چیزی که پیرامون ما وجود دارد ادب را رعایت کنیم کار خیر کرده‌ایم. برای نمونه در پیرامون ما گلی وجود دارد که باید در قبال او هم ادب را رعایت کنیم؛ یعنی هر چند وقت یکبار آن را تمیز کنیم و به آن توهین نکنیم. خدا رحمت کند علامه حسن‌زاده آملی را که می‌فرمود: یک روزی در منزل خودم بودم و خِلطی به دهانم آمد و بدون توجه، این خلط را به بیرون پرت کردم و به برگ یک درخت برخورد کرد. ایشان می‌گفت نردبان گذاشتم، از درخت بالا رفتم، برگ درخت را با دستمال پاک کردم، بوسیدم و از آن عذرخواهی کردم. این فرهنگ باید در جامعه ما هم وارد شود که انسان، حیوان و طبیعت حق زندگی دارد و هر کسی می‌تواند به هر اندازه‌ای به این‌ها احترام بگذارد و وقتی این احترام و ادب رعایت شود، فرهنگ نیکوکاری ایجاد می‌کند.

 - خیلی‌ها هم هستند خودشان را وقف نیکوکاری می‌کنند. در این زمینه هم بفرمایید که تا کجا باید خودمان را به کار خیر اختصاص بدهیم.

 به تعبیر سعدی: «نه چندان بخور کز دهانت برآید/ نه چندان که از ضعف جانت درآید.» اولویت اول برای هر فرد خانواده او هستند. یکی از اتهامات به خود من هم همین است که شما از شنبه تا چهارشنبه پیش خانواده‌ات نیستی. اما من و خانواده‌ام به این توافق رسیده‌ایم و بر همین اساس بود که کلیه‌ام را هم اهدا کردم. یعنی روزی که آن بچه نیازمند به کلیه را دیدم، اولین نفر از همسرم مشورت گرفتم و گفتم اجازه می‌دهی این کار را بکنم؟ ایشان در جواب به من حرف تأثیرگذاری زد و آن اینکه شما مرد هستید و باید به بیرون از خانه بروید و کار کنید، پس اجازه بدهید من  این کار را بکنم، چون من در خانه هستم و اگر در بدن من هم نقصی ایجاد شود مهم نیست. 

 بنابراین چنین ایثاری از جانب ایشان هست و من همیشه می‌گویم که ما در این بحث‌ها خانواده دیوانه‌ای هستیم. هفته قبل همسرم پیامی فرستاد و نوشته بود پسرم امیرحسین که 12 سال سن دارد به من حرفی زده است که نمی‌دانم باید چه چیزی را در جوابش بگویم. در این مدت بحران‌های مالی برای من ایجاد شد و در فشار قرار گرفتیم. من که با همسرم درد دل کرده بودم، امیرحسین پیام‌های من را خوانده بود و به مادرش گفته بود بابا را راضی کن که من کلیه‌ام را بدهم.

 بر این اساس اگر اطرافیان فرد مانند خانواده ما همراه باشند، ورود به حوزه کار خیر در این سطح اشکالی ندارد؛ چون افرادی مانند من اگر شبانه‌روز هم دنبال کار مردم باشیم نه صدمه‌ای به خانواده وارد می‌شود و نه جلوی پیشرفت زندگی شخصی را می‌گیرد. بالأخره من فرزند دارم و او باید پیشرفت علمی و اقتصادی داشته باشد و خانواده هم در آسایش و رفاه باشند و باید به این نکات توجه کرد. اما برخی افراد هم بوده‌اند که در کار خیر ورود حداکثری داشته‌اند و از زندگیشان دست کشیده‌اند و زندگیشان که پایدار نماند هیچ، کار خیرشان هم تداوم نیافت و هیچ برکتی در زندگی آن‌ها نیامد. بنابراین اگر کار خیر بخواهد برکت پیدا کند، باید آن رضایت قلبی و عاطفی خانواده حفظ شود.

 - یک ویژگی منحصربه‌فرد در شما این بوده  است که به عنوان یک طلبه خیّر وارد میدان شده‌اید. این طلبه بودن و روحانی بودن شما چه تأثیری در کارهای شما داشته است؟ آیا موجب شده است که در برخی مواقع کار بهتر پیش برود یا برعکس بوده است؟ همچنین نگاه دیگران نسبت به شما چطور بوده است؟ آیا تأیید می‌کردند که یک روحانی وارد میدان شود یا می‌گفتند باید بروید و کارهای تبلیغی انجام بدهید؟

 من حرف آخوندی‌زدن زیاد بلد نیستم و یکی از نقدهایی که به من می‌شود همین است که می‌گویند شما شأنیت حوزوی‌ها را حفظ نمی‌کنید که در پاسخ می‌گویم من این‌ کارها را بلد نیستم و من همینم که دارید می‌بینید. من می‌گویم لباسی که در تن من است، آرم نبوت و لباس کارگری است. پلیس یونیفرم دارد که لباس نوکری و کارگری او است و لباس منِ طلبه هم لباس کارگری‌ام است و قرار نیست که من را از مردم جدا کند. من می‌گویم این عمامه تا زمانی برای من قداست دارد که من را به مردم نزدیک کند. اما اگر قرار باشد این لباس من را از مردم جدا کند، پارچه‌ای بیش نیست و آن را کنار می‌گذارم.

 - شما این الگوی دینی را از کجا گرفته‌اید؟

 زندگی شخصی من با آیت‌الله حسن‌زاده  آملی و آیت‌الله جوادی‌آملی گره خورده است؛ چون همشهری ما بوده‌اند و از بچگی با این عزیزان و فرهنگشان بزرگ شدیم؛ به‌خصوص باید از آیت‌الله حسن‌زاده آملی یاد کنم. ایشان برای من یک مرجع تقلید بود و از رفتار، کردار، منش و سبک زندگیشان تقلید می‌کردم. همچنین مادر ما که خداوند رحمتش کند می‌فرمود که پسرم اگر می‌خواهی آخوند بشوی، آخوندِ 300 سال قبل باش؛ یعنی وقتی کسی گرفتار است و وقت و بی‌وقت و نیمه‌شب به در خانه شما آمد، در به رویش باز باشد و مشکل او را حل کنی. بنابراین سعی کردم که این فرهنگ برای من ماندگار باشد.

 - وضعیت خیریه‌ها و کار خیر را در ایران چطور می‌بینید؟

 چون خیریه‌ها گسترش زیادی پیدا کرده‌اند و گروه‌های جهادی و مؤسسات خیریه زیاد شده‌اند، مردم می‌گویند نمی‌دانیم باید به کدام خیریه کمک کنیم. از این رو، این تعدد خیریه را یک معضل می‌دانم که به چند دلیل است؛ نخست اینکه، خیال دولت و حاکمیت را نسبت به این موضوع راحت می‌کند؛ چون می‌گویند مؤسسات خیریه هستند و کارها را انجام می‌دهند. دوم اینکه، برخی عزیزان دولت‌مرد، ما را رقیب خودشان می‌بینند که اصلاً چنین نگاهی به خیریه‌ها معنا دارد. سوم هم اینکه، من به عنوان یک خیریه‌دار و مؤسسه‌دار می‌خواهم خیریه‌ام را به رخ دیگران بکشانم و این به‌ رخ‌کشیدن و توسعه خیریه برای بقیه هم وجود دارد که خودش یک آسیب است.

 بنابراین، ما باید فقر و بیماری را ریشه‌کن کنیم اما در حال حاضر دنبال این هستم که پول دارو بدهیم، اما راه درست این است که به دنبال پیشگیری برویم. ما به یک بزرگی در کشور نیاز داریم که تمام خیریه‌ها و مؤسسات را هدف‌مند کند که در اینصورت می‌توانیم شاهد نتایج خوبی باشیم. واِلا ما با فرهنگ وقف و کار خیر مشکلی نداریم و هر کسی که توانش را دارد می‌تواند کار خیر انجام بدهد اما اینکه هر کسی بیاید و برای خودش یک مؤسسه تأسیس کند فقر و درد ریشه‌کن و درمان نمی‌شود.

 - چنانکه استحضار دارید طی ماه‌های گذشته یک حرکت ملی در سطح کشور رخ داده است که دغدغه‌اش این بود تا کار خیریه‌ها متمرکزتر، تخصصی‌تر، آگاهانه‌تر و مؤثرتر باشد و بر همین اساس چندین دستگاه دولتی و غیردولتی آمدند و نخستین جشنواره ملی اعطای نشان نیکوکاری را راه‌اندازی کردند که حدود هزار و 800 خیریه نیز برای حضور در جشنواره ثبت‌نام کرده‌اند تا با یکسری شاخص‌ها ارزیابی شوند. نظر شما دربارۀ این جشنواره چیست و بفرمایید آیا چنین جشنواره‌ای می‌تواند دغدغه‌‌هایی که شما به آن‌ها اشاره کردید را برطرف کند یا نه.

 اگر مسئول ما دغدغه‌مند باشد خیلی از مشکلات به‌راحتی حل می‌شود. مثلاً اقای دکتر قالیباف یک فرد اجرایی دغدغه‌مند است یا آقای خاموشی، رئیس سازمان اوقاف نیز فرد دغدغه‌مندی است. دوست ما، آقای شرفخانی که مدیرکل امورخیریه در سازمان اوقاف و امور خیریه هستند نیز همینطور. اگر نگاه مسئولان به این سمت برود که ما کار خیر و نیکوکاری را در کشورمان یک محور بدانیم، خیلی از مشکلات و موانع برطرف می‌شود. اگر جشنواره‌های این‌چنینی تداوم یابد و کمیته‌ای تشکیل شود که در طول سال راهکارهای علمی و عملی که بشود آن‌ها را نهادینه کرد، سروسامان بدهد، بسیاری از پراکندگی‌ها و کارهای جزیره‌ای هم حل می‌شود. این جشنواره قطعاً خروجی خوبی خواهد داشت و امیدوارم که تداوم داشته باشد و به واسطه برگزاری این همایش‌ها، هم حال دل مردم و هم حال دل مسئولان خوب شود. تا می‌توانیم حال یکدیگر را خوب کنیم؛ زیرا عمرمان کوتاه است و دستمان هم زود بسته می‌شود.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...