به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، 28 صفر مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع)؛ دومین امام شیعیان است. امام مجتبی (ع) را بیش از هر صفت دیگری با وصف کریم میشناسند و ایشان را کریم اهل بیت (ع) میدانند. به منظور آشنایی بیشتر با شرایط حاکم بر عصر زندگانی این امام همام و همچنین بررسی نیکوکاری در سیرۀ ایشان، با محمدرضا ستودهنیا؛ عضو هیئتعلمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان به گفتوگو پرداختیم که در ادامه متن آن را میخوانید؛
- ضمن تشکر بابت فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفاً به عنوان نخستین پرسش بفرمایید اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره زندگی امام حسن (ع) چگونه بود؟
در زمان پیامبر (ص) وضعیت اقتصاد مسلمانان وضعیت خوبی نبود و مسلمانان با فقر و تنگدستی بسیار شدیدی مواجه بودند. پس از هجرت به مدینه نیز مسلمانان وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند اما به مرور با جنگهایی که اتفاق افتاد و برخی از غنائم که به دست مسلمانان افتاد، وضعیت معیشتی و اقتصادی مسلمانها تا حدی نسبت به قبل بهتر بود. در زمان حضرت امیر (ع) با توجه به جنگهای متعددی که ماهها وقت حضرت (ع) را گرفته بود و هزینههای سنگین نبرد، وضعیت اقتصادی مسلمانان هنوز در حد مطلوب نبود اما به مرور زمان و در زمان امام حسن مجتبی (ع) وضعیت اقتصادی مسلمانان تا حدودی بهتر از قبل بود و این امکان فراهم آمده بود که کمکهای خیریه با شتاب بیشتری انجام شود. سردمدار این کمکها نیز شخص امام حسن مجتبی (ع) بودند.
یکی از برنامههای روزمره امام حسن مجتبی (ع) اطعام مساکین و فقرا بود. اگرچه خیر ماندگار در سنت نبوی شکل گرفته بود اما در دوران امام حسن مجتبی (ع) مسیر ایجاد فرهنگ خیر ماندگار در حال رشد و بالندگی بود؛ لذا یکی از محورهای اساسی که امام حسن مجتبی (ع) در آن به صورت جدی فعال بودند، بحث خیریههایی بود که فرهنگساز بودند؛ یعنی خیریههایی که میتوانست فکر و فرهنگ ایجاد کند.
نمونههای متعددی در طول تاریخ نقل شده است که دشمنان امام مجتبی (ع) وقتی با ایشان مواجه میشدند، به خاطر تبلیغات عجیب و غریبی که دستگاه اموی و حکومت شام و معاویه داشتند، معترضانی بودند که دید بسیار منفی درباره امام (ع) داشتند، اما با اولین برخورد با حضرت (ع)، فکر آنها تغییر میکرد.
در گزارشهای تاریخی بخشندگی امام (ع) به خوبی منعکس شده است. برای نمونه در یکی از نقلها داریم که کسی از شام آمده بود و امام مجتبی (ع) را سبّ و لعن میکرد اما وقتی با حضرت (ع) مواجه شد، حضرت (ع) فرمودند: ای برادر، گویا خستهای، من تو را دعوت میکنم که به منزل ما بیایی و استراحتی بکنی. حضرت (ع) ایشان را به منزل بردند و از وی پذیرایی کردند. پس از این پذیرایی آن شخصی که دشمن حضرت (ع) بود، به یکی از مریدان ایشان تبدیل شد. این شیوهای که امام مجتبی (ع) به کار بردند، اگرچه یک شیوه سادهای بود، اما بسیار مؤثر بود.
کار خیر حضرت (ع) در لوای یک کار فرهنگی اتفاق افتاد و سبب شد که فکر و اندیشه شخصی که با حضرت (ع) دشمنی داشت، تغییر کند و مرید آن حضرت (ع) شود. از اینگونه برخوردها از امام مجتبی (ع) در تاریخ نقل شده است و اینها نشان میدهد که کار خیر باید فرهنگساز باشد. اینکه صرفاً اطعام باشد، اگرچه خوب است اما قطعاٌ باید پشت آن یک منطق و فرهنگ هم نهفته باشد تا بتواند فرهنگ کار خیر را در سطح جامعه گسترش دهد.
یکی از نمونههایی که میتواند برای این موضوع راهگشا باشد این قضیه است که شخصی در غیر ایام رمضان به منزل امام حسین (ع) رفت و دید حضرت (ع) و چند نفر که در منزل ایشان حاضر و مشغول خواندن قرآن و بحث علمی بودند، روزه هستند و غذایی هم در سفره چیده شده و اینها منتظرند که افطار شود. این شخص خارج شد و به منزل امام مجتبی (ع) رفت و دید که آنجا سفره رنگینی انداختهاند و مردم وارد میشوند و از این سفره میوه و غذا تناول میکنند و میروند و این در حالی بود که خود حضرت (ع) هم روزه نبودند.
منتظر شد تا بتواند با حضرت (ع) در خلوت چندکلمهای صحبت کند. وقتی از حضرت (ع) سؤال کرد این چه سری است که برادرِ شما، روزه بودند و افرادی نیز همراه ایشان، منتظر افطار بودند و چیزی نمیخوردند، اما در منزل شما سفره رنگینی است و افراد میآیند و طعام میخورند و روزه هم نیستند؟حضرت (ع) پاسخ زیبایی داده و فرمودند: ما هر دو در یک مسیر هستیم، اما نمیتوانیم هر دو از یک مسیر تنگ عبور کنیم و مردم را به زحمت بیندازیم. مردم تاب و تحمل عبور از مسیر تنگ را ندارند.
منظورشان این بود که اگر من هم بخواهم روزه بگیرم و در همین روز مردم را وادار به روزه گرفتن کنم، این کار برای مردم سخت است؛ لذا در روزهایی که برادرم روزه میگیرند و مردم هم به تبعیت از ایشان روزه دارند، من روزه نمیگیرم. چرا؟ چون برای کسانی که روزه نیستند حسرت نباشد که بگویند اماممان روزه است و ما میخوریم. بر این اساس، من با آنها همراهی میکنم و برنامه اطعام در منزل ما انجام میشود.
بنابراین پس یک معصوم (ع) روزه میگیرد و معصوم (ع) دیگر اطعام میکند و بعضی روزها این رویه برعکس است. این حالت، تعادلی را از نظر فرهنگی در جامعه ایجاد میکرد. خود همین میتواند یک الگویی برای خیریههای ما باشد که نوع پذیرایی و کمکهایشان باید متناسب و سازگار با جو فرهنگی جامعه باشد.
- نیکوکاری در سیرۀ امام حسن (ع) مشتمل بر چه حوزههایی بود؟ آیا این توصیهها و اعمال فقط مختص عمل نیکوکارانه درباره شیعیان، مسلمانان یا انسانها میشود یا فراتر از آن کل مخلوقات را نیز دربرمیگیرد؟
قاعدتاً اعمال نیکوکارانه آن حضرت (ع) علاوه بر ظاهر، باطنی هم داشته است. در ظاهر بیشتر مسئله اطعام و کمک به افراد بیبضاعت و محتاج بوده است. نمونههایی وجود دارد که شخصی نزد امام (ع) آمد و از ایشان تقاضای کمک کرد. حضرت (ع) فرمودند: آنچه میخواهی را بنویس. آن شخص هم در یک نامه نوشت و تقدیم امام (ع) کرد. حضرت (ع) بیشتر از آنچه او نوشته بود به او کمک کردند.
سپس اطرافیان سؤال کردند که ای فرزند رسول خدا (ص)، ایشان که این مبلغ را خواسته بود، شما چرا بیشتر به او دادید؟ حضرت (ع) فرمودند این شخص شاید دیشب نخوابیده و دائم در فکر بوده که امروز که پیش من میآید و از من درخواستی میکند آیا واقعاً به درخواست او جواب میدهم و کمک میکنم یا نه و اینکه چقدر به او کمک میشود. شاید مردد و مضطرب بوده و اصلاً نخوابیده است. امروز که پیش من میآید، انصاف این است که بیش از آنچه مطالبه میکند به او کمک کنم.
خود این یک سیاست فرهنگی در خیریه است که خیریهها باید این موضوع را مدنظر داشته باشند که نهتنها تا آنجا که ممکن است، حاجتهای مطالبهشده مستمندان را پرداخت کنند، بلکه مقداری هم بیشتر بتوانند کمک کنند تا این فرهنگ کرامت جا بیفتد.
به همین دلیل است که امام مجتبی (ع) به کریم اهل بیت (ع) معروف شده و به این صفت، وصف شدهاند. کرامت، اعطای بیش از آن مقداری است که مطالبهگر یا مستمند نیاز دارد. پس مطابق آنچه عرض شد حوزههایی که در آن توسط امام مجتبی (ع) کار خیر انجام میشده است، در ظاهر بیشتر اطعام و کمکهای مادی است، چون این کار همان مطلب اساسیای است که در قرآن هم از آن یاد شده است.
برای نمونه در آیاتی میفرماید: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ» (بلد/ 12-11) یعنی انسان هنوز آن گردنه را رد نکرده و چه میدانی که آن گردنه چیست و بعد میفرماید: «فَكُّ رَقَبَةٍ» (بلد/ 13) یعنی آزادکردن بندهای یا «أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ» (بلد/ 14) یعنی اطعامکردن در روزی که قحطی است و در ادامه میفرماید: «يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ» (بلد/ 15) یعنی اطعام یتیمی که خویشاوند و به شما نزدیک است. سپس میفرماید: «أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» یعنی کمک به فقیری که هیچ ندارد و نیازمند ذرهای کمک است. اینها چیزهایی است که وجه مشترک قرآن و سنت اهل بیت (ع) است؛ یعنی هر آنچه قرآن گفته است، اهل بیت (ع) هم همان مسیر را طی میکنند.
کمکهای اقتصادی، مالی، اطعام و ... فعالیت خیریه است و فرهنگ کرامت هم حاکم بر این حوزه است. درحقیقت آنچه که در ظاهر است، اطعام و کمک به مستمندان است اما آنچه که در پشت صحنه وجود دارد، فرهنگ کرامت است. خیریههای ما هم باید همین فرهنگ را توسعه و ترویج دهند. طوری باشد که وقتی به یک شخص مستمندی کمک میشود آن شخص احساس خواری و ذلت نکند، بلکه احساس کرامت کند.
علاوه بر حوزههای اقتصادی و فرهنگی، امام مجتبی (ع) در حوزههای سیاسی هم کار خیر انجام میدادند. از جمله کمک به حتی دشمنان خودشان بوده است. اشخاصی مثل مروان بنحکم که در زمانی تبعید شده بود و عثمان او را به مدینه برگرداند و معاویه او را حاکم گردانیده بود، وقتی شورش در مدینه اتفاق افتاد و از امام معصوم (ع) پناه خواست، حضرت (ع) به او و خانواده اش پناه دادند و مایحتاجشان را فراهم کردند. این نمونهای از کارهای خیر ائمه (ع) در بعد سیاسی است.
از نظر نظامی هم کارهای خیر مفصلی به خصوص در شش ماه اولی که ایشان خلیفه بودند، انجام میشد. برای نمونه کمک به مسلح کردن برخی از شیعیان بود تا برای قیام و جهاد آمادگی داشته باشند. این سیره در میان ائمه (ع) حتی در زمان امام صادق (ع) هم بوده است که ایشان هم کمکهای تسلیحاتی و نظامی به برخی از شیعیان میکردند به این امید که تقویت شوند. ولی هیچگاه با قیامهای بیبرنامه که باعث تلفات شیعیان میشد، موافق نبودند.
بنابراین کارهای خیر و نظام خیریه در زمان ائمه و به خصوص امام مجتبی (ع) در چند حوزه اطعام و پذیرایی از مردم، حوزه اقتصادی و کمکهای مالی به مردم و حوزه سیاسی مانند پناهدادن به خانوادههای دشمنان خود و حتی کمکهای نظامی قابل بررسی و مطالعه تاریخی است.
همچنین در حوزههای آموزشی نیز کمکهایی میکردند. برای نمونه در بسیاری از موارد گزارش شده است که ائمه طاهرین (ع) هزینههایی برای باسواد کردن مردم اختصاص میدادند یا حتی مبالغی را به قاریان و معلمان قرآن اختصاص میدادند تا قرآن را به مسلمانان و به خصوص نوجوانان بیاموزند.
گفتوگو از زهرا حاتمی
دیدگاه خود را بنویسید