نگاهی به زندگی شهید دکتر فیاضبخش؛ بنیانگذار سازمان بهزیستی ایران

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، هفتم تیرماه ۱۳۶۰، در چنین روزی، آیتالله دکتر بهشتی و دهها نفر از یاران باوفای انقلاب به شهادت رسیدند که یکی از آنان، دکتر محمدعلی فیاضبخش؛ بنیانگذار و رئیس وقت سازمان بهزیستی کشور بود. امروزه بیمارستان شهید دکتر فیاضبخش واقع در جنوب غرب تهران به نام وی نامگذاری شدهاست. به بهانۀ این روز، نگاهی به زندگی این شید والامقام و خدمات اجتماعی او داشتهایم.
محمدعلی فیاض بخش، دومین روز از اسفند سال ١٣١٦ ه. ش در محله بازار آهنگران تهران و در خانوادهای مذهبی و نیکوکار به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه خسروی هفت تن بازار و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی گذراند. وی در دوران تحصیل در زمره شاگردان ممتاز بود و همزمان به یادگیری دروس قدیمی جامعالمقدمات و ادبیات عرب نزد یکی از طلاب تهران مشغول بود که این برنامه تا اواسط دوران دانشگاه ادامه یافت.
تعالیم اسلامی و مکتبی از وی فردی مؤمن و مسلمان ساخته بود به گونهای که در طول زندگی، هیچگاه از اشاعه فرهنگ اسلامی غافل نشد. او از نوجوانی صادق، خوشبرخورد و با اخلاص بود. به دلیل علاقهای که به علم طب داشت وارد دانشگاه پزشکی تهران شد. پس از اخذ دانشنامه پزشکی عمومی به خدمت سربازی رفت و سربازی خود را در قالب سپاه بهداشت در یکی از روستاهای محروم و دور افتاده گذراند.
خدمات اجتماعی در روستای محل خدمت سربازی
خانم ربابه رفیعی طاری؛ همسر شهید فیاضبخش در خاطرهای از دوران سربازی ایشان چنین نقل میکند: «در روستایی که از همه امکانات محروم بود، خدمت خود را سپری کرد. وضع آن جا طوری بود که دکتر باید فاصله شهر تا روستا را با اسب طی میکرد. او تصمیم گرفت در روستا حمام، مسجد و مدرسه بسیار کوچکی بسازد، بنابراین در تمام اوقاتی که به مرخصی میآمد وقتش را صرف تأمین تدارکات برای این کارها میکرد. شهید فیاض بخش [به خاطر سلامت نفسی که داشت]به تدریج مورد مراجعههای ده برای امور غیرپزشکی هم شد، به طوری که اگر زن و شوهری هم دعوا میکردند، او باید حل و فصل میکرد.
تأسیس کلینیک سلمان فارسی در تهران
پس از سربازی در سال ١٣٤٥، برای اینکه بتواند مطب دایر کند باید دو سال خارج از تهران خدمت میکرد، به همین دلیل به سقز رفت و رئیس بیمارستان شیروخورشید این شهر شد. او در پی بیماری مادرش ناچار شد محل خدمت خود را تغییر دهد و از سقز به شهر دیگری که امکان تردد آسانتر به تهران را داشت نقل مکان کند، بنابراین به سبزوار رفت و ادامه طرح خود را در آنجا گذراند. او هم چنین در این سال با همکاری برخی دوستانش مانند شهید دکتر سیدمحمدباقر حسینی لواسانی از شهدای حزب جمهوری اسلامی، کلینیک سلمان فارسی را در دروازه شمیران تهران دایر کرد.
شهید فیاضبخش یک بار برای گذراندن دوره تخصصی طب از آمریکا پذیرش گرفت، اما به دلیل کسب رضایت مادر از تصمیم خود صرفنظر کرد و در ایران باقی ماند. اوایل سال ١٣٤٧ ه. ش در داخل کشور دوره تخصصی را در رشته جراحی شروع کرد و در سال ٥٠ و ٥١ آن را با موفقیت به پایان رساند. وی هم چنین دوره کوتاهی در اورتوپدی دید و در این زمینه مهارت ویژهای داشت. پس از گرفتن تخصص به مدت ٤ سال به طور رایگان در بیمارستان کمک شماره ٣ به جراحی و طبابت بیماران نیازمند مشغول بود. او روزانه ١٨ ساعت به کار طب مشغول بود و در ساعات دیگر نیز بیشتر به مطالعه علمی و کتب مذهبی میپرداخت.
طبابتِ نیکوکارانه و دستگیری از نیازمندان
همسر وی درباره سلوک رفتاری شهید چنین نقل میکند: شهید پس از آن که دورهی تخصصی جراحی را در بیمارستان سینا گذراند، در خیابان شهباز جنوبی مطبی را دایر کرد. صبحها به بیمارستان میرفت و بعداز ظهر تا ساعت ٢٢ در مطب به طبابت مشغول بود. حق ویزیت ایشان بسیار ناچیز بود و آن را هم به این شکل میگرفت که در مطب صندوقی را نصب کرده و روی آن مطلبی با این مضمون نوشته بود که حداکثر مبلغ ویزیت فلان قدراست، اما اگر کسی این میزان را ندارد، میتواند کمتر ویزیت بدهد یا ندهد. شهید فیاضبخش با برخی از کسبه محل و داروخانه صحبت کرده و مقداری پول به عنوان تنخواهگردان نزد آنان گذاشته بود و بیمارانی را که نیاز به داروی ارزان یا رایگان یا مواد غذایی خاص داشتند با شیوهای که بیمار متوجه نشود و به شأن او برنخورد، با علامت خاصی که کنار نسخه بیمار میزد، نزد آنها میفرستاد. آنها هم غذا یا دارو را به او میدادند و بعد با دکتر حساب میکردند. اگر متوجه میشد که نوجوان با استعدادی به دلیل فقر مالی قادر نیست در مدرسه خوبی درس بخواند، هزینه تحصیلی او را تقبل میکرد.
مبارزات انقلابی و رسیدگی به مجروحان در جمعۀ سیاه
شهید فیاضبخش، جزء گروه پزشکان تشکیلات مخفی سالهای ٥٦- ٥٧ بود. قبل از جمعه سیاه و ١٧ شهریور آموزش کمکهای اولیه پزشکی را برای کمک به مبارزانی که توسط حکومت شاه مجروح شده بودند در کلینیک و خانهاش به طور پنهانی شروع کرد. این برنامه بعدها در حسینیه محلاتیها مرکزیت پیدا کرد و مجروحان حوادث جمعه خونین شاهدان خوبی هستند بر تلاش شهید فیاضبخش که حتی با کمترین وسیله، به جراحی و درمان مجروحان و زخمیها میپرداخت و سر از پا نمیشناخت. دکتر فیاضبخش همچنین در زمان بازگشت امام خمینی (ره) به وطن، جزو پزشکان معتمد مدرسه علوی بود.
شهید فیاضبخش پس از پیروزی انقلاب اسلامی خدمات عامالمنفعه را در رسیدگی به محرومان ادامه داد. حدود آبان سال ١٣٥٨ ه. ش با کمک امدادگران دورهدیده کمیته، آسایشگاه معلولان انقلاب درّوس را تأسیس کرد. تا سال ١٣٥٨ کار دولتی را به صورت استخدام نپذیرفت. اما در این سال با سابقههایی که در خدمت به معلولان داشت، به عنوان مدیرکل توانبخشی وزارت بهداری انتخاب شد.
بعد از آشنایی با پراکندگی سازمانهای رفاهی و توانبخشی کشور و نبود هماهنگی و کارآیی برنامه آنها، با کمک و همفکری شهید سیدمحمدباقر لواسانی و برخی دیگر، لایحه تشکیل سازمان بهزیستی کشور را به شورای انقلاب پیشنهاد و با پیگیری شبانهروزی به کار سازماندهی تشکیلات و بودجه و برنامهریزی سازمان پرداخت. او سرانجام در کابینه شهیدرجائی به عنوان وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور انتخاب شد و تا آخرین لحظه عمر شریف خود مشغول خدمت در این سنگر بود.
شهید دکتر فیاضبخش با مطالعه دقیق به این نتیجه رسیده بود که رسیدگی به بیش از ٤ میلیون معلول و محروم جامعه ایران و حمایت از محرومان جهان امر عادی نیست که دولت به تنهایی قادر به انجام آن باشد. بر این اساس در تنظیم لایحه تشکیل سازمان بهزیستی، مشارکت کامل مردم را در نظر گرفته بود و همواره توصیه و سفارش مینمود که به داوطلبان اهمیت بدهید و اگر متوجه میشد که داوطلبی اعلام آمادگی نموده ولی از او استفاده کامل نشده میرنجید.
مدافع حقوق معلولان و جانبازان
او خود را نماینده معلولان و مجروحان میدانست و در هیأت دولت و مجلس شورای اسلامی و انقلاب فرهنگی و دیگر مجامع و حتی در جلسات خانوادگی به شرح موقعیت و وضعیت معلولان و مجروحان پرداخته و از حقوق آنان دفاع و امکانات موجود را برای حمایت از آنان بسیج مینمود. این شهید همواره میگفت: "معلولان و مجروحان برای این مرا وزیر کردند که بتوانم در این مجالس شرکت نموده و صدای آنان را به دیگران برسانم".
توکل به خدا ویژگی بارز شهید او در زندگی و مسیری که انتخاب کرده بود، دل به دیگران نمیبست و با تکیه و اعتماد بر خداوند، برنامههایش را پیش میبرد. در مبارزه با طاغوت با توکل به خدا از دشمنان نمیهراسید و با شجاعت راه خود را ادامه میداد. «الذین قال لَهُم الناسَ اِنَّ الناس قد جَمَعُوا لَکُم فاخشوهم فزادَهُم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نِعمَ الوکیل»، «کسانیکه مردم به ایشان گفتند مردمان ضد شما گرد آمدهاند از آنان بهراسید، نه تنها نهراسیدند بلکه ایمانشان افزایش یافت و گفتند، خداوند ما را بس است که او بهترین وکیل است.» شهید فیاضبخش در روزهای مبارزه با وجود تهدیدات تلفنی، خدمت به مجروحان را ادامه میداد و میگفت: " اگر قرار است که به خاطر این کار مرا از بین ببرند افتخار میکنم. "
او در روزهای آغازین نظام جمهوری اسلامی، علیرغم همه مشکلات و کاستیهایی که وجود داشت، با توکل به خدا، به یاری محرومان شتافت و لحظهای تعلل نکرد و با قوت قلب و کوشش کارها را پیش برد. سرانجام در شامگاه هفتم تیر سال ١٣٦٠ ه. ش در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به همراه دیگر همرزمان خود به فیض شهادت نایل آمد.
آخرین برنامههای شهید فیاضبخش
آخرین برنامههای دکتر فیاضبخش که با شهادت مظلومانهاش ناتمام ماند اجرای کامل طرح کمک به روستانشینان بالای ٦٠ سال (برنامه پیشنهادی شهید رجائی)، ایجاد مراکز ساخت دست و پای مصنوعی در ١٠ استان کشور، افزایش نظام مشارکت مردمی در اداره سازمان بهزیستی، ... و مهمتر از همه اجرای فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر اجازه مصرف وجوهات شرعیه در سازمان بهزیستی کشور زیر نظر مرحوم آیتالله مهدوی کنی نماینده امام (ره) در سازمان به منظور ارائه خدمات بازتوانی به معلولان، تجدید تربیتی منحرفین اجتماعی و سرپرستی از ایتام و خانوادههای نیازمند به طور گسترده در سراسر کشور و به خصوص روستاها بود.
از شهید دکتر محمدعلی فیاضبخش، چهار فرزند به نامهای احمد (١٣٤٦)، علی (١٣٤٨)، زهرا (١٣٥١) و مریم (١٣٥٥) به یادگار مانده است. همچنین استاد محمدتقی فیاضبخش، از اساتید برجسته اخلاق و مفسر قرآن، برادر ایشان است.
تصاویری کمتردیدهشده از این شخصیت ممتاز و برجسته را اینجا ببینید.
منابع:
پایگاه اطلاعرسانی سازمان بهزیستی کشور
پژوهشکده تاریخ معاصر