کد خبر:۳۵۲۰
روایتی از فداکاری داوطلبان در بندرعباس؛

قهرمانان بی‌نام و نشانِ بندر

نمونه حضور موثر داوطلبان را بارها دیده‌ایم، در روزهای پر از ترس و استرس شیوع ویروس کرونا، در زلزله خوی، در سیل گلستان، شیراز، لرستان و خوزستان و حتی در روزهایی که ساختمان متروپل ریزش کرد؛ این بار در ماجرای انفجار بندر شهید رجایی هم که زبانه‌های آتش، سرمایه و جان بسیاری از هم‎وطنان را در خود سوزاند، بسیاری از مردم در حد توانشان با آسیب‌دیدگان همراه شدند؛ افرادی داوطلبانه بیماران را مداوا کردند، افرادی به جست‌وجوی مفقودین رفتند؛ کسب‌وکارهایی برای کمک به میدان آمدند و آتشنشان‌هایی هم داوطلبانه آتش را خاموش کرد.
قهرمانان بی‌نام و نشانِ بندر

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، اصلا درستش این است، این که بی‌نام و نشان، بدون ردی، بدون چشم‌داشت و انتظار برای تشکری، خودجوش و خودخواسته، دست به کار شد، یک طرف کار را گرفت و برای حل معضل و مشکل قدم برداشت؛ درست شبیه به کاری که بسیاری از آدم‌معمولی‌ها در حادثه بندر شهید رجایی انجام دادند. آن زمان که آتش، در بندر مانند آتشفشانی فوران کرد، بسیاری از مردم، برای کمک پیش‌قدم شدند، هر کسی هر چه در توان داشت گذاشت، برای این که کمی، غم حادثه را التیام دهد. نام بسیاری از آن‌ها مشخص نیست، حتی چهره‌شان زیر خاکستر آتش و خستگی هم دیگر قابل تشخیص نیست، اما اثر کارشان، حتی بعد از گذشته حدود دو هفته از حادثه، در یادها و ذهن‌ها مانده است.

قهرمانان بی‌نام و نشان بندر

پرواز شکوهمندانه

 اینجا دشمن اصلی آتش است، آتش این قدر تند و داغ است که حتی کانکس‌ها، نرده‌ها و تمام سازه‌های فلزی و آهنی را بلیعده و سوزانده است. دود سیاه و زرد، همه جا را گرفته است، دید کافی وجود ندارد و حتی دود را می‎توان از فاصله ۴۰ کیلومتری، از شهر هم دید. جنگ با قول سیاه سخت است، اما علی بهلولی خلبان پرسابقه دل شیر دارد. سوار هلیکوپتر جمعیت هلال‌احمر می‌شود تا بلکه کمک کند. او بعد‌ها تعریف می‌کند که تا پیش از این، آتشی به این وسعت در کشور ندیده بود، علی، اما نمونه این تجربه را در ترکیه دارد، به خاطر همین هم سکان هلیکوپتر چند تنی را به عهده می‌گیرد. خوبی‌اش این است که می‌توان از آب دریا برای خاموش کردن آتش، استفاده کرد. سطل قرمزرنگ ۴ تنی، با یک حرکت پر از آب می‌شود تا شلیک شود به قلب آتش؛ دود دید پرواز را کور کرده است و بهلولی به سختی، سکان هدایت هلیکوپتر را به عهده دارد، باد و گرمای شدید هم به کمک آتش آمده‌اند. پروتکل‌ها می‌گویند که برای خاموش کردن آتش، باید ارتفاع را تا ۱۰۰ متر رساند، بهلولی، اما دل به دریا می‌زند و ارتفاع را تا ۶۰ متر هم پایین می‌آورد. آتش می‌تواند به هلیکوپتر آسیب بزند، دست توانمند خلبان، اما اجازه نمی‌دهد...

 جمعیت خیابان را پوشانده‎ است. آن پایین، جمعیتی جمع شده‌اند تا جشن امام هشتم (ع) را در مراسم «امام رضایی‌ها»‌ی تهران برپا کنند، این بالا، در هلیکوپتر، اما قهرمان یکی است، علی بهلولی خلبان، این بار، بر سر مردم گل می‌ریزد تا او همراه شادی امروز شود. دیروز برای برداشتن غمی، آب می‌پاشید و دل سوخته التیام می‌داد، امروز قهرمانانه، شادی‌بخش دل مردمش است.

امدادگریِ داوطلبانه

 او یکی از ۴۵۰ امدادگر جمعیت هلال‌احمری است که در عملیات یک هفته‌ای جست‌وجو و نجات مفقودین در بندر شهید رجایی حضور داشت. می‌گوید جزو اولین گروه امدادگرانی بوده است که به بندر اعزام شد. ساعت حدود یک ظهر بود و دیگر همه مردم شهر می‌دانستند که چه به سر بندر شهید رجایی آماده است. این‌ها را احمدرضا عابدینی، امدادگر ۲۷ ساله بندری تعریف می‌کند. احمدرضا ۱۲ سالی می‌شود که داوطلبانه لباس سرخ و سفید هلال‌احمر به تن دارد. در ابتدای ورود به منطقه عملیاتی، در بندر، دود غلیظ فضا را پر کرده بود. نه احمدرضا و نه امدادگران دیگر در ابتدا ماسکی به صورت نداشتند و تنفس هم در آن هرم گرما و دود غلیظ سخت بود؛ عابدینی اما تعریف می‌کند که افراد زیادی از خانواده‌ها، آشنایان و دوستان کارکنان و مراجعین بندر، در اطراف بندرگاه بودند و همه دوست داشتند تا بدانند چه بر سر عزیز و آشنایشان آمده است؛ همین چشم انتظاری هم باعث شد تا در روز اول بسیاری از امدادگران بدون ماسک عملیات جست‌وجو را انجام دهند. این اما همه ماجرا نیست، با وجود این که مسئول عملیات از امدادگران خواسته بود، برای استراحت به خانه بروند، هیچ کدام از امدادگران، به خانه نرفتند و خستگی‌ناپذیر تمام ۷ روز را در منطقه حضور داشتند، بسیاری از آن‌ها از خستگی و فشار کار زیاد، نیاز به دریافت سرم پیدا کردند. احمدرضا به همراه برادرش در عملیات آتشین بندر شرکت کرد، او می‌گوید: «خانواده ما می‌دانستند که در بندر هستیم و مشغول خدمات‌رسانی‌ایم؛ خانواده کارکنان و مراجعین بندر اما از حال و روز عزیزشان خبر نداشتند.»

قهرمانان بی‌نام و نشان بندر

این مردم نازنین

  خبر کوتاه بود، این که «نیاز به خون برای اهدا وجود دارد.» «نیاز به گروه خونی منفی بیشتر احساس می‌شود.» این جملات می‌توانست در سیل عظیم اخبار، تصاویر و فیلم‌های منتشر شده در حادثه آتش‌سوزی بندر شهید رجایی گم شود و به چشم هیچ کسی نیاید، اما از همان ابتدای بروز حادثه، نه تنها مردم بندرعباس که همه ایران و در همه استان‌ها صف کشیدند برای کمک و خون‎رسانی به بیش از ۱۲۰۰ مصدوم حادثه. درست است که در ابتدا در ابتدا از استان‌های گیلان، تهران، یزد، همدان، کرمان، خراسان شمالی و اصفهان ارسال خون به بندر عباس انجام شد، اما عمق حادثه به اندازه‎‌ای بود که درخواست دریافت خون، منتشر شد و البته که مردم هم کم نگذاشتند و همراهی کردند. نتیجه این اقدام این بود که در ساعات اولیه، ۷۰۰ واحد خون به مراکز درمانی و بیمارستان‎های بندرعباس ارسال شد. استقبال برای اهدا این قدر زیاد بود که در کمتر از ۲۴ ساعت بعد، سازمان اهدای خون، اعلام کرد که زخیره خونی کشور کافی است و دیگر نیاز به اهدا نیست.

به یاد بندرعباس

  اسمش را می‌شود گذاشت همدلی همه‌جانبه و یا نه، عمل به مسئولیت اجتماعی، نامش را هر چه که بگذارند، عمل همراهانه کسب و کارها، قابل تامل است، آن هم در شرایط اقتصادی سخت و کمرشکن امروز. هنوز نمی‌دانیم چراغ اول را کدام کسب و کار روشن کرد؟ اما این حرکت اثر پروانه‌ای داشت و‌ به بسیاری از کسب و کارها سرایت کرد. تنوع همراه هم زیاد بود، از اسنپ که برای هر کسی که خود را به مراکز اهدای خون می‌رساند تا همراهی تپسی که حتی در بندرعباس فعال نیست، تا آسیاتک که تا یک ماه، خدمات اینترنت را برای کسب و کارهای بندری، رایگان کرد و حتی تا کسب و کارهای کوچک و آنلاین‌شاپ‌ها که ارسال کالا به بندرعباس را رایگان کردند؛ بسیاری، در این همدلی معنوی، همراه شدند و نشان دادند که می‌شود در هر شرایطی و با هر ترفندی، همراه هم‌وطن بود.

قهرمانان بی‌نام و نشان بندر

آوای غم

 این رسم مردم جنوب است، هر زمان که دریا، ناخدایی را با خود می‌برد و کشتی‎‌اش را در دل خود غرق می‌کند، غروب که می‌شود، همه اهالی بندر، خانواده و نزدیکان ناخدا در ساحل جمع می‌شوند و تا تاریک شدن هوا، سنج و دمام می‌نوازند تا ناخدا، با صدای آهنگ غم، راه خانه را پیدا کند و برگردد به ساحل. آتش‎سوزی بندر شهید رجایی هم داستانی شبیه به بلعیدن کشتی ناخدا را دارد، آتش مانند موج دریا، خروشان و خشمگین، جان بسیاری از اهالی ایران را گرفت و به خاطر همین هم، مردم بوشهر، درست در روزها و شب‌هایی که در حال برگزاری فستیوالشان بودند، «فستیوال کوچه»، دور هم جمع شدند و سنج و دمام زدند تا مفقودین و اهالی ایران که در موج آتش اثری از آن‎ها نبود، به خانه بازگردند. آهنگ سنج و دمام غم‌انگیز و دلهره‎‌آور بود، اما دل‌های خانواده‌ها و منتظرین را کمی سبک کرد و مهم‎تر این که فستیوالی که محل جمع شدن هنرمندان زیادی از جای‌جای ایران بود، برای همراهی با داغ‎دیدگان زودهنگام تعطیل شد. شاید با تعطیلی کوچه کسب و کارهایی که منتظر رونق و سود سالانه گردشگران شرکت‌کننده بودند، ضرر کردند، اما هم‌آوایی با مردمی که غم عزیز از دست داشته دیدند، برایشان مهم‎تر بود.

قهرمانان بی‌نام و نشان بندر

خاموشی آتش با عشق

 اولین گروهی که به محل حادثه فرا خوانده شدند، آتشنشانان بودند؛ آن‌ها درست چند دقیقه بعد از ساعت 12، به محل حادثه اعزام شدند. وسعت حادثه این قدر زیاد بود که در این عملیات، آتشنشانانی از استان‌های فارس، هرمزگان، کرمان و تهران حضور داشتند. با وجود حضور آتشنشانان از چند استان اما چند آتشنشان دیگر، داوطلب هم خود را به محل حادثه رساندند؛ آتش که در بندر شعله‌ور شد، آتش خدمت داوطلبانه هم در دل آن‌ها روشن شد. یکی از آن‌ها، امید بهرامی است، آتشنشان شهر دیزیچه شهرستان مبارکه استان اصفهان، که در شیفت استراحتش، باروبنه‌اش را جمع کرد و برای کمک به همکارانش خود را به بندر رساند، امید چند روزی را هم مرخصی گرفت تا راحت‌تر داوطلبانه کار کند، با وجود گرمای شدید و سختی کار، او به خاطر کمک به هم‎وطنانش در شرایط سخت، کار کرد.

 در این راه اما امید تنها نبود، دو آتشنشان دیگر هم که در روزهای بازنشستگی قرار داشتند، به بندر رفتند. یکی از آن‌ها از تهران و دیگری هم از شهرستان ملارد، به استان هرمزگان عازم شدند. آقای حسینی شب حادثه، از ملارد، بلیط بندر را گرفت و خود را به منطقه رساند. این طور که آتشنشانان دیگر تعریف می‌کنند، حضور حسینی و دیگر آتشنشانان داوطلب نقطه قوتی برایشان بوده است.

قهرمانان بی‌نام و نشان بندر

مرهم زخم مصدومان بندر

  ۱۲۴۰ نفر مصدوم، عدد کمی نیست، تعداد مصدومان آتش‌سوزی بندر شهید رجایی. مصدومانی که همگی برای مداوا به بیمارستان‌های استان هرمزگان و شهرهای اطراف فرستاده شدند. برای رسیدگی به این حجم از مصدوم و آسیب‌دیده اما نیروی درمان زبده و کارآمد نیاز بود؛ فرشتگان همیشه در صحنه روزهای سخت در روزهایی که نیاز به دستان پرتوان و درمانگرشان بود، به صحنه خدمت و کار داوطلبانه وارد شدند. حسین کرم‌پور، رئیس سازمان نظام‌پزشکی استان هرمزگان می‌گوید، هر پزشک، پرستار و کادر درمانی که در روز استراحتش بود، برای کمک به مصدومان به صورت داوطلبانه اعلام آمادگی کرد تا با تخصصش، مرهمی شود برای التیام زخم آسیب‌دیدگان آتش‌سوزی بندر شهید رجایی.

 


ارسال دیدگاه
captcha