کد خبر:۳۷۷۳

تجربۀ یک پژوهشگر از تلفیق «زیارت» و «پژوهش»: مناسک پیاده‌روی اربعین بالاترین مصداق «خِیر دینی» است

مهشید رضایی، یکی از پژوهشگران همکار در تألیف کتاب «آیین نیکی» در گفت‌وگو با خیر ایران درباره تجربیات خود از پیاده‌روی اربعین به عنوان زائر-پژوهشگر اظهار کرد: در فرهنگ عربی، مهمان‌نوازی نه فقط یک ارزش اخلاقی، بلکه بخشی از هویت اجتماعی است. خادمان موکب‌ها، خود را نه صرفاً میزبان زائر، بلکه «خادم الحسین» می‌دانند و همین عنوان برای آنها نوعی شرافت، افتخار و معنویت ایجاد می‌کند. از منظر آنان، خدمت به زائران، خدمت به خود امام حسین (ع) محسوب می‌شود.
تجربۀ یک پژوهشگر از تلفیق «زیارت» و «پژوهش»: مناسک پیاده‌روی اربعین بالاترین مصداق «خِیر دینی» است

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، در سال‌های اخیر که پیاده‌روی اربعین با توسعه بیشتری همراه شده است و زائران فراوانی از ایران هم در این آیین معنوی شرکت می‌کنند، مجالی فراهم آمده است تا این پدیده مهم از زوایای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد و تاکنون پژوهش‌های مختلفی نیز در این زمینه صورت گرفته و به تبع آن، آثار مختلفی نیز در همین راستا منتشر شده است. یکی از پژوهش‌های انجام‌شده در این زمینه «بررسی الگو‌های فعالیت‌ها و تجربه خیر دینی در آیین پیاده‌روی اربعین» است که حاصل آن در کتابی با عنوان «آیین نیکی» توسط نشر آرما روانه بازار نشر شد. این کتاب توسط دکتر محمدرضا پویافر و با همکاری جمعی از پژوهشگران تألیف شده است. به منظور آشنایی بیشتر با این کتاب تصمیم گرفتیم تا با مهشید رضایی؛ پژوهشگر مقطع دکتری تاریخ معاصر که یکی از پژوهشگران همکار در تألیف کتاب بوده است به گفت‌و‌گو بپردازیم.

 رضایی در ابتدا و با اشاره به اینکه از کجا ایده نوشتن این کتاب ایجاد شد گفت: جرقه اولیه این پژوهش را دکتر محمدرضا پویافر؛ استاد جامعه‌شناسی دین در حال‌و‌هوای پیاده‌روی اربعین سال ۱۴۳۸ قمری (پاییز ۱۳۹۵) زد. من به همراه جمعی از دوستان پژوهشگر، به عنوان تیمی ۱۲ نفره وارد جریان این پروژه شدیم. در مراحل نخست، تمرکز من بیشتر بر بخش‌های نظری و تاریخی پژوهش بود. به‌ تدریج و در جریان بحث‌های گروهی، سؤال اصلی پژوهش برایمان شکل گرفت؛ البته رسیدن به پرسشی پخته و نهایی، زمان‌بر بود و این فرایند تا بهار ۱۳۹۶ ادامه داشت. پس از آن، با آغاز فاز میدانی، من نیز به تیم پژوهشگران میدانی پیوستم و در مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلا در گردآوری داده‌ها مشارکت داشتم.

 وی در ادامه افزود: اگر بخواهم صادقانه بگویم، تجربه این پژوهش برای جمع ما صرفاً یک پروژه دانشگاهی یا فعالیت آکادمیک نبود؛ بلکه ترکیبی بود از زیارت و تحقیق. در تیم پژوهشی‌مان از همان ابتدا این پرسش مطرح بود که آیا می‌توان در یک موقعیت آیینیِ پر حس و حال مثل پیاده‌روی اربعین، هم زائر بود و هم پژوهشگر؟ می‌دانیم که برخی جامعه‌شناسان با این هم‌زمانی موافق نیستند و بر تفکیک نقش‌ها تأکید دارند؛ یعنی معتقدند یا باید کاملاً در نقش زائر فرورفت، یا صرفاً به‌عنوان ناظر و تحلیل‌گر بی‌طرف عمل کرد. اما تجربة میدانی ما چیزی متفاوت از این نگاه دوقطبی بود.

 این پژوهشگر دکتری تاریخ معاصر تصریح کرد: واقعیت این است که وقتی یک پژوهشگر، آگاهانه وارد مسیری مثل نجف تا کربلا می‌شود -مسیر سرشار از مناسک جمعی، فضای عاطفی دینی، و تجربه‌های انسانی- نمی‌تواند خود را کاملاً از آن جدا کند. ما در عمل در موقعیتی بینابینی قرار داشتیم؛ جایی میان «تحلیل» و «تجربه»، میان «ثبت» و «زیستن». در طول مسیر، طبق برنامه، مصاحبه‌هایی با زائران و موکب‌داران انجام دادیم، یادداشت‌های میدانی نوشتیم، عکس و صدا ضبط کردیم. اما در کنار این فعالیت‌ها، طبیعی بود که گاهی هم همراه با جمع در لحظه‌های آیینی مشارکت کنیم، از فضای معنوی الهام بگیریم یا حتی خود را بسپاریم به حس و حال مسیر.

 برجستگی تجربۀ مشارکت در خِیر دینی برای زائران

 وی افزود: بنابراین، تجربۀ ما از این میدان، تلفیقی بود از دو نقش: نه صرفاً محققانی بی‌طرف و نه فقط زائرانی غرق در احساس. بلکه چیزی میان این دو؛ تجربه‌ای که نه‌تنها مشروعیت پژوهش را خدشه‌دار نکرد، بلکه عمق انسانی بیشتری به مشاهده‌ها و داده‌هایمان بخشید. پرسشی که برایمان مهم شد این بود: بعد از تجربۀ اصلی زیارت، چه تجربه‌ای برای زائران برجسته‌تر باقی می‌ماند؟ آنچه در مشاهدات و گفت‌و‌گو‌ها به چشم می‌آمد، «تجربۀ مشارکت در خیر دینی» بود؛ یعنی مشارکت در کنش‌هایی مثل خدمت، کمک، بخشش و همراهی که در بستر آیین پیاده‌روی به شکل‌های مختلف بروز پیدا می‌کرد.

 رضایی تصریح کرد: در اربعین سال ۱۳۹۶ وارد میدان شدیم. مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلا را طی کردیم، با زائران گفت‌و‌گو کردیم، فضا‌ها را دیدیم، رفتار‌ها را ثبت کردیم و تجربیات دینی و اجتماعی این مسیر را بادقت گردآوری کردیم. در هفته‌های پایانی همان سال، داده‌ها تحلیل و گزارش اولیۀ پژوهش نوشته شد. پژوهش ما در دو مرحلۀ کلی اجرا شد. مرحلۀ اول، شامل مطالعات مقدماتی بود که هم در سطح نظری و هم در سطح تجربی دنبال شد؛ هدف این مرحله این بود که چارچوب نهایی پژوهش برای ورود به میدان مشخص بشود و بتوانیم برنامه‌ریزی دقیقی برای نحوة اجرای کار در مسیر پیاده‌روی اربعین داشته باشیم. مرحلۀ دوم، به طور کامل به کار میدانی اختصاص داشت: از گردآوری داده‌ها تا تفسیر، تحلیل و نهایتاً تدوین گزارش نهایی. در این مرحله، اطلاعات اصلی با دو روش عمده جمع‌آوری شد؛ یکی از طریق مشاهدات دقیق میدانی و دیگری از طریق مصاحبه‌های عمیق.

 دبیر تحریریه فصلنامه آوای خیر ماندگار اظهار داشت: مصاحبه‌ها با سه گروه کلیدی انجام گرفت: زائران ایرانی، موکب‌داران یا مسئولان موکب‌های ایرانی و همین‌طور موکب‌داران عراقی. برای ثبت اطلاعات حاصل از مشاهده، علاوه‌بر یادداشت‌برداری‌های میدانی، از ضبط صدای توضیحات پژوهشگران، عکس و فیلم هم استفاده کردیم تا بتوانیم تصویر جامع‌تری از میدان به دست بیاوریم. یکی از چالش‌های اصلی پژوهش، تعیین زمان و مکان مناسب برای مصاحبه با زائران بود. از جمله پرسش‌های مهم میدانی، این بود که در کدام مرحله از مسیر پیاده‌روی و در چه ساعتی از شبانه‌روز، گفت‌و‌گو با زائران بیشترین کیفیت و عمق را خواهد داشت. برخی معتقد بودند که ابتدای مسیر زمان مناسبی است، زیرا زائران هنوز خسته نشده‌اند؛ اما دیدگاه غالب این بود که در مراحل میانی یا پایانی، زائران تجربه زیسته عمیق‌تری دارند و بهتر می‌توانند ابعاد معنوی و اجتماعی سفر را بیان کنند.

 رضایی بیان کرد: در خصوص زمان‌بندی، دو دیدگاه وجود داشت: یکی ترجیح مصاحبه در طول روز به دلیل حضور فعال زائران در موکب‌ها و دیگری تأکید بر زمان استقرار شبانه، به‌ویژه پس از نماز مغرب، هنگامی‌که زائران در موکب‌ها استراحت می‌کنند و آمادگی بیشتری برای گفت‌و‌گو دارند. از نظر مکانی نیز، با توجه به تراکم جمعیت و پویایی فضا، امکان مصاحبه در محیطی آرام و بدون مداخله دیگران محدود بود. در نتیجه، مصاحبه‌ها اغلب در بطن فعالیت‌های میدانی و در محیط موکب‌ها انجام می‌شد که به صورت هم‌زمان امکان مشاهده و گفت‌و‌گو را فراهم می‌کرد.

 وی در ادامه افزود: همین چالش‌ها در خصوص مصاحبه با موکب‌داران نیز وجود داشت. انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفت‌و‌گو با مسئولان موکب‌ها، به‌ویژه موکب‌داران عراقی، با محدودیت‌هایی همراه بود. با این حال، در بسیاری از موارد، مصاحبه با مشارکت سایر اعضای موکب و همراه با بازدید از بخش‌های مختلف آن انجام شد که غنای بیشتری به داده‌های میدانی بخشید. استقبال موکب‌داران از مستندسازی فعالیت‌هایشان نیز، روند ثبت و تحلیل داده‌ها را تسهیل کرد.

 این پژوهشگر بیان کرد: تقریباً هر کسی که در ایام اربعین قدم در مسیر پیاده‌روی کربلا گذاشته باشد، خاطراتی پُررنگ از مهمان‌نوازی، خیرات و نذری‌هایی دارد که چه از سوی مردم عراق، چه از سوی ایرانی‌ها، در موکب‌ها یا حتی در طول مسیر دریافت کرده است. این تجربه‌های مکرر و عاطفی از خدمت و کمک‌رسانی، آن‌قدر پررنگ است که نمی‌توان آن را از خود تجربة زیارت جدا کرد. برای ما به عنوان تیم پژوهشی، همین نکته یکی از اولین مشاهدات و انگیزه‌های اصلی برای پیگیری این موضوع شد. متوجه شدیم که برای زائران، در کنار زیارت امام حسین (ع) و زیارت حرم امیرالمؤمنین (ع) و سایر اماکن مقدس، تجربۀ مشارکت در خیر دینی -چه به صورت دریافت، چه به صورت خدمت- به نوعی یکی از دوگانه‌های اصلی این سفر زیارتی را می‌سازد.

 شکل‌گیری پژوهش بر اساس مفهوم خیر دینی در اربعین

 رضایی گفت: بر همین اساس، بنیان پژوهش ما بر «مفهوم خیر دینی در اربعین» شکل گرفت؛ چراکه متوجه شدیم خودِ تجربۀ زیارت اربعین، به شکل خاصی با سایر زیارت‌ها تفاوت دارد؛ نه فقط از نظر ابعاد جمعی و گستردگی مشارکت، بلکه به خاطر فضا‌های مملو از نذر، خدمت‌رسانی و سخاوتی که در طول مسیر به شکل‌های متنوع و خودجوش شکل می‌گیرد.

 وی افزود: در واقع، آنچه پیاده‌روی اربعین را از زیارت‌های دیگر -حتی زیارت کربلا در ایام غیر از اربعین- متمایز می‌کند، فقط حضور در حرم نیست، بلکه تجربۀ زیست اجتماعی– دینی زائران است؛ تجربه‌ای که در آن، عمل دینی در قالب کمک، بخشش، پذیرایی و همراهی، به شکل پررنگی دیده می‌شود. بنابراین، پرسشی که برای ما شکل گرفت و هستۀ اصلی پژوهشمان را ساخت، این بود که: تنوع الگو‌های فعالیت در آیین پیاده‌روی اربعین چگونه است و زائران این تجربۀ خیر دینی را چگونه درک و روایت می‌کنند؟

 این پژوهشگر دکتری تاریخ معاصر بیان کرد: پاسخ به این پرسش را شاید بتوان دست‌کم در دو بستر فرهنگی اجتماعی اصلی، یعنی ایران و عراق که بیشترین سهم را در میان زائران اربعین دارند جست‌و‌جو کرد. درعین‌حال، نباید فراموش کرد که همۀ جلوه‌های خیر و نذورات در ایام اربعین، فقط محدود به زائران ایرانی و عراقی نیست. زائرانی از کشور‌های دیگر هم در این آیین بزرگ حضور دارند و بعضی از آنها نیز، به سهم خود در مسیر خدمت به زائران مشارکت می‌کنند. حضور این گروه‌ها، گرچه از نظر تعداد و گسترة فعالیت‌ها به‌اندازۀ زائران ایرانی و عراقی پررنگ نیست، اما بخشی از تنوع فرهنگی و معنوی اربعین را شکل می‌دهد. با این‌ حال، از آنجا که تمرکز اصلی پژوهش ما بر دو گروه غالب یعنی ایرانیان و عراقی‌ها بوده و همچنین به دلیل محدودیت‌های زمانی و مالی که تیم پژوهش با آن مواجه بود، این مطالعه صرفاً به بررسی نمود‌ها و الگو‌های خیر دینی در میان این دو جامعه پرداخت.

 رضایی اظهار داشت: ما در جریان این پژوهش به این درک رسیدیم که «خیر دینی» در زمینة آیین پیاده‌روی اربعین، مفهومی دوسویه دارد؛ ازیک‌طرف، عامل نیرو از طرف دیگر، مخاطب عمل خیر. اما این رابطۀ دوگانه، در دل اربعین، به ضلع سومی هم نیاز دارد تا معنا پیدا کند: تجربۀ زیارت و درک دینی از این کنش. در واقع، می‌توان گفت این سه ضلع یعنی زائر، کنش خیر، و تجربه دینی در یک مثلث معنایی به هم می‌پیوندند. 

 وی افزود: در آیین اربعین، این تجربۀ خیر دینی نه فقط یک عمل دینی ساده، بلکه نوعی تجربۀ بین‌فردی و جمعی در بستر یک آیین مذهبی عظیم است؛ تجربه‌ای که هم‌ سویۀ شخصی دارد و هم ریشه در ساختار‌های اجتماعی و فرهنگی عمیق‌تر. در این میان، عراقی‌ها که نقش میزبان را دارند، جایگاه بسیار ویژه‌ای در شکل‌گیری این تجربه ایفا می‌کنند. آنها باتکیه‌بر ساختار‌های عشیره‌ای و نظام خویشاوندی، مسئولیت میزبانی را به شکل گسترده‌ای به عهده می‌گیرند و نمود‌های مختلفی از احسان و خدمت دینی را به نمایش می‌گذارند؛ از برپایی موکب‌ها گرفته تا خدمت بی چشم داشت به زائرانی که حتی هم‌زبان یا هم‌وطنشان نیستند. از سوی دیگر، ایرانی‌ها هم به نوبۀ خود در این مسیر مشارکت دارند؛ چه از طریق نذورات و خیرات فردی که می‌تواند مادی یا معنوی باشد و چه از طریق فعالیت مؤسسات خیریه و حتی سازمان‌های دولتی و عمومی که موکب و ایستگاه‌های خدماتی برپا می‌کنند تا نذرشان را ادا کنند و دین‌داری خود را در قالب وقف و کمک به زائران ابراز کنند.

  دبیر تحریریه فصلنامه آوای خیر ماندگار افزود: نکته مهم برای ما در پژوهش این بود که هر کدام از این دو طرف عراقی و ایرانی، نه‌تنها به لحاظ شکل و شیوۀ خدمت‌رسانی، بلکه از نظر معنا و احساسی که از این فعالیت‌ها دریافت می‌کنند، تفاوت‌هایی دارند. به بیان دیگر، «خیر دینی» در اربعین، در دو سپهر متفاوت معنا می‌شود: از منظر الگو‌های عملی و همچنین تجربه‌های ذهنی و معنوی افراد. اما این تفاوت‌ها درعین‌حال با نوعی تأثیروتأثر متقابل همراه‌اند؛ یعنی فرهنگ خدمت و خیرخواهی در مسیر اربعین، گفت‌وگویی نانوشته و پیوسته میان این دو فضای فرهنگی را رقم می‌زند. تمرکز بر دو وجه ایرانی و عراقیِ خیر دینی در اربعین، این امکان را فراهم کرد که از خلال روایت‌ها و توصیف‌های مردم‌نگارانه که در مواردی به تجربه‌های شخصی و حتی پدیدارشناسانه از امر دینی نزدیک می‌شد به‌نوعی شناخت از نحوۀ تعامل فرهنگی میان دو ملت ایران و عراق دست پیدا کنیم.

 رضایی گفت: این تعامل، فقط در سطح خدمت‌رسانی و مشارکت در امور خیریه باقی نمی‌ماند، بلکه بستری است برای فهم چگونگی ابراز هویت دینی و ملی در قالب یک مشارکت جمعی. درواقع، اربعین به ما نشان داد که ایرانی‌ها و عراقی‌ها چگونه در دل یک آیین مذهبی مشترک، نه‌تنها همکاری می‌کنند، بلکه درعین‌حال، هویت‌های فرهنگی‌شان را هم از طریق این کنش‌های دینی ابراز و معنا می‌کنند. یکی از نتایج و دستاورد‌های موردانتظاری که از این پژوهش دنبال می‌کردیم، تحلیل و شناسایی ابعاد مختلف فرهنگ دینی در آیین اربعین بود؛ چه در بُعد مادی و چه در بُعد غیرمادی. در کنار آن، تلاش کردیم تا کارکردها، معنا‌ها و ادراکاتی که از دل تجربۀ دینیِ زائران در فعالیت‌های خیریه شکل می‌گیرد را بررسی کنیم. همچنین بخشی از تمرکز ما روی آسیب‌شناسی فعالیت‌های نیکوکاری مرتبط با اربعین بود؛ مثل نذورات، اطعام، موقوفات و دیگر شیوه‌های مشارکت مردمی تا ببینیم کجا‌ها نیاز به بازنگری و اصلاح وجود دارد.

 وی بیان کرد: یکی از پرسش‌های اصلی در مطالعه میدانی مراسم اربعین، به‌ویژه در ارتباط با موکب‌ها و خدمات‌رسانی به زائران، آن بود که خادمان عراقی با چه انگیزه‌ای چنین حجم گسترده‌ای از خدمات را در اختیار میلیون‌ها زائر قرار می‌دهند؟ در نگاه نخست، شاید این پرسش ساده به نظر برسد، اما پاسخ به آن نیازمند درک دقیق‌تر زمینه‌های فرهنگی، دینی و اجتماعی مردم عراق است. در سال‌های اخیر، برخی در فضای رسانه‌ای و حتی در میان زائران ایرانی، این تصور را مطرح کرده‌اند که خدمات گسترده مردم عراق در ایام اربعین، نوعی جبران گذشته یا پاسخ به تجربه تلخ اشغالگری صدام یا حتی جنگ ایران و عراق است. اما آنچه در مشاهدات میدانی پژوهش ما آشکار شد، تصویری متفاوت و ریشه‌دارتر را نشان می‌دهد. در گفت‌و‌گو با بسیاری از موکب داران عراقی، دو انگیزه اصلی بارهاوبار‌ها شنیده شد: نخست، جایگاه محوری و اصیل «مهمان‌نوازی» در فرهنگ عربی و دوم، ارادت دینی و عاطفی به امام حسین (ع) به‌عنوان نماد رنج، مظلومیت و افتخار ملی و مذهبی.

 در فرهنگ عربی، مهمان‌نوازی بخشی از هویت اجتماعی است

 این پژوهشگر دکتری تاریخ معاصر تصریح کرد: در فرهنگ عربی، مهمان‌نوازی نه فقط یک ارزش اخلاقی، بلکه بخشی از هویت اجتماعی است. خادمان موکب‌ها، خود را نه صرفاً میزبان زائر، بلکه «خادم الحسین» می‌دانند و همین عنوان برای آنها نوعی شرافت، افتخار و معنویت ایجاد می‌کند. از منظر آنان، خدمت به زائران، خدمت به خود امام حسین است؛ کاری که ثواب آن نه فقط دنیوی، بلکه اخروی نیز تصور می‌شود. برخی موکب داران می‌گفتند: «وقتی به زائر آب می‌دهیم، انگار به لب‌تشنه کربلا آب داده‌ایم».

 رضایی بیان کرد: از سوی دیگر، این خدمت‌رسانی عظیم بدون مواجهه با چالش‌های فرهنگی ممکن نیست. حضور پررنگ زائران ایرانی، با سبک و ذائقه متفاوت، موجب شده که برخی از شیوه‌های سنتی پذیرایی در موکب‌های عراقی تغییر کند. برای مثال، استفاده از ظروف یک‌بارمصرف، تهیه غذا‌های ساده‌تر و حتی کاهش زمان پخت غذا برای تسریع در خدمت‌رسانی، بخشی از این تغییرات است. این تحولات، صرفاً از سر اجبار نیست، بلکه نشانه‌ای از تعامل فرهنگی، انعطاف‌پذیری و تمایل به پاسخ‌گویی بهتر به نیاز‌های زائران است. در واقع، موکب‌های اربعین به‌نوعی عرصه تجربه مشترک فرهنگی میان دو ملت شده‌اند؛ تجربه‌ای که در آن سنت، نوآوری و همکاری درهم می‌آمیزد.

 وی گفت: نکته مهم دیگر این است که «زیارت» در مراسم اربعین، فقط مقصد نیست، بلکه «مسیر» نیز بخشی جدایی‌ناپذیر از تجربه زیارتی است. پیاده‌روی از نجف تا کربلا، خود به لحظه‌لحظه‌ای از مشارکت، مشاهده و تجربه بدل می‌شود. خادمان موکب نه فقط به زائران خدمات می‌دهند، بلکه با آنها گفت‌و‌گو می‌کنند، تجربه‌هایشان را به اشتراک می‌گذارند و گاه خود به موضوع مصاحبه و پژوهش تبدیل می‌شوند. همین مشارکت دوسویه، از اربعین صرفاً یک آیین زیارتی نمی‌سازد، بلکه آن را به یک میدان فرهنگی و اجتماعی زنده و متکثر تبدیل می‌کند.

 رضایی بیان کرد: این میدان، بستری است که در آن «خیر دینی» نه فقط از راه نذر و کمک مالی، بلکه از مسیر مشارکت داوطلبانه، میزبانی، خدمت‌رسانی و حتی هم‌صحبتی ساده با زائران شکل می‌گیرد. تجربه زیارت در اربعین، برای بسیاری از زائران، از همین مسیر معنا می‌یابد؛ چه آنها که برای نخستین‌بار پیاده می‌آیند و چه آنها که در سال‌های بعد، خود به خادم موکب تبدیل می‌شوند. در نهایت، اربعین و موکب‌ها را می‌توان آیینه‌ای دانست از ظرفیت بالای دین‌داری مردم، نیکوکاری فرهنگی و اشتیاق به معنویت؛ ظرفیتی که نیازمند توجه، پژوهش، مستندسازی و تأمل بیشتر است.

 وی در انتها گفت: شاید مهم‌ترین دستاوردی که در پایان این پروژه انتظارش را داشتیم، مربوط می‌شود به بهبود نحوۀ مدیریت و کاهش چالش‌های مرتبط با فعالیت‌های خیریه در بستر اربعین. چون به باور ما، شناخت دقیق‌تر این جلوه‌های خیر دینی، می‌تواند به اصلاح الگو‌های مدیریتی در حوزۀ امور خیریه در ایران کمک کند. در نهایت، این پژوهش از نظر ما صرفاً یک تحقیق نظری نبود، بلکه خروجی‌اش می‌تواند کاربرد‌های عملی داشته باشد؛ به‌ویژه در زمینۀ اصلاح سیاست‌گذاری‌ها، تعریف بهتر نقش دولت و مردم، و ارتقای کارآمدی مؤسسات خیریه در کشور.

 


ارسال دیدگاه
captcha