به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، بیستوششمین نشست «یک چای، یک تجربه» عصر دوشنبه 27 شهریور با حضور خسرو منصوریان، موسس انجمن احیای ارزشها و انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب، به همت آکادمی خیر ایران، در محل ستاد سمنهای شهر تهران برگزار شد..
منصوریان در آغاز این نشست با بیان اینکه در سال 1348 اولین مهد کودک را در کشور با نام «آشیانۀ کودک» راهاندازی کرده است، درباره سوابق خود اظهار کرد: زمانی که انقلاب در سال 57 پیروز شد، به سمت معاون امور اجتماعی و رفاه شهرداری تهران منصوب شدم. در آن دوران، سازمان تربیتی شهر تهران زیر نظر معاونت امور اجتماعی و رفاه شهرداری فعالیت میکرد و کودکان یتیم به آن سازمان برای نگهداری تحویل داده میشدند. با توجه به رشته تحصیلیام مددکاری اجتماعی بود احساس کردم پرورشگاه جای خوبی برای نگهداری بچهها نیست.
ماجرای طرح امداد خانواده در سال 1358
وی افزود: برای مثال در خیابان کارگر نزدیک چهارراه لشگر، یک پرورشگاه برای نگهداری بچهها بود که 200 دختر در آن نگهداری میشدند. یکی از سوالات من این بود: آیا 200 بچه میتوانند در یک محیط زندگی کنند؟ از سویی میدانستم پایه شخصیت هر انسانی در دامن خانواده گذاشته میشود. بر این اساس، سنگ بنای مفهوم «شبه خانواده» را گذاشتم و ترویج پدیدۀ فرزندخواندگی را آنجا آغاز کردم. محاسبهای کردم و دیدم نگهداری یک کودک برای شهرداری تهران ماهی 11 هزار تومان تمام میشود که هزینهای بسیار سنگین، با بازدهی اجتماعیِ پایین بود. لذا طرحی به عنوان «امداد خانواده» ایجاد کردیم.
منصوریان بیان کرد: در سال 58 انجام کار داوطلبانه بسیار مورد علاقه مردم بود؛ من دانشجویان مددکاری را برای بازدید از منازل میفرستادم تا تحقیق کنند کدام یک از کودکانی که در پرورشگاه نگهداری میشوند، مادر یا پدر یا عمه یا خاله ذیصلاح دارند. اعلام کردیم که اگر یک خانواده بخواهد بچهای را که در پرورشگاه است نگهداری کند ماهیانه هزار و 200 تومان به آنها میدهیم. در این طرح نه تنها کودکانی که پدر و مادر داشتند، حتی آنهایی که عمو، عمه و خاله داشتند به ما مراجعه کردند. کودکان را به خانوادههایی که صلاحیت داشتند واگذار کردیم. با این طرح نیمی از بچههای موجود در پرورشگاهها واگذار شدند. نیمی دیگر باقی ماندند که پدر و مادر آنها در زندانها به سر میبردند. دسته دیگر کودکانی بودند که هیچ کس را نداشتند. ما اعلام کردیم خانوادههایی که ذیصلاح باشند ما آمادگی داریم بچهها را به عنوان فرزندخوانده به آنها تحویل دهیم.آن زمان تبلیغاتی کردیم تا کسانی که فرزندی ندارند مراجعه کنند.
ایجاد مراکز شبه خانواده در تهران
منصوریان ادامه داد: اینجا بود که برای اولینبار در کشور طرح «شبهخانواده» را مطرح کردیم. یعنی به جای اینکه بچهها در محیطی پرجمعیت و شلوغ به نام پرورشگاه بزرگ شوند، در محیطی شبیه به خانه و خانواده، بزرگ شوند. به همین منظور توانستیم از بنیاد مستضعفان تعدادی خانه خالی در نقاط مختلف شهر بگیریم. سپس از خانوادههای داوطلب میخواستیم که در هر یک از این خانهها، تعدادی از بچههای پرورشگاهی را ساکن و مراقبت کنند. یکی از این خانوادههای داوطلب، خانم معصومه ابتکار و همسرشان بودند که تعدادی از دخترهای 9 سال تا 15 را برای سرپرستی به ایشان دادیم و این سنگ بنای تأسیس بنیاد زینب کبری توسط ایشان بود. همچنین خانه «نیکپی»، شهردار سابق تهران در خیابان بزرگمهر را نیز به یکی از همین مراکز شبه خانواده برای نگهداری کودکان بیسرپرست تبدیل کردیم.
ماجرای تأسیس سازمان بهزیستی کشور
این پیشکسوت فعالیت اجتماعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در سال 58 طرحی نوشتم و به شورای انقلاب تحویل دادم که وزارت رفاه در کشور تشکیل شود. اما سازمان برنامه و بودجه وقت به دلایلی با تاسیس وزارتخانه جدید مخالفت کرد و به جای آن، با تشکیل یک سازمان جدید به نام سازمان بهزیستی کل کشور موافقت کرد. ما این سازمان را تحویل مرحوم فیاضبخش دادیم و در خیابان بهشت ساختمانی را برای آن گرفتیم. یکی از نخستین فعالیتهایمان در این سازمان این بود که کمک کنیم تا کودکان پرورشگاهی به دامن خانواده بپیوندند. همچنین تلاش کردیم سرمایهها و امکانات برخی از موسسات و بنیادهای منحلشده، مثل بنیاد فرح پهلوی را در اختیار سازمان بهزیستی قرار دهیم و موفق شدیم.
تأسیس مجتمع نیکوکاری رعد در دهه 60
منصوریان در ادامه این نشست اظهار کرد: در دهه 60 تعدادی از دوستان من که فارغالتحصیلان دانشگاه شریف بودند، به این نتیجه رسیدند موسسه خیریهای تأسیس کنند تا بچههای جانباز که به میدان مین رفتهاند و دست و پایشان قطع شده است، بتوانند اشتغال پیدا کنند. یکی از دوستان من، مهندس میرزاخانی، پدر مرحوم مریم میرزاخانی از بانیان اصلی این کار بود و من هم با ایشان همکاری کردم. در سال 1363 مکانی را برای این کار از سازمان بهزیستی گرفتیم. آن مکان تا دوسال در اختیار بچهها بود. در این دو سال، دو رشته نقشهکشی و موتورپیچی را به جانبازان یاد میدادند و افراد زیادی اشتغال پیدا کردند.
وی ادامه داد: در سال 1372 مجتمع رعد در وضعیتی قرار گرفت که از رونق افتاده بود و توان تأمین مالی نداشت. دوستان از من دعوت کردند تا مدیرعامل این مجتمع شوم. تفألی به قرآن کریم زدم و بسیار خوب آمد و لذا مدیرعاملی این مجتمع را پذیرفتم. اولین موضوعی که در هیئتمدیره مطرح کردم این بود که گفتم شما باید خود را بازسازی کنید و یک هیئت امنا یا هیئت مدیرهای تاسیس شود که بتواند با تلاش مستمر، مشارکتهای مردمی را جذب کند. همچنین تصویب کردیم که از دولت هیچ پولی نگیریم و رعد یک سازمان غیر انتفاعی، غیر دولتی و عامالمنفعه باشد. وقتی هیئت امنا و هیئتمدیره جدید تشکیل دادیم، لازم بود از دستگاههای مربوط مجوز اخذ کنیم. آن موقع، مجوز سمنها و خیریهها را در تهران، ناجا صادر میکرد، اما به دلیل آنکه صلاحیت یکی از افراد هیئتامنا تأیید نمیشد، ناجا مجوز را صادر نمیکرد.
ایمان دارم خدا با نیکوکاران است
منصوریان تصریح کرد: در همان زمان، به طور اتفاقی سمپوزیومی توسط یونیسف درباره وضعیت سمنها و خیریهها در ایران، برگزار شد و مسئولان و سیاستگذاران از وزارتخانههای مختلف، شهرداری، ناجا و سپاه در این سمپوزیوم شرکت کردند. محور بحثها و سخنرانیها این بود که چرا NGOها در ایران پا نمیگیرد. برخی فقدان مکان و برخی هزینهها را بهانه کردند. آخر، من دستم را بلند کردم و گفتم مشکل اینست که دستگاههای نظارتی نمیگذارند NGO پا بگیرد. در پایان آن جلسه، یک مسئول بلندپایه از ناجا که تصدی بخش نظارتی این نهاد را به عهده داشت، پیش من آمد و با من صحبت کرد. وقتی مشکلات را برایش توضیح دادم، سریعاً دستور داد که مشکل ما حل شود و مجوز مجتمع صادر شد.
وی ادامه داد: همچنین آن روز، من از آن مسئول بلندپایه درخواست کردم تا مجوزی برای ایجاد یک موسسه خیریه در زمینه آسیبهای اجتماعی صادر کند. اما موفق نشدم چون مفهوم آسیب اجتماعی هنوز برای مردم و مسئولان جا نیفتاده بود و نتوانستم او را اقناع کنم که در این مؤسسه، چه فعالیتهای مؤثری برای جامعه میتوانیم انجام دهیم. با این حال هرگز نا امید نشدم و میدانستم که یک روز این ایده را میتوانیم عملیاتی کنیم، چراکه در زندگی همواره به این آموزه قرآن اعتقاد داشتهام: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين (عنکبوت، 69)؛ و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند به يقين راههاى خود را بر آنان مىنماييم و به یقین، خدا با نيكوكاران است.
منصوریان افزود: من پنج سال در مجموعه رعد بودم و یکی از اقداماتی که کردم این بود که به هیئتمدیره گفتم چرا فقط جانبازان و چرا فقط پسرها را میپذیرید، ما دختر معلول هم داریم. با استدلالهایی که من کردم پذیرفتند و از آن به بعد ما معلولان غیرجانباز و دخترهای معلول را هم بپذیریم. مردم به میدان آمدند و تصمیم گرفتیم که باری که بر دوش دولت هست را برداریم. من بعد از پنج سال، از مدیرعاملی رعد استعفا دادم.
تأسیس موسسهای برای توانیابان در مشهد
منصوریان در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: در ادامه تصمیم گرفتیم موسسهای در مشهد تاسیس کنیم زیرا معتقد بودیم فعالیتهای اجتماعی نباید به تهران محدود شود. یکی از دوستان من مرحوم حاج جواد رحیمیان خانهای در بلوار وکیلآباد داشت که آن را برای تربیت و حرفهآموزی معلولان دختر و پسر در اختیار ما قرار داد. هدف آن، ماشیننویسی، کامپیوتر، موتورپیچی و نقشهکشی ویژه معلولان بود. همان سال اول واژه معلول را به «توانیاب» تغییر دادیم و نام موسسه را «توانیابان مشهد» گذاشتیم.
تأسیس انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب
وی افزود: سپس به تهران آمدم و چند نفر از دوستانم را دعوت کردم که NGO برای توانبخشی کودکان معلول ایجاد کنیم. وقتی برای اخذ مجوز این سمن به ناجا رفتم، بار دیگر توانستم با آن مسئول بلندپایه که پنج سال قبل ملاقات کرده بودم، گفتوگو کنم. ایشان ضمن موافقت با صدور مجوز انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب به من گفت: از تو درخواست دارم تا آن موسسهای را که پنج سال پیش میخواستی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی ایجاد کنی، اکنون تأسیس کنی. من بسیار تعجب کردم که چطور بعد از پنج سال، دغدغه من را در ذهنش دارد! دلیلش را پرسیدم. ایشان پاسخ داد: به علت اینکه در حال حاضر وقتی ما به وضعیت محلهای مثل «خاکسفید» نگاه میکنیم، اهمیت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را درک کردهایم. در این محله، خانوادههایی هستند که همزمان پدیدههای اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و تنفروشی در آنها جریان دارند.
منصوریان بیان کرد: به این ترتیب مجوز انجمن احیای ارزشها (حمایت و یاری آسیبدیدگان اجتماعی) و انجمن توانیاب (مخصوص کودکان و نوجوانان) در یک روز صادر شد و هماکنون 25 سال از تأسیس دو این مؤسسه میگذرد و خدمات خوبی به مردم ارائه شده است. ما سال گذشته 9600 نفرساعت توانبخشی رایگان داشتیم.
مسئله ایدز را جدی دیدیم
مؤسس انجمن احیا ادامه داد: سپس به جنوبیترین بخش تهران، قرچک ورامین رفتیم و در مدارس، جمعی از اولیا را دعوت کردیم و درباره آسیبهای اجتماعی مانند فرار دختران، اعتیاد و ایدز سخن گفتیم. هفته بعد چندین تلفن از مدارس دیگر شد و اولیای دانشآموزان خواهان این شدند تا ما با آنها درباره آسیبهای اجتماعی صحبت کنیم. نتیجه این شد که یک بار، چندین هزار نفر در مصلای ری پای صحبتهای ما درباره آسیبهای اجتماعی نشستند. بعد از مدتی یک خط به نام هاتلاین ایجاد کردیم که نه نامی میپرسیم و نه نشانی کسی را. یک طرفه مشاوره میدهیم. افراد توانستند برای نخستینبار در کشور با یک شماره تماس بگیرند و درباره آسیبهای اجتماعیای که خانوادهشان را تهدید میکرد مشورت گرفتیم.
منصوریان تصریح کرد: پس از مدتی که آمار گرفتیم دیدیم 72 درصد افرادی که با تماس میگیرند، خانمها هستند و بیشترین سوال و دغدغهای که مطرح میشود، درباره HIV است. در همان سالها (اواخر دهه 70) ما تصمیم گرفتیم فراخوانی دهیم و به کسانی که درباره ایدز سوال داشتند پاسخگویی کنیم. متوجه شدیم تعداد قابل توجهی از خانمها در مناطق فقیرنشین شهر تهران از طریق همسرشان به بیماری ایدز مبتلا شدهاند و وقتی شوهرشان بر اثر این بیماری فوت شده است، این خانمها از سوی خانواده همسرشان متهم به این شدهاند که آنها شوهرانشان را آلوده کردهاند و لذا بسیاری از آنها از خانه و خانواده خود طرد شده بودند.
وی افزود: لذا ما ضروری دیدیم که اولاً نسبت به ایدز، اطلاعرسانی و آموزشهای پیشگیرانه داشته باشیم و ثانیاً از افرادی که به علت ابتلا به این بیماری، دچار آسیب و طرد شدهاند، حمایت کنیم تا بتوانند ضمن حفظ سلامتیشان، در جامعه فرد مفیدی باشند و منزوی نشوند. بعد از خط هاتلاین، ما مجوز مرکز VCT مرکز مشاوره و تست رایگان و محرمانه ایدز را گرفتیم. یک مینیبوس سیار گرفتیم و در مکانهای مختلف اطلاعرسانی کردیم و به گرفتن تست رایگان اقدام کردیم. این اقدامات تا به امروز ادامه دارد.
رویکردهای جذب مشارکت مردمی
منصوریان در پاسخ به این پرسش که آیا مؤسسه احیا به اتباع غیر ایرانی نیز خدمات ارائه میدهد یا خیر؟ گفت: صد در صد. موسسه ما فارغ از جنسیت و ملیت به همه خدمت میکند. برای ما ایرانی و غیر ایرانی فرقی ندارد.
وی همچنین در پاسخ به پرسش دیگری که درباره روشهای جذب مشارکتهای مردمی بیان کرد: ما از افراد خارج کشور به هیچوجه هزینهای دریافت نمیکنیم، چون دریافت هزینه از افراد خارج کشور، برای دستگاههای مربوط، حساسیتبرانگیز است. ما صرفاً از افراد داخل کشور کمک جمع میکنیم. به این منظور، مرتباً سخنرانی میکنیم و پوستر و بروشور توزیع میکنیم. دائما در فضای مجازی فعالیت میکنیم و بدین ترتیب رابطه خود را با جامعه برقرار کردهایم. نخست به افراد میگوییم موسسه را ببنید و اگر مایل بودید کمک کنید. محور فعالیتهای ما، شفافیت است.
در پایان این نشست، هدیهای به رسم یادبود از سوی آکادمی خیر ایران به خسرو منصوریان، موسس انجمن احیای ارزشها و انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب اهدا شد.
گزارش از مهسا کلانکی
دیدگاه خود را بنویسید