28 اسفند 1402
آشنایی با نیکوکاران نامدار، دکتر محمود و ایرج افشار
قسمت پانزدهم پادکست نیک‌آوا درباره دو شخصیت نامدار و نیکوکار معاصر یعنی دکتر محمود افشار یزدی و پسرش ایرج افشار است. در این قسمت ضمن اشاره به زندگی و زمانه محمود و ایرج افشار به روند وقف اموال آن‌ها برای اهداف فرهنگی اشاره شده است.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، قسمت پانزدهم پادکست نیک‌آوا -نخستین پادکست ایرانی که به موضوع نیکوکاری و امر خیر اختصاص دارد- درباره دو شخصیت نامدار و نیکوکار معاصر یعنی دکتر محمود افشار یزدی و پسرش ایرج افشار است. گفتار این بخش براساس مصاحبه با افراد مختلف، فیلم‌های مستند و آرشیوی و نشست بزرگداشت ایرج افشار تنظیم شده است. 

 خیابان ولیعصر تهران پُر از مکان‌های دیدنی، تفریحی و فرهنگی است. یکی از این مکان‌ها که از مهم‌ترین موقوفه‌های ایران نیز هست، «بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار» است. موقوفه‌ای فرهنگی، متفاوت از دیگر موقوفات و البته ماندگار در سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب. جایی که درگذشته محل زندگی محمود افشار و همسرش نصرت برازنده بود و اکنون تا ایران هست، برای فرهنگ ایران و ایرانی باقی می‌ماند. باغی که باغ ماند و درختان نیکو رویاند. 

 زندگی و تحصیلات دکتر محمود افشار

 سیدعلی آل داود (تاریخ‌پژوه) بر این باور است که دکتر محمود افشار در یک خانواده تجارت‌پیشه در یزد متولد شد. خاندان افشار از تجار مهم این شهر بودند که با بیشتر کارهای تجاری‌شان از طریق خلیج فارس و بندرعباس با هند صورت می‌گرفت. محمود افشار نیز در اوان زندگی مدتی را در بمبئی سپری کرده بود و در آنجا تحصیلاتی نیز نموده بود. او که به همراه خانواده در سال‌های نوجوانی به تهران مهاجرت کرده بود، مدتی هم‌زمان با انجام کارهای تجارتی، در «مدرسه عالی تجارت» درس خواند. سپس پس از مشروطه برای ادامه تحصیل رهسپار سوئیس شد و تحصیلات خود را در رشته حقوق و علوم سیاسی در شهر لوزان ادامه داد. در سال‌های اقامت در اروپا با کمیته آزادیخواهان ایرانی به رهبری سیدحسن تقی‌زاده در آلمان همکاری کرد و از این طریق با افرادی چون علی‌اکبر داور، وزیر دادگستری مقتدر رضاشاه آشنایی یافت. آن‌ها در زمینه‌های مختلف ازجمله مخالفت با قرارداد 1919 که در زمان نخست‌وزیری وثوق‌الدوله با انگلیسی‌ها بسته شده بود، همکاری و فعالیت داشتند.

موقوفه دکتر محمود افشار الگوی وقف فرهنگی برای همگان است

 جمشید کیانفر (تاریخ‌پژوه) از محمود افشار به عنوان یکی از یزدی‌های مقتصد و اهل حساب و کتاب یاد می‌کند که به جای صرف اموال خود در کارهای شخصی یا ارث به اولاد، آن را در خدمت فرهنگ ایران قرار داده است. به گفته او، محمود افشار به وحدت ملی ایران و گسترش، حفظ و توسعه زبان فارسی اهمیت می‌داد و از این جهت نسبت به مسئله افغانستان حساس بود. او که در ابتدا اموال خود را وقف سالمندان کرده بود، بعدها به راهنمایی پسرش ایرج به این نتیجه رسید که بهتر است آن را صرف کارهای فرهنگی و علمی در جهت اعتلای نام و فرهنگ ایران کند. کیانفر از وقف‌نامه دکتر افشار به عنوان الگویی برای دیگر افراد یاد می‌کند و به این نکته اشاره می‌کند که حتی فرزند محمود افشار نیز از مزایای مالی پدر، کوچکترین استفاده‌ای نکرد و کل این موقوفه به کارهای فرهنگی اختصاص داشت. موقوفه دکتر افشار میزبان مؤسسات فرهنگی تأثیرگذاری از جمله «مؤسسه دهخدا» و «مؤسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران» است که در بخشی از زمین‌های وقفی دکتر افشار از دهه‌ها پیش به فعالیت مشغول‌اند. 

 کیانفر در بخش دیگری از سخنان خود ضمن نقل داستان جالب توجهی از زندگی علی‌اکبر دهخدا به روند انتقال این مؤسسه به موقوفات دکتر افشار اشاره می‌کند. براین اساس گرچه مجلس شورای ملی به طرح تأسیس مؤسسه دهخدا و انتشار لغت‌نامه او رأی مثبت داده بود و قرار بود انتشارات مجلس مجلدات آن را به چاپ ب

رساند اما هزینه انجام این کار و محل استقرار آن همچنان نامشخص بود. به همین دلیل به پیشنهاد یکی از فرماندهان ارتش هزینه اولیه انتشار لغت‌نامه از محل فروش پِهِن اسب‌های دانشکده افسری تأمین شد و به پیشنهاد دکتر محمود افشار مشکل محل استقرار آن‌ها در زمین‌های وقفی او حل شد. 

 فعالیت‌های مطبوعاتی دکتر محمود افشار

 از جمله فعالیت‌های فرهنگی دکتر محمود افشار می‌توان به انتشار مجله «آینده» در سال 1304 خورشیدی اشاره کرد. آینده در آن سال ترکیبی از هیئت نویسندگان داشت و افرادی چون سیدحسن تقی‌زاده، علی‌اکبر دهخدا، علی‌اکبر داور و عیسی صدیق با آن همکاری داشتند که همه از بزرگترین رجال سیاسی و فرهنگی دوره رضاشاه به حساب می‌آمدند و در پیشرفت تمدنی ایران و آزادی آن کوشش می‌کردند. با این حال انتشار آینده بیش از یکی دو سال نپایید و با افزایش سخت‌گیری نسبت به مطبوعات در دوره رضاشاه، دکتر افشار انتشار آن را متوقف کرد و به کارهای دیگر روی آورد. مدتی در وزارت دادگستری، رئیس اداره حقوقی بود، چندی به دعوت سیدحسن تقی‌زاده که از دوستانش بود و سمت وزیر دارایی داشت، در این وزارتخانه مشغول به کار شد. در سال 1323 خورشیدی در زمانی که به معاونت وزارت فرهنگ انتخاب شده بود، تصمیم به انتشار مجدد مجله آینده گرفت و تا یک سال بعد هم این کار را ادامه داد. دوره سوم انتشار مجله به سال 1338 خورشیدی باز می‌گردد که باز هم تنها به مدت یک‌سال منتشر و سپس تعطیل شد. 

 فعالیت‌های فرهنگی ایرج افشار

 از فعالیت در مجله آینده به عنوان نخستین کار حرفه‌ای ایرج افشار در زمینه تصحیح متون یاد می‌کنند. او که در این زمان در حال تحصیل در رشته حقوق بود در مجله پدر هم کار می‌کرد و از همین طریق امکان معاشرت و همزیستی با بسیاری از بزرگان عرصه فرهنگ و هنر ایران را پیدا کرد. مراوده‌ای که در برساخت شخصیت او بی‌تأثیر نبوده است. 

 دامنه فعالیت‌های ایرج افشار زمینه‌های مختلف تاریخ، ایرانشناسی، کتاب‌شناسی، فهرست مقالات و ... را در بر گرفته است. به علاوه اینکه او در دوران ریاستش بر کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه ملی، شالوده این دو کتابخانه مهم را پی‌ریزی کرد. از دوران ریاست او بر سازمان چاپ و نشر دانشگاه تهران به عنوان دوره‌ای طلایی یاد می‌کنند همانطور که ریاست او بر کنگره تحقیقات ایرانی (1349-1357 خورشیدی) مورد ستایش همه اصحاب فکر و فرهنگ حتی ایرانشناسان نامدار غربی است. از کیکاووس جهانداری نقل شده است که فرانسیس ریشار در پاسخ به انتقادهای شرکت‌کنندگان کنگره ایرانشناسی پاریس از مدیریت ایرج افشار یاد کرده و به این نکته اشاره کرده است که در غیاب چنین مدیری در میان غربی‌ها نمی توان انتظار نظم کنگره‌های ایرانی را در پاریس داشت. مجید تفرشی (سندشناس) از ایرج افشار به عنوان یکی از نمادهای مدیریت پروژه‌های فرهنگی در ایران یاد کرده است که بدون اعتنا به اصحاب قدرت از ابزارهای مهم برای پیشبرد پروژه‌های راهبردی فرهنگی استفاده می‌کرد و از این جهت جزو نوادر تاریخ معاصر ایران بود. 

 کمیت آثار ایرج افشار در زمینه تألیف و تصحیح او را به یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های فرهنگی تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است. این آثار در زمینه‌های مختلف ادبی، تاریخی، جغرافیای تاریخی، کشاورزی، تاریخ محلی و حتی در زمینه سنگ‌های معدنی به نگارش درآمده‌اند که نشان از وسعت فعالیت‌های پژوهشی او دارد. 

 از سفرنامه‌های او به عنوان یکی دیگر از آثار ارزشمند او یاد می‌کنند که اطلاعات مندرج در آن‌ها را در کمتر آثار جغرافیایی می‌توان یافت. به گفته منوچهر ستوده در حالی که ما هنوز هم یک اثر جغرافیایی شاخص که بتوان از طریق آن همه گوشه‌کنار ایران را شناخت، در دسترس نداریم، این آثار می‌تواند خلاء اطلاعاتی پژوهشگران در این زمینه را پُر کند. فرهاد نظری نقش ایرج افشار در معرفی و شناساندن میراث فرهنگی ایران را برجسته می‌داند و با مقایسه آمار آثار ثبت‌شده توسط وزارت فرهنگ و هنر در سال‌های 1340 تا 1350 با آنچه ایرج افشار در همین بازه زمانی شناسایی کرده است، ارزش کار او را به مراتب بیش از یک وزارتخانه معرفی می‌کند. 

 ژاله آموزگار (استاد تاریخ و زبان‌های باستانی) از او به عنوان فردی با «دست سایه‌دار» یاد می‌کند و از این طریق ضمن مقایسه ایرج افشار با برخی شخصیت‌های هم‌تراز با او، به ویژگی شاگردپروری‌اش اشاره می‌کند. به زعم آموزگار، ایرج افشار به دلیل شناخت ایران، عاشق آن بود.

 از نظر تورج دریایی (استاد تاریخ ایران باستان)، ایرج افشار جلوه دیگری از ایرانشناسی را به نمایش گذاشته است که با آنچه عمدتاً در محافل دانشگاهی رخ می‌دهد و پژوهشگر تلاش می‌کند با پشت میزنشینی به شناخت ایران دست یابد، کاملاً متفاوت است. 

 از ایرج افشار به عنوان کهربایی برای جلب ایرانشناسان یاد کرده‌اند. فردی که پذیرای هر دلباخته تاریخ و فرهنگ ایران بود و می‌توان تعبیر دکتر شفیعی کدکنی درباره او را دقیق و درست دانست وقتی که به ایرج افشار لقب «فرزانه فروتن ایران‌مدار ما» داد. 

علاقه‌مندان می‌توانند به لینک مستقیم قسمت پانزدهم پادکست نیک‌آوا مراجعه فرمایند. 

گزارش از زهرا حاتمی


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...