چندی پیش و همزمان با روز داروسازی، به گفتوگو با یکی از فعالان نامآشنای اجتماعی در عرصۀ سلامت پرداختیم؛ احمد قویدل، مدیرعامل سابق کانون هموفیلی ایران که نزدیک به سی سال است در زمینۀ تامین داروی بیماران خاص و پیگیری مشکلات آنها به فعالیت اجتماعی پرداخته است، در گفتوگویی صمیمی به سؤالات ما پاسخ گفت.
انگیزۀ اصلی این گفتوگو از آنجا ایجاد شد که طی ماههای اخیر، برخی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس از کمبود برخی اقلام دارویی در کشور خبر دادند. از جمله آنکه رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در نامه خود به رئیس جمهور، مورخ 23 مردادماه سال جاری نسبت به کمبود برخی ذخائر استراتژایک دارویی هشدار داد و البته متعاقب آن وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از عزم و توان کشور برای بالابردن ظرفیت تولید دارو سخن گفت. این بهانهای شد تا از قویدل دربارۀ ابعاد اجتماعی کمبود دارو، راههای تأمین آن و نقش خیرین در تقویت زیرساختهای تولید دارو کشور بپرسیم. آنچه در ادامه میآید، حاصل این گفتوگوست:
- به عنوان سؤال اول میخواهم بپرسم که شما به عنوان یکی از فعالان اجتماعیِ عرصۀ سلامت، در ماههای اخیر به کمبود دارو در کشور تاکید داشتهاید و شواهدی هم این را نشان میدهد، اکنون کمبود دارو چه وضعیتی دارد و چه تبعات اجتماعی میتواند ایجاد کند؟
ضرورت دارد که به قضیه دارو از نگاه اجتماعی ورود شود، چون اساساً بهداشت و درمان یکی از مؤلفههای امنیت ملی هر کشور است، یعنی وقتی میگویند مملکتی امنیت دارد این امنیت صرفاً به این معنا نیست که مرزهایش امنیت دارد بلکه یکی از امنیتهای مهماش، امنیت در حوزه سلامت است و یکی از حوزههای جدیترِ امنیت، امنیت در حوزه غذاست و نیز در حوزه آموزش و پرورش. همه این موارد، وظایف حاکمیتی هستند و نمیشود اینها را به کسی واگذار کرد، بنابراین باید به حوزه دارو نگاه اجتماعی داشته باشیم و بدانیم که هر اتفاقی در آن میافتد، میتواند در حوزههای مختلف اجتماعی اثرگذار باشد، در کشور ما در حوزه داروسازی تلاشهای خوبی صورت گرفته است حتی آن زمانی که بحث ساخت واکسن کرونا مطرح بود خیلی از دوستان ما میگفتند مگر ما هم میتوانیم واکسن کرونا بسازیم؟ من به آنها میگفتم واکسنسازی فن و مهارتی است که دانش آن سالهاست در کشور ما وجود دارد، در حقیقت واکسنسازی، تکنیکی است که مملکت ما روی آن اِشراف دارد. ما بصورتهای مختلف در زمینه بیوتکنولوژی خیلی توانستیم موفق و اثرگذار باشیم و به دستاوردهای خوبی دست یافتهایم. آدمهای خوشفکر و ایدههای معین و همچنین دانش در حوزه داروسازی در کشور ما وجود دارد اما مسائلی وجود دارد که اگر رعایت نشوند، امنیت ما در حوزه داروسازی دچار اختلال و مشکل میشود.
لزوم مراقبت بر ذخائر استراتژیک دارویی
اولین مسئله، لزوم مراقبت بر ذخیرههای استراتژیک دارویی است؛ هر کشوری باید ذخیره استراتژیک دارو داشته باشد، شاید بسیاری از مردم ندانند که ما ذخیره استراتژیک نان و گوشت و مواد پروتئینی داریم که اینها حفاظت و انبارداری و بهروزرسانی میشود، برای این که اگر یک اتفاقی در این کشور مانند سیل، زلزله، بلاهای دیگر و حتی جنگ رخ داد، کشور بتواند برای چندین ماه خود را مراقبت کند تا این که امکان تولید و یا به دستآوردن این مواد فراهم شود، بر این اساس، دارو هم ذخیره استراتژیک دارد. بنابراین اولین نگاه برای این که در حوزه اجتماعی مردم احساس امنیت کنند این است که مسئولان حوزه سلامت با صداقت جلوی مردم وارد شوند و بگویند برای چه مدت ذخیره استراتژیک دارو دارند. در خاورمیانهای که دائماً در آن تنش وجود دارد و هر روز ممکن است به هر دلیلی آتشی در این منطقه برافروخته شود و از سوی دیگر در شرایطی که کشور ما تحت تحریم است، اگر دچار کمبود ذخیره استراتژیک دارو بشویم، بسیار مسئلهساز خواهد بود.
نقش تحریمها در کمبود دارو
این حرفهایی هم که آمریکاییها میزنند و میگویند خزانه داری آمریکا اعلام کرده: «دارو و غذا تحریم نیست»، دروغ است! دارو و غذا تحریم نیست ولی بانکهای ما تحریم هستند، دارو کالا است و باید جریان وجه و پول برسد به این که شما دارو را بخرید، اینها به صورت کاملاً غیر انسانی ما را در زنجیرهای قرار دادهاند که دارو به دست ما نرسد. در عین حال قیافه میگیرند که ما اساساً دارو را تحریم نکردهایم در حالی که امروز بواسطه تحریمها، دارو به راحتی در دسترس کشور ما قرار نمیگیرد. وقتی شرکت دارویی که در ایران نمایندگی دارد میخواهد دارو وارد کند، صد کار باید انجام دهد تا بتواند به ارزی که شرکت مادر نیاز دارد به آن دست پیدا کند، کارهایی مانند این که درهم را تبدیل دینار کنند و دینار را تبدیل به یورو کنند و اینچنین کارهای عجیب و غریبی در این مملکت باید انجام شود تا این سفارشها انجام شود.
_ ذخیره استراتژیک دارویی از جنس چه چیزی است؟ از جنس دارو یا مواد اولیه تولید دارو؟
ذخیره دارویی دقیقاً از جنس دارو است، به این معنا که اگر دولت بخواهد برای بیمار هموفیلی امنیت ایجاد کند حداقل باید 6 ماه الی یک سال مصرف این را ذخیره داشته باشد که اگر هر لغزشی در این حوزه به وجود آمد یا هر تکهای از فرایند واردات دارو دچار مشکل شد، ما بتوانیم از ذخایر داروییمان استفاده کنیم، دولتها وظیفه دارند به این ذخیرۀ استراتژیک دارو مراقبت داشته باشند و دولت فعلی نیز باید جدیتر و منطقیتر به آن توجه کند. ذخیره دارویی عین نیاز کشور است، کسانی که دچار بیماریهای دیردرمان و بیماریهای خاص هستند، اگر به موقع دارو مصرف نکنند، میمیرند. این مسئله مثل نان نیست که بگوییم امروز نیست و کمتر بخور، او اگر دارو را در حد مجاز خود مصرف نکند، حتی اگر نمیرد معلولیت پیدا میکند و قلب او ناراحت میشود و اعضا و جوارح او دچار مشکلات مختلف میشوند. مثلاً در بیماری هموفیلی، کمبود دارو، دست کم به معلولیت منجر میشود.
در زمینه ذخیره دارویی، سازمان بهداشت جهانی پروتکل دارد و حتی هرسال لیستی دارد که میگوید اینها جزء داروهای ضروری هر کشوری است و خیلی جالب است که امسال سازمان بهداشت جهانی پلاسمای خون را هم جزء ضروریات فهرست تمام کشورها اضافه کرد، هیچگاه پلاسمای خون نبود اما اکنون متوجه شدند که پلاسمای خون مانند شیر است و میتوان از آن محصولات مختلفی تهیه کرد. بنابراین اگر کشور ما، با وضعیتی که در خاورمیانه وجود دارد و با تهاجمی که در حوزه تحریم به ما شده و بسیار ناجوانمردانه هم است، بخواهد امنیت خود را تامین کند، باید به امنیت دارویی توجه داشته باشد. اگر ما برنامهریزی داشته باشیم، میتوانیم از بحرانهای دارویی گذر کنیم.
نکته ای هم بگویم؛ اتفاق بدی در کشور ما افتاده است که بعضی مسئولان ما، شبیه فعالان مدنی عمل میکنند، مثلاً بعضی مسئولان دولتی از بهمنماه سال قبل مصاحبه با روزنامه و جراید انجام میدهند که بودجۀ دارو کم است و ما صد در صد زمین میخوریم! از کِی این حرف را میزنند؟ از اسفندماه! مگر شما فعال مدنی هستید که صرفاً با روزنامهها بحث میکنید؟ کار شما چیز دیگری است. شما باید به دولت بروید و چانه بزنید که بودجۀ مناسب را بگیرید، بعضی نمایندگان مجلس هم همینطور عمل میکنند و در مصاحبه با رسانههای مختلف از کمبود دارو میگویند، در حالی که وظایف نظارتی نمایندگان مجلس ایجاب میکند که مسئولان را به مجلس بیاورند و آنها را نسبت به مسئله دارو مورد پرسش قرار دهند.
_ فکر میکنید اگر ان جی او ها و سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای مردمی در حال حاضر بخواهند برای دارو مطالبۀ سازنده داشته باشند، یعنی هم مطالبه کنند و در عین حال، نقد سازنده داشته باشند، چه باید کنند و مطالبۀ خود را از چه مجراهایی پیگیری کنند؟
مهمترین رکن فعالیت سازمانهای مردمنهاد همان روحیه و توان مطالبهگریشان است، ولی اگر دولتها این ویژگی و توان سازمانهای مردمنهاد را به رسمیت نشناسد، سازمانهای مردمنهاد راه به جایی نمیبرند. دولت باید این نظارت را بپذیرد. هر چیزی در دنیا استانداردهای خاص خود را دارد. سازمانهای مردمنهاد بر اساس مطالعاتی که میکنند، تلاش میکنند این استانداردها را کشف و به دولت معرفی کنند، آنها همچنین میتوانند ضعفهایی را که سیستم اجرایی دارد، به دولتها یادآوری کنند. ظرفیت نقد مدنی باید در دولتهای ما بیشتر شود و اگر این ظرفیت بیشتر نشود، سازمانهای مردمنهاد و مؤسسات خیریه نمیتوانند تأثیرگذار باشند.
صنعت داروسازی به رقابت احتیاج دارد
با این مقدمه، سازمانهای مردمنهاد میتوانند در حوزه دارو بر عملکرد دستگاهها نظارت داشته باشند و برنامهها و سیاستگذاریها را نقد کنند. به طور مثال؛ یکی از سیاستگذاریهایی که در کشور ما آفت است و باعث به وجود بحران در کشورمان میشود «انحصار» است، انحصار چیست؟ یعنی خوشحال میشویم و جشن میگیریم که توانستیم تولید فاکتور 8 را در کشور انجام دهیم (داروی فاکتور ۸ (Factor VIII)، دارویی است که برای درمان و پیشگیری از خونریزی در افراد مبتلا به هموفیلی اِی و سایر بیماریها استفاده میشود)، اما تمام ناگهان ظرفیت نیاز کشور را به یک شرکت اختصاص میدهیم، درحالی که اگر مدیرعامل این شرکت شب فوت کردند و فردا صبح پای آن شرکت روی هوا برود، مملکت روی هوا میرود، بنابراین اگر سیاستهای انحصاری در سیاستگذاریها به وجود بیاید که سود آن فقط متوجه گروه خاصی شود، باعث ایجاد بحران در کشور میشود. اگر رقابت از بین برود، داروهای نوین به بازار عرضه نخواهند شد. دولت به عنوان متولی سلامت باید تلاش کند که داروهای نوین به بازار بیاید و رقابت در صنعت داروسازی پیشرفت کند.
دولت در کشور ما یک رکن دارو است و بیمه ها رکن دیگری هستند اما در کشور ما بیمهها دارند از دولت تغذیه میکنند و بیمه ها شخصیت مستقلی ندارند، سازمان بیمهگر وقتی بخواهد دارویی را بیمه کند با دستور دولت نباید انجام دهد و خودش باید تحقیق کند که میزان اثرگذاریاش چقدر است. شرکتی را میشناسم که سالهاست تحت پوشش حمایت دولت است و واحد بازرگانیاش نزد ما میآید و میگوید من از واحد بازرگانی این شرکت آمدهام. من خندهام میگیرد و میگویم کدام واحد بازرگانی؟ تو با چه کسی رقابت میکنی؟ تو هر چه تولید داخلی میکنی دولت میخرد، آیا شرکتی که دولت، دربست، محصولاتش را میخرد و پولش را دیر یا زود میدهد، به فکر توسعه است؟ قطعاً خیر. ولی اگر داروهای نظیر آن وارد کشور شود و رقابت به وجود بیاید اینها پیشرفت میکنند.
نگذاریم صنعت داروسازی به عاقبت خودروسازی دچار شود
اگر سرنوشت داروسازی کشورمان را تبدیل به سرنوشت خودروسازی کنیم، دیگر نمیتوانیم این صنعت را بلند کنیم. چون اشتغال در این صنعت به وجود میآید و سرمایهگذاری به وجود میآید و اگر فردا کسی بخواهد داروی خوب وارد کشور کند، این نگرانی پیش میآید که نکند این شرکتها با اینهمه کارگر و کارمند تعطیل شوند. اعتقاد من این است تا فضای رقابتی در حوزه صنعت داروسازی، هم در کیفیت و هم کمیت و هم در مصرفکننده به وجود نیاید، این صنعت رشد نخواهد کرد.
_ با توجه به این که حدود سیسال در عرصۀ اجتماعیِ سلامت فعال بودید، به نظر شما مطالبهگریهای گروههای مردمی در عرصه دارو، چه تأثیرات مثبتی در کشور ما داشته است؟ آیا این مطالبات باعث شده است که بعضی ریلها و سیاستگذاریها تغییر کند؟
اصلاً تردید نکنید که در ایران و کشورهای در حال توسعه، گروههای هدف جامعه باید مطالبات خود را از سیستم دولت بخواهند، دولت همیشه در کشورهای شبیه کشور ما دارای منابع محدودی است که دوست دارد به حوزههای مخصوصی اختصاص دهد، لذا اگر شما صدای مطالبهات بلند نباشد و صدا نداشته باشید نمیتوانید به اهداف خود برسید.
من بر اساس نزدیک به 30 سال تجربه در حوزه کارهای مردمنهاد، بر این اعتقاد هستم تا مردم نیازهایشان را مطالبه نکنند کارها پیش نمیرود. یک عدد بینالمللی برای دسترسی بیماران هموفیلی به دارو وجود دارد که میگوید اگر عدد دسترسی یک درصد باشد، بیمار هموفیلی نمیمیرد، ولی معلول میشود و هزار و یک بلا بر سرش میآید و در جامعه فرد مفیدی نمیشود. هرچه این عدد بالاتر میرود، بیماران ما سالمتر و رقابتشان با افراد سالم منطقیتر است، ما این عدد را در اثر مطالبه گری به 3.2 درصد (سه و دو دهم درصد) رساندیم. اما در اروپا چند است؟ در اروپا 7 تا 10 درصد است! آیا من میتوانم در شرایط فعلی چنین انتظاری داشته باشم؟ جواب من منفی است.
من آموزشدیدۀ بینالمللی در زمینۀ بیماری هموفیلی هستم. در کارگاههای بینالمللی به ما میگفتند اگر مطابق با درآمد نا خالص ملی خود مطالباتتان را میزان نکنید این مطالبات تحقق پیدا نمیکند، تو نمیتوانی وضعیت یک بیمار هموفیلی ایرانی را با بیمار هموفیلی در یک کشور دیگر مقایسه کنی، او دارو میزند و بسکتبال بازی میکند اما تو باید مراقبت کنی که کمتر دارو مصرف کنی. حتی فدراسیون جهانی هموفیلی به ما عدد میداد و میگفت اگر عدد درآمد ناخالصی ملی کشورتان این مقدار است، مطالبه شما تا این جا قابلیت دارد، چون کشورتان نیازهای سلامت دیگری هم دارد و شما نمیتوانید درخواست های بالاتر از ظرفیت کشورتان داشته باشید.
تجربه کاملاً به من نشان داد تا زمانی که اوتیسم صاحب تشکل نبود و تا زمانی که یک عده نبودند که دنبالاش بیفتند و فریاد بزنند، توجه خاصی به اوتیسم نبود. اما وقتی تشکل و مطالبه ایجاد شد، ناگهان صدای اوتیسم را همه شنیدند. البته چندنفر از مسئولان عالیرتبه هم بچههایشان اوتیسم گرفتند و این نیز در اهمیتپیداکردن ماجرا بیتأثیر نبود. در ظرف 5 سال گذشته مشاهده میکنید چقدر صدای اوتیسم بلند شده است. در حدی که هم وزارت بهداشت و هم سازمان بهزیستی حامی اوتیسم شدهاند، درحالی که کمتر پیش میآید که این دو مجموعه همزمان از یک بیماری حمایت کنند.
مثال دیگر، انجمن ای بی (انجمن حمایت از بیماران پروانهای) است که توانسته است مطالبات خوبی در زمینه بیماران پروانهای انجام دهد. یک شانس هم آورده است که در مملکت دینی، یک روحانی مسئول این تشکل شده است و حرف خود را درست و محکم میزند. یادم هست یک زمانی وقتی انجمنهای بیماران را دعوت میکردیم کلاً چهار انجمن بیماران کلیوی، تالاسمی، هموفیلی و به ام اس بودند ولی با گذشت زمان، در اثر مطالبهگری و افزایش آگاهی و بعضاً حمایت دولتها، انجمنهای دیگر نیز یک به یک شکل گرفتند. اکنون در آدمها، کوچکترین ضایعهای در شنوایی یا بیناییشان وجود داشته باشد، برایش انجمن درست میشود. چون انجمن است که میتواند مطالبهگری را پیش ببرد، پیام من همیشه به مردم این است که مردم بدون تشکلها تنها هستند، من میگویم مردمِ تنها، بیپناه هستند، گرفتار رفتارهای خود به خودی میشوند و به کف خیابان میآیند و هواری را میزنند که نباید بزنند. من در دوره مدیریت خود حتی یک بار نشده است که از مریضهایم استفادۀ خیابانی کنم، چون همیشه اعتقاد داشتم که اعتراض را باید انجمن و تشکل پیش ببرد، چون مطالبه باید با آگاهی پیش برود و باید آدمهایی وجود داشته باشند که بتوانند دور یک میز بنشینند و فکر کنند و مطالبات خود را روی کاغذ بنویسند.
بگذارید این را بگویم؛ در تمام مدتی که این همه سر و صدای خیابانی در کشور شد، چند درصد از افرادی که در خیابان بودند، عضو تشکل بودند؟ چند نفر را گرفتند که انجمن داشته باشند؟ به نظر من در بین این افراد، افراد دارای تشکل و انجمن بسیار کم بودند. چون کسی که انجمن دارد، به نحو دیگری مطالبات خود را مطرح میکند، چند نفر آدم دارای تشکل و انجمن را گرفتند که مسجد و بانک و ... را آتش زده است؟ این اتفاقات معمولاً در محلاتی اتفاق میافتد که مردم متشکل نیستند وگرنه مگر ممکن است آدم، در یک محله در چند تشکل فعال باشد و در عین حال، بانک محل خود را آتش بزند؟ نمیزند چون هر روز با آن بانک کار دارد و اهمیت آن را میداند و کارمند آن بانک را میشناسد. بنابراین مردم ما هر چقدر متشکلتر شوند میتوانند مبنای توسعه را دقیقتر پیش ببرند.
مشارکت اجتماعی، کلید توسعه است، اگر چنین چیزی از مملکتمان دریغ شود به جایی نمیرسیم. یک جمله ی سمّی در کشور ما رایج شده است که افراد با افتخار میگویند: «من عضو هیچ دسته و حزب و گروهی نیستم!»، ببخشید پس شما چه کسی هستید؟! به عنوان مثال، فردی هنرپیشه است میگوید من خودم برای سیلزدگان پول جمع میکنم! این کار صد در صد اشتباه است. تا زمانی که اینهمه انجمن فعال و خوب در کشور داریم، این کارها باید به شکل تشکلیافته انجام شود. تشکل و انجمن است که میتواند در میان مردم اعتماد، مطالبهگری و آگاهی ایجاد کند. تا زمانی که ما عضو هیچ حزب و تشکل و انجمنی نباشیم، هیچ حقی برای ما ایجاد نمیشود.
_ همانطور که میدانید ما در پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دغدغهای مبنی بر شناسایی اولویتهای کار خیر داریم. بنظر میرسد در برخی از عرصهها خیرین خیلی خوب در آن وارد شدهاند ولی در برخی از ضرورتهای کشور مثل داروسازی هنوز وارد نشدهاند، شما چقدر ضروری و ممکن میدانید که خیرین و خیریهها در عرصۀ دارو هم وارد شوند؟
چند سال قبل بود که آستان قدس رضوی رویکردی را مبنی بر تقویت زیرساختهای داروسازی کشور اتخاذ کرد، من بسیار تحسین و حمایت کردم که چنین مجموعهای با سرمایههای عظیم مادی و معنوی، به چنین عرصۀ مهمی ورود کند. امروز هم از این رویکرد که خیرین و خیریهها به سرمایهگذاری و فرهنگسازی در زمینه تقویت زیرساختهای تولید دارو ورود کنند، حمایت میکنم. مشکل مهم ما این است که ما ادبیات در برخی از حوزهها نداریم، ادبیات ما عاریه است، ما در حال حاضر با ادبیات سنتی قدیم نمیتوانیم کار خیر انجام دهیم، در قدیم، چهارنفر در محلی دور هم جمع می شدند و پولی را به کسی که از همه امینتر بود، میدادند تا خرج نیازمندان کند. در حالی که امروز نحوۀ کمککردن و زمینههای کمککردن تفاوت کرده است. مجموعههایی مثل بنیاد خیریه آلاء چنین حرکتهای اجتماعی را خوب هدایت میکنند و میتوانند ادبیات جدیدی برای توسعۀ کار خیر تولید کنند. من سال گذشته در نخستین جشنواره ملی شعر نیکوکاری که به همت بنیاد آلاء برگزار شده بود، شرکت کردم و واقعاً لذت بردم وقتی مشاهده کردم که شاعران، برای مثال درباره مسئله کودکان زبالهگرد شعر سرودهاند. ارزش و تأثیرگذاری یک شعر خوب دربارۀ مسائل اجتماعی، از سمینارها و همایشهای تشریفاتی بیشتر است.
حضرت علی (ع)، اولین داوطلب نیکوکاری در تاریخ اسلام
من، حضرت علی (ع) را به عنوان اولین داوطلب نیکوکاری در تاریخ اسلام میشناسم. ایشان به عنوان اولین مسلمان، سنت نیکوکاری را در کوفه جاری کردند و بواسطۀ ایشان، این تفکر به ما رسیده است که باید نیکوکار باشیم، حضرت علی (ع) بنا به اقتصائات آن روز جامعۀ کوفه، چهرۀ خود را به کسی نمایش نمیدادند و با وجود آنکه حاکم مسلمانان بودند، شبها شخصاً به منزل ایتام و نیازمندان، کمک معیشتی میکردند. اما امروز مناسبات پیچیده شده است و اتفاقاً باید شفافیت وجود داشته باشد که هر مؤسسه از چه افرادی و چقدر میگیرد و آیا میتواند این کمکها را به گروه هدف خود برساند یا نه. ما باید از حضرت علی (ع) درس نیکوکاری و خیرخواهی بیاموزیم اما میتوانیم شیوههای نیکوکاری را متناسب با شرایط و نیازهای جدید، تغییر دهیم.
من خطاب به خیرین کشور میگویم، از خیرین می خواهم کمک کنند و در زمینۀ تقویت زیرساختهای تولید دارو سرمایهگذاری کنند، آدم دارای دانش و فهمیده در کشور کم نیست، اگر حمایت کنیم، تولید دارو بیشتر و بهتر میشود.
خیرین به عرصۀ دارو ورود کنند
یک روزی شرکت آریوژن فارمد - چون محصول داخلی کشور و مورد افتخار است من اسم میبرم - تبدیل به مهمترین تولیدکنندۀ داروی فاکتور 7 در دنیا شد، یعنی دارویی را که فقط دانمارکیها تولید میکردند، همین را در ایران تولید کردند. روزی که به انجمن ما نامه زدند و نوشته بودند «ما داریم سعی میکنیم فاکتور 7 را تولید کنیم» ما یک مدیری داشتیم که ذهن خیلی غربی داشت، به ما گفت آنها عُرضۀ انجام چنین کارهایی را ندارند ولی من استقبال کردم و با آنها نشست داشتم و به جلساتشان میرفتم. آرام آرام تولید کردند و بالاخره موفق شدند تولید کنند، وقتی تولید کردند دومین تولیدکنندۀ فاکتور 7 دنیا شدند اما فقط بخش دولتی از آنها حمایت کرد. مثلاً چون مصرف آب حوزه تولید فاکتور 7 زیاد است، دولت تعرفۀ مصرف آبشان را کم کرد. درحالی که جای خالی حمایت خیرین احساس میشد.
خیرین عزیز هم بیایند سرمایهگذاری کنند که شرکتهای دارویی توسعه پیدا کنند، ممکن است خیرین نخواهند ریسک کنند و کار را از پایه شروع کنند، چون پول را از مردم جمعآوری میکنند و اعتبارشان را از مردم به دست میآورند، اما میتوانند شرکتهایی را که اکنون قوتشان بالاست، تقویت کنند. اصطلاحاً برای R & D (تحقیق و توسعه این شرکتها) اقدام کنند. این که خیّر احساس کند که اگر R & D یک کشور یا شرکتی را حمایت کرده است، کار خیر بسیار اثربخش و با دوام انجام داده است، نیاز به فرهنگسازی دارد. چنین کارهایی میتواند در جامعه ما، ارزش افزوده تولید کند.
شما هر روز به ایتام غذا دهید، کار خوبی است اما فقر تمام میشود؟ فقر تمامشدنی نیست، این اختلاف طبقاتی است که فقر تولید میکند. یک تورم که بیاید، فقر تولید میکند و یا یک بیماری کرونا که بیاید، فقر و زیر خط فقر تولید میکند، بحث اصلی این است که تا کِی خیرین ما میخواهند به فقرا و مستمندان کمک کنند؟ نه این کار را نکوهیده بدانیم، نه، این کار هم در جای خودش لازم است، بلکه بحث این است که باید کارهای خیر را گستردهتر، متنوعتر و اثربخشتر کنیم. اشکالی دارد خیرین ما در حوزه محیط زیست فعالیت کنند؟ چه اشکالی دارد؟ بچههای محیطزیستی برخی اوقات برای برگزاری یک سمینار معمولی توان مالی ندارند. من اعتراف میکنم که خودم، در هفت، هشت سال اولیۀ فعالیتم در انجمن هموفیلی، این قدر درگیر مشکلات بیماران بودم که مسئله محیط زیست را جدی نمیگرفتم. تا اینکه یک روز به سخنرانی آقای «محمد درویش»، از فعالان محیط زیست رفتم. ایشان سخنرانی کردند و چندجملۀ کلیدی گفتند که در من تحولی به وجود آورد: «اگر آبوهوا خوب باشد، حال درختان خوب است»، «اگر آب و هوا خوب باشد، حال حیوانات جنگل خوب است» و ... لذا اینجا بود که فهمیدم بسیار ضرورت دارد که خیرین به محیط زیست بپردازند. اگر خیرین بتوانند دریاچه ارومیه را نجات دهند چه کاری با ارزشتر از این است؟ اگر بتوانند هامون را نجات دهند؟ اگر بتوانند با هم جمع شوند و تکنولوژی جدید دارویی وارد کشور کنند و به داد بیماران برسند چقدر خوب است؟
یک پدیدهای در دنیا خلق شده است که کلید این است که ما کار خیر انجام دهیم و کلید این است که ما به فکر دیگران باشیم، نام آن «مسئولیت اجتماعی» است. مسئولیت اجتماعی کلیدیترین واژهای است که آدمها را تحریک میکند. مسئولیت اجتماعی یعنی همهچیز جامعه به من مربوط است و من باید احساس مسئولیت اجتماعی داشته باشم. اگر بخش خصوصیِ ما ورود جدیتری به حوزۀ مسئولیت اجتماعی داشته باشد، یک منبع مالی عظیم برای حوزههای خیر به وجود میآید. یک مشکل ما اینست که بخش خصوصیمان به اندازه کافی رشد نکرده و سایۀ سنگین دولتها بر سر آن وجود داشته است.
گذشته است آن دورهای که دولتها بتوانند به تنهایی مملکت را اداره کنند، دولتها باید در خودشان جاذبه به وجود بیاورند تا سرمایۀ اجتماعی مردم به سراغش بیاید، دولتها باید جاذبه داشته باشند تا بخش خصوصی و خیرین تمایل به فعالیت پیدا کنند، در این صورت دولت میتواند مملکت خود را اداره کند. اداره کشور نیاز به عزم جمعی دارد. اگر میلیونها دلار پول داشته باشید و سرمایه اجتماعی نداشته باشید، نتیجه نمیگیرید، بنابراین آخرین صحبت خود را با یک کلمه بسیار زیبا از رئیس سابق ستاد کرونای تهران، آقای دکتر زالی به پایان میرسانم. ما در زمان اوج بحران کرونا به ایشان گفتیم که ما به عنوان تعدادی از کارگروههای تخصصی مهار کرونا آمدهایم و در خدمت شما هستیم که به شما کمک کنیم. ایشان به ما نگاه کرد و استراتژی بزرگی به ما گفت و من واقعاً ایشان را تحسین میکنم که آن روز برای ما خط مشی تعریف کرد در غیر این صورت ما خطا میکردیم. ایشان گفت من از شما نه پول میخواهم، نه تجهیزات بیمارستانی و نه الکل و دستکش. من همه اینها را از خیرین میگیرم، من از شما تشکلهای اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی میخواهم، بروید و به مردم بگویید کرونا واقعی است. ایشان خوب متوجه شده بود که کرونا بیماری اجتماعی است و با بگیر و ببند کنترل نمیشود. من و شما و او، همه باید مسئول میبودیم که بیماری کنترل شود و سرایت نکند.
من امیدوارم به این عزم جمعی برسیم. جالب است هر وقت بلایی سر ما میآید و بحران به ما فشار میآورد، همه ما پای کار هستیم. وقتی ناگهان در منطقهای زلزله رخ میدهد، میبینیم که همه با روحیه خوب برای کمککردن حاضر میشوند اما همیشه این افسوس برای من باقی است که چرا در روزهای دیگر اینگونه نیست. ما مردم ظرفیتش را داریم که همیشه و هر روز پای کار باشیم. اینجاست که میگویم نقش دولتها کلیدی است. اگر زمینۀ حضور مردم تسهیل شود و حمایتهای لازم انجام گیرد، درخشش مردم دائمی خواهد بود و به روزهای سیل و زلزله محدود نخواهد شد.
دیدگاه خود را بنویسید