02 بهمن 1403
محققان دانشگاه میشیگان: نقش‌آفرینی سازمان‌های جامعۀ مدنی در مقابله با آلودگی‌های میکروپلاستیکی ضروری است
نتایج تحقیقات محققان دانشگاه میشیگان نشان می‌دهد: سازمان‌های جامعه مدنی باید در کنار دانشگاه، دولت، بخش خصوصی و گروه‌های اجتماعی، برای مقابله با آلودگی‌ میکروپلاستیک‌ها و حمایت از محیط زیست، گرد هم آیند؛ زیرا آن‌ها آگاهی عمومی را افزایش می‌دهند، از تغییر سیاست حمایت می‌کنند و همکاری و مشارکت جامعه را امکان‌پذیر می‌سازند.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، تولید انبوه محصولات پلاستیکی و تجزیه نشدن آن‌ها در طبیعت، آلودگی میکروپلاستیکی را به مشکلی جهانی و فراگیر تبدیل کرده است؛ چالشی که مدیریت حل آن بسیار پیچیده است و از عهده هیچ شخص یا نهادی به‌تنهایی برنمی‌آید. میکروپلاستیک‌ها از نظر ساختار فیزیکی و شیمیایی متنوع هستند و به همین دلیل تأثیرات منفی محیطی متنوعی هم را دارند. از سوی دیگر در جداسازی و بازیافت پلاستیک، مشکلات متعددی پیش‌ روی محققان است که فقدان ابزارهای تحلیلی برای شناسایی و تعیین کمیت میکروپلاستیک‌ها، به این چالش‌ها می‌افزاید. مجامع علمی نیز تحقیقات کمی را در مورد رویکردهایی مؤثر برای تغییر رفتار مردم در استفاده از پلاستیک و به تبع آن، تولید میکروپلاستیک‌ها، انجام داده‌اند.

 در همین راستا و برای رفع چالش پیچیدۀ مدیریت حل معضل میکروپلاستیک‌ها، دانشگاه میشیگان آمریکا، پژوهشی را انجام داده است. بنابر یافته‌های محققان این دانشگاه، حل چنین معضل پیچیده‌ای، نیازمند رویکردی یکپارچه از سوی همه افراد و نهادهای جامعه دارد؛ به‌نحوی‌که دولت، بخش خصوصی، صنعت و سازمان‌های جامعه مدنی باید تکنیک‌های بین رشته‌ای را ترکیب و با استفاده از رویکرد «مارپیچ‌های حل چالش»، بحران پیچیده میکروپلاستیک‌ها را مدیریت کنند.

 مروری بر مدل مارپیچ پنج‌گانه

 مدل «مارپیچ پنج‌گانه» (quintuple helix framework approach) که از سال 2010 وارد فضای اصطلاح‌شناسی یا همان ترمینولوژیِ مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی و محیط‌ زیستی شده است، یک مدل نوآورانه و مجموعه‌ای از  تعاملات اجتماعی و مبادلات دانشگاهی را به منظور ترویج و تعامل دانش و نوآوری در راه توسعه پایدارتر، به تصویر می‌کشد. محققان دانشگاه میشیگان، استفاده از چارچوب مارپیچ پنجگانه را برای مدیریت معضل پیچیده پیش‌گفته پیشنهاد می‌کنند. این مدل، محیط‌ زیست را به عنوان یک ذینفع، به جای یک جزء منفعل، قرار می‌دهد. بنابراین، بر نقش فعال بوم‌شناسی یا همان اِکولوژی در رویارویی با چالش‌های زیست محیطی تأکید می‌کند.

 این مدل، بر پنج محور اصلی تمرکز دارد که به صورت یک چرخه یا مارپیچ به‌هم مرتبط هستند و هر محور، یک لایه مهم از اقدامات و همکاری‌ها را پوشش می‌دهد. 

 در ادامۀ نوشتار از این محورها سخن به میان می‌آید؛

 1) آموزش و آگاهی‌سازی

 هدف این محور، افزایش دانش عمومی درباره‌ اثرات مضر میکروپلاستیک‌ها و تغییر رفتارهای مصرفی است. از طریق کمپین‌های آموزشی، رسانه‌ها و فعالیت‌های اجتماعی، افراد و سازمان‌ها تشویق می‌شوند که مصرف پلاستیک را کاهش دهند و به بازیافت توجه بیشتری داشته باشند.

 2) تحقیقات و نوآوری

 این لایه به پژوهش‌های علمی و فناوری‌های جدید برای کاهش میکروپلاستیک‌ها اختصاص دارد. توسعه مواد زیست‌تخریب‌پذیر، شناسایی منابع اصلی آلودگی میکروپلاستیک و بهبود روش‌های بازیافت، از جمله اقدامات کلیدی در این محور هستند.

 3) سیاست‌گذاری و قوانین

 وضع قوانین سخت‌گیرانه‌تر برای تولید، استفاده و دفع پلاستیک‌ها، همراه با ایجاد انگیزه‌های مالی برای استفاده از مواد جایگزین، در این محور انجام می‌شود. همچنین بر این نکته تأکید می‌شود که همکاری بین‌المللی برای ایجاد استانداردهای جهانی و کنترل آلودگی، ضروری است.

 4) مشارکت صنعتی

 صنایع تولیدکننده پلاستیک نقش کلیدی در کاهش آلودگی میکروپلاستیک‌ها دارند. این محور بر تشویق صنایع برای تولید مواد سازگار با محیط‌ زیست و کاهش استفاده از پلاستیک‌های یکبارمصرف تمرکز دارد. همچنین، ایجاد زنجیره تأمین پایدار و کاهش ضایعات صنعتی نیز در این محور مدنظر قرار می‌گیرد.

 5) کنترل و پایش محیط‌ زیست

 نظارت مستمر بر میزان آلودگی میکروپلاستیک‌ها در محیط‌ زیست، مانند آب‌ها، خاک و هوا و ارزیابی تأثیر اقدامات کاهش‌دهنده، در این محور پیگیری می‌شود. استفاده از فناوری‌های نوین برای شناسایی و حذف میکروپلاستیک‌ها نیز در این محور قرار دارد.

 هدف کلی رویکرد چارچوب مارپیچ پنج‌گانه

 تأکید مدل مارپیچ پنجگانه بر همکاری بین دولت‌ها، صنایع، جامعه علمی، سازمان‌های جامعه مدنی و عموم مردم برای دستیابی به یک راه‌ حل جامع و پایدار برای کاهش آلودگی میکروپلاستیک‌ها است. در پژوهش دانشگاه میشیگان، به صورت ویژه بر تطبیق این مدل با مسئله میکروپلاستیک‌ها پرداخته شده است. این مطالعه، اقدامات لازم در مدل مارپیچ پنج‌گانه را برای حل چالش میکروپلاستیک، این‌گونه توصیف می‌کند:

  • قدم اول: حضور دانشگاه در جمع‌آوری و نظارت بر داده‌ها، برنامه‌های آموزشی، مشارکت عمومی و پیشرفت‌های تکنولوژیک، ضروری است.
  • قدم دوم: دولت برای تدوین و اجرای مقررات باید با ذینفعان همکاری کند.
  • قدم سوم: صنعت باید از طریق مدیریت زنجیره تأمین در توسعه پایدار محصول و مسئولیت اجتماعی شرکتی تاثیرگذار باشد.
  • قدم چهارم: سازمان‌های جامعه‌ مدنی، آگاهی عمومی را افزایش می‌دهند و از تغییر سیاست حمایت می‌کنند و همکاری و مشارکت جامعه را امکان‌پذیر می‌سازند.
  • قدم پنجم: ارزیابی اثرات اکولوژیکی (بوم‌شناختی)، حفاظت، بازسازی و نظارت از سوی همه افراد و نهادها صورت می‌گیرد.

 مزایای استفاده از مدل مارپیچ پنجگانه در مقابله با میکروپلاستیک‌ها

 مطالعه محققان دانشگاه میشیگان نشان می‌دهد که مزایای این رویکرد برای مدیریت میکروپلاستیک‌ها و چالش‌های پیرامون این موضوع، ارائه اولویت‌های متنوع مدیریتی است. سیاست‌های مؤثرتر مدل مارپیچ پنج‌گانه، تنوع دیدگاه‌ها را در توسعه سیاست‌هایی که فقط توسط دولت هدایت نمی‌شوند، تضمین می‌کند. مشارکت دادن مردم می‌تواند تحقیقات و راه‌حل‌های عملی را تسریع کند و اجرا را بهبود بخشد. همچنین قرار دادن محیط زیست به عنوان یک ذینفع، به تضمین پایداری سیاست‌های اتخاذشده، کمک می‌کند.

 این مدل بر بهبود مستمر تأکید دارد که باعث پدیدآمدن نوآوری و توسعه مداوم ایده‌ها، فناوری‌ها و سیاست‌ها، می‌شود. همچنین مشارکت عمومی از طریق گنجاندن جامعه مدنی و محیط‌ زیست که در این مدل بر آن تأکید شده است، مشارکت عمومی با تحقیقات، محصولات تجاری و سیاست‌ها را ارتقا می‌دهد. به عنوان مثال، همکاری بنیاد «الن مک آرتور» با «برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد» و «مرکز تجارت بین‌الملل» برای ترویج بسته‌بندی پایدار بدون پلاستیک در کشور آمریکا، باعث شده است تا برنامه‌های بازیافت ملی و بسته‌بندی‌های شرکتی در آینده‌ای نزدیک به سمت حذف پلاستیک پیش روند.

 مروری بر یک نمونه تحقیق: مطالعه موردی شهر «سان وی» در مالزی

 تحقیق دانشگاه میشیگان به مطالعه موردی شهر «سان وی» (Sunway) در مالزی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه از مدل مارپیچ پنج‌گانه برای اجرای ممنوعیت پلاستیک در مالزی، استفاده شده است. مالزی با استفاده از این مدل، قوانینی برای ممنوعیت پلاستیک‌های یکبارمصرف وضع کرده است و دانشگاه‌های این کشور با همت پژوهشگران بر نوآوری تبدیل زباله‌های پلاستیکی به محصولات ارزشمند، کار می‌کنند.

 همچنین، بخش خصوصی در مالزی، کسب‌وکارهایی را تشویق و ترویج می‌کنند که در جهت اقدامات پایدار محیط‌ زیستی پیش می‌روند که برای نمونه می‌توان به ممنوعیت استفاده از نی‌های پلاستیکی اشاره کرد. سازمان‌های مردم‌نهاد، خیریه‌ها و گروه‌های اجتماعی نیز با برنامه‌های آموزشی به یاری آمده‌اند و پاکسازی جامعه از پلاستیک را ترویج می‌کنند.

 گزارش از زهرا میرابیان

 منابع:

M., Markandan, K., Nor Ruwaida, J., Sara, Y.Y., Deb, A., Ahmad Irfan, N. and Khalid, M. (2024)  Science of The Total Environment 954: 176063

environment

The Quintuple Helix innovation model


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...