به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، تاریخچه شکلگیری آموزش نوین در ایران و تاسیس مدارس جدید، تاریخچهای خواندنی دارد. علیرغم مخالفتهای بسیاری که از طرف برخی اقشار و گروههای اجتماعی نسبت به تحصیل فرزندانشان در مدارس جدید و رویگردانی از مکاتبخانههای سنتی در جریان بود، گروهی از رجال سیاسی و مذهبی بودند که با مقاومت در برابر این جریانات، در راستای تسهیل دسترسی تودههای مردم به آموزش عمومی گام برداشتند و تلاشهای مؤثری برای گذار از دوران عقبماندگی و حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت، به ثمر رساندند. تلاشهایی که در نهایت به تأسیس مدرسه دارالفنون در دوره ناصرالدین شاه قاجار انجامید. در همین راستا دربارۀ وضعیت امور خیریه و عام المنفعه در حوزه آموزش در دوران قاجار با دکتر امید اخوی؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
- از دوره مظفرالدین شاه قاجار شاهد نهضت مدرسهسازی در ایران هستیم. بر این اساس به عنوان سؤال نخست میخواستم بپرسم توجه به کودکان بیبضاعت در حوزه آموزش، چگونه شروع شد و چه جریانی یا چه کسی برای این مسئله، پیشقدم شدند؟
سؤال شما این است که از دوران مظفرالدین شاه شروع کنیم ولی من پیشنهاد میکنم به عقبتر برگردیم و از دوران ناصرالدین شاه قاجار این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم. اگر بخواهیم درباره مدارس عالی و کارهای خیر و کمک به کودکان بیبضاعت صحبت کنیم، حتی در دوره ناصری هم در مدرسه دارالفنون یا دیگر مدارس این کار شروع شده بود؛ یعنی این کار منوط به دوره مظفری نیست. در کل میتوانیم بگوییم قبل از بحث مدرسه و ایجاد مدارس، ما در مکتبخانههایی که در دوره قاجار بوده این مسئله را میبینیم؛ یعنی دانشآموزان بیبضاعت ثبت نام میشدند و بعدها در مدارسی که ایجاد میشود این نهضت ادامه مییابد.
- مهمترین جریانات فکری و چهرههایی که در عصر مشروطه و پسامشروطه یعنی اواخر قاجار و پهلوی اول به کار خیر آموزشی پرداختند، چه گروهها و افرادی بودند و چه اقداماتی کردند؟
از پیشگامان این مسئله میتوان از میرزا محمدتقی خان فراهانی (امیرکبیر) یا میرزاحسن رشدیه نام برد. اینها پایهگذاران این مسئله هستند و در خیلی موارد، با توجه به امکاناتی که داشتند علاقهمندان به تحصیل را با هزینههای کمتری که از طریق تاجران یا بازرگانان تامین میشد ثبت نام میکردند و مشغول به تحصیل میشدند. بنابراین اگر بخواهیم از پیشقدمان و طلایهداران این جریان نام ببریم بیشک نام میرزامحمدتقی خان فراهانی در این زمینه میدرخشد و پس از او میتوان از خاندان پیرنیا، میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، میرازحسن خان مشیرالدوله، میرزا حسین پیرنیا و ذکاءالملک فروغی نام برد. این افراد در مقاطعی در خیلی از مدارس مثل مدرسه علوم سیاسی، دارالفنون یا خیلی از مدارس عالی شروع به جذب دانشآموزان میکردند.
بنابراین اگر بخواهیم از یک جریان بسیار درست که در این زمینه پیشرو بوده صحبت کنیم باید از اشخاصی مثل میرزاحسن خان مشیرالدوله صحبت کنیم. چرا من از خاندان مشیرالدوله نام میبرم؟ چون زمانی که خاندان مشیرالدوله مدرسه علوم سیاسی را ایجاد کردند، در بعضی موارد دانشآموزانی که بیبضاعت بودند در مدرسه ثبت نام میشدند و این خودش بسیار نکته مهمی است. حتی در اسناد خانوادگی خاندان پیرنیا میبینیم اینها در موقوفاتی که در شهر یزد داشتند، قسمتی از درآمدهایشان را به کارهای آموزشی اختصاص میدادند و این خودش بسیار نکته جالبی است. حال اگر بخواهیم از یک نوع سازمان یا انجمن نام ببریم که در آن زمان این کار را شروع کردند باید از همان انجمن معارف معروف نام ببریم.
جالب است که به مرور زمان، محصلین همین مدارس به انجام کارهای خیر اقدام میکنند؛ یعنی از آثار درخشان اجتماعی تأسیس اینطور مدارس و مدارسی که بعدها نقش تأثیرگذاری در روند آموزشی کشور ایران داشتند مثل دارالفنون و مدرسه علوم سیاسی، همین مسئله است. مثلاً در اسناد تاریخی ما شواهدی داریم که نشان میدهد دانشآموزان مدرسه علوم سیاسی در امور خیریه شرکت میکردند. مثلاً در یک سند آمده است زمانی که دولت تصمیم به جمعآوری اعانه برای فقرا داشته، محصلین به وزارت معارف در اجرای این طرح کمک میکنند.
از دیگر کارهایی که دانشآموزان میکردند این است که تئاترهایی توسط آنها انجام میشده و قسمتی از پول بلیتهایی که توسط محصلین مدرسه فروخته میشده به کارهای خیر و کمک به مستمندان اختصاص پیدا میکرده که این هم در جای خودش بسیار نکته جالب توجهی است که باید به آن اشاره کنم.
حتی میتوانم بگویم انجام کارهای خیر به مرور زمان در ذهن و فرهنگ این دانشآموزان جاری میشده و حتی پس از فارغالتحصیلی، چه از مدارس و چه از مدارس عالی، یکی از مسائلی که موجب میشده دور هم جمع شوند همین کمکها و همین کارهای عامالمنفعه بوده است.
این کارهای عامالمنفعه در زمان خودش بسیار مهم بوده است. حتی میتوانم بگویم نسل بعدی مدارسی که ایجاد شد، حالا چه مدارس باغچهبان چه مدارس دختران، بخش عمدهاش الگوبرداری از کار همین افراد بوده است؛ یعنی مرحوم باغچهبان و دیگر افراد، الگوی خوبی از اینطور مدارس برداشته بودند تا بتوانند این کار را انجام دهند. مثلاً در یک سندی که در آرشیو ملی ایران موجود است دقیقاً اشاره میشود انجمن فارغالتحصیلان مدرسه سیاسی جمع میشوند تئاترهایی اجرا میکنند و عواید فروش بلیت صرف ساختن مدرسههای جدید و دیگر نهادهای فرهنگی شود. در آن زمان فقط کار خیر کمک به مستمندان نبوده بلکه پول جمع میکردند تا مکانهای جدید آموزشی ایجاد کنند و این خودش برای آن زمان یعنی اواخر دوره قاجاریه بسیار مهم بوده است.
- موضع دولت و حاکمیت وقت نسبت به این مدارس خیریه و خیریههای آموزشی چه بود؟
دولت و حاکمیت در جاهایی مخالف بوده است، یعنی در جاهایی فکر میکرده این کارهای اجتماعی میتواند به حاکمیت ضربه بزند یا باعث نوعی اعتراضات جمعی شود ولی به واقع چه در دوره قاجار و چه در دوره پهلوی، مخالفت چندانی صورت نمیگرفته است. شاید با اصل تشکیل مدرسه و آموزشهای جدید مخالفتهایی میشده است ولی با کارهای عامالمنفعه تا جایی که کار عامالمنفعه با نفر اول مملکت و افراد نزدیک به شاه کار نداشته است، مخالفتی نمیشده و خیلی باعث ایجاد حساسیت نمیشده و حاکمیت نسبت به آن حساسیت نداشته است.
در عین حال در اسناد تاریخی و کتابهای مختلف مشاهده میشود افرادی از حاکمیت بودند که با میرزاحسن خان رشدیه که میخواسته مدرسه ایجاد کند یا با میرزا تقی خان فراهانی که میخواسته مدارس عالی ایجاد کند یا میرزا حسن خان پیرنیا یا ذکاءالملک فروغی و هر کس که میخواسته نگاه نوی آموزشی ایجاد کند مخالفت میکردند. با این حال اینها توانستند در زمان خودشان پیشرو باشند و این پیشرو بودن بسیار مهم است.
- به عنوان سؤال پایانی در مورد نقش زنان در کارهای خیر و عامالمنفعه در دوران قاجار توضیح بفرمایید.
این نکته، یعنی نقش زنان در مدرسهسازی و کارهای عامالمنفعه پس از انقلاب مشروطه از نکات مهم است. زنان در کارهای خیر بسیار نقش داشتند. در این زمینه میتوانیم به اشخاص مختلفی اشاره کنیم. به طور مثال اشرفالملک فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه از جمله زنانی بود که به جهت موقوفاتی که داشته نامی بلندآوازه داشته است. مرحوم فخرالدوله دخترخاله دکتر محمد مصدق هم بوده است. اگر بخواهم از کارهای ایشان نمونهای ذکر کنم ایجاد مدارس و ایجاد مراکزی برای آموزش بانوان بوده است.
- به عنوان نکته پایانی و جمعبندی اگر مطلبی باقی مانده است بفرمایید.
ما با این چند سؤال نمیتوانیم به یک واکاوی درست در مورد امور خیریهها در دوره قاجار به خصوص در بحث آموزشی برسیم ولی در کل دوره قاجار و ایجاد مدارس جدید یک شروع و یک دروازهای بود به سمت اینکه خیرین و مدرسهسازان و کسانی که کمکهای آموزشی میکنند نگاه دیگری به مسائل آموزشی داشته باشند. ما الان داریم در مورد دوره قاجار که مربوط به 150 تا 200 سال قبل است صحبت میکنیم ولی به واقع در دوره قاجار مدرسهسازانی مثل امیرکبیر یا علیاکبر دهخدا یا بقیه تأثیر بسیار زیادی در توسعه نگاه امر خیر به مدرسه و آموزش داشتند.
در بحث اعزام دانشجویان به خارج کشور که از دوره قاجار شروع شد درست است بسیاری از دانشجویان اعزامی از خانواده رجال بودند و اوضاع مالی خوبی داشتند ولی در میان آنها اشخاصی بودند که با کمک بازرگانان اعزام میشدند تا درس بخوانند. حتی در بعضی موارد کتابهای آموزشی توسط تجار برای مدارس عالی خریداری میشد تا بچهها بتوانند درس بخوانند.
به نظر بنده احتیاج است تاریخچه امور خیریه در دوره قاجار یا پهلوی یا انقلاب اسلامی مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد؛ چون یکی از مسائلی که خیرین به جز مدرسهسازی باید به آن توجه کنند کمک به مسائل آموزشی است یعنی ما باید خیّر آموزشی پرورش دهیم. یکی از بزرگترین خیرین آموزشی و پدر خیرین آموزشی در ایران همین میرزاحسن خان پیرنیا است. بنابراین به جز ایجاد خود مدرسه، ما احتیاج به خیر آموزشی داریم؛ یعنی انسانهای توانمند علمی که در کنار مناصب سیاسی و اجتماعی که دارند بتوانند در مباحث آموزشی تأثیرگذار باشند و ایران امروز ما بسیار به این افراد احتیاج دارد.
دیدگاه خود را بنویسید