به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، شصتونهمین نشست «یک چای، یک تجربه»، دوشنبه ۹ مهرماه با حضور علیاکبر اسماعیلیپور؛ مدیرعامل مؤسسه خیریه «ندای ماندگار» و جمعی از فعالان اجتماعی و نمایندگان خیریهها و سمنها در محل آکادمی خیر ایران برگزار شد.
اسماعیلیپور در ابتدای جلسه ضمن ابراز خشنودی جهت حضور در این نشست، دربارۀ تأسیس مؤسسه خیریه ندای ماندگار گفت: مؤسسه ندای ماندگار ادامه فرایند و فعالیتی است که از سال ۱۳۷۹ در محله دروازهغار تهران آغاز شد. در آن زمان جمعی از جوانان آرمانخواه که بنده نیز یکی از آنان بودم، در آن محله دورهم جمع شدیم و تلاشی را جهت مبارزه علیه کار کودکان، توانمندیسازی کودکان در وضعیت دشوار یا به عبارت بهتر توانمندسازی کودکان در وضعیت دشوار با تأکید بر کودکان کار و خیابان آغاز کردیم. تشکلهای مختلفی از آن انجمن که انجمن حمایت از کودکان کار و خیابان بود زایش کردند. بنده معتقدم که اساس فعالیتهای اجتماعی، تکثیر چنین نهادها و انجمنهایی است.
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار در ادامه بیان کرد: یکی از نهادهایی که از دل انجمن حمایت از کودکان کار و خیابان بیرون آمد، مؤسسه خیریه ندای ماندگار بود که بنده در حال حاضر مدیریت آن را بر عهده دارم. در آن زمان بخشی از دوستان ما مانند زندهیاد «صفا پوینده» بنیانگذار اصلی مؤسسه ندای ماندگار به این نتیجه رسیدند که برای اینکه بتوانیم بر کودکان کار تأثیر بگذاریم، باید خانوادههای آنان را توانمند کنیم و ایشان تأکید زیادی بر زنان خانواده داشتند؛ زیرا تجربیات ثابت کرده بود که اگر زنان یک خانواده توانمند شوند، میتوانند تأثیرگذاری بیشتری بر زندگی کودکان خانواده داشته باشند.
مروری بر روند تأسیس ندای ماندگار
اسماعیلیپور در ادامه افزود: در سال ۱۳۸۴ بود که دوستان به این فکر افتادند که مؤسسه ندای ماندگار را تأسیس کنند و این مؤسسه در سال ۱۳۸۶ به صورت رسمی آغاز بهکار کرد و از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۴ زندهیاد پوینده که خودشان مؤسس این مجموعه بودند، مدیریت آن را بر عهده داشتند. در سال ۱۳۹۴ متأسفانه خانم پوینده دچار بیماری سرطان شدند و با بنده تماس گرفتند. به دیدن ایشان رفتم و از بنده خواستند تا زمانی که ایشان عمل جراحی انجام میدهند و سلامتی خود را به دست میآورند به مؤسسه بروم و نظمی به آن بدهم و اجازه ندهم در غیاب ایشان اختلالی ایجاد شود. در مهرماه ۱۳۹۴ بود که ایشان جراحی کردند، اما متأسفانه این بیماری درمان نشد و ایشان را از دست دادیم و بنده سعی کردم همانطور که ایشان مایل بودند مؤسسه را مدیریت کنم و کارها را پیش ببرم. از همان سال ۱۳۹۴ تمرکزم را از روی توانمندسازی کودکان کار و خیابان که زمانی عضو انجمن آنها بودم برداشتم و بر روی توانمندسازی زنان و کودکان خانواده که هدف مؤسسه ندای ماندگار بود متمرکز شدم.
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار در پاسخ به این پرسش که از چه زمانی موضوع مشکلات کودکان برای شما تبدیل به یک دغدغه شد و به طور کلی چه فرایندی را تا امروز طی کرد؟ گفت: به همراه جمعی از دوستان دورهم جمع شدیم و در آن سالها یعنی سال ۱۳۷۹ فضای اجتماعی نسبت به امروز خیلی آزادتر بود و تشکلهای غیردولتی تازه داشتند تأسیس میشدند. دولت وقت (دولت آیتالله هاشمیرفسنجانی) برای فعالیت تشکلها مجوز صادر میکرد. البته ندای ماندگار از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ مجوز نداشت، جمع بنده و دوستانم نیز دغدغه کار اجتماعی داشتیم و به همین دلیل این پروژه را شروع کردیم و چون از ابتدا از کودکان حمایت میکردیم، بعداً نیز تقریباً همین مسیر را دنبال کردیم. کودکان مسائل و مشکلات زیادی داشتند از جمله کار روزافزون، آزار دیدن و مواردی از این دست که ما را ترغیب کرد تا برویم و این کار را انجام دهیم.
وی در پاسخ به این پرسش که دستاوردهای مؤسسه چه مواردی بوده است؟ بیان کرد: همه میدانیم که کار اجتماعی از کارهایی نیست که ما در کوتاهمدت آثار آن را ببینیم بلکه کار فرهنگی و اجتماعی نیازمند زمان زیادی است؛ مخصوصاً در حوزه توانمندسازی زنان و کودکان که فرایند بسیار طولانیای دارد. معتقدم توانمندسازی زنان و کودکان همراه با یکدیگر پاسخ میدهد و به نتیجه میرسد، به همین دلیل هر دو گروه زنان و کودکان برای مؤسسه ما اهمیت دارند.
اساس مؤسسه افزایش خوداتکایی زنان بوده است
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار در ادامه اظهار داشت: در مؤسسه ندای ماندگار از همان سال ابتدای تأسیس، اساس بر این بود که در کنار توانمندسازی، زنان بتوانند خوداتکایی و رشد اجتماعی خود را افزایش دهند. خیریه ندای ماندگار مؤسسه آموزشی صرف نیست، بلکه کسانی که در این مؤسسه عضویت پیدا میکنند، ملزم میشوند که در آموزشهای رشد اجتماعی مشارکت کنند و در همین آموزشهای رشد اجتماعی، آموزش پیشگیری از خشونت خانگی، پیگیری از کودکآزاری و حتی بهداشت عمومی نیز برگزار میشود و تمام این آموزشها در قالب بسترهای مختلف ارائه میشود.
اسماعیلیپور در ادامه افزود: برای مثال از سال ۱۳۹۶ آموزش پیشدبستانی را به صورت جدی شروع کردیم؛ زیرا یک گروهی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی به محله دروازهغار آمدند و یک پژوهشی انجام دادند و نتیجه پژوهش نشان داد که ۷۵ درصد بچههای محلۀ دروازهغار به پیشدبستانی نمیروند. دلیل این اتفاق نیز این بود که دولت پیشدبستانی را در تداوم اصل ۴۴ قانون اساسی که همهچیز را خصوصی اعلام میکند، خصوصی کرد و طبقات زیادی از جامعه به دلیل فقر، هزینه مورد نیاز برای پیشدبستانی را ندارند. در سال جاری اگر یک کودک بخواهد به مدت شش تا هشت ماه پیشدبستانی برود، سه میلیون تومان پول نیاز دارد و یک خانواده فقیر این پول را ندارد.
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار گفت: بنابراین ما در سال ۱۳۹۶ و پس از آن پژوهش به این نتیجه رسیدیم که پیشدبستانی را در کنار توانمندسازی زنان، برای کودکان برگزار کنیم. از این رو هر ساله حدود ۷۰ یا ۸۰ کودک را در کلاسهای پیشدبستانی ثبتنام میکنیم. ملیت برای مؤسسه ما اصلاً اهمیتی ندارد، بلکه اساس فعالیت مؤسسه پیماننامه حقوق جهانی کودک است. معتقدیم که کودکان مهاجر و پناهنده باید از امکانات برابر با کودکان ایرانی بهرهمند باشند. از سال ۱۳۹۶ تا امسال، هرساله حدود ۹۰ کودک در دوره پیشدبستانی مؤسسه شرکت کردهاند. تأثیری که آموزش بر کودکان میگذارد، اصلاً قابل بیان نیست و این دستاورد بزرگی محسوب میشود؛ زیرا در پایان دورهها تغییر رفتار کودکان را به خوبی میبینیم.
انجام مشاورههای زوجدرمانی در ندای ماندگار
وی در ادامه با اشاره به اینکه مؤسسه ندای ماندگار مشاوره زوجدرمانی انجام میدهد و مراجعین زیادی دارد تصریح کرد: این عمل در راستای ایجاد آرامش ذهنی و روانی خانواده برای یک خانواده پایدار است؛ زیرا یک بخش از پایداری خانواده به توانمندسازی زنان مربوط میشود و قطعاً بخش دیگر به آرامش ذهنی و روانی زوجین مربوط است. اگر افراد آرامش روانی داشته باشند میتوانند فرزندان بهتری تربیت کنند و مشکلات زندگی را حتی در فقر، بهتر حل کنند. افزونبراین در مؤسسه ندای ماندگار چند مشاور حضور دارند و زمانی که کودک مراجعه میکند و میگوید که آزار میبیند به او آموزش داده میشود که چطور مسائل مربوط به آزار را بیان و گزارش کند و نترسد. در مرحله بعد، پدر خانواده تحت آموزش قرار میگیرد و رهایی آن بچه از آزار قطعاً دستاورد بزرگی است.
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار در ادامه افزود: خیلی از مسائل و مشکلات حوزه اجتماعی، در ناحیه طردشدگی اجتماعی است؛ یعنی افرادی که جامعه پذیرای آنها نبوده است و نتوانستند آن خدمات لازم را از جامعه بگیرند و بچههایشان را به مدرسه خوبی بفرستند. تمام این عوامل دستبهدست هم میدهد تا خانواده، پایداری و آرامش لازم را نداشته باشد. خشونت خانگی صرفاً به این دلیل نیست که مرد خانواده انسان خشنی است و بچه را کتک میزند، بلکه پشت این ماجرا مسائل زیادی وجود دارد و طردشدگی اجتماعی این فرد را به اینجا میرساند. ما سعی میکنیم با آموزشهایی که میدهیم کمی این طردشدگی را قابل تحملتر و مشکلات را کمتر کنیم.
زنان با چه شرطی آموزش میبینند؟
اسماعیلیپور در پاسخ به پرسشی دربارۀ پروژههای توانمندسازی زنان خانواده بیان کرد: در مؤسسه ندای ماندگار و در طول سال، چند مرحله آموزشهای حرفهآموزی برگزار میشود و فهرستی دربارۀ کلاسهای مختلف ارائه میدهیم. خانمها با توجه به علایقی که دارند در کلاسها شرکت میکنند. مؤسسه خدمات مشروط ارائه میدهد؛ یعنی آموزش بچهها در قبال استفاده خانوادهها از خدماتی است که مؤسسه ارائه میدهد. ما این روش را از مؤسسههای دیگر در دنیا الگو گرفتهایم. همه میدانیم که در طول سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶، دنیا با کاهش آمار کار کودکان مواجهه شد و کشورهایی که در آن زمان در کاهش آمار کار کودکان موفق عمل کردند، از الگوی خدمات مشروط بهرهمند شدند؛ یعنی ارائه خدمات آموزشی و حتی بستههای غذایی و … در مقابل آموزش کودکان. این الگو بسیار ساده و مفید است و مؤسسه ما هم سعی دارد آن را پیاده کند. یعنی زمانی که به زنان آموزش میدهیم، آنها باید کودکان خود را برای آموزش به مؤسسه بیاورند و این شرط آموزش به زنان است. مادر خانواده نباید فکر کند که مؤسسه خدمات رایگان ارائه میدهد و حتی در نظافت کلاسها نیز باید کمک کنند و باید خود را عضوی از مجموعه بداند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا پس از سال ۲۰۱۶ آمار کار کودکان رو به افزایش است یا خیر؟ گفت: سازمان جهانی کار در گزارش اخیرش از افزایش کار کودکان ابراز نگرانی کرده بود و مسائل مختلفی از جمله جنگهای مختلف، قحطیها، بیخانمانیها و حتی برابر نبودن خدمات اجتماعی دولت در این موضوع نقش داشتند.
مدیرعامل مؤسسه ندای ماندگار در پاسخ به پرسشی مبنی بر نحوۀ خدمات برای اتباع با توجه به قانونی بودن یا نبودن آنها و محدودیتهایی که برایشان وجود دارد، اظهار داشت: دوستان دولتی همیشه یک نقدی به ما وارد کردند و آن نقد این بود که میگفتند نهادهای اجتماعی که در محله دوازهغار خدمات ارائه میدهند، باعث تشویق مهاجران برای ورود به این محله میشوند. معتقدم که چنین حرفی درست نیست. همانطور که گفتم، اساس کار ما مفاد پیماننامه جهانی حقوق کودک است که در کشورها همیشه فراموش شده است. در اینجا ملیت اصلاً مهم نیست و میگوییم کودکی که در شرایط سختی قرار دارد و در محله ما زندگی میکند میتواند از خدمات مؤسسه ندای ماندگار به صورت برابر استفاده کند و ما باید این خدمات را به صورت برابر و رایگان ارائه دهیم. مؤسسه ما حتی در این زمان که سختگیری زیادی نسبت به افغانستانیها وجود دارد، به صورت رایگان به تمام ایرانیان و اتباع خدمات ارائه میدهد و هیچ محدودیتی برای آنها قائل نیست. نهاد اجتماعی نمیتواند تفکیک کند که چه کسی از خدمات استفاده کند یا نکند؛ زیرا وظیفه نهاد اجتماعی ارائه خدمات به انسانهای نیازمند است.
مهمترین چالشهای ندای ماندگار از نگاه مدیرعامل
اسماعیلیپور دربارۀ مهمترین چالشهایی که در کار مؤسسه خیریه با آنها مواجه شده است عنوان کرد: اولین چالش ما به رسمیت شناخته نشدن از طرف حاکمیت و دولتهای مختلف است. حاکمیت و دولت در کشور ما هرگز سازمانهای مدنی را به رسمیت نشناختهاند و ما همواره فکر میکنیم یک وصله ناجور در بدنه دولت هستیم و هیچ راهکاری نداریم که از تجارب نهادهای مختلف استفاده شود. در کشور ما ۳۳ طرح ساماندهی کودکان کار ارائه شد و هر ۳۳ طرح که توسط دولت برنامهریزی و اجرا شد، به شکست مطلق رسیده است و صرفاً یک هزینهای صرف شد و یک نهاد اجتماعی مانند مؤسسه ما که الگو برای ارائه دارد و از تجربیاتی بهرهمند است را به رسمیت نمیشناسند و از تجربههایش استفاده نمیکنند.
وی با اشاره به چالش دوم تصریح کرد: چالش دوم در حوزه صدور مجوز و فرایند طولانی آن است که تمام مؤسسهها و خیریهها با آن روبهرو شدند. همچنین برای پرداخت قبضها و ملک مؤسسه که شهرداری در اختیار ما قرار داد نیز با چالشهای فراوانی روبهرو میشویم. البته مکان مؤسسه یک ملک سالم نبود، بلکه یک خرابه بود که شهرداری در اختیار ما قرار داد اما برای همین خرابه هر روز با تهدیدهای فراوانی مواجه میشویم. توان یک سازمان اجتماعی که میخواهد خدمات عامالمنفعه ارائه دهد، صرف چنین کارهایی مانند تمدید مجوز، پرداخت قبض و تمدید قرارداد ملک مؤسسه میشود اما با تمام این مسائل، مؤسسه خدمات بسیار خوبی ارائه میدهد و دستاوردهای خوبی دارد.
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار در ادامه درباره کارآفرینی در مؤسسه توضیح داد: در مؤسسه ندای ماندگار پارچهبافی سنتی احیا شد و مؤسسه ما یکی از پیشکسوتان تولید کیسههای پارچهای در کشور است. مؤسسه ما سه سال است که هیچ زباله تری ندارد و در حال تولید کمپوست است و حتی خانمهای مؤسسه در خانههایشان دیگر زباله تر را دور نمیاندازند، بلکه با آن کمپوست ایجاد درست میکنند و این حجم از خدمات واقعاً قابل توجه است.
دولت نهادهای مدنی را به رسمیت بشناسند
اسماعیلیپور در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهید به دولت چند پیشنهاد دربارۀ نهادهای مدنی ارائه دهید، چه مواردی را مطرح میکنید؟ گفت: اول اینکه نهادهای مدنی را به رسمیت بشناسند و مورد دیگر اینکه یک اتاق فکری تشکیل شود که تجارب نهادهای مدنی در آنجا مطرح و از این تجارب بهرهبرداری صورت بگیرد؛ زیرا برای این تجارب بسیار هزینه شده است. میخواهم که دولت نهادهای مدنی را بپذیرد و به آنها به چشم سربار نگاه نکند بلکه به چشم دلسوز جامعه بنگرد؛ زیرا افرادی که در این نهادها کار میکنند خود دچار فرسودگی روحی میشوند اما چون دلسوز جامعه هستند، باز هم کار میکنند.
وی در ادامه با طرح مطالبه دیگری از دولت افزود: از دولت میخواهم صدور مجوز را تسهیل کند و شهرداری مکلف شود تا ملک سالم و با امکانات در اختیار نهادهای مدنی قرار دهد. افزونبراین قانون به شرکتهایی که میخواهند کمک کنند خیلی سختگیری نکند. به طور کلی دولت باید قوانین را برای نهادهای مدنی تسهیل و بازنگری کند. در مجموع چنین اقداماتی باعث میشود افراد بیشتری به سمت نهادهای مدنی بروند و طبعاً مشکلات اجتماعی نیز در اینصورت کاهش پیدا میکند.
مدیرعامل مؤسسه خیریه ندای ماندگار در پاسخ به پرسشی در زمینه منابع تأمین مالی مؤسسه توضیح داد: بخشی از درآمد مؤسسه از طریق فروش دستسازهای خانمهای خود مجموعه است و برای هزینههای قسمت آموزش، حامی داریم. تا امروز به هیچعنوان از کمکهای دولت استفاده نکردهایم بلکه مؤسسه با کمکهای مردمی و فروش تولیدات خود به فعالیتش ادامه میدهد و سعی میکنیم فروش را افزایش دهیم و مجوز صنایع برای تولید پارچه را دریافت کنیم. یک چالشی که با آن روبهرو هستیم، مربوط به مکان برای فروش محصولات است و امیدواریم که دولت این مشکل را برطرف کند. بخش اجتماعی مؤسسه کاملاً به کمکهای مردمی متکی است اما ايدهآل ما این بود که بتوانیم در مؤسسه توانمندی و به نوعی کارآفرینی ایجاد کنیم تا خانمها هم بتوانند از فروش محصولات، حقوق خوبی دریافت کنند و از سود حاصل از آن، برای گسترش خدمات اجتماعی استفاده کنیم.
وی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران مبنی بر اینکه آیا دستاوردهای شما در حال حاضر همان آرمانهایی است که از روز اول که وارد این مسیر شدید داشتید یا خیر؟ گفت: قطعاً خیر. موانع مختلف باعث میشود که دسترسی ما به آن آرمانهای اولیه کُند شود، اما در مجموع خیلی ایدهآلگرا نیستم و از دستاوردهای مجموعه راضیام و امیدوارم در ادامه مسیر، عملکرد بهتری داشته باشیم.
گزارش از مهسا احمدی
دیدگاه خود را بنویسید