10 مهر 1403
پیشنهادات کاربردی «ریاحی سامانی» برای مدیریت عرصۀ وقف
دکتر نادر ریاحی سامانی؛ پژوهشگر و از چهره‌های نام‌آشنای عرصۀ وقف و امور  خیریه در میزگرد خیر ایران، پیشنهاداتی کاربردی درباره مدیریت بهینۀ عرصۀ  وقف ارائه کرد.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دکتر نادر ریاحی سامانی؛ پژوهشگر باسابقۀ حوزۀ وقف، از چهره‌های نام‌آشنای عرصۀ وقف و امور خیریه است. حضور وی در میزگرد بررسی کارکردها و چالش‌های وقف به میزبانی خیر ایران، فرصتی بود تا یک آسیب‌شناسی دقیق از وضعیت موجود وقف ارائه شود و پیشنهاداتی درخور توجه عرضه گردد. سخنان ریاحی سامانی در ادامه از نظر می‌گذرد:

 - پرسش نخست این است که آیا وقف از منظر دینی، حقوقی و کارکردی، مزیت‌هایی نسبت به سایر کارهای خیر دارد؟

در پاسخ به این پرسش که بخواهیم ویژگی‌های  نهاد وقف را در این فرصت کوتاه مرور کنیم کار دشواری است اما اگر این پرسش  را به وقف و شبه وقف توسعه بدهیم و قدری به عقب برگردیم، می‌توانیم مواجهه  بهتری با موضوع داشته باشیم. یعنی وقتی که شما با وقف و شبه‌ وقف مواجه  می‌شوید که عبارت از یک اندیشه نوع‌دوستانه، کمک به غیر و یک خدمت بی‌منت  است، سابقه آن به قبل از اسلام خواهد رسید. برای نمونه می‌توانیم این موضوع  را در دیدگاه‌های فلاسفه عالم اعم از افلاطون و ارسطو بررسی کنیم که از  این نهاد که امروز ما آن را وقف می‌دانیم با نام خیر و فضیلت یاد می‌کنند.  اغلب فلاسفه از حدود پنج‌هزار سال قبل به نوعی به این نکته پرداخته‌اند و  دیگر اینکه بشر از روزی که زندگی اجتماعی خود را آغاز کرد یکی از راه‌های  جلب رضایت خالق توجه به معابد و پرستش‌گاه‌ها بود که با وقف و شبه‌وقفی که  در معابد و ... انجام می‌داد احساس می‌کرد که دارد رضایت خالق خود را جلب  می‌کند.

ما در ایران مطابق آخرین  بررسی‌ها، حتی از دوران هخامنشی آثاری در استان فارس داریم که شبه‌ وقف  هستند. برای نمونه در فیروزآباد فارس در دوهزار و 500 سال قبل، پُلی ساخته  شده است و به عبارت زبان آن روزگار آمده است که اگر کسی از روی این پل عبور  کرد، برای بانی آن طلب خیر و رحمت کند. بنابراین اگر بخواهیم به این موضوع  به عنوان شبه‌ وقف بپردازیم سابقه آن به چندهزار سال قبل برمی‌گردد.  همچنین در دو قرن اخیر و در کشورهای اروپایی که برخی از آن‌ها مانند آلمان و  فرانسه به لحاظ حقوقی نزدیک ما بودند، آرام‌آرام به دلیل تحولاتی که در  اقتصادشان به وجود آمد، در بحث کارتل‌ها، تراست‌ها و تراستی‌ها وارد شدند و  این شکل نوع‌دوستی و کمک از آن مفهوم اختصاصی به نام وقف قدری فاصله گرفت.

 اما  اگر بخواهیم نهاد وقف را از نقطه‌نظر فقهی و حقوقی بررسی کنیم و ببینیم  دیدگاه اسلام در این زمینه چیست باید بگوییم وقف یکی از نهادهایی است که  فقهای ما به تعبیر بسیار درستی، شکل‌گیری‌اش را از زمانی می‌دانند که مالک  مال را از خود جدا می‌کند و به قبض وقف می‌دهد و در این زمان است که موضوع،  شکل حقوقی به خود می‌گیرد. وقتی شما می‌خواهید شرکتی را تأسیس کنید، به  تنظیم اساسنامه و امضای صاحبان سهام نیاز دارید و سپس باید به انتخاب  هیئت‌مدیره و بازرس بپردازید و در نهایت در ثبت شرکت، شماره ثبت می‌گیرید  که در اینجا این شرکت شخصیت حقوقی پیدا می‌کند. یا اگر دولت یک شرکتی را در  مجلس مصوب کند، شخصیت حقوقی شکل می‌گیرد.

 نهاد  وقف نیز با جاری شدن صیغه وقف یا به قبض وقف دادن مال به وقف، تعیین متولی  و تعیین مصرف شکل می‌گیرد و به این ترتیب این نهاد شکل حقوقی پیدا می‌کند.  ماده سه قانون اوقاف نیز می‌گوید موقوفه شخصیت حقوقی است که اوقاف نماینده  این شخصیت است. 

 شباهت وقف و وصیت

در  پرسش شما آمده است که این نهاد چه خصوصیت‌هایی دارد. آیا مواردی مشابه وقف  در عالم حقوق وجود دارد؟ به این موضوع اشاره گذرایی صورت گرفت، اما در  مورد اینکه ما در مقایسه با نهاد وقف در مبانی فقهی و آثار دینی چه عناوین  مشابهی داریم باید بگویم که وصیت یکی از این موارد است. وقتی کسی وصیتی را  انجام می‌دهد و بعد می‌گوید یک‌سوم از مالم را برای این موضوع اختصاص  می‌دهم یا یک کسی مالی را به یک نهادی صلح می‌کند و می‌گوید باید این صلح  تا روز قیامت باقی بماند یا عناوینی مشابه قرض‌الحسنه، انفاق و هبه که در  فقه، وقف و اخوات آن دانسته می‌شود جریان می‌یابد، نهاد وقف شکل گرفته است.

 بنابراین  همه اینها موارد متعددی از نوع بخشش، کمک، نوع‌دوستی و ورود به حل‌وفصل  خلأهای جامعه است که این عناوین ورود می‌کنند و ناترازی‌ها را از بین  می‌برند و جامعه را به عدالت اجتماعی نزدیک می‌کنند. یعنی وقف یکی از  مواردی است که کمک می‌کند تا آن مجموعه‌های عقب‌افتاده و خلأها پُر شوند.  پس نقش وقف در تحقق عدالت اجتماعی یک نقش تعیین‌کننده است. 

 اما  چرا این نهاد وقف با دیگر عناوینی که از آن‌ها سخن به میان آمد هم در فقه و  هم در حقوق فرق می‌کند؟ برای اینکه نهاد وقف یک نهاد ماندگار است. برای  نمونه شما صدقه می‌دهید اما تمام می‌شود، یا قرض‌الحسنه می‌دهید اما این  برمی‌گردد، هرچند که ثواب خاص خودش را دارد و در قرآن هم نسبت به آن تصریح  شده است. اما جایی که این نهاد به عنوان وقف شکل می‌گیرد و می‌گوید «حبس  العین و تسبیل المنفعه»، یعنی مال حبس می‌شود و منافع آن به امور خیریه  اختصاص پیدا می‌کند. بر این اساس، وقتی مال از فرد جدا شد، اصل آن باید  باقی بماند و منافع آن استفاده شود. از این‌رو منافع مصرفی قابل وقف کردن  نیست. مثلاً موبایل قابل وقف است، چون اصل آن قابل استفاده است، اما برنج،  روغن، گندم و آرد که خودشان مصرفی هستند قابل وقف نیستند. 

 بنابراین  وقف و شبه‌ وقف از روزی که بشر زندگی خود را آغاز کرد شروع شده و ادامه  پیدا کرده است و امروز هم در دنیا به شکل دیگری وجود دارد. همچنین وقف در  نهاد دینی و در قانون مدنی ما به دلیل ماندگاری‌اش یک ویژگی منحصر به فرد  دارد و در بند هفت ماده یک اوقاف نیز که چند سال قبل به تصویب رسید آمده  است. در اینجا یک ظرفیت جدیدی را تعریف کرده و گفته است که اگر کسی آمد و  یک مالی را به امر خیر اختصاص داد اما فراموش کرد که نام آن را وقف بگذارد و  ثابت شد که این مال برای امر خیر اختصاص یافته است، این در حکم وقف است و  اگر متولی شرعی نداشته باشد اوقاف می‌تواند آن را مدیریت کند تا این فرصت و  سرمایه از بین نرود. 

 پس یکی از  خصوصیات نهاد وقف این است که ماندگار است. مالی قابل وقف است که خود مال  قابل بقا باشد. با تنظیم وقف‌نامه شخصیت حقوقی آن شکل می‌گیرد و متولی یا  مدیر برای آن تعیین می‌شود و منافعش را معین می‌کنند که کجا مصرف بشود. اگر  روزگاری کارکرد این موقوفه از بین رفت، اینکه آن موقوفه برای کجا صرف شود  در وقف‌نامه گفته می‌شود و به آن تبدیل به احسن می‌گویند و اگر هم در  وقف‌نامه بیان نشود در مواد 88 تا 91 قانون مدنی تکلیف کار روشن شده است.

 ماندگاری؛ خصوصیت بارز وقف

 ماندگاری وقف یکی از خصوصیات بارز آن است و امروز در کشور موقوفاتی داریم که هشت‌ قرن از وقف آن‌ها می‌گذرد. مثلاً موقوفات میرزاعنایت و میرزاهدایت در شیراز، موقوفه سادات‌رضوی در خراسان، موقوفه گوهرشاد با شش‌قرن سابقه و  موقوفات مدارس علمیه متعدد در اصفهان با حدود پنج‌قرن سابقه از این  جمله‌اند. پس این بنگاه اقتصادی و این نهاد فرهنگی به دلیل اینکه  ویژگی‌هایی دارد که می‌ماند و اداره می‌شود و مدیران متعددی می‌آیند و آن  را اداره می‌کنند و برای هر نوع دخل و تصرفی در آن مجاز نیستند، از مزیت  برخوردار می‌شود و به همین اندازه که باید این بنگاه بماند و اصول و  چارچوبش حفظ شود باید تلاش کنیم تا برای آن قابلیت‌افزایی ایجاد کنیم و  نباید بگوییم چون وقف است باید در همین مرحله متوقف شود. 

 یکی از اساتید ما می‌گفت یکی از حقوق‌دانان فرانسوی 30 سال قبل به من گفته بود  که حسن و قوت نهاد وقف شما در ماندگاری آن است ولی اشکالش این است که به  زمین چسبیده است و تا می‌آیید یک تغییری در آن ایجاد کنید تا منافع آن  بیشتر شود می‌گویند وقف است و قابل واگذاری، تبدیل و فروش نیست. بنابراین  ضمن اینکه این خصوصیات منحصر به فرد است باید با توجه به نیاز امروز و تحولات اقتصادی و اینکه ابزارهای اقتصادی و تولید درآمد از بخشی به بخش  دیگر عبور کرده است و با شرایط ویژه‌ای مواجه هستیم، همه حقوق‌دانان و فقها  باید تلاش کنند تا گردش و چرخش سرمایه قدری سرعت بگیرد.

 -  بخش دوم نشست را با این پرسش آغاز می‌کنم: بعضی معتقدند فرایند وقف امروز سخت شده است. آیا با این ادعا موافقید؟ اگر موافقید، بفرمایید چه موانع و  چالش‌هایی در مسیر وقف وجود دارد؟

 ما اگر قدری به مسیر تاریخ برگردیم و  سرنوشت موقوفات را ببینیم، شاید در این پاسخ زودتر به نتیجه برسیم. هر  دوره‌ای از ادوار قبل، سلاطین و پادشاهان به نهاد وقف توجه کرده‌اند و این  توجه موجب رشد یا انحطاط این نهاد شده است. این بنگاه اقتصادی نه اموال  دولت است و نه اموال بخش خصوصی. امروز در قانون اساسی، اقتصاد کشور به سه بخش تقسیم می‌شود: دولتی، خصوصی و تعاونی. در گذشته نیز مأموریت اصلی دولت‌ها تقریباً در دو بخش خلاصه می‌شد که خراج و مالیاتی که از مردم  می‌گرفتند برای تأمین نیازهای سربازان و اداره امور دولتی خرج می‌کردند.

 این موقوفات به دلیل اینکه مصرف خاص خودشان را داشت و باید در مسیر خاص خود حرکت می‌کرد، همیشه با طمع‌کاران یا دلسوزان مختلف رو‌به‌رو بوده است. وقتی  که ریشه‌های استعمار را در کشورهای اسلامی می‌بینید که از جمله آن‌ها  استعمار فرانسه در الجزایر و سوریه است، مشخص می‌شود وجود موقوفات خصوصاً در لبنان، عراق و الجزایر برای کشورهای توسعه‌یافته فرصتی بوده است. مستندات زیادی داریم که در الجزایر به چه صورتی مدیریت اراضی وقفی را دست  گرفتند و سال‌ها در اختیار خودشان قرار دادند. 

وقف همواره هواخواه و مخالف داشته است

 بنابراین اینکه گفته می‌شود امروز شرایط و فرایند وقف سخت است، باید توجه کنیم در  دوره‌های پیشین نیز این نهاد با مسائل مختلفی مواجه بود؛ کما اینکه حافظ  می‌گوید: «فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد/ که مِی حرام ولی بِه زِ مال  اوقاف است». این نشان می‌دهد که همیشه این بنگاه و امکان، هواخواهان و  مخالفان جدی داشته است. در ادوار تاریخ اوج شکوفایی وقف را در دوران صفویه  می‌بینیم و بعد در دوران زندیه، افشاریه و قاجاریه این رشد را مشاهده  می‌کنیم اما در دوران نادرشاه در یک مقطعی موقوفات مورد بی‌مهری قرار گرفت و  در دوران پهلوی اول و دوم نیز شرایط خاص خودش را دارد که قانون اصلاحات  ارضی قبل از انقلاب یکی از مسائل اساسی و مهم است.

 به نظر می‌رسد این بنگاه اقتصادی که هم اشتغال ایجاد می‌کند، هم در تحقق  عدالت اجتماعی کمک می‌کند و هم به عنوان سرمایه‌ای متعلق به مردم است،  خصوصیات خاص خود را دارد اما در دو سه دهه اخیر فرصت‌های دیگری برای مشارکت  در امر خیر برای مردم به وجود آمده است که از جمله آن‌ها تشکیل مؤسسات  خیریه است. خیرین مدرسه‌ساز از جمله تشکل‌های موفق سه‌دهه اخیر هستند. حالا  اگر آمار بگیریم می‌بینیم میل مردم و خیرین برای تشکیل مؤسسات خیریه بیشتر  بوده است تا وقف. این خودش یک پرسش بسیار مهم است که باید ببینیم چرا  اینطور شده است؟ باید ببینیم امروز از 10 واحد که در جامعه ما صرف کار خیر  می‌شود، چرا یک تا حداکثر دو واحد آن عنوان وقف پیدا می‌کند اما باقی موارد عنوان غیروقف دارند؟

 یکی از دلایل به وجودآمدن این وضعیت به متصدیان امر برمی‌گردد. چند نکته ظریف را باید مورد توجه قرار بدهیم؛ در تنظیم وقف‌نامه‌هایی که انجام می‌شود، وقتی که سازمان  اوقاف می‌خواهد اعلام موضع کند که این سند تحقق یابد، باید با سرعت بیشتری  عمل کند و اصرار نکند تا در اداره موقوفات اعمال نظارت بیشتری کند. همچنین  در موقوفاتی که در وقف‌نامه‌ها متولی شرعی دارند، باید تلاشی صورت بگیرد  که این متولیان شرعی که از خانواده‌های واقفین هستند و نیاکان آن‌ها از  واقفین بودند، وقتی می‌خواهند تولیت موقوفه را بگیرند، باید فرایندها  سریع‌تر طی بشود. همچنین نام و یاد واقفین باید حفظ شود؛ یعنی اگر در  مواردی نام واقفین بر سر در آن مکان از بین رفته است حتماً باید برگردد و  اگر جایی به موقوفه کمک و مساعدتی می‌شود، باید نام برده شود.

 به  نظر می‌رسد در مدیریت این بنگاه اقتصادی در مقایسه با سایر بخش‌هایی که به  امر خیر اختصاص پیدا می‌کند، قدری در جامعه ضعیف عمل شده است. برای نمونه  در افزایش مال‌الاجاره موقوفات بسیار باید دقت کرد. هیچ‌کس موافق این نیست  که مال‌الاجاره واقعی موقوفات از مستأجرین وصول نشود اما از آن طرف هم  نباید بدون توجه به حقوق مستأجر عمل کرد و قیمت‌ها را به‌روز کرد. طبق آمار  بیش از دویست‌هزار موقوفه داریم که از این تعداد نزدیک به دومیلیون مستأجر  در بخش‌های تجاری و مسکونی و ... حضور دارند. ما دو میلیون مستأجر داریم  که با احتساب خانواده آن‌ها به طور متوسط این تعداد به 20 ‌میلیون نفر  می‌رسد؛ یعنی موقوفات با نزدیک به 30 درصد جمعیت کشور ارتباط مستقیم دارند.  اگر مسئولان امر نسبت به ارزیابی دقیق این امور اقدام نکنند یا بخواهند  ناعادلانه این عدد و رقم را تعیین کنند، این تعداد از افراد که چندمیلیون  خانوار هستند، تبدیل به بلندگوی مخالفین می‌شوند.

 بنابراین  اگر بخواهیم توجه به وقف را به لحاظ قوانین، سازمان، ساختار یا توجه  مقامات عالی کشور نسبت به قبل مقایسه کنیم باید بگوییم که شرایط بهبود  یافته است و موقوفات فراوانی احیا شد و به چرخه وقف بازگشت، اما اگر  بخواهیم میزان مشارکت و حضور مردم را در ورود به کارهای خیر در عنوان وقف  مقایسه کنیم، به نظر می‌رسد در مقایسه با بخش خیرین نهاد وقف نتوانسته است  سهم قابل قبولی را به خودش اختصاص بدهد و باید سازمان اوقاف با مطالعه، بررسی و دقت لازم در جهت برطرف کردن این ایراد بپردازد و برای مشارکت مردم  بسترسازی کند.

-  سومین و آخرین محور این گفت‌وگو و میزگرد است که برای تحول در وضعیت وقف از مرحله ثبت تا مرحله اداره‌‌کردن آن چه پیشنهادات و راهکارهایی دارید؟ به چند مورد اشاره بفرمایید.

 صحبت درباره ابعاد مختلف وقف اعم از ابعاد  تاریخی، فرهنگی و ... فراوان است و در قالب پرسش‌های پیشین به اختصار  توضیحاتی داده شد. اما به اختصار چند نکته را مطرح می‌کنم؛ توصیه نخست این  است که کسانی که می‌خواهند وارد حوزه کار خیر و وقف شوند حتما مشورت‌های  تخصصی داشته باشند و نیازهای امروز را بشناسند. اگر دیروز برای آب‌انبار  وقف می‌شد امروز آن سیستم از بین رفته و پای هوش مصنوعی در میان است و  تقویت مبانی فکری و ورود به عرصه‌های جدید و تحقیق و مطالعات راهبردی یکی  از مسائل مهم است. در کشورهای توسعه‌یافته نیز از آنجا که بیمه مشکل  نیازمندان را حل می‌کند اما آن بنگاه‌های اقتصادی که امکانات گسترده‌ دارند  توانشان را صرف کارهای تحقیقاتی می‌کنند.

 نکته بعدی درباره تسهیل و بسترسازی و رفع موانع مشکلات اداری است که انتظار  می‌رود زمینه برای این کارها به شکل بهتری فراهم شود. یک وقت ما درباره  عملکرد سازمان اوقاف سخن می‌گوییم اما یک وقت هم درباره نهاد وقف سخن  می‌گوییم. همه اصرار ما بر این است که در قرون متمادی نهاد وقف و شبه‌وقف  به دلیل خصوصیاتی که داشته است ماندگار مانده و بخشی از فرهنگ و تمدن هر  کشوری بوده است. 

 بر این اساس بخش  امور خیریه و وقف باید خیلی به هم نزدیک باشند و نباید در کشور از مجموع 10  واحدی که وارد کارهای خیر می‌شوند، هشت واحد در قالب تشکل‌های خیریه باشد و  دو واحد به وقف اختصاص یابد. چون کشور ما اسلامی است و قانون اساسی مرتقی و  خوبی دارد و باید همه دست‌اندرکاران و متولیان امر تلاش کنند تا این دو  نهاد به هم نزدیک شوند. به همت سازمان اوقاف و سایر نهادهای مرتبط و پیگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی سند وقف و امور خیریه در حال تدوین است. در آنجا  پیشنهاداتی برای نهادینه‌شدن این امر شده است که به برخی از آن‌ها اشاره  می‌کنم.

 یکی از پیشنهادات اینکه باید در قوانین و مقررات بازنگری شود و این قوانین به‌روز شوند. مبتنی بر تحولات جامعه همواره قوانین اصلاح و تکمیل می‌شود. دوم بحث ارتقای نظارت و پاسخگویی بر عملکرد متولیان است و باید شفافیت افزایش یابد. سوم اینکه باید  زیرساخت‌های فعالیت‌های نوین در ثبت رویدادهای مالی و موقوفات، فعال‌تر و  به‌روزتر شود. 

 چهارم اینکه باید گزارش‌های دوره‌ای از اجرای نیت واقفین به جامعه داده شود. درباره فضاهای  جدیدی که در اقتصاد دنیا به وقوع پیوسته است باید کارشناسان نظر بدهند.  همچنین نیازهای روز جامعه باید پس از بحث‌های تحقیقی دیده شود. مورد بعدی  استفاده از فعالیت‌های نوین جهت ترویج فرهنگ وقف است و باید ببینیم فضای  مجازی چقدر دارد روی مردم مدیریت می‌کند. مورد بعدی تشکیل کمیسیون‌های  مشترک وقف با سایر کشورهاست که قدم‌هایی برداشته شده است اما کافی نیست.  مورد بعدی تشکیل صندوق بین‌المللی وقف با کشورهای اسلامی است و همچنین باید  نمایشگاه‌های بین‌المللی برای انتقال بیشتر این ظرفیت برگزار شود. انتقال و  تبادل دانش و تجربیات دست‌اندرکاران امر وقف و احیای این تفکر نیز مورد  بعدی است و تنقیح قوانین مرتبط با امر وقف هم باید مورد توجه باشد.

 طراحی  نظام ارتقای بهره‌وری نظام موقوفات، ارائه مدل‌هایی برای سرمایه‌گذاری و  گسترش سرمایه‌گذاری در امور موقوفات و ایجاد ساز و کارهایی برای ورود و  مشارکت مردم در سرمایه‌گذاری‌ها برای موقوفات از موارد مهم دیگر است؛ زیرا  سرمایه‌گذاری برای موقوفات دارای دو جنبه است؛ هم اینکه سرمایه‌گذار به  منافع اقتصادی خودش می‌رسد و هم اینکه یک موقوفه را احیا می‌کند. بسیاری از  افرادی که به امر وقف مقید هستند، گاهی اوقات از ما مشورت می‌گیرند که  می‌خواهم یک زمین وقفی را مطابق قوانین اجاره کنیم یا برویم و در یک زمین  موقوفه سرمایه‌گذاری کنیم که درباره شبهات آن می‌پرسند و در پاسخ می‌گوییم  اگر حق و حقوق موقوفه را به درستی بپردازید و این موقوفه را احیا کنید دو  نتیجه می‌گیرد؛ یکی اینکه به منافع اقتصادی خودتان می‌رسید و دوم اینکه یک  نهاد خیر را بارور می‌کنید و هرچه که در زمینه نیت واقف اجرا شود شما هم  برابر باورهای اعتقادی و دینی خود در آن سهیم و شریک می‌شوید.

 توسعه  بازاریابی، ترویج بین‌المللی وقف‌های جدید، هدایت و سامان‌دهی نیاتی که در  بخشی از بحث‌ها اشاره شد، برندسازی و تبلیغ وقف، تبیین و عینیت‌بخشی به  آثار و برکات وقف و ایجاد و توسعه برنامه‌های آموزشی وقف در مراکز علمی،  آموزشی و دانشگاهی نیز از دیگر توصیه‌ها است. همچنین باید به ترویج و  نهادینه‌سازی ارزش وقف که مبتنی بر اخلاق، عرفان و مسئولیت‌پذیری است نیز  توجه شود. کسی که می آید و وارد عرصه وقف می‌شود نشان‌دهنده این است که یک  نگاه اخلاق‌مدار برای حفظ اصول و چارچوب‌های جامعه دارد و باید در اینجا  مشارکت بیشتری کند. اما پیشنهاد بعدی طراحی یک نظام برای مشارکت بیشتر مردم  در احیای موقوفات و در اجرای نیت واقفین است. دوستان پیش از این کار  بحث‌های مربوط به امین موقوفات را فعال کرده‌اند که این کار باید قدری سرعت  بیشتری پیدا کند و دقیق انجام شود.

 باید  یک برنامه‌ای ترتیب داده شود که ارتباط نزدیکی میان نهاد وقف و مجامع  خیرین مدرسه‌ساز و سلامت ایجاد شود و کارهایی که آنها انجام می‌دهند تا  جایی که امکان‌پذیر است با نگاه وقف باشد؛ یعنی وقف‌نامه‌هایی نوشته شود که  این ملک قرن‌ها بماند؛ چون اگر مدرسه‌ای احداث شود اما وقف نشود تضمینی  وجود ندارد که مثلاً 10 سال بعد کاربری آن تغییر نکند. افزون بر این‌ها،  شفافیت و گزارش‌دهی به مردم و استفاده از ظرفیت‌های هنری برای تبلیغ و  ترویج فرهنگ وقف نیز یکی دیگر از پیشنهادات محسوب می‌شود.

 وقف  و امر خیر بخش سوم اقتصاد کشور است. وقف در مشارکت مردم و برای اینکه مردم  بیایند و سهیم شوند و در اداره موقوفات، نظارت و اجرای نیت واقفین جایگاه  مهمی دارد و همه امور جامعه با این فرهنگ مرتبط هستند. اگر مشارکت مردم به  درستی در اداره، نظارت و اجرای نیات واقفین سهم داشته باشد، این فرهنگ  گسترش پیدا می‌کند و موجب می‌شود که تحقق عدالت اجتماعی سرعت بگیرد و مسائل  و گرفتاری‌های جامعه در کنار تلاش آن‌ها کمتر شود و جامعه رو به سوی تعالی  و پیشرفت حرکت کند.

 

لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...