کد خبر:۴۵۸۲
هدی امامی، پژوهشگر سوانح طبیعی در سالروز زلزله بم:

در بحث کاهش اثرات سوانح طبیعی، حلقه مفقوده، شبکه‌ای منظم، آموزش‌دیده و توانمند است / سمن‌ها حتی قبل از مدیران بحران در صحنه نقش‌آفرینی می‌کنند

پنجم دی‌ماه، سالروز زلزله غم‌بار بم و روز ملی «ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی» است. به همین مناسبت به سراغ «هدی امامی»، پژوهشگر سوانح طبیعی در «پژوهشکده سوانح طبیعی» رفتیم و از او درباره دلایل آسیب‌پذیری کشورمان در برابر حوادث طبیعی و نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در کنترل و کاهش این آسیب‌پذیری سوال کردیم. این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.
در بحث کاهش اثرات سوانح طبیعی، حلقه مفقوده، شبکه‌ای منظم، آموزش‌دیده و توانمند است / سمن‌ها حتی قبل از مدیران بحران در صحنه نقش‌آفرینی می‌کنند

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، هدی امامی، پژوهشگر سوانح طبیعی، سال‌هاست که به عنوان نیروی داوطلب در سازمان‌های مردم‌نهاد فعالیت داشته و از نزدیک با سازوکار این سازمان‌ها آشناست. او اکنون مشغول پژوهش روی موضوع رساله دکتری خود، «بررسی سازوکارهای مشارکت تشکل‌های اجتماعی در مدیریت بحران سوانح طبیعی» است. این رساله برآمده از تجربیاتی است که او طی سال‌ها در سمن‌های مختلف داشته است. امامی اکنون چهار سال است که به طور مشخص به عنوان پژوهشگر در زمینه سوانح طبیعی در پژوهشکده سوانح طبیعی فعالیت می‌کند و این حوزه را به عنوان حوزه تخصصی خود در زمینه جامعه‌شناسی بحران انتخاب کرده است. در ادامه گفتگوی خیر ایران را با این پژوهشگر می‌خوانید.

-خانم امامی دلایل اصلی آسیب‌پذیری کشور ما در مقابل زلزله و بلایای طبیعی چیست؟

به عقیده من، آسیب‌پذیری بالایی که ما در برابر زلزله و دیگر سوانح طبیعی داریم حاصل یک تعامل پیچیده است. از عوامل طبیعی و زمین‌شناختی تا مسائل انسانی و اجتماعی. مجموع این عوامل است که باعث شده ما جزو پنج کشور اول دنیا در آسیب‌پذیری در ارتباط با سوانح باشیم. به لحاظ عوامل طبیعی و زمین‌شناختی، کشور ما روی کمربند زلزله‌خیز آلپ-هیمالیا قرار دارد و گسل‌های فعال متعددی از ایران عبور کرده‌اند. در کنار این مسئله، عوامل انسانی‌ای مثل مشکلات مدیریتی و سبک زندگی ما هم در این آسیب‌پذیری موثر هستند.

به‌طور‌مشخص ما همواره مشکل ساخت‌وساز غیراصولی را داشته‌ایم و حالا تراکم بالای جمعیت و ساخت‌وساز در مناطق پرگسل مثل همین تهران، موضوع را حادتر کرده. بحث شهرسازی نامناسب و رعایت نکردن حریم گسل‌ها، کاربری‌های ناسازگار و... هم منجر به تشدید آسیب‌پذیری ما می‌شود. علاوه بر این‌ها ما یک سری عوامل اقتصادی و اجتماعی هم داریم؛ مثلا بحث فقر و نابرابری که شامل محدودیت منابع برای مقاوم سازی می‌شود. به‌هر‌حال هرکسی نمی‌تواند یک مسکن مقاوم برای خودش فراهم کند. در کنار این‌ها بحث آموزش هم هست. آموزش ناکافی در مواجهه با مخاطرات طبیعی من جمله زلزله موجب شده آسیب‌پذیری ما برود بالا.

-موسسات خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد چگونه می‌توانند در افزایش ایمنی در برابر زلزله و کاهش آثار سوانح طبیعی موثر باشند؟

چرخه مدیریت بحران، شامل «پیشگری»، «آمادگی و پاسخ»، «بازسازی و بازتوانی» است. در تمام این چرخه، سازمان‌های مردم‌نهاد می‌توانند فعال باشند و نقش بازی کنند. در این چرخه، در «پیشگیری» ما بحث آموزش، فرهنگ‌سازی و توانمندسازی را داریم. در «آمادگی و پاسخ»، ما نقش‌آفرینی مستقیم سمن‌ها را -که در کنار و با هماهنگی مدیران بحران اتفاق می‌افتد- در بحث اسکان موقت، کمک‌های اولیه، غذارسانی و امدادرسانی داریم. در این مرحله البته بحث تبلیغ و جذب منابع هم اتفاق می‌افتد. این سمن‌ها هستند که با اعتمادی که در میان مردم رویشان وجود دارد می‌توانند کمک‌های نقدی و غیرنقدی را از خیرین و مردم، جذب و ساماندهی کنند و هدایت این منابع را به سمت پروژه‌های کاهش ریسک ببرند. چه برنامه‌های تاب‌آوری نسبت به زلزله و چه بحث امدادرسانی و کمک در صحنه.

در مرحله بعد هم که «بازسازی و بازتوانی» جامعه است باز هم سمن‌ها در بازسازی کالبدی می‌توانند نقش بسیار موثری داشته باشند. از این نظر که بین نهاد‌هایی که وظیفه بازسازی کالبدی را به عهده دارند و جامعه محلی، نقش پل را بازی کنند و نظر مردم درباره نوسازی مناطق و اتفاقاتی که می‌خواهد در محل زندگی‌شان بیفتد را به گوش این جریان‌ها برسانند. همچنین سمن‌ها می‌توانند تیم‌های تخصصی تشکیل بدهند که به مدیران بحران کمک کند. چه به لحاظ فکری، چه در عرصه تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری و چه در عرصه اجرا.

-حضور و نقش‌آفرینی سمن‌ها در شرایط بحرانی مثل زلزله چقدر موثر است؟

یک مشخصه اصلی زلزله این است که یک سانحه دفعی است؛ یعنی به صورت ناگهانی، بی‌مقدمه و بدون اینکه کسی برایش آمادگی لازم را داشته باشد یک‌باره اتفاق می‌افتد. برای همین معمولا حجم مشکلات و خساراتی که وارد می‌شود بیشتر از توانی هست که به صورت معمول دولت‌ها به عنوان مدیران اصلی صحنه بحران آماده کرده‌اند. به همین دلیل نقش جامعه محلی و سمن‌ها در این موضوع بسیار پررنگ است؛ از این باب که معمولا این جامعه حتی قبل از مدیران بحران در صحنه نقش‌آفرینی می‌کنند و موثر خواهند بود. یعنی در آن زمان طلایی که معمولا نجات اتفاق می‌افتد و ما می‌توانیم از تلفات انسانی بکاهیم، اتفاقا این جامعه محلی و سازمان‌های مردم‌نهاد هستند که به عنوان اولین افراد در صحنه حضور پیدا می‌کنند.

به همین خاطر بحث آموزش، فرهنگ‌سازی و توانمندسازی سمن‌ها در زمینه مواجهه با بحران‌های طبیعی به خصوص زلزله اهمیت زیادی دارد. در واقع سمن‌ها اول باید خودشان آموزش ببینند و در زمینه‌های مختلفی مثل پناهگیری، اطفاء حریق، کمک‌های اولیه و بعد بازسازی و بازتوانی، توانمند شوند تا بتوانند موثر باشند و جوامع محلی را هم آگاه کرده و فرهنگ‌سازی انجام دهند. این آگاهی و توانمندی پله اول این کار است.

-با توجه به پژوهش‌های شما، در مدیریت بحران، سهم دولت و سهم بخش مردم‌نهاد چقدر باید باشد؟ الگوی مطلوب همکاری میان این دو بخش در بلایای طبیعی چیست؟

در سانحه‌های طبیعی مثل زلزله، بحث مدیریت میدان بحران، همه جا با دولت‌ها هست. در ایران هم به همین صورت است و این قضیه با دولت هست؛ بنابراین اینجا ارتباط مداوم بین دولت و سازمان‌های مردمی ضروری است تا پذیرش اتفاق بیفتد. یعنی ارتباط نباید محدود به زمانی باشد که سانحه اتفاق می‌افتد بلکه ارتباط باید به صورت مداوم و در تمام طول سال وجود داشته باشد تا بشود یک مدیریت موثر و یک تقسیم کار هوشمندانه و همکاری ساختاریافته را بین دولت و جامعه مدنی به وجود آورد. به این صورت که سهم هر بخش و الگوی همکاری مطلوب کامل مشخص باشد؛ دولت چه کار می‌کند، تامین منابع  به چه شکلی است و آموزش چطور صورت می‌گیرد.

در بحث آموزش خیلی لازم است که کارگروه‌های مشترک دائمی بین نهاد‌های دولتی و حاکمیتی، سمن‌ها و رسانه‌ها اتفاق بیفتد و این حلقه شکل بگیرد. این چیزی که الان در دنیا به عنوان الگوی مطلوب همکاری مطرح است بحث تغییر روش حکمرانی در مدیریت بحران به سمت حکمرانی مشارکتی است. به این صورت که در ارتباط با مدیریت بحران‌ها یک شورای مشترک برنامه‌ریزی وجود داشته باشد که با به وجود آوردن کارگروه‌هایی بین دولت، جامعه مدنی و جامعه محلی آنها را باهم هماهنگ کند. ما به لحاظ فرهنگی مردمی هستیم که کار داوطلبانه، مشارکت اجتماعی و همدلی و همیاری در ما وجود دارد و ما با این قضیه مشکلی نداریم. 

در فرهنگ ما ارزش امدادرسانی و کار جمعی به‌خصوص در مواقع بحرانی کاملا جاافتاده است. اما آنچه که موجب تلخی می‌شود و عدم مدیریت‌ها را در ارتباط با حضور سمن‌ها و حکمرانی دولت، رقم می‌زند این است که این مشارکت هنوز آنطور که باید و شاید در مدیریت بحران ما ادغام نشده. یعنی ساختار را منفصل از مشارکت مردمی ساخته‌اند. برای همین گرچه مدیر بحران به اینکه جامعه مدنی و جامعه محلی نقش‌آفرینی کنند، نیاز دارد، اما چون این نقش‌ها روشن نشده، گاهی نگاه خوبی به این نهاد‌ها نمی‌شود و آن نگاه بالا به پایین وجود دارد. در واقع در مدیریت بحران، تشریک مساعی دیده نمی‌شود و این موضوع مهمی است که باید به آن توجه داشت.  

-آیا نمونه‌های موفق از نقش موثر سازمان‌های مردم‌نهاد داخلی یا خارجی در افزایش ایمنی و کاهش اثرات حوادث طبیعی وجود دارد؟

هر زمان که سانحه‌ای اتفاق می‌افتد، سازمان‌های مردم‌نهاد از کوچک و بزرگ شروع به فعالیت می‌کنند و هرکس هر کاری می‌تواند انجام می‌دهد. من نمی‌خواهم از جای خاصی نام ببرم، اما نمونه‌ها زیاد است. به‌خصوص که شبکه‌هایی تشکیل شده که می‌تواند در برنامه‌ریزی و نظم‌یافتن سازمان‌های مردم‌نهاد کارآمد باشد. مثل شبکه «کمک». اینها می‌توانند این حجم عظیم فعالیت و جذب کمک‌ها را نظم‌دهی کنند. چون ما گاهی بحث اتلاف منابع و موازی‌کاری داریم. یعنی خیلی وقت‌ها کمک‌هایی که جذب می‌شود متناسب با جوامع محلی نیست و این نشان‌دهنده عدم برنامه‌ریزی، آموزش و آگاهی ماست. خیلی وقت‌ها به خاطر ناهماهنگی‌ای که بین خود سازمان‌های مردم‌نهاد وجود دارد، کمکی که هست، تمام جامعه آسیب‌دیده را پوشش نمی‌دهد. چون یک حرکت ممکن است بار‌ها تکرار شود.

مثلا همه سازمان‌ها یک‌دفعه کانکس می‌خرند و حجم عظیمی از کانکس در جایی جمع می‌شود که خیلی هم روی اینکه بعد به چه شکلی می‌خواهد جابه‌جا شود یا از آن استفاده شود فکر نشده. یا مثلا یکباره چند سازمان مردم‌نهاد در یک محل آب‌رسانی و غذارسانی می‌کنند و محله‌های اطراف کاملا بی‌بهره می‌مانند؛ بنابراین بیش از آنکه ما بخواهیم نمونه‌های سمن‌های موفق را اینجا نام ببریم آن چیزی که کمک می‌کند این است که شبکه‌سازی و هماهنگی بین سمن‌ها در ارتباط با سوانح و بحران شکل بگیرد و این شبکه در طول سال برنامه‌های مداوم توانمندسازی و آگهی‌بخشی داشته باشد تا هر لحظه آماده نقش‌آفرینی منظم و به‌جا و هماهنگ با مدیر بحران باشد.

-به نظر شما برای بهتر شدن مدیریت سوانح در کشور، چه تغییراتی لازم است؟

اگر بخواهیم از منظر جامعه‌شناسی بحران به قضیه نگاه کنیم، کاهش آسیب‌پذیری کشور در ارتباط با سوانح طبیعی در واقع نیازمند این است که مدیریت واکنشی به سمت مدیریت ریسک‌محور تغییر پیدا کند. یعنی حکمرانی به سمت حکمرانی مشارکتی تقویت و عوض شود. همچنین نیاز است سازوکار‌های قانونی برای مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد به صورت شفاف و در جایگاه مشخص در ساختار تشکیلاتی مدیریت بحران تعریف شود.

همانطور که گفتم نیاز است در این مسیر همواره در طول سال نه به صورت دفعی و در زمان بحران‌ها بلکه کاملا به صورت یک چرخه مدام این هماهنگی‌ها و مشارکت اتفاق بیفتد. بحث آموزش همگانی به صورت نظام‌مند هم یک بحث جدی است. به‌خصوص در کشور ما با این حجم از سوانح. به‌طوری‌که هرکدام از ما در طول زندگی عادی خودمان شاهد چند زلزله و سیلاب بوده و هستیم و الان با بحث تغییرات اقلیمی، تعداد این سوانح متاسفانه بیشتر هم می‌شود. ولی با توجه به نیاز به آموزش چه در مدارس، چه در ادارات و یا در هر جایی که یک اجتماع انسانی وجود دارد، می‌شود یک برنامه آموزشی نظام‌مند تعریف کرد تا به صورت چرخشی و منظم اتفاق بیفتد و به روز شود. یک موضوع دیگر هم این است که ما نیاز داریم در زمینه مدیریت سوانح یک تحقیقات بین‌رشته‌ای انجام شود. یعنی اینجا اهمیت دارد که به خصوص شاخه‌های مختلف مدیریت، مهندسی و جامعه‌شناسی بیایند و کنار هم قرار بگیرند و مدل‌هایی برای کاهش آسیب‌پذیری تعریف کنند که جنبه‌های مختلف جامعه انسانی را در بگیرد. در کل تاب‌آوری و کاهش آسیب‌پذیری دربرابر زلزله تنها با مشارکت جمعی دولت، جامعه مدنی، جامعه محلی و شهروندان قابل دستیابی است. گرچه هر کدام از اینها در مواقع بحران فعال می‌شوند و نقش خودشان را ایفا می‌کنند، اما حلقه مفقوده، بحث ایجاد یک شبکه منظم، آموزش‌دیده و توانمند است.

ارسال دیدگاه
captcha