ساخت جامعهای مقتدر؛ راه توسعۀ ایران و برونرفت از مشکلات
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، دومین همایش وضعیت اجتماعی ایران، دوشنبه و سهشنبه، پنجم و ششم آبانماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد؛ رویدادی که در آن شاهد حضور جامعهشناسان، فعالان اجتماعی، اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی بودیم. دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران نیز در این رویداد حضور داشت و سخنران اصلی بخش افتتاحیه بود و از یک شیفت گفتمانی در جامعهشناسی ایران و برآمدن نسل جدید جامعهشناسانی صحبت کرد که میخواهند به جای تمرکز بر ساخت دولتی مقتدر که مسئول همه چیز باشد، روی ساخت جامعهای مقتدر و مدنی کار کنند و راهحل رفع موانع ساختاری را نه در دستکاری ساختارهای قدرت رسمی، بلکه در تقویت دال جامعه میدانند. در ادامه مروری بر سخنرانی او در افتتاحیه این رویداد خواهیم داشت.
صورتبندی وضعیت جدید فقط از عهده جامعهشناسان برمیآید
قبل از او، دکتر علیاکبر تاج مزینانی، جامعهشناس و رئیس دانشکده علوم اجتماعی تهران ضمن ارائه گزارشی درباره نحوه برگزاری این رویداد و زحماتی که افراد برای آن کشیدهاند، به مقالاتی اشاره کرد که برای این رویداد به دستشان رسیده است و گفت که به لحاظ محتوایی یک اتفاق جالب افتاده که میتوان آن را تحت عنوان تضاد بین چیزها خلاصه کرد. برای مثال تضاد امید و ناامیدی.
تقی آزاد ارمکی با امتداد دادن همین صحبتها و تأکید بر صحبتهای علیاکبر تاج مزینانی به برآمدن نسل جدید جامعهشناسان در ایران اشاره کرد و توضیح داد: «ما با یک موقعیت جدید روبهرو هستیم که وضعیت دفاع از جامعه و جامعهشناسی است؛ جامعه روی میز است و جامعهشناس وسط میدان. جامعهشناسی در ایران قدمتی صدساله دارد و اگر ریشههای شکلگیری آن را در ایران بررسی کنیم، به دو منبع اصلی میرسیم: جریان روشنفکری و جریان اجتماعی توسعهگرایانه. به ساختار مؤسسه مطالعات تحقیقات اجتماعی نگاه کنید. رویکرد غالب در آنجا نیز تحت تأثیر همین دو جریان است و جامعهشناسانی که مؤسس آنجا هستند یا در آنجا کار میکنند، همه یک باور عمده دارند و آن این است که برای تغییر دادن وضع موجود باید سراغ دولت رفت و اصلاً همین دوگانه دولت-ملت که تا همین امروز هم روی آن تأکید میشود، از همین جریانها نشئت میگیرد. جامعهشناسان دورههای قبل، همه چیز را در نظام سیاسی میفهمند و نقد قدرت، سلطه و دولت برایشان اهمیت دارد و در نهایت هم وقتی راهحل میدهند دچار خطای استراتژیکی میشوند که باز به دنبال یک دولت مقتدر دیگر است؛ دولت مقتدر خوب.»
او در ادامه بیان کرد: «ما در گذشته یک دولت مقتدر جدید درست کردیم و مسائلمان حل نشد. پس راهحل در دولت مقتدر نیست. ما به جامعه مقتدر نیاز داریم. سالهاست که به جنبشهای اجتماعی پاسخ امنیتی داده میشود و از فهم جامعه غفلت شده است. با وجود این، وقتی در این سالن نشسته بودم و چکیده مقالات ارسالشده به این همایش را ورق میزدم، متوجه یک اتفاق تازه شدم و آن این است که ما شاهد ظهور نسل جدیدی از جامعهشناسان هستیم که برخلاف نسلهای اول تا سوم جامعهشناسان ایرانی ایده دولت مقتدر را رها کردهاند و در حال تلاش برای فهم جامعه و تغییرات آن با رویکردی غیرآسیبشناسانه هستند؛ رویکردی که به دنبال تقویت جامعه و نه دولت است و جامعه مقتدر میخواهد. آنچه آقای دکتر تاج مزینانی درباره جامعه تضادها و تزاحمها گفتند کاملاً درست است. ما در سطوح مختلف جامعه و دانشگاه درگیر بسیاری از دوگانهها و تزاحمها هستیم و در تلاشیم تا به یک وضعیت باثبات برسیم و از شدت این دوگانهها بزداییم و در این میان فقط جامعهشناسان هستند که از پس صورتبندی وضعیت جدید برمیآیند و چنین اقدامی کار رشتههایی مانند اقتصاد و علوم سیاسی نیست.»
جامعۀ بدون میکروب، جامعهای مرده است
به گفتۀ آزاد ارمکی، نسل چهارم جامعهشناسان ایران میخواهند از این دوگانهها و ایده دولت مقتدر عبور کنند و با صدای بلند و واضح به دولت -به معنای عام کلمه- میگویند برای ساختن ایران معطلِ تو نمیمانیم و روی اهمیت توسعه نهادهای مدنی و مشارکت مردم برای ساخت فردای ایران تأکید میکنند.
او در همین راستا توضیح داد: «چیزی به عنوان جامعه سالم وجود ندارد. جامعه سالم یعنی جامعه مرده. بدنی که میکروب ندیده دوام نمیآورد و جامعه نیز چنین است. پس این را بدانید که هر کس از یک جامعه سالم حرف میزند، خواسته یا ناخواسته به دنبال کشتن جامعه است. جامعه ایران جان دارد و همه نسلها در تلاشند تا کاری برای ایران کنند و اینطور نیست که فقط نسل جدید فعال باشد. نسل مقولهای نیست که عملکردی خطی داشته باشد و با استراتژی جابهجایی جلو میرود. برخی بر این باورند که ما از دین هم عبور کردهایم که ادعای درستی نیست. تغییرات دین در ایران هرگز طولی نبوده است و ما شاهد تغییرات عرضی بودهایم. جامعه ایرانی، دینخواه است.»
اهمیت فراتر رفتن از دوگانهها
آنطور که از صحبتهای او برمیآید، از دل تأکید بر دوگانههایی نظیر دولت-ملت یا تصور جامعهای که عاری از میکروب یا مسئله باشد، چیزی جز ایده فروپاشی درنمیآید و آنچه به ساخت آیندهای روشنتر کمک میکند، فراتر رفتن از این دوگانهها، تمرکز بر تقویت جامعه و ظرفیتهایش و در نهایت ساخت جامعهای مقتدر است که دست بر قضا میکروبدیده هم است. جامعه مدنی بخشی از جامعه است که از افراد، گروهها و سازمانهایی تشکیل میشود که مستقل از دولت و بنگاههای اقتصادی فعالیت میکنند. این بخش شامل نهادهایی مانند خیریهها، گروههای محلی، جنبشهای اجتماعی، انجمنها و سازمانهای مردمنهاد میشود. جامعه مدنی نقش مهمی در بیان منافع عمومی، حمایت از حقوق مردم و کمک به همکاری جوامع خارج از سیاست یا تجارت رسمی ایفا میکند و میتواند به مقتدر شدن جامعه کمک کند.
سازمانهای مردمنهاد، سازمانهای اجتماعمحور، سازمانهای میانجی برای بخش داوطلب و غیرانتفاعی، بنیادهای اجتماعی، برنامههای توسعه رهبری اجتماع، باشگاههای شهری، اتحادیههای تجاری، گروههای فرهنگی، خیریهها، تعاونیها، گروههای محیط زیستی، انجمنهای متخصصان، احزاب، رسانهها و ... همهوهمه از جمله ارکان یک جامعه مدنی هستند که تقویت آنها میتواند ایدهای را که تقی آزاد ارمکی از آن تحت عنوان جامعه مقتدر یاد میکند، تقویت کند.