کد خبر:۳۸۷۷
فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» به تصویر کشیده است؛

چرا ممکن است افراد فداکار و نیکوکار جامعه یک روز «کم» بیاورند؟

تصویر نهایی فیلم « غلامرضا تختی»، تصویر انسانی درمانده و به‌دور از ویژگی‌های اسطوره‌ای است؛ تصویری که مخاطب را از قهرمان‌‌سازی‌های افراطی بیزار می‌کند. در طول روایت، جامعه بیش از آن‌ که غلامرضا تختی را به‌مثابه انسان نشان دهد، او را به اسطوره‌ای فداکار تبدیل می‌کند؛ اسطوره‌ای که فداکاری بی‌پایانش کاملاً طبیعی جلوه می‌‌کند؛ بنابراین، ستایش این تصویر اغراق‌شده اجازه ظهور انسانی معمولی با تناقض‌ها و تضادهای رایج را نمی‌دهد و در نهایت این نگرش به‌جای قهرمان‌سازی به قهرمان‌سوزی ختم می‌شود.
چرا ممکن است افراد فداکار و نیکوکار جامعه یک روز «کم» بیاورند؟

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، قهرمانان اغلب با اعمال نیکوکارانه و فداکارانه شناخته می‌شوند؛ زیرا جامعه در پی چهره‌هایی است که هم رنج‌های مردم را کاهش دهند، هم نماد آرمان‌های اخلاقی و دینی باشند. درحقیقت، ما قهرمانان را می‌سازیم تا بار آرزوهای جمعی، شکست‌ها و خواسته‌های سرکوب‌شده‌مان را بر دوششان بگذاریم. این فرافکنی می‌تواند شخصیت قهرمان را به قربانی یک خواست جمعی بدل کند.

 با مرور اسطوره‌ها و شخصیت‌های تاریخی معاصر درمی‌یابیم که میل به قهرمان‌پروری همچنان در فرهنگ‌های مختلف وجود دارد. این در حالی است که قهرمانان در چشم جامعه فردیت ندارند و اغلب به ابزاری برای تخلیه عاطفی، بازتولید هویت جمعی و حتی بهره‌برداری‌های ایدئولوژیک تبدیل می‌شوند؛ به تعبیر دیگر، جامعه قهرمانان را می‌ستاید، اما هم‌زمان آنان را به مصرف می‌رساند.

قهرمان‌سازی یا قهرمان‌سوزی؟

 فیلم «غلامرضا تختی»؛ ساخته «بهرام توکلی» با ساختاری اپیزودیک، زندگی یکی از ماندگارترین چهره‌های ورزشی ایران را روایت می‌کند. در این اثر، تختی قهرمانی ملی است که در پس لبخندهای بزرگوارانه و چهره صبورش، کودکی‌اش که از فقر و نابرابری‌های اجتماعی آسیب دیده، پنهان شده است؛ بنابراین وقتی غلامرضا تختی به اوج شهرت و محبوبیت می‌رسد، برای کمک به قشر ضعیف جامعه نهایت تلاش خود را می‌کند تا آن‌که رفته‌رفته زیر بار فشارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به بن‌بست می‌رسد.

 فیلم درظاهر زندگی‌نامۀ غلامرضا تختی به‌عنوان کشتی‌گیر است، اما در لایه‌های پنهان‌تر، پرسشی اساسی را پیش می‌کشد: چگونه عزم ملی برای قهرمان‌سازی به قهرمان‌سوزی می‌انجامد؟ تختی کشتی‌گیری فقیر از جنوب شهر است که به مردم‌دوستی و فروتنی‌ شهره می‌شود، اما او چهره و قهرمان ملی نیز است؛ بنابراین در جایگاه اسطوره زندگی فردی‌اش کاملاً در سایه قرار دارد.

اسطوره‌سازی در نگاه «رولان بارت» از انتخاب فردی تا فشار جمعی

 به‌ باور بارت در کتاب «اسطوره، امروز» که به کوشش انتشارات مرکز منتشر شده، اکنون، اسطوره در دنیای مدرن چیزی فراتر از افسانه‌های باستانی است. در این تعریف، اسطوره ساختاری گفتمانی دارد که معنای ثانویه‌ای بر واقعیت موجود می‌افزاید؛ بنابراین، تختی و کارهای خداپسندانه‌اش معنایی فراتر از عمل نیک پیدا می‌کنند؛ ویژگی‌ای که سبب شده کم‌کم او نماد پهلوانی، انسان‌دوستی و مهم‌تر از همه چهره‌ای مردمی باشد که برابر قدرت سیاسی حاکم سر خم نمی‌کند.

 در طول روایت، رفتار تختی، هم به‌عنوان یک انتخاب فردی، هم رفتاری ضروری در بافت روایت قهرمانانه شکل می‌گیرد. این همان مکانیزم طبیعی‌سازی ایدئولوژیک است که بارت از آن سخن می‌گوید؛ گویی ویژگی‌های قهرمانی، نیکوکاری و فداکاری در او ذاتی شده است؛ از این رو، با افزایش توقع‌ها، فردیت تختی به‌مرور محوتر می‌شود و فقط ویژگی‌های اسطوره‌ای‌اش باقی می‌ماند، سپس، شاهد تعارض میان غلامرضا تختی به‌عنوان یک انسان با خواست‌های معمولی و وجه اسطوره‌ای او می‌شویم؛ باری که به سبب فداکاری اسطوره‌ای روی دوش او سنگینی می‌کند.

«تختی»؛ قهرمانی نیکوکار یا اسطوره‌ای فداکار؟!//تکمیل

مصرف‌پذیری اسطوره‌ها

 بارت باور دارد که اسطوره پیچیدگی کنش انسانی را به ساده‌ترین شکل خلاصه می‌کند. این همان روندی است که قهرمانِ نیکوکارِ اسطوره‌شده با آن مواجه است؛ به بیان دیگر، در این فرایند، انسانی معمولی با همه‌ تضادها و پیچیدگی‌های بسیارش، در قالب چهره‌ای ساده‌شده و مصرف‌پذیر درمی‌آید. تختی در این روند با تصاویر، پوسترها و روایت‌های پرشکوه مردم به کالایی تبدیل می‌شود که جامعه از او استفاده می‌کند؛ اما در پس این نمایش، تنهایی و زندگی شخصی‌اش نادیده انگاشته می‌شود.

 تصویر نهایی فیلم، تصویر انسانی درمانده و به‌دور از ویژگی‌های اسطوره‌ای است؛ تصویری که مخاطب را از قهرمان‌‌سازی‌های افراطی بیزار می‌کند. در طول روایت، جامعه بیش از آن‌ که غلامرضا تختی را به‌مثابه انسان نشان دهد، او را به اسطوره‌ای فداکار تبدیل می‌کند؛ اسطوره‌ای که فداکاری بی‌پایانش کاملاً طبیعی جلوه می‌‌کند؛ بنابراین، ستایش این تصویر اغراق‌شده اجازه ظهور انسانی معمولی با تناقض‌ها و تضادهای رایج را نمی‌دهد و در نهایت این نگرش به‌جای قهرمان‌سازی به قهرمان‌سوزی ختم می‌شود.

«تختی»؛ قهرمانی نیکوکار یا اسطوره‌ای فداکار؟!//تکمیل

مرگ تختی و پایان تراژیک قهرمان

 در پایان، پرسشی مهم قابل طرح است؛ این‌که آیا یک قهرمان نیکوکار با حفظ فردیت خویش و روابط انسانی معمولی به چهره‌ای مردمی بدل می‌شود؟ پاسخ به این پرسش دشوار است.

 درنهایت، مرگ غلامرضا تختی ورای آن‌که به‌جبر یا اختیار اتفاق افتاده باشد و با آگاهی از این‌که این اثر تنها یکی از خوانش‌های زندگی و مرگ اوست، به مخاطب تلنگر می‌زند؛ این‌که شاید زمان آن فرارسیده که از نگرش اسطوره‌سازی فاصله بگیریم و به قهرمانانی بنگریم که با همه‌ ضعف و شکوهشان، به منافع مشترک خود و جامعه‌شان می‌اندیشند.

«تختی»؛ قهرمانی نیکوکار یا اسطوره‌ای فداکار؟!//تکمیل

یادداشت از نیلوفر بختیاری

 


ارسال دیدگاه
captcha