کد خبر:۳۶۰۱

«محمدکبابی»؛ نیکوکاری که خانه‌هایش را در اختیار زوج‌های جوان قرار می‌دهد

«محمد علی‌محمدی» که در نازی‌آباد تهران، به «محمدکبابی» معروف است، هشت خانۀ مازادش را در ازای صلوات به‌طور دوره‌ای به زوج‌های جوانِ نیازمند واگذار می‌کند. وی می‌گوید: «کاش آن‌هایی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارند، یک چالش راه بیندازند برای پر کردن خانه‌های خالی و اسمش را بگذارند چالش خانه‌های صلواتی برای زوج‌های نیازمند! باور کنید ما بیشتر از زوج‌های نیازمند، خانه‌های خالی و آدم‌هایی داریم که دستشان به دهنشان می‌رسد.»
«محمدکبابی»؛ نیکوکاری که خانه‌هایش را در اختیار زوج‌های جوان قرار می‌دهد

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران به نقل از فارس، «محمد علی‌محمدی» در نازی‌آباد معروف است به محمد کبابی و ۲۵ سال است مدار زندگی‌اش به همین منوال می‌چرخد. مستأجران خانه‌های محمد کبابی یا عروس و داماداند یا خانواده‌های نیازمند آبرودار که هر کدام به دلیلی سقفی روی سرشان نیست و وقتی از همه دنیا ناامید شدند، خدا حاج‌محمد کبابی را سر راهشان گذاشته که زیر سقف خانه صلواتی او زندگی به کامشان شود. بدون تعارف گفت که چنین تصمیمی نداشته است و از روزی حرف زد که بادبزن‌به‌دست، پشت منقل کبابی ایستاده بود و شاگرد کبابی نامه‌ای کف دستش گذاشت.

او در گفت‌وگو با خبرنگار فارس اذعان کرد: «شاگردم گفت حاجی، نامه از شهرداری برایتان آمده. آن موقع من در حال بنایی بودم و در زمینی، یک طبقه تجاری و دو طبقه مسکونی ساخته بودم. در نامه نوشته شده بود شهرداری جواز ساخت یک طبقه دیگر را هم به شما می‌دهد. تازه بنایی و دردسر‌های ساخت خانه به آخرش رسیده بود و حوصله نداشتم که دوباره از نو شروع کنم. بی خیالش شدم. نامه را پاره کردم و دور انداختم. همان نامه، یک بار دیگر از طرف شهرداری آمد. دوستی داشتم به نام حاج رضا انباردار. سری از هم سوا بودیم. ماجرا را که شنید گفت: خوب حاجی خودت نیاز نداری به این نیت یک طبقه دیگر بساز که خانه را به عروس و داماد‌ها بدهی. ته دلم خالی شد. یک روز به پیش‌نماز مسجد گفتم: برایم استخاره می‌گیری؟ خدا خدا می‌کردم استخاره بد بیاید و خلاص. حاج‌آقای پیش‌نماز استخاره کرد و جواب، خیلی خوب درآمد. با همین نیت که خانه را بسازم و به عروس و داماد‌ها بدهم. یک پیکان داشتم. پیکان را فروختم و یک وام کوچک هم گرفتم و خانه را ساختم.

یک روز به خانمم گفتم خانم! موافقی طبقه مهمان‌خانه را هم صلواتی بدهیم به یک عروس و داماد دیگر؟ مکثی کرد و گفت: به یک شرط! پیش خودم گفتم الان می‌گوید که سرویس طلا برایش بخرم یا خانه را به نام او بزنم، اما گفت: به یک شرط که نیت کنی، ثواب اجاره صلواتی یک‌طبقه برای شما و ثواب آن یک‌طبقه برای من! این‌طور شد که طبقه دوم را هم خالی کردیم و دادیم به عروس و داماد بعدی.»

محمدکبابی؛ سلطان خانه‌های صلواتی: چالش خانه‌های صلواتی راه بیندازیم

محمدکبابی ادامه داد: «همیشه با افتخار گفته‌ام، من یک پژو ۴۰۵ دارم و یک موتور قدیمی. با موتور در نازی‌آباد گز می‌کنم و راه‌های دورتر را با ماشین. همین ماشین کارم را راه می‌اندازد. سفر من، لذت من، تفریح من، همین عروس و داماد‌ها و خانواده‌های نیازمندی‌اند که دعای خیرشان توشه زندگی من و بچه‌هایم می‌شود. خانه ما یکسال رایگان در اختیار مهمانان خداست. اوایل، این مهمان‌ها، فقط عروس و داماد‌ها بودند. بهشان می‌گفتم در این یکسال خودتان را جمع‌وجور کنید و با دست پر از خانه ما بروید و برای خودتان یک‌ خانه بخرید. ۲۵-۲۰ سال قبل که قیمت مسکن این‌طوری سر به فلک نکشیده بود، خیلی از این عروس و داماد‌ها پول‌هایشان را جمع می‌کردند و با تلاششان یک خانه نقلی می‌خریدند. من هم کمکشان می‌کردم. پول بهشان قرض می‌دادم. خلاصه که در این سال‌ها خیلی از این عروس و داماد‌ها به برکت همین کار خیر صاحب‌خانه شدند.»

محمدکبابی حالا به‌جز واحد مسکونی خودش، هشت واحد دیگر دارد که کلید همگی‌شان در دست نیازمندهاست. نوعروس و داماد‌هایی که مهمان خانه حاج علی‌محمدی می‌شوند، کلید را جلوی در بنگاه تحویل می‌گیرند. حاج‌محمد برای محکم‌کاری هر قرارداد اجاره را در بنگاه با خانواده‌ها می‌بندد و هر بار هم یکی از بنگاه‌دار‌ها شریک کار خیرشان می‌شود. وقتی متن اجاره را بلندبلند می‌خواند؛ موجر: محمدعلی محمدی فرزند احمد، مستأجر ... مبلغ ودیعه و اجاره‌بها: صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، خواندن متن قرارداد اجاره که به اینجا می‌رسید، هر بار اشکی بود که در چشم‌ها حلقه می‌زد و صدای صلواتی بود که از بنگاه معاملات املاک به آسمان خدا می‌رسید. علی‌محمدی از شریک‌شدن بنگاه‌ها در این کار خیر می‌گوید: هر بار به یک بهانه که کمترینش نگرفتن پول برای تنظیم قرارداد است.

محمدکبابی؛ سلطان خانه‌های صلواتی: چالش خانه‌های صلواتی راه بیندازیم

این نیکوکار گفت: «همین حالا من ۴۰ نفر در نوبت دارم، ۴۰ عروس و داماد، ۴۰ خانواده نیازمند که واقعاً سقفی بالای سرشان نیست، اما بضاعت من در حد همین چند خانه‌ای است که دارم. مطمئن باشید عدد آدم‌هایی که در همین تهران خودمان سقف بالای سر ندارند خیلی زیاد است. من چند وقت قبل خبری گوش دادم که می‌گفت ۱۳ درصد خانه‌های تهران خالی است. به دخترم گفتم ۱۳ درصد خانه‌های تهران چند خانه می‌شود؟ دخترم گفت: خیلی زیاد بابا جان! من یک جایی خواندم که نوشته بود بیش از ۴۹۰ هزار واحد مسکونی خالی از سکنه در تهران هست. حتماً صاحب‌خانه‌ها نیازی به پول اجاره‌اش ندارند که خانه‌ها همین‌طور خالی افتاده، اما من دختر و پسر‌هایی را می‌شناسم که بیشتر از ۵ سال در دوران عقد مانده‌اند و نتوانستند خانه بگیرند. خانواده‌های آبروداری را می‌شناسم که به‌خاطر مشکلات مالی، ورشکستگی و هزار و یک مشکل دیگر بی‌خانمان شدند. صاحب‌خانه جوابشان کرده. خانه و زندگی ندارند. اطراف حرم حضرت عبدالعظیم چادر زدند. آن‌وقت چند صدهزار خانه خالی در همین تهران خودمان داریم که دارند خاک می‌خورند! کاش آن‌هایی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارند، یک چالش راه بیندازند برای پُرکردن خانه‌های خالی و اسمش را بگذارند چالش خانه‌های صلواتی برای زوج‌های نیازمند! باور کنید ما بیشتر از زوج‌های نیازمند، خانه‌های خالی و آدم‌هایی داریم که دستشان به دهنشان می‌رسد.»

 


ارسال دیدگاه
captcha