به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، قسمت ششم پادکست خیر ایران به توضیحات دکتر سیدحسین سیدی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود و پژوهشگر حوزه خیر درباره کاربردهای کتاب «پنج پرسش اساسی پیتر دراکر» اختصاص دارد. پادکست خیر ایران (تحت حمایت سامانۀ جامع خیر ایران) این روزها در پادگیرهایی همچون شنوتو منتشر میشود و میکوشد تا صدای نیکوکاری باشد.
این پژوهشگر، سخنان خود را با رویکرد چرایی سودمندی کتاب برای خیریهها آغاز کرد. به گفته او، پیتر دراکر که یکی از تخصصهایش، سازمانهای غیرانتفاعی یا بخش سوم است، این پنج پرسش اساسی را برای خودارزیابی سازمانهای خیریه مطرح کرده است.
مأموریت و رسالت خیریهها چیست؟
به نظر سیدی، سؤال نخست دراکر: «مأموریت و رسالت سازمان شما چیست؟» پرسش از این موضوع است که چرا میخواهید فعالیت کنید؟ قرار است خیریه شما چه مشکلی را برطرف کند؟ آیا روش خیریه تازهتأسیس، جدیدتر از دیگران است؟ آیا جغرافیای فعالیت سازمان نمونه مشابه دارد و در نهایت اینکه آیا مخاطب جدیدی برای آن متصور است یا خیر؟
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود بر این باور است که در مأموریت خیریهها، برخلاف کسبوکارهای اقتصادی و تجاری که در آنها اصل بر رقابت است، تأثیر اجتماعی است. از این جهت، مسئولان خیریهها به جای آنکه به دنبال رقابت با سایر سازمانهای مشابه باشند، در جستوجوی همکاری با خیریههای مشابه هستند تا با هزینه کمتر، تأثیر بیشتری برجای بگذارند.
این پژوهشگر، میان دو مفهوم «مأموریت» و «بیانیه مأموریت» تفاوت میگذارد و کار برخی خیریهها در کمکرسانی همزمان به بیماران سرطانی، توزیع اقلام خوراکی میان نیازمندان، تهیه جهیزیه و ... را نشاندهنده فقدان مأموریت سازمانی آن خیریه میداند.
به گفته این مدرس دانشگاه، در بیانیه ارزشی سازمانها به دنبال این نیستیم که تمام اصول اخلاقی را مدنظر قرار دهیم بلکه قصد داریم که در کاری که انجام میدهیم، برخی اصول اخلاقی مهمتر و مرتبطتر را رعایت کنیم.
تفاوت مشتری حامی و مخاطب
دکتر سیدی در توضیح پرسش دوم کتاب: «مشتریان ما چه کسانی هستند؟» به مقایسه مشتریان کسبوکارهای اقتصادی و خیریهها میپردازد. به نظر او تفاوت اساسی میان این دو، در این است که اکثر اوقات در کسبوکارهای اقتصادی، خریدار کالا یا خدمات، پرداختکننده پول نیز هست. این در حالی است که در کار خیریهها، میان مصرفکننده و مشتری، تفاوت هست. خیریه، پول را از نیکوکار میگیرد اما کالا یا خدمات را به فرد دیگری میدهد.
وی با تفاوت گذاردن میان «مشتری حامی» و «مشتری مخاطب» از خیریهها میخواهد که از مشتری حامی به عنوان مشتری اصلی خود درباره نیاز، خواستهها و چرایی کمک داوطلبانهاش سؤال کنند. او میان دو مفهوم «خواسته» و «نیاز» تفاوت میگذارد و تأکید میکند که خیریهها موظف هستند نیازهای واقعی مددجویان خود را شناسایی کنند. به گفته او، اشتباه در شناسایی درست خواسته و نیاز سبب درافتادن خیریهها در مأموریت کوتاهمدت میشود و میتواند پیامدهای ناگواری چون از میان بردن عزت نفس یک گروه اجتماعی را در پی داشته باشد.
سیدی، با طرح تضادهای پیشروی خیریهها چون تضاد میان توسعه مخاطب و اثرگذاری بیشتر، تضاد میان کار کوتاهمدت و بلندمدت، تضاد میان کارهای ملموس و غیرملموس، تضاد بین کار عملیاتی و پژوهش، تضاد میان ماندگاری بنا یا تأثیر، از مسئولان خیریهها درخواست میکند ضمن توجه به این تضادها، میان آنها، تعادل ایجاد کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود در توضیح پرسش سوم کتاب «پنج پرسش اساسی» از خیریهها میخواهد تا با هر دو نوع مشتری حامی و مخاطب خود گفتوگو کرده و از خواستهها و نیازهای آنها پرسش کند. به گفته او، یافتن پاسخ درست برای این پرسش، بسیار مهم است و اگر خیریهها نتوانند نیاز و خواستههای مشتریان خود را درک کنند، قادر به پاسخگویی به این پرسش هم نخواهند بود.
چگونه خیریه اثرگذاری باشیم؟
سیدی پاسخ به پرسشهای چهارم و پنجم دراکر درباره نتایج و برنامههای خیریه را سادهتر از پرسشهای پیشین میداند و تأکید میکند که مسئولان خیریهها نباید به پاسخ و نتایج کمی اکتفا کنند و باید به سراغ نتایج کیفی نیز بروند. در گام بعدی، آنها ناگزیر به اعتراف به اشتباهات خود، متوقفکردن اقدامات ناکارآمد پیشین و طراحی کارویژههای جدید هستند. پژوهشگر همکار بنیاد «آلاء»، دو مفهوم «پیامد» و «خروجی» را از یکدیگر تفکیک میکند و از خیریهها میخواهد تا به هر دوی این امور توجه داشته باشند.
سیدی در تشریح پرسش پنجم: «برنامه ما چیست؟» خیریهها را موظف به تعیین زمان، منابع (مالی، نیروی انسانی و تجهیزات) و مسئولیت میکند و بر این نکته اصرار میورزد که بدون تعیین این موارد، مأموریت خیریهها انجام نخواهد گرفت. او به مسئولان خیریهها پیشنهاد میدهد که سه جدول برنامه و بودجه، شرح وظایف کلی و وظایف هر فرد را تدوین کنند تا سازمانی اثربخش داشته باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود در ادامه به تعریف «اثربخشی» پرداخته است. به گفته او خیریهها باید کارایی خود را ارزیابی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که آیا با اجرای برنامهها به اهداف خود دست یافتهاند یا خیر؟
پایانبخش سخنان سیدی، اشاره به نکات اثربخش در اجرای درست برنامهریزی از جمله هدایت و هماهنگی نیروها و انگیزهبخشی به آنها، مدیریت تعارض، نظارت درست و بسیج منابع و امکانات است.
گزارش از زهرا حاتمی
دیدگاه خود را بنویسید