به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، مایکل بوراووی (Michael Burawoy) جامعهشناس مشهور در روز 16 بهمن ماه 1403 هنگامی که در اوکلند (واقع در کالیفرنیای آمریکا) درحال قدم زدن در خیابان بود، با یک خودرو تصادف کرد و جان باخت.
مایکل بوراووی جامعهشناس بریتانیایی است که در تاریخ ۱۵ ژوئن ۱۹۴۷ متولد شد. از وی به عنوان یکی از برجستهترین نظریهپردازان جامعهشناسی یاد میکنند. بخشی از شهرت وی به ترویج مفهوم «جامعهشناسی مردممدار» بازمیگردد. از جمله سوابق اجرایی و علمی این جامعهشناس میتوان به ریاست انجمن جامعهشناسی آمریکا در سال 2004 و تدریس در دانشگاه کالیفرنیا و برکلی اشاره کرد.
یکی از کتابهای وی با عنوان «جامعهشناسی مردممدار» توسط بهرنگ صدیقی ترجمه و توسط نشر نی منتشر شده است. همچنین از دیگر آثار مهم وی، کتاب «مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی» است که در آن به بررسی پیوندها میان نظریات این دو متفکر و تأثیر آنها بر جامعهشناسی میپردازد و این کتاب نیز توسط محمد مالجو ترجمه و توسط نشر نی منتشر شده است.
اهمیت بازخوانی اندیشه و آرای «بوراووی» برای فعالان مردمنهاد
اندیشههای مایکل بوراوی، بهویژه تأکید او بر جامعهشناسی عمومی و انتقادی، میتواند به سازمانهای مردمنهاد و خیریهها کمک کند تا نقش خود را در جامعه بهطور مؤثرتری ایفا کنند. این سازمانها میتوانند از این ایدهها برای افزایش آگاهی، نقد نابرابریها، مشارکت بیشتر جامعه و تأثیرگذاری بر سیاستهای عمومی استفاده کنند. در ادامه وجه مشترک اندیشه بوراووی با فعالیت سازمانهای مردمنهاد و مؤسسات خیریه اشاره میشود:
۱. تقویت ارتباط با جامعه مدنی
جامعهشناسی عمومی بوراووی بر تعامل با جامعه مدنی و افزایش آگاهی عمومی تأکید دارد. سازمانهای مردمنهاد و خیریهها میتوانند از این ایده برای ایجاد ارتباط قویتر با جامعه استفاده کنند. این ارتباط میتواند شامل آموزش عمومی، افزایش مشارکت شهروندان و جلب حمایت آنها برای اهداف سازمان باشد.
۲. افزایش آگاهی درباره مسائل اجتماعی
بوراووی بر این باور است که جامعهشناسان باید مسائل اجتماعی را به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم بیان کنند. سازمانهای مردمنهاد میتوانند از این رویکرد برای افزایش آگاهی درباره مسائلی مانند فقر، نابرابری، محیط زیست یا حقوق بشر استفاده کنند. این کار میتواند منجر به جذب حمایت بیشتر و بسیج جامعه برای تغییرات مثبت شود.
۳. نقد ساختارهای ناعادلانه برای تغییرات اجتماعی
جامعهشناسی انتقادی بوراووی به سازمانهای مردمنهاد کمک میکند تا ساختارهای ناعادلانه و نابرابریهای اجتماعی را شناسایی و نقد کنند. این سازمانها میتوانند با استفاده از این رویکرد، بهجای تمرکز صرف بر کمکهای موقت، به ریشهیابی مشکلات بپردازند و برای تغییرات ساختاری بلندمدت تلاش کنند.
۴. همکاری با سیاستگذاران
جامعهشناسی سیاستگذاری بوراووی نشان میدهد که چگونه تحقیقات جامعهشناختی میتواند به سیاستگذاران در تصمیمگیری کمک کند. سازمانهای مردمنهاد میتوانند از این ایده برای ارائه دادهها و تحلیلهای خود به دولتها و نهادهای تصمیمگیر استفاده کنند و در نتیجه تأثیر بیشتری بر سیاستهای عمومی داشته باشند.
۵. تقویت مشارکت داوطلبانه
جامعهشناسی عمومی بوراووی بر مشارکت فعال شهروندان تأکید دارد. سازمانهای مردمنهاد میتوانند از این ایده برای جذب داوطلبان بیشتر و ایجاد حس مسئولیتپذیری در جامعه استفاده کنند. این مشارکت نه تنها به سازمانها کمک میکند، بلکه باعث تقویت جامعه مدنی نیز میشود.
۶. تلفیق علم و عمل
بوراوی بر اهمیت تلفیق نظریه و عمل تأکید میکند. سازمانهای مردمنهاد میتوانند از این ایده برای ترکیب دانش علمی با اقدامات عملی خود استفاده کنند. این کار به آنها کمک میکند تا برنامههای خود را بر اساس شواهد و دادههای معتبر طراحی کنند و اثربخشی خود را افزایش دهند.
ماجرای سفر پربار «بوراووی» به ایران
از نکات قابل توجه دربارۀ این جامعهشناس بریتانیایی سفرش به ایران است که در سال 1387 و به دعوت انجمن جامعهشناسی صورت گرفت. سایت انجمن جامعهشناسی ایران این ماجرا را از قول بوراووی چنین نقل میکند:
«در سال 2006 انجمن جامعهشناسی ایران درخواست خود را برای عضویت در انجمن بینالمللی جامعهشناسی ارائه داد. در سال 2007 این مجموعه رأی موافقت خود را در مورد این درخواست اعلام کرد و بدینترتیب انجمن جامعهشناسی ایران به ISA پیوست. در سال 2008، انجمن جامعهشناسی ایران از من دعوت کرد تا ضمن بازدید از این کشور، از نزدیک گفتوگوهایی با مسئولان آن، درباره راههای همکاریهای بیشتر علمی داشته باشیم و در پی آن، من به همراه نازنین شاهرکنی، دانشجوی دوره دکتری دانشگاه برکلی که عضو شورای انجمن بینالمللی جامعهشناسی در کمیته پژوهشی 32 مربوط به زنان و جامعه نیز هست؛ در تاریخ دوازدهم ژوئن به ایران رفتم و مدت دو هفته آنجا بودم.
ما در طول این سفر، از چهار شهر و پنج دانشگاه (دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه مازندران در بابلسر و دانشگاه علامه طباطبایی در تهران) و همچنین یک پژوهشکده دولتی (پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم) دیدن کردیم. در این مدت، من هشت سخنرانی در زمینههای مختلف داشتم: معرفی ISA، جامعهشناسی مردممدار، طوفان کاترینا، پژوهش مردمشناسانه و انجمنهای علمی.
کل دو هفته اقامت من در ایران در سطحی بسیار عالی توسط انجمن جامعهشناسی ایران و به ویژه رئیس آن، حسین سراجزاده، برنامهریزی و سازماندهی شده بود. در این مدت هر جایی که رفتم با مهماننوازی گرم و سخاوتمندانهای روبرو شدم و بحثها و سخنرانیهایی که داشتم، با وجود همزمانی آنها با امتحانات دانشجویان، بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفتند. البته باید خاطرنشان کنم که تمام این شرایط تنها با ترجمه شفاهی بسیار خوب خانم شاهرکنی مهیا شد که در واقع بدون وجود او، این سفر به سختی امکانپذیر میشد.
قبل از ترک ایران، من گفتوگویی با دکتر سراجزاده داشتم که طی آن در مورد امکان انجام پروژهها و برقراری همکاریهایی شامل میزبانی کنفرانسهای منطقهای و آزمایشگاههای دکتری و همچنین توسعه بخش انگلیسی وبسایت انجمن (علاوهبر سایتی که اکنون به زبان فارسی وجود دارد)، صحبت شد. براساس بحثهایی که در این زمینه صورت گرفت، انجمن جامعهشناسی ایران، با وجود مشکلات موجود در زمینه ویزا و زبان، تمام تلاش خود را برای شرکت در کنفرانسهای جهانی خواهد کرد و من نیز به آنها قول دادم که انجمن بینالمللی جامعهشناسی نیز به نوبه خود، از هیچ کوششی برای کمک به جامعهشناسان ایرانی در جهت دستیابی به اهدافشان فروگذار نکند.»
دیدگاه خود را بنویسید