کد خبر:۴۰۳۳

چگونه یک سازمان مردم‌نهاد فلسطینی به کودکان غزه کمک می‌کند تا بازی کنند و بهبود یابند / روایت یک داوطلب از فعالیت روزانه‌اش در غزه برای حفاظت از کودکان

«حسین» داوطلب مؤسسه «جان در مسیر توانمندی» از تلاش خود و همکارانش برای حفظ بارقه‌های امید در چشمان کودکان غزه سخن می‌گوید. او می‌گوید من با وجود خود درک کرده‌ام که چگونه فعالیت‌های گروهی می‌توانند امید را احیا کنند و به کودکانی که در طول نسل‌کشی با شرایط غیرممکن رو‌به‌رو هستند، حمایت روانی ارائه دهند.
چگونه یک سازمان مردم‌نهاد فلسطینی به کودکان غزه کمک می‌کند تا بازی کنند و بهبود یابند / روایت یک داوطلب از فعالیت روزانه‌اش در غزه برای حفاظت از کودکان

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، در غزه، جایی که کودکان تقریباً نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهند، نسل‌کشی اسرائیل، مدارس و زمین‌های بازی را نابود کرده است. با این حال، در بحبوحه این ویرانی، گروه‌های مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد محلی با ایجاد فضا‌های کوچکی که کودکان می‌توانند در آن بازی کنند و التیام یابند، امید ایجاد می‌کنند. این ابتکارات، فعالیت‌های تفریحی، کارگاه‌های هنری و قصه‌گویی و جلسات حمایت روانی-اجتماعی را سازماندهی می‌کنند که به کودکان فرصتی برای لبخند زدن و یادگیری، حتی برای مدت کوتاهی، می‌دهد. حسین یکی از داوطلبان شادی‌آفرینی برای کودکان غزه، در ادامه از خاطرات خود می‌گوید.

 روایت حسین، داوطلبی برای شادی‌آفرینی 

 تجربه داوطلبانه من از سفر عاشقانه و انسانی‌ام در سازمان «جان در مسیر توانمندی» (Nafs for Empowerment)، که یک سازمان بشردوستانه فلسطینی است شروع می‌شود. سازمان ما در سال ۲۰۱۰ برای ترویج حمایت روانی و تاب‌آوری جامعه تأسیس شد، من از نزدیک شاهد بوده‌ام که چگونه برنامه‌های آن حس امنیت و امید را به کودکان بازمی‌گرداند. هدف این سازمان ارائه حمایت پایدار از سلامت روان، آموزش داوطلبان محلی و تقویت شبکه‌های خانوادگی و اجتماعی است تا حتی در مواقع بحرانی، کودکان و خانواده‌هایشان کمتر احساس انزوا کنند و برای مقابله با آسیب‌های روحی توانمندتر شوند.

 این ابتکارات شامل دو نوع اصلی از جلسات است. اولین مورد، مجموعه‌ای از جلسات تفریحی است که برای کودکان مهدکودک و دبستان طراحی شده است. در این جلسات، ما از ابزار‌های ساده و رنگارنگی مانند حلقه، مخروط، توپ‌های رنگی کوچک و طناب بازی استفاده می‌کنیم. ما همچنین آهنگ‌های شاد کودکانه پخش می‌کنیم تا فضایی هیجان‌انگیز ایجاد کنیم که بچه‌ها را به مشارکت و غرق شدن در بازی تشویق می‌کند. از طریق این فعالیت‌ها، کودکان در مسابقات سرگرم‌کننده و سالم شرکت می‌کنند، می‌خندند و با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند - لحظاتی که به آنها کمک می‌کند استرس خود را رها کنند و تا حدودی حس کودکی عادی را بازیابی کنند. در یکی از فعالیت‌های تیم ما در مهدکودک، پسر کوچکی توجه ما را جلب کرد. او ساکت و گوشه‌گیر نشسته بود و چهره‌اش برای سن حساسش بسیار غمگین بود. نام او جواد بود، کودکی ۴ ساله که پدرش را در جنگ از دست داده بود. اگرچه او کوچک است، اما جواد هر لحظه فقدان پدرش را احساس می‌کرد.

چگونه یک سازمان مردم‌نهاد فلسطینی به کودکان غزه کمک می‌کند تا بازی کنند و بهبود یابند / روایت یک داوطلب از فعالیت روزانه‌اش در غزه برای حفاظت از کودکان

«حسین» در کنار کودکان غزه

برگزاری جشن تولد جواد  در میانه جنگ

برگزاری تولد برای جواد برای ما تجربه تازه‌ای بود. جواد در این مراسم به جای اینکه مانند سایر کودکان بازی کند و بخندد، ساکت و بی‌حرکت ماند و چشمانش پر از اشک شد. ما به آرامی به او نزدیک شدیم، با گرمی با او صحبت کردیم و از معلمانش درباره او پرسیدیم. وقتی داستان او را فهمیدیم، دیگر نتوانستیم مثل همیشه به زندگی ادامه دهیم. ما تصمیم گرفتیم آن روز را به خاطره‌ای زیبا برای او تبدیل کنیم. فعالیت خود را متوقف کردیم و جشن کوچکی فقط برای جواد ترتیب دادیم. تیم ما او را با مهربانی پدری که از دست داده بود، در آغوش گرفت. کارکنان مهدکودک به او هدیه‌ای دادند و ما شروع به خواندن آهنگ تولد کردیم. به تدریج، چهره‌اش تغییر کرد، ابتدا لبخندی خجالتی ظاهر شد، سپس خنده‌ای واضح، و خیلی زود همکلاسی‌هایش به آنها پیوستند و خواندن «تولدت مبارک، جواد!» را شروع کردند. پدربزرگش هم آنجا بود و با دیدن لبخند دوباره نوه‌اش پس از روز‌ها درد، نزدیک بود از شادی گریه کند. این لحظات پر از گرما و انسانیت بود، نه فقط یک جشن تولد، بلکه یک عمل واقعی برای التیام. جواد آن روز را با روحیه‌ای سبک‌تر و لبخندی واقعی ترک کرد. ما با این حس تازه که ماموریت ما در زندگی می‌تواند با لبخند یک کودک آغاز شود، آنجا را ترک کردیم.

داستان الیاس

 الیاس کودکی ۵ ساله است که تقریباً نیمی از عمر کم خود را در میان نسل‌کشی و محرومیت گذرانده و از حقوقی که هر کودکی در جهان شایسته آن است، مانند آموزش، امنیت، صلح و عشق، محروم شده است.  الیاس همچنین با فلج مغزی زندگی می‌کند که مانع از ایستادن او می‌شود و بر توانایی‌های ذهنی او تأثیر می‌گذارد. با این حال، علی‌رغم بیماری و سختی‌هایی که متحمل شده است، الیاس از ابتدا تا انتها با عشق و اشتیاق به فعالیت‌های ما پیوسته بود. در پایان روز، او از ما خواست که او را حمل کنیم تا بتواند مانند همکلاسی‌هایش در عکس ظاهر شود. همکارم حسین او را بلند کرد و با همان شادی و غروری که سایر کودکان داشتند، به دوربین دست تکان داد. شجاعت و لبخند او به همه حاضران الهام بخشید تا پشتکار، صبر، پذیرش و عشق داشته باشند.

جلسات حمایت روانی-اجتماعی

نوع دوم جلساتی که ما ارائه می‌دهیم، جلسات حمایت روانی-اجتماعی است که برای دختران نوجوان و گاهی اوقات برای والدین کودکان نیز طراحی شده است. این جلسات بر رهایی عاطفی و بهبودی تمرکز دارند. ما فضا‌های امنی ایجاد می‌کنیم که در آن شرکت‌کنندگان می‌توانند آشکارا در مورد تجربیات خود، شادی‌ها و دردهایشان صحبت کنند. این فرآیند به آنها کمک می‌کند تا احساس شنیده شدن کنند و همبستگی را تجربه کنند.  یکی از قدرتمندترین جلسات «روز مورد علاقه من و روز مورد علاقه من» نام دارد که در آن شرکت‌کنندگان این دو روز از زندگی خود را نقاشی یا توصیف می‌کنند. داستان‌هایی که می‌شنویم اغلب دلخراش هستند. بسیاری از دختران، هم روز‌های مورد علاقه و هم روز‌های مورد علاقه خود را به یک شخص یا مکان مرتبط می‌کنند.

 من دختری را به یاد دارم که روز مورد علاقه‌اش را، گردهمایی شاد در خانه‌اش در طول یک تعطیلات، توصیف کرد. خانه‌ای پر از غذا‌های خوشمزه‌، که عمه‌هایش درست می‌کردند. با این حال، روزی که تمام خانواده‌اش به طرز وحشیانه‌ای کشته شدند و خانه‌ای که دوستش داشت ویران شد، روز تلخ او بود. او خانه‌اش، موشکی که از آسمان فرود آمد و چندین جسد روی زمین، در محاصره خون را نقاشی کرد. دختر دیگری روز مورد علاقه‌اش را روزی کشید که می‌توانست گوشت، میوه، چیپس و شکلات بخورد، روزی که قبل از جنگ روزانه می‌خورد. او پدرش را در حال ورود به خانه با بسته‌ای پر از تنقلاتی که او و خواهر و برادرانش دوست داشتند، نقاشی کرد. روز تلخ او زمانی بود که پدرش را از دست داد و با او، تمام معانی خوشبختی را.

 شخص دیگری یک فنجان چای بزرگ با سه تکه قند کشید. او توضیح داد که آخرین لحظه شادش نوشیدن این فنجان چای شیرین پس از ماه‌ها گرسنگی و کمبود غذا بود، زمانی که حتی نان برای خوردن نداشتند. این جلسه همیشه دردناک است، زیرا نشان می‌دهد که زندگی زمانی چقدر ساده و زیبا بود، فقط خانواده و با هم بودن در یک خانه امن. این نشان می‌دهد که چقدر از دست داده‌ایم و چه قلب‌های کوچکی شکسته است. با این حال، معصومیت این کودکان و نوجوانان و اهمیت دادن فضایی برای صحبت کردن و شنیده شدن به آنها را برجسته می‌کند.

 ما همیشه جلسات حمایت روانی-اجتماعی خود را با «شهر ایده‌آل» به پایان می‌رسانیم. در این جلسه، به شرکت‌کنندگان یک ورق کاغذ یا تخته بسیار بزرگ می‌دهیم و از آنها می‌خواهیم که آنچه را که از شهر ایده‌آل خود تصور می‌کنند، نقاشی کنند. این فعالیت آنها را هیجان‌زده می‌کند؛ آنها با هم روی یک نقاشی بزرگ کار می‌کنند و تمام مکان‌ها و جزئیاتی را که دوست دارند اضافه می‌کنند.

جلسات نقاشی

 در آخرین جلسه ما، بچه‌ها دریایی را بدون چادر‌های آوارگان که به دیدن آنها در امتداد ساحل عادت دارند، نقاشی کردند. در مقابل آن، آنها افرادی را که شنا می‌کردند و کودکانی را که با خوشحالی در شن و ماسه بازی می‌کردند و قلعه می‌ساختند، نقاشی کردند. در گوشه‌ای دیگر، آنها یک خانه بزرگ و سالم بدون پنجره‌های شکسته، بدون کف سوخته، بدون هیچ نشانه‌ای از گلوله‌باران - فقط یک خانه معمولی با یک باغ زیبا در جلو - کشیدند. آنها همچنین رستوران مورد علاقه خود را که قبلاً به آن می‌رفتند، اما اکنون تخریب شده است، با میز‌هایی پر از غذا‌هایی که قبلاً سفارش می‌دادند و خانواده‌هایشان دور آنها جمع شده بودند، نقاشی کردند. علاوه بر خانه‌ها، دریا و رستوران‌ها، دختران تصویری از مدرسه خود نیز کشیدند. آنها مراسم صبحگاهی را که در آن ساعت ۶ صبح صف می‌کشیدند، به پخش مدرسه که قبلاً توسط دانش‌آموزی که جلوی آنها ایستاده بود، پخش می‌شد گوش می‌دادند و سپس قبل از ورود به کلاس‌هایشان سرود ملی را می‌خواندند، به تصویر کشیدند.

  آنها کلاس درس خود را با میزها، دانش‌آموزان با لباس فرم، معلم در جلو و تخته سیاه پر از سوال، نقاشی کردند. از طریق این نقاشی، آنها غم و اندوه عمیق خود را برای بازگشت به مدرسه ابراز کردند؛ و از آنجا که آنها در حال طراحی یک شهر کامل بودند، خیابان‌ها و خیابانی با ماشین‌های زیاد اضافه کردند، بدون گاری‌های الاغ یا حمل و نقل تحقیرآمیزی که امروزه استفاده می‌کنیم - فقط جاده‌های معمولی مانند هر شهر دیگری. هر چیزی که دانش‌آموزان نقاشی کردند، نمایانگر غزه گذشته یا هر شهر عادی و امن دیگری بود. با وجود اینکه آنها چیز‌های زیادی را از دست داده‌اند، ابراز امیدهایشان از طریق این نقاشی به آنها حس خوش‌بینی و این حس را داد که روزی غزه دوباره ساخته خواهد شد و زندگی ساده و شادشان می‌تواند بازگردد.

لبخند کودکان، امید حسین برای ادامه

 در پایان جلساتمان در هر منطقه، همیشه می‌بینیم که بچه‌ها چقدر به یکدیگر وابسته شده‌اند و وقتی فعالیت‌هایمان تمام می‌شود چقدر ناراحت می‌شوند. برای رسیدن به حداکثر تعداد ممکن از کودکان، ما از یک منطقه غزه به منطقه دیگر نقل مکان می‌کنیم، با وجود تمام چالش‌هایی که در یافتن مکان‌های امن برای برگزاری فعالیت‌هایمان با آن مواجه هستیم. دسترسی به بسیاری از مناطق بسیار خطرناک است. پیدا کردن وسایل حمل و نقل نیز دشوار است و ما باید مسافت‌های طولانی را برای رسیدن به مقصد خود طی کنیم. گاهی اوقات کمبود منابع و مواد نیز وجود دارد. با این حال، با وجود این موانع، ما سعی می‌کنیم به خاطر کودکان، لبخندهایشان و انرژی باورنکردنی که با آنها احساس می‌کنیم، به کار خود ادامه دهیم. جلسات تفریحی و روانی-اجتماعی ما نه تنها برای کودکان، بلکه برای ما به عنوان تسهیل‌گر نیز شادی و آرامش به ارمغان می‌آورد. ما خود را در کنار آنها می‌خندیم، بازی می‌کنیم و حتی دوباره احساس کودکی می‌کنیم.

داوطلب شدن من با سازمان «نفس برای توانمندسازی» یکی از معدود چیز‌های زیبایی بوده که در طول حمله به غزه تجربه کرده‌ام. این کار به من هدف و راهی برای انجام کاری معنادار و ایجاد تغییر داد، به جای اینکه در خانه بنشینم و منتظر سرنوشتم باشم. بودن با بچه‌ها به من یادآوری کرد که حتی در تاریک‌ترین زمان‌ها، می‌توانیم انتخاب کنیم که نور خلق کنیم.

درباره مؤسسه Nafs for Empowerment

سازمان «Nafs for Empowerment» یک مؤسسه غیردولتی فلسطینی است که در شهر رام‌الله فعالیت می‌کند. این سازمان در سال ۲۰۱۰ تأسیس شده و مأموریت اصلی آن توانمندسازی روانی، اجتماعی و اقتصادی اقشار مختلف جامعه، به‌ویژه زنان، کودکان و جوانان است. هدف کلی «نفس» ایجاد جامعه‌ای توانمند و سالم از نظر روانی و اجتماعی است که در آن عدالت اجتماعی و رفاه انسانی تقویت شود.

این سازمان در حوزه‌های گوناگون مانند سلامت روان، حمایت اجتماعی، آموزش مهارت‌های زندگی، پیشگیری از خشونت خانگی، ارتقای آگاهی درباره حقوق کودک و تقویت تاب‌آوری اجتماعی فعالیت می‌کند. بخشی از اقدامات آن شامل برگزاری کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی در زمینه مهارت‌های ارتباطی، کنترل استرس، پیشگیری از اعتیاد، آموزش درباره بیماری‌های منتقل‌شونده جنسی و مشاوره فردی و گروهی است.

«Nafs for Empowerment» همچنین با نهادهای دولتی و مدنی فلسطین از جمله وزارت آموزش، وزارت رفاه اجتماعی، مراکز درمانی و سازمان‌های بین‌المللی همکاری دارد تا خدمات روانی و اجتماعی خود را در شهرهای مختلف مانند رام‌الله، نابلس، طول‌کرم، الخلیل و جنین گسترش دهد. این سازمان به طور ویژه در زمینه توانمندسازی زنان و جوانان نقش فعالی دارد و از طریق برنامه‌های آموزشی و حمایتی، تلاش می‌کند ظرفیت‌های فردی و جمعی آنان را برای مواجهه با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و روانی افزایش دهد.

به‌طور کلی، «نفس» خود را پلی میان سلامت روان، توانمندسازی اجتماعی و توسعه انسانی می‌داند و می‌کوشد با ارائه آموزش‌ها، مشاوره‌ها و طرح‌های اجتماعی، جامعه‌ای مقاوم‌تر و آگاه‌تر در برابر چالش‌های فردی و جمعی بسازد.

منبع:

prismreports



ارسال دیدگاه
captcha