شب‌ جهانی یلدا در گذر روزگار و جغرافیای ایران
یلدا جشنی شبانه برای بلندی روزهاست؛ جشنی که شبانان، کشاورزها و دام‌پرورها برای تاب‌آوری در زمستان آن را زنده نگاه داشته‌اند. همچنین در این شب است که جلوه‌هایی به یادماندنی از صلۀ ارحام و نیکوکاری در حق خویشان جلوه‌گری می‌کند.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، آیین شب یلدا به‌مرور زمان دست‌خوش تغییراتی شده است و دیگر مانند دو هزار و 500 سال پیش برگزار نمی‌شود. اما ایرانیان سراسر دنیا، بیشترِ کشورهای پارسی‌زبان و کشورهایی چون آذربایجان، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان همیشه یلدا را جشن مهمی می‌دانستند. زندگی مدرن آثار بسیاری بر چگونگی برگزاری آیین‌های سنتی گذاشته است، اما یلدا در تمام ایران تقریباً به یک شکل برگزار می‌شود و تفاوت‌ها بر سر جزئیات است. در آخرین شب پاییز که آن را شب یلدا یا شب چله می‌گویند، با مخاطبان خیر ایران هم‌سخن و هم‌سفره می‌شویم و دمی را به شادمانی می‌گذرانیم.

 از این شب طولانی‌ بسیار گفته و شنیده‌ایم، ولی آنچه کمتر شنیده‌‌ایم، شیرینی بیشتری دارد. راست است که یلدا در ایران باستان معنا و فلسفه عمیق‌تری دارد؛ باور ما در روزگاری که در آن زندگی می‌کنیم، اندکی از آیین اصیل یلدا دور است. در این گزیده بیش از هر چیز، از باور باستانی و سنت یلدایی در ایران قدیم سخن خواهیم گفت و از محافل یلدایی در فرهنگ امروز مازندران و سیستان‌وبلوچستان یاد می‌کنیم. خالی از لطف نیست که بدانیم سه سالی است که این شب گرم و اسرارآمیز در تقویم جهانی ثبت شده است.

 ثبت جهانی یلدا

 در سومین روز از هفدهمین نشست کمیته بین‌الدولی پاسداری از میراث‌ فرهنگی ناملموس که در شهر رباط مراکش از ۶ تا ۱۲ آذر ۱۴۰۱ برگزار شد، یلدا یا شب‌ چله به‌ عنوان نوزدهمین عنصر میراث‌ فرهنگی ناملموس کشورمان مشترک با افغانستان به ثبت جهانی رسید.

در پرونده یلدا در یونسکو، این عنصر چنین تعریف شده است: «یلدا، جشن کهنی است که در آن فزونی روشنایی خورشید، نور و حرارت زندگی مورد توجه برگزارکنندگانش قرار می‌گیرد. انقلاب زمستانی در نیم‌کره شمالی برابر با یکم دی‌ماه در تقویم ایران است و این تاریخ مصادف با آغاز روند بلندترشدن روزها در این منطقه است.»

 یلدا؛ جشن انقلاب زمستانی

 یلدا در فرهنگ معین این‌گونه تعریف شده است: «واژه سُریانی و به معنای تولد و زایش است. یعنی تولد مهر (میترا) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یُمن تولد مهر در این شب جشنی برپا می‌کنند.» 

 با این مقدمات، یک پرسش مهم پیش می‌آید که دکتر ژاله آموزگار در یادداشتی آن را پیش کشیده است: چرا انقلاب تابستانی را جشن نمی‌گیریم یا آن‌گونه که به یلدا اهمیت می‌دهیم، آخرین روز خرداد را پاس نمی‌‌داریم؟ پاسخ این است که در انقلاب تابستانی خورشید در اوج است. انبار‌ها پُر و روز‌ها دراز است، اما اولین روز تیر، شروع کاهش نور است، روز‌ها کوتاه می‌شوند و کوتاه شدن روزها شوق جشن را ندارد.

 دی از اول زمستان شروع می‌شود؛ ماه و فصلی که برای مردم ساده‌دل روستایی ما که کشاورز یا شبان‌اند، ماه پسندیده‌ای نیست، سرما زبانه می‌کشد، محصولی به بار نمی‌نشیند، چهارپایی زادوولد نمی‌کند، آذوقه‌ کم می‌شود؛ همه دوست دارند از زمستان سخت‌وسرد سلامت به‌درآیند که باید آن را بـه پروردگار سپرد و از او یاری گرفت. دی لقبی است برای اورمزد و بـه برکت این نام، سختی این ماه و این فصل تحمل‌پذیر می‌شود؛ چراکه بامداد روشنی در پیش است. 

 با شروع زمستان، کوتاهیِ روزها بـه پایان می‌رسد و امید به روز‌هایی که هرروز بلندتر می‌شوند، در دل‌ها زنده می‌شود. اولین روز این ماه، روز اورمزد است که صفت دی دارد. در ماه دی و به دنبال سنت و رسم معمول که وقتی نام روز با نام ماه یکی می‌شد، آن روز را جشن می‌گرفتند، چنین روزی، به‌خصوص که فرّه اورمزدی به دنبال آن است، جشن است و خرم‌ترین روز سال می‌تواند باشد؛ از این روست که فردای پس از یلدا را «خرم‌روز»، «خُره‌روز» و «خُوره‌روز» نیز نامید‌ه‌اند.

 «چلّه‌شو»؛ شب یلدای مازندرانی 

 مازندرانی‌ها یلدا را با نام «چلّه‌شو» می‌شناسند که معنی شب چله می‌دهد، اما چرا یلدا شب چلّه است؟ زمستان در تقویم شمسی، ۸۹ روز و در سال‌های کبیسه ۹۰ روز است. از اول دی تا 10 بهمن (چهل روز اول زمستان) «چلّه بزرگ» نام دارد. 20 بهمن تا 20 اسفند «چلّه کوچک» است. چند روز آخر اسفند که ایام چشم‌به‌راهی برای بهار است، دیگر چله نام ندارد. شب یلدا که آغاز چلّه بزرگ است، شب چلّه یا به قول مازندرانی‌ها چلّه‌شو است.

 آیین شب یلدا در مازندران

 مازندرانی‌ها یا بهتر است بگوییم «مازنی‌ها» مراسم مهمانی چلّه‌شو را در خانه بزرگ فامیل یا همان پدربزرگ و به قول مازندرانی‌ها «گَته‌پِر» برگزار می‌کنند. مازنی‌ها در عهد قدیم و تا همین چند سال پیش به‌خاطر سرمای زیاد از کرسی‌های ذغالی استفاده می‌کردند. ذغال را در محیط باز آتش می‌زدند، بعد از گداخته‌شدنش به اتاق می‌آوردند، آن را زیر چهارپایه کوتاهی می‌گذاشتند و رویَش را با لحاف بزرگی می‌پوشاندند.

 اعضای خانواده دورتادور آن می‌نشستند، لحاف را روی پا یا بدن­ خود می­‌کشیدند، میزبان و مهمان دور کرسی جمع می‌شدند و با چای ذغالی و خوردن خوراکی در کنار هم این شب بلند را زنده نگه‌ می‌داشتند. در شب چلّه، لحاف‌کرسی، میز خوراکی‌هایی بود که با نور فانوس یا چراغ گردسوز چراغانی می‌شدند. در گویش مازندرانی به فانوس، «فِنَر»، به چراغ گردسوز «لَمپا» و به سفره‌ای که روی کرسی پهن می‌کنند، «میزد» می‌گویند.

 شام شب چله مازنی

 از آنجایی که مهم‌ترین محصول مازندران برنج است، پلو یکی از محبوب‌ترین و بهترین غذاها میان اهالی این خطه مرزی است؛ تا جایی که تا همین چند سال پیش در وعده صبحانه هم بساط پلو رونق داشت. در این شب معمولاً برنج را با کدوی حلوایی دم می‌کنند که به آن «کَئی‌پلا» می‌گویند و آن را با گوشت قورمه تناول می‌کنند. ممکن است غذاهای دیگری مانند مرغ یا اردک محلی که با سبزیجات معطر مانند زِلنگ و انارريال شکم‌پُر می‌شود هم آماده کنند. بعضی از خانواده‌ها هم ماهی سفید مهیا می‌کنند. «ته‌چین» خوراک متداول دیگر در این شب است که جزء غذاهای محبوب مازندران -به‌ویژه در مرکز و شرق استان- است. در این نوع ته‌چین، از تخم‌مرغ و ماست استفاده نمی‌کنند.

 تنقلات چله‌شوی مازندران

 سفره شب چله را میوه‌های خشکی مانند کشمش، توت، انجیر و تنقلاتی مانند نخود، دانه گندم بوداده‌شده، تخم‌ کدو، تخم‌ هندوانه و … چشم‌نواز و دلپذیر می‌کنند. گردو جزء اصلی سفره یلدا در مازندران است که بنا بر باورهای قدیمی، پُربودن و پوچ‌بودنش در شانس سالانه صاحب گردو مؤثر است. شیرینی دلپسند مازندرانی‌ها در این شب «پِشت زیک» (نوعی شیرینی کنجدی که ظاهری شبیه سوهان دارد)، «باودونه» (برنجک) و «نان سنتی» است که از چندروز پیش‌تر تهیه می‌شوند. اگر مجلس مفصل‌تری برگزار شود یا مهمان عزیزکرده‌ای حضور داشته باشد، شیرینی «آغوزکِنا» که نوعی شیرینی گردویی است، تهیه و طبخ می‌شود. مایه این شیرینی تکه‌های گردو، کره، آرد برنج و آرد گندم است.

 میوه چلّه‌شو در فرهنگ طبری‌ها

 میوه‌های فصل پاییز مانند پرتقال و نارنگی از محصولات مازندران است که با میوه‌های پاییزی مختص مازندران «کِنِس» یا «کُندِس» که نوعی ازگیل جنگلی است از خوراکی‌های همیشگی یلدا در مازندران است. کِنِس یا کُندِس میوه‌ای سبزرنگ و بسیار گَس است که بعد از رسیدن، قهوه‌ای‌رنگ و نرم می‌شود؛ مزه گس آن کاهش می‌یابد و گسی دلچسبی دارد. اکنون علاوه‌بر نوع جنگلی آن، نوع اصلاح‌شده‌اش در باغ‌ها و حیاط خانه‌های مازندران کاشته می‌شود و میوه محبوب و خاص پاییزی است. 

 «وَلیک» از دیگر میوه‌های جنگلی مازندران و مخصوص اوایل پاییز است. یکی از روش‌های نگهداری این میوه برای شب یلدا، خشک کردن آن است. هندوانه و انار هم از اجزای ثابت سفره یلدا در همه ایران است. زنان مازندرانی در آخر تابستان، چند هندوانه را در سبد حصیری آویزان و در جای خنک خانه نگه می‌دارند تا در شب یلدا هندوانه هم داشته باشند که نشان‌ می‌دهد زنان آینده‌نگری‌اند. هرچند هندوانه طبع سردی دارد، ولی ایرانیان بر این باورند که خوردن آن باعث می‌شود تا در زمستان احساس سرما نکنند.

 از رسوم جالب دیگر این است که اگر برف باریده باشد، برف نرم را در کاسه‌ای می‌ریزند، آن را با عرق بهارنارنج و شکر درآمیخته و مانند یخ‌دربهشت از آن می‌خورند. گردو جزء مهمی از سفره یلدای مازندرانی‌ها است. بعضی از قدیمی‌ترها که سواد یا امکان گرفتن فال حافظ را نداشتند، فال گردو می‌گرفتند. در سینی بزرگی گردو می‌ریختند و همه با چشمان بسته چند گردو برمی‌داشتند. در همان شب یا روزهای بعد، نیتی می‌کردند و گردو را می‌شکستند. سفیدی و پُربودن گردو را برآورده شدن نیت تعبیر کرده و می‌گفتند: خوب آمده است.

 مراسم شب چله

 بعد از خوراکی‌ها که بخش اصلی دورهمی‌های ایرانی و به‌ویژه مازندرانی‌‌ها است که به‌خاطر بخشندگی و حاصل‌خیزی خاک دسترسی و بهره‌مندی زیادی به آن دارند، نوبت به سرگرمی‌های چلّه‌شو می‌رسد. شوخی، بذله‌گویی و بازی‌هایی مانند مچ‌انداختن مردان از سرگرمی‌های مردم آن جغرافیا بوده است. حافظ‌خوانی در میان عده‌ای از خانواده‌ها رواج دارد، اما نقل خاطرات، داستان‌های قدیمی، اسطوره‌ای و یا نقالی از شاهنامه جزئی از آیین چلّه‌شوی طبری‌ها است.

 آداب مازنی‌ها در چله شو

 مراسم چلّه‌‌شو، مورد علاقه کودکان است؛ چراکه فرصتی پیدا می‌کنند تا با کیسه‌های پارچه‌ای به خانه همسایگان رفته، خوراکی و آجیل جمع‌آوری کنند. جمع‌آوری گردو برای بازی «اغوزکا» هم مانند جمع‌آوری غنائم برای­شان دلچسب است. شنیدن خاطرات، داستان‌ها، افسانه‌ها، چیستان و معما از تفریحات دیگر کودکان است. در برخی از محله‌ها مردان با پوشش زنانه و کشیدن چادر بر سر و صورت، به‌طور ناشناس به در همسایگان رفته تا خوراکی از سفره‌‌هایشان بستانند. آن‌ها در اجرای این آیین، صداهایی نامفهوم از خود بیرون می‌دهند؛ ازاین‌رو  به این رسم، «لالِ شو» یا شبِ لال می‌گویند.

 مازندرانی‌ها در این شب آدابی را رعایت می‌کنند که مهم‌ترین آن‌ها احترام به خانواده است. آن‌ها در غم و شادی کنار یکدیگراند؛ به‌همین دلیل اگر خانواده‌ای داغدار و سیاه‌پوش باشد، فامیل نزدیک به احترام آن‌ها مراسم یلدا را برگزار نمی‌کنند و به دیدارشان می‌روند، اگر دختری نامزد داشته باشد، خانواده داماد خوراکی شب یلدا را به‌ عنوان هدیه به خانه عروس پیش‌کش می‌کنند تا علاقه خود را نسبت به دختر و خانواده‌اش نشان دهند.

 شب یلدا در ذهن و باور مردم سیستان‌و‌بلوچستان

 در باور مردم بلوچستان مبارزه پاییز و زمستان با وزیدن باد گوریچ شناسایی می‌شود که در شب چله این باد شدید می‌وزد و این‌گونه وزیدن پیروزی زمستان را بر پاییز نوید می‌دهد. به‌خاطر اهمیت چنین شبی اگر جشنی با این شب توأمان باشد، به‌طور مفصل برگزار می‌شود. در شمال سیستان شب چله به‌جای واژه یلدا با همان مفاهیم فراگیر در میان مردم به كار می‌رود. سیستانی‌ها اعتقاد دارند که دو چله وجود دارد؛ چله کوچک که اصطلاح قدیمی آن «چله خرد» و چله بزرگ که به «چله کلو» معروف است.
 شب چله به گاه‌شماریِ مردم سیستان ارتباط دارد؛ زیرا مردم این منطقه با یك تقویم و گاه‌شماریِ دقیق و بسیار ویژه خود شب چله را مشخص می‌كردند. ابوریحان بیرونی این گاه‌شماریِ قدیمی سیستان را در کتاب ماللهند خود به نقل از ابوسعید آورده است. او نوشته است: در تاریخ کهن سیستان ماه‌های قدیمی -ویژه خود مردم منطقه- وجود داشت که شروع آن از چله بود که به آن کریست می‌گفتند. ما در روزگار خود می‌دانیم که پاسداشت شب چله، آگاهی از زمان دقیق آن و درک انقلاب زمستانه ریشه در دانش مردم این سرزمین دارد كه با اصول اقتصاد دام‌پروری و كشاورزی پیوند داشته است.

 آداب‌ورسوم شب چله در سیستان‌و‌بلوچستان

 اعضای فامیل با رفتن به خانه موسپیدکرده‌ها و سالخوردگان این شب را در حلقه خانواده و بزرگان صبح می‌‌کردند. دور كرسی چوبی یا بخاری هیزمی جمع می‌شدند و به قصه‌های بزرگ‌ترها و شاهنامه‌خوانی‌ها گوش می‌سپردند. اگر این شب با مراسم مذهبی همزمان بود معمولا آن را به مناجات‌‌خوانی سپری می‌کردند. در روزگار قدیم، پیش از اینکه فناوری بخشی از زیست مردم شود، روستاییان در شب‌های زمستان دور آتش نشسته و به داستان‌های بلند بزرگترها گوش می‌دادند که در زبان محلی به آن «چاک چاکَر» می‌گفتند. چوک یک بازی با چوب درخت خرما است که آن را به هشت تکه هم‌اندازه تقسیم می‌کنند. شرکت‌کنندگان آن بیشتر از دو نفر است و از بازی‌های سرگرم‌کننده و پُرطرفدار بلوچستان در شب چله است.

 فال حافظ و «شاه‌نُومَه‌خوانی»

 رسم شب یلدای سیستانی‌ها این است که صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، می‌دهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگ مجلس، این جمله را می‌گوید و تفألی به گنجینه حافظ می‌زند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری… .» این شب‌نشینی‌ها دستاویزی برای محکم شدن پیوند فامیلی بود. نقل رستم و سهراب هم می‌شد. پدران خوش‌صدای خانه‌ها آنچه را فردوسی گفته بود، برای دیگران می‌خواندند. نام این رسم شاه‌نُومَه‌خوانی است.

 تنقلات شب چله در سیستان‌و‌بلوچستان

 در گذشته خوردنی‌های این شب تولید روستایی‌های آن بوم بود. روستائیان و کشاورزان دور آتش می‌نشستند و بیشتر محصولات مزارع خودشان مانند سیب‌زمینی، نخود، باقلا و لوبیا سبز را که در بلوچستان به آن کرو می‌گویند، با برنج مصرف می‌کردند و چای آتشی می‌نوشیدند. قلیفی، کماچ، تَجگی، طیفی و خرما لندو بر سر سفره خودنمایی می‌کرد. مردم این دیار هندوانه را در آخر فصل تابستان در میان انبار کاه قرار می‌دادند تا برای شب چله سالم بماند. با گذشت زمان تغییراتی در نوع این خوراکی‌ها رخ داد. تنقلاتی که امروزه مردم در شب یلدا مصرف می‌کنند، شامل مواردی چون دانکو، پُشک، چنگال، کورهل، آش‌سبزوک، دَلَگ، شیرینک و دوشو، ستّو و... است.

 دانکو خوراکی معروفی است که در این شب مصرف می‌شود که مخلوطی از برنج و کنجد است. پُشک مخلوط پودر خرما و کنجد است. چنگال یکی از خوراکی‌های معروف اهل سنت در شب چله است که ماده اولیه آن خرما، نان و روغن محلی است. این فرآورده بسیار خوشمزه و مقوی است. در زبان محلی به باقلا کورهل می‌گویند. غذا از باقلا پخته همراه با گندم تهیه می‌‌شود. آش سَبزوک هم نوعی آش جوانه گندم است. جوانه گندم در تابستان خشک می‌شود و در زمستان و شب چله مصرف می‌شود. پودر خوش‌خوری به نام سَتّو وجود دارد که از ترکیب پودر جوی آب‌دار و بوداده‌شده ‌با شکر و پودرنبات برای این شب آماده می‎‌‌‌شود.

 غذایی در شب چله بلوچستان وجود دارد به نام دَلَگ که گندم کامل با مخلفات گیاهی و ادویه جوشانده‌شده است و به‌عنوان آش گندم از آن استفاده می‌شود. پودر خوشمزه و مقوی شیرینک از جوشاندن گوشت با تخمه هندوانه به همراه گندم نیم‌کوب درست می‌شود. معجونی که به‌دست می‌آید، در آفتاب خشک می‌شود و سپس از الک می گذرد. دوشو (دوشاب) هم از ترکیب خرمای خوب مضافتی به همراه روغن زرد حیوانی _که در یک مشک از قبل آماده شده_ درست می‌شود. ترکیب شیرینک و دوشو طعمی لذت‌بخش دارد. در همین زمینه نیز مردم سیستان شعری دارند: خاردن شیرنک و دوشو چه مزه میده امشو.

 گزارش از مهدیه رشیدی

 منابع:

 fa.irunesco.org 

 aaligard.ir


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...