به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، «بدرالملوک امام» مشهور به مادر خیریه ایران 21 مهرماه به دیدار حق شتافت. با فوت این بانو که بنیانگذار چندین بنیاد نیکوکاری و خیریه بود، بیش از ۶ هزار ایرانی که تحت سرپرستی وی بودند، یتیم شدند.
بدرالملوک امام متولد سال ١٣٠٥ در شهر ابهر (واقع در استان زنجان) بود. این بانوی خیراندیش، مددکاری را از کودکی در کنار مادربزرگش آموخت و بیش از سه دهه مددکار اجتماعی بود و به بیماران مبتلا به سرطان و کودکان بیسرپرست کمک کرد. این بانوی خیراندیش،۷۰ سال پیش با راهاندازی مؤسسه فرهنگی جوادی در قم کار خود را آغاز کرد و تا پایان عمر دهها موسسه خیریه را مدیریت کرد.
فروش حلقه ازدواج برای ساخت مدرسه
دوره جوانی بدرالملوک امام در قم سپری شد. وی با مدرک ادبیات عرب ابتدا در مدارس قم و بهویژه محدودههای فقیرنشین تدریس کرد و سپس شروع به ساخت مدرسهای به نام جوادی کرد. مدرسهای که در آن دختران بسیاری از چهرههای سرشناس قم مانند دخترِ علامه طباطبایی در آن درس خواندهاند.
این بانو که همسرش هم معلم بود برای ساخت مدرسه از حلقه ازدواجش هم میگذرد. وی در این باره گفته بود: «در قم پس از ارتباط با محرومان شهر، تصمیم گرفتم کار بزرگی انجام بدهم. پس با حمایتهای همسرم که خود فرهنگی بود، شروع به ساخت مدرسه کردم اما نمیخواستم از هیچکس کمک بگیرم. درحالیکه مسئولان زیادی را در نهادهای مختلف به واسطه پدرم که از روحانیون قم بود و خانوادهام میشناختم و بارها در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همراهشان بودم. اواخر ساخت مدرسه کم آوردم و همه طلاهایم از جمله حلقهام را فروختم. چون میخواستم در مدرسهای که میسازم فقر جایگاهی نداشته باشد و همه بتوانند درس بخوانند».
ساخت مجتمع آموزشی با حمایت شهیدرجایی
این بانوی خیّر در میانسالی با حضورش در پایتخت با حمایتهای شهید رجایی، وزیر آموزش و پرورش وقت و مشارکت اهالی در محله کوی نصر، بانی ساخت مدرسه شهید فیاضبخش، شهید پاکنژاد و… شد و همزمان به معلمان درس قرآن میداد. وی در این زمینه گفته است: «در تهران و محدوده کوی نصر محیط مدرسهها را دوست نداشتم. دختر و پسر کنار هم درس میخواندند و متأسفانه به درس توجهی نداشتند. تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، به اداره اوقاف رفتم و پیشنهاد دادم که در یکی از زمینهای اوقافی کوی نصر مجتمع آموزشی بسازیم. حتی این پیشنهاد را با اهالی محل در میان گذاشتم و در نهایت با موافقت وزیر آموزش و پرورش وقت یعنی شهیدرجایی کار ساخت مدرسه شروع شد و شهیدرجایی 25 میلیون تومان اعتبار در نظر گرفت. در آن دوران هر خانواده هر کاری که میتوانست از بنایی تا جوشکاری انجام داد و در کمتر از یک سال نخستین مدرسه از مجتمع آموزشی به نام شهید فیاضبخش تکمیل شد. چند روز مانده به بازگشایی مدارس هم کار ساختش به پایان رسید. چون روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی را سپری میکردیم، دیگر آموزش و پرورش بودجهای برای تجهیز مدرسه نداشت، من هم روزی به دانشگاه تربیت مدرس رفتم و میز و نیمکتها را از همانجا تهیه کردم. سپس سایر مدارس به نامهای شهید پاکنژاد، امام موسی صدر و… ساخته شدند».
توجه و حمایت ویژه از دانشآموزان بیسرپرست
این بانوی ابهری در دهه هفتاد زندگیاش به توصیه پزشک و به دلیل نامناسب بودن آب و هوای تهران، ساکن مهرشهر کرج شد اما ارتباطش با تهران قطع نشد و نخستین مرکز خیریهاش با نام «دارالاکرام حضرت ابوالفضل (ع)» را دایر کرد و بعدها خیریههای دیگری با کمک او به نامهای خیریه «مهر کوثر» در کرج و «سلوک پویا» در سعادتآباد شکل گرفت که اکنون صدها کودک تحت پوشش این مراکز هستند.
وی از اعضای اصلی هیئتمدیره مؤسسه خیریه و عامالمنفعۀ دارالاکرام بود که از سال ۸۲، با تاکید بر نخبهپروری، حامی تحصیل کودکان مستعد فاقد سرپرست مؤثر بوده و تاکنون ۶ هزار دانشآموز را از سراسر ایران بورسیه تحصیلی کرده و بستههای حمایتی ششگانه معیشتی، آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و درمانی، مشاوره و مددکاری و مهارتآموزی را برای دانشآموزان واجد شرایط تحت بورسیه خود و خانوادههایشان در نظر گرفته است.
میزبانی از کودکان بم در 12 سال متوالی
این بانوی خیّر در جریان زلزله بم، با کمک خیّران، حجم زیادی وسایل جمع میکند و پس از دستهبندی همراه همسر و دخترش به بم میرود. در بم و در آسایشگاهالزهرا(س) وسایل اهدایی را تقسیم میکند و یک هفته برای شناسایی نیازهای خانوادهها در آن شهر اقامت میکند. پس از بازگشت به تهران دوباره یکسری وسایل را جمعآوری و ارسال میکند. کودکان بم با گذشت 12 سال از زلزله از حمایتهای مؤسسه بانو امام بهرهمند میشدند و حتی در سال، دو مرتبه به مدت سه روز مهمان وی در مهرشهر کرج بودند.
علاوه بر کودکان بم، بچههای بدسرپرست و بیسرپرست تهران، کرج، نسیمشهر و… هم تحت پوشش مؤسسههای بانو امام هستند و وی با داشتن تنها یک دختر، تعداد فرزندانش را بیش از دوهزار نفر میدانست و میگفت: «با همه خدماتمان معتقدم هنوز نتوانستهایم عاطفۀ شکستخورده کودکان را جبران کنیم. چون ما به آنها آذوقه و مبلغی میدهیم تا بتوانند ادامه تحصیل کنند و زندگی خود را بگذرانند اما واقعاً نمیتوانیم دست گرم پدر را بر سرشان بکشیم، به همین دلیلگاه مخالف افزایش تعداد مددجوها هستم ... چون میترسم که از بچهای غافل شده باشیم البته تا جایی که بتوانم تلاش میکنم و خسته هم نمیشوم و فعلاً هم به مرگ فکر نمیکنم. چون هنوز مطمئن نیستم تمام کارهایم خدایی بوده باشد».
به عنوان صد زن نمونه قرن در ایران شناخته شد
آرزوی بانو امام این بود که در تمام شعب بیست و پنجگانه دارالاکرام به معنای واقعی به همه نیازهای کودکان و نوجوانان و نه فقط نیازهای درسی آنان رسیدگی شود. برای او کیفیت خدماترسانی به کودکان به اندازه کمیت و گستردگی آنها مهم بود. بدرالملوک امام در سال 1400 از سوی ادارهکل بانوان شهرداری تهران، به عنوان صد زن نمونه قرن در ایران شناخته شد. بدرالملوک امام با عشق به مردم خدمت میکرد و بر ارائه کار خوب و با کیفیت تاکید داشت. این بانو معتقد بود که وظیفه ما یتیمداری است، نه صرفاً مدرسهداری؛ زیرا یتیمداری نیاز به محبت و توجه و رسیدگی مدام دارد و بسیار مهم است به یتیمان سر بزنیم و از همه نیازهایشان با خبر شویم.
توصیه های مادر خیریههای ایران به جوانان و سالخوردگان
این بانوی خیر در زمان حیات گفته بود: «تا زندهام دست از تلاش برای مردم برنمیدارم. از والدین و مادربزرگم آموختم که زندگی یعنی تلاش و به جوانان توصیه میکنم در هیچ مرحله از مسیر زندگی دست از تلاش برندارند. در هر سن و سالی باید کار کرد و امید را نباید از دست نداد». وی در مصاحبه ای در پاسخ به این سؤال که قصد بازنشستگی ندارید، گفته بود:«بسیاری از خانمهایی که همسن من هستند یا حتی در سنین پایینتر قرار دارند هیچ فعالیت اجتماعی ندارند و مدام از دردهای پیری شکایت میکنند. سالخوردگی بخشی از زندگی است و باید با آن کنار آمد. مانند همه سالمندان دردهای جسمی دارم، بدون کمربند طبی قادر به نشستن نیستم، پاهایم درد میکند، پوکی استخوان دارم و قلبم ناراحت است. اما کسی ندیده از درد شکایت کنم یا کارهایم را بهخاطر مشکلات جسمی عقب بیندازم. اتاقم پر است از کتابهای روانشناسی، تربیتی و کتابهای مذهبی. مطالب تربیتی و مقالههای مختلف در نشریات را مطالعه میکنم و هنوز در حال یادگیری هستم. خدا را بابت این موهبت که به ۹۶ سالگی رسیدهام، شکر میکنم. هرگز بهخاطر ضعف جسمانی نمیگویم کاش ۶۰ یا ۷۰ سال زندگی کرده بودم. شاکرم که خداوند عمری طولانی به من داد تا در راه خدمت به مردم و کودکان صرف شود. برکت عمل خیر به انسان بازمیگردد. اگر قادرم به خلق خدا بهویژه کودکان خدمت کنم، از برکت کارهای خیر است».
منابع: همشهری آنلاین، ایسنا و سایت تخصصی مددکاری اجتماعی
دیدگاه خود را بنویسید