به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، هفدهم ربیعالاول، سالروز ولادت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) که با میلاد امام جعفر صادق (ع) نیز همراه است، فرصت خوبی است تا به بهانۀ آن، نگاهی به نیکوکاری در سیرۀ امام ششم شیعیان داشته باشیم. به این منظور با حجتالاسلاموالمسلمین محمدصادق یوسفی مقدم؛ استادتمام پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی و رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم این پژوهشگاه، به گفتوگو پرداختیم. از این پژوهشگر باسابقه، تاکنون آثار متعددی در قالب کتاب و مقاله منتشر شده است که از جمله آنها میتوان به کتابهای «مبانی و فلسفه تقلید»، «درآمدی بر اجتهاد از منظر قرآن» و «بررسی دیدگاهها درباره اجتهاد پیامبر(ص)» اشاره کرد. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این گفتوگوست:
- به عنوان نخستین سؤال و برای آشنایی مخاطبان ما، بفرمایید که امام جعفر صادق (ع) در چه شرایط سیاسی و فرهنگی میزیستند؟
امام جعفرصادق (ع) در هفدهم ربیعالاول سال ۸۳ قمری در مدینه متولد شدند و در ۳۱ سالگی (سال 114 قمری) پس از شهادت پدرشان به امامت رسیدند. دوران امامت ایشان مصادف با اواخر دوره بنیامیه و اوایل دوره بنیعباس بود که جامعه اسلامی از نظر سیاسی و اجتماعی فراز و نشیب و تحولات مهمی را از سر میگذراند. امام از اوضاع آشفته سیاسی استفاده کرد و نهضت علمی و فرهنگی پدرش را پیگرفت.
اگر بخواهیم درباره شرایط فرهنگی دوره زندگی امام صادق (ع) صحبت کنیم باید به چند نکته مهم توجه داشته باشیم. اولاً اینکه دوره امامت امام جعفر صادق (ع) بیش از یکقرن با ظهور اسلام فاصله داشت و در در این زمان با رویکارآمدن حکومتهای غاصبی مانند بنیامیه و بیعباس، جوّ اختناق شدیدی حاکم بود. در اثر این شرایط ائمه شیعه از کلیه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کنار زده شده بودند و اصول و معارف اسلامی توسط عالمان درباری تبلیغ و ترویج میشد. در این شرایط که ما شاهد ترویج وارونه معارف اسلامی هستیم، نسل جدیدی از تازهمسلمانان نیز در حال رشد بود که نمیتوانستند اصول اولیه اسلامی را از طریق ائمه (ع) بیاموزند و در معرض تبلیغات حکمرانان اموی و عباسی قرار داشتند. از اینجهت میتوان ادعا کرد که در زمان امامت امام جعفر صادق (ع) امت اسلامی از نظر آگاهی و شناخت نسبت به اسلام ناب و معارف آن در پایینترین سطح خود قرار داشتند. اعتراف گروهی از مردم شام نزد سفاح (خلیفه عباسی) مبنی بر اینکه ما تاکنون نمیدانستیم رسول خدا (ص) به جز بنیامیه، خویشانی هم دارد، تا آنکه شما قیام کردید، گواه روشنی بر این حقیقت است. از این رو امام صادق (ع) در این دوره برنامه اصلاحی و نهضت فرهنگی خود را بر اساس دو خط مشی کلّی آغازکرد. در گام نخست ایشان درصدد برآمدند تا از مناقشات سیاسی کنارهگیری کنند و از پوشش تقیه بهره گیرند و در گام دوم به پایهگذاری، تبیین و توسعه اندیشه شیعی در ابعاد مختلف بهویژه اندیشه امامت بپردازند و از آن نیز پاسداری کنند.
از شیوههای نهضت علمی و فرهنگی امام میتوان تربیت راویان، مبلغان، متکلمان، فقیهان و مناظرهکنندگان و برخورد با انحرافات خاص و ویژه اشاره کرد. با ممنوعیت نقل احادیث توسط حکام اموی، نیاز شدید به نقل روایات و علم اهل بیت (ع)، امام را بر آن داشت تا راویانی در ابعاد مختلف تربیت کنند. این راویان با فراگرفتن هزاران حدیث در علوم تفسیر، فقه، تاریخ، مواعظ، اخلاق، کلام، طب، شیمی و... سدی در برابر انحرافات ایجاد کردند. نکته جالب توجه این است که امام صادق (ع) موفق شدند نهتنها از میان شیعیان که از میان از اهلسنت نیز شاگردان زیادی تربیت کنند و از اینجهت روایات فراوانی از این امام شیعه در کتب راویان اهل سنت وجود دارد. همچنین ایشان علاوه بر تربیت راویان، شـبکهای از شاگردان خاص به وجود آوردند تا همت خود را صرف زدودن اختلاط و التقاط کنند و شبهات را از چـهره دین بزدایند. هشام بن حکم، هشام بن سالم، قیس، مؤمنالطاق، محمدبننعمان، حمرانبناعین و ... از ایندسـت شاگردان مبلّغ امام جعفر صادق (ع) هـستند. در گام سوم، امام برای جلوگیری از اندیشه فقهی مبتنی بر قیاس در میان شیعیان، مبانی مذهب قیاس و استحسان را به شیوههای مختلف زیر سؤال بردند و ابطال آنها را ثابت کردند.
در نهایت اینکه امام ششم شیعیان برای مـبارزه بـا برداشتهای جاهلانه و قرائتهای سلیقهای از دین، به صورت ویژهای برخورد میکرد و مسیر صحیح را تبیین میکرد. امروز مذهب شیعه از جهت علمی در ابعاد گوناگون مدیون کوشش و تلاش آن امام همام علیه آلافالتحیة و الثناء است.
- چه مصادیقی از نیکوکاری در گفتار و کردار امام صادق (ع) روایت شده است؟
احسان و نیکوکاری جلوهها و مصادیق گونانگون دارد. برای پاسخ به پرسش شما روایتهایی از زندگی آن حضرت را نقل میکنم تا ببینید که امام صادق (ع) در تلاش برای دستیابی به روزی حلال، همیشه مراعات حقوق دیگران را میکردند و نمونههایی از رفتارهای ایشان در دسترس داریم که در آن نهتنها به دستگیری از مستمندان و نیازمندان پرداختهاند، بلکه دیگران را نیز به این کار سفارش کردهاند. جدای از این طبیعی است که به هرحال سیره عملی ایشان الگوی زندگی پیروان ایشان در زمان حیاتشان و نسلهای بعدی شیعیان هم هست.
میدانید که امام صادق (ع) افزون بر دعوت دیگران به کار، خود نیز با وجود مجالس درس و مناظرات و ... حتی در روزهای داغ تابستان، کار میکردند. از یکی از یاران ایشان روایت شده است که میگوید: «آن حضرت را در باغش دیدم، پیراهن زبر و خشن بـر تن و بـیل در دست، باغ را آبیاری میکرد و عرق از سر و صورتش میریخت، گفتم: اجازه دهید من کار کنم. فرمود: من کسی را دارم که این کارها را بکند ولی دوست دارم مرد در راه بهدست آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببیند و خداوند ببیند که من در پی روزی حلال هستم.»
ایشان در تجارت نیز همینطور بود و بر رضایت خداوند تأکید داشت. لذا وقتی کارپرداز امام که با سرمایه ایشان برای تجارت به مصر رفته بود، با سودی کلان برگشت، از او پرسیدند: «این هـمه سـود را چگونه بهدست آوردهای؟ کارپرداز گفت: چون مردم نیازمند کالای ما بودند، ما هم به قیمت گزاف فروختیم. امام فرمود: «سُبْحَانَ اللهِ، تَحْلِفُونَ عَلى قَوْمٍ مُسْلِمِينَ أَلاَّ تَبِيعُوهُمْ إِلاَّ بِرِبْحِ الدِّينَارِ.... ثُمَّ قَالَ يَا مُصَادِفُ ، مُجَالَدَةُ السُّيُوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ» یعنی «سبحان الله! علیه مسلمانان همپیمان شدید که کالایتان را جز در برابر هر دینار سرمایه یک دینار سود نفروشید! امام اصل سرمایه را برداشت و سودش را نپذیرفت و فرمود: ای مصادف! چکاچک شمشیرها از کسب روزی حلال آسانتر است.»
حقیقت این است که امام (ع) هرگز فریفته درهم و دینار نشد و میدانست که بهترین کار خداپسندانه تقسیم دارایی خود با نیازمندان است، حقیقتی که ما هرگز از عمق جان بدان ایمان عملی نداشته و نداریم. مثلاً روایت شده است که امام درباره باغش میفرمود: «وقتی خرماها میرسد، مـیگویم دیوارها را بـشکافند تا مردم وارد شوند و بخورند. هـمچنین مـیگویم ده ظـرف خرما که بر سر هریک ده نفر بتوانند بنشینند، آماده سازند تا وقتی ده نفر خوردند، ده نفر دیگر بیایند و هریک، یک مد خرما بخورند. آنگاه میخواهم بـرای تـمام همسایگان باغ یک مد خرما ببرند. پس مزد باغبان و کارگران و ... را میدهم و باقیمانده محصول را به مدینه آورده بین نـیازمندان تـقسیم مـیکنم و دست آخر از محصول چهار هزار دیناری، چهارصد درهم برایم میماند.»
یکی از دیگر صفاتی که درباره امام صادق (ع) روایت شده است، ویژگی همگامی با مردم هنگام بروز بحرانهای اقتصادی و اجتماعی است. به عنوان مثال در سالی که گندم در مدینه نایاب شـد، امام (ع) دستور دادند گندمهای موجود در خانه را بفروشند و نان مخلوط از آرد جو و گندم که خوراک بقیه مردم بـود، را تـهیه کنند و فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ أَنِّي وَاجِدٌ أَنْ أُطْعِمَهُمُ الْحِنْطَةَ عَلَى وَجْهِهَا وَ لَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِيرَ الْمَعِيشَه» یعنی « خدا میداند که میتوانم به بهترین صورت نان گندم خانوادهام را تهیه کنم، اما دوسـت دارم خداوند مرا در حال برنامهریزی صحیح زندگی ببیند.»
- به نظر شما از سیره امام صادق (ع) چه درسهایی در زمینه نیکوکاری برای جامعه امروز میتوان دریافت کرد؟
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که اگر می خواهیم بهشتی باشیم باید سعی کنیم چهار نشانۀ روىِ گشاده، زبانِ نرم، دل مهربان و دستِ دهنده را در خودمان بوجود بیاوریم: «اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَه»
همچنین ایشان نیکوکاری را سبب طول عمر دانسته و فرمودهاند: «يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ يَموتون بِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ یعنی مردم، بيشتر از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مىكنند و بيشتر از آن كه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود میميرند.»
روشن است که توجه به این توصیهها میتواند زندگی همه افراد را دگرگون کند. اگر ما به یاد بیاوریم که از نظر امام جعفر صادق (ع)، نیکوکاری پسندیده آن است که در آن عجله باشد و فرد، هرچه را میبخشد آن را کم ببیند و در احسان کردن منت نگذارد، روش زندگی خود را تغییر میدهیم و به سمت نیکوکاری و دعوت به آن پیش میرویم. «لایَتِمُّ المَعروفُ اِلا بِثَلاثِ خِصالٍ: تَعجیلِه وَ تقلیلِ کَثیرِه وَ تَرکِ الامتِنانِ بِه».
گفتوگو از زهرا حاتمی
دیدگاه خود را بنویسید