به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، مقالۀ «حکمرانی وقف و تولید فضاهای شهری در کرمانشاه» توسط وکیل احمدی؛ دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه، امید منصوری؛ دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعۀ دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و نادیه رضایی؛ دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعۀ دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه شیراز به رشته تحریر درآمده و در شمارۀ دوم از پژوهشنامۀ «مطالعات وقف و امور خیریه» (مهر 1402) منتشر شده است.
نویسندگان در این مقاله تلاش کردهاند تا از نسبت نظم سیاسی، حکمرانی وقف و تولید فضای شهری در کرمانشاه سخن به میان آورند. آنها نشان دادهاند که سازوکار کارکردی وقف متأثر از نظم سیاسی هر دوره بوده است؛ بهنحوی که در دوران پیش از دولت مدرن، نظم سیاسی حاکم بر وقف دینی بوده است و در نمونهای دیگر که دوران پس از انقلاب اسلامی است، وقف نقش مهمی در تولید فضای شهری در کرمانشاه پیدا نکرده است.
مروری بر مقدمات بحث
یکی از الگوهای مهم برای خروج از بحرانهای اجتماعی – اقتصادی، وقف است. البته که این الگو بدون واسطه نیست و نظم سیاسی حاکم بر وقف در این زمینه مؤثر است. اهمیت این موضوع دربارۀ کرمانشاه مهمتر است؛ زیرا این شهر توسعه کمتری پیدا کرده است و حال آنکه از حیث رقبات وقفی وضعیتی غنی دارد. اما وقف به معنای حبس دائم عین مال و در اختیار گذاشتن منافع آن برای دیگران است. همچنین وقف را باید نهادی اجتماعی دانست که در سنت اسلامی نیز ریشه دوانده است و میتوان گفت که ریشه در مسائل اقتصادی – سیاسی جهان اسلام دارد. برای نمونه میتوان به شهر کرمانشاه اشاره کرد که توسعه آن با وقف ارتباطی عمیق دارد؛ چهاینکه خاستگاه تأسیس آن، هنگامی است که حکومت زندیه آن را نابود کرده بودند. اما توسعه این شهر با گسترش موقوفات همزمان بوده است.
نویسندگان مقاله، تولید فضای شهری در کرمانشاه را متأثر از دو عامل تاریخی دانستهاند که یکی ریشه در اقتصاد – سیاست دینی و دیگر در اقتصاد – سیاست سرمایهداری مدرن دارد. آنها بر این باورند که در تولید فضای شهری مدرن در کرمانشاه، نهاد وقف نقشآفرین بوده است و حال باید دید که وقف چگونه به این نقشآفرینی پرداخته است.
مروری بر روششناسی بحث
نویسندگان در هسته روششناسی بحث خود به تاریخ توجه کردهاند و آوردهاند که پژوهش آنها متأثر از دیالکتیک پسروندی – پیشروندی است. این روش دارای سه روند است؛ توصیف، پسروند تحلیلی و خاستگاه تاریخی. توصیف، مشاهدهای است که با تجربه و نظریهای کامل شکل میگیرد، پسروند تحلیلی، تحلیل واقعیت با تلاش برای مقایسه است و خاستگاه تاریخی نیز مطالعۀ جرح و تعدیل ساختارهای فوقانی از طریق تحول و وابستگی آنها به ساختارهای عامتر است. نگریستن از این منظر است که جستوجو در گذشته را منجر میشود. همچنین نویسندگان در این پژوهش عمده دادههای خود را از اسناد منتشرشده سازمان اوقاف و امور خیریه به دست آوردهاند.
مروری بر یافتههای پژوهش
نویسندگان بر این باورند که دلیل اهمیت وقف برای بررسی تولید فضاهای شهری در شهر جدید کرمانشاه از آن جهت است که ارتباط این شهر با نهاد وقف ارتباطی عمیق و درهمتنیده است، اما با این حال از چنین منظری موضوع بررسی نشده است. همچنین مراد از شهر جدید کرمانشاه در این پژوهش قرارگیری شهر در مکان امروزی آن است که پس از تغییرات گسترده و فرار مردم به سه دهکده فیضآباد، چنانی و برزهدماغ به دلیل حمله زندیان و نابود شدن شهر قبلی ایجاد شده است. همچنین دلیل نابودی شهر، حاکمیت خاندان زنگنه بوده که از دستنشاندگان صفویان بودهاند.
وضعیت وقف در آغاز شکلگیر کرمانشاه در آیینه تاریخ
هنگامی که کرمانشاه مزرعه بوده است، مالک آن، چهار یا شش دانگ آن را برای مصارف خیریه وقف میکند اما پس از اینکه کرمانشاه به شهر تبدیل میشود، این موضوع مشکلاتی را به وجود میآورد؛ چراکه بخشهایی از شهر را موقوفات شکل داده بودند که امکان خرید و فروش آنها برای مردم فراهم نبوده است. این موقوفات گستردگی فراوانی داشتند؛ بهنحویکه توجه به قواعد فقهی و التفات به مسئلۀ حلال و حرام موجب میشد تا فضاهای شهری در شهر کرمانشاه به صورت مطلوبی گسترش نیابند؛ زیرا تقریباً تمام فضاهای شهری کرمانشاه در حال حاضر، موقفات بوده است.
نویسندگان با مستند کردن این بخش به اسناد تاریخی آوردهاند: در شرایطی که کرمانشاه به صورت چهاردانگ موقوفه بوده است، افراد برای خرید خانه تحقیق میکردند تا از خرید خانه در قسمت وقفی بپرهیزند و دلیل این امر نیز التزام آنها به شرع بوده است. همچنین در آن زمان فردی به نام شهبازخان بوده که حمام و مسجد خود را در اراضی آزاد کرمانشاه بنا کرده بود و بر همین اساس مردم نیز حضور در این حمام و مسجد را بدون اشکال شرعی میدانستند؛ زیرا مطمئن بودند که این بناها در بخش وقفی ایجاد نشدهاند.
چهار دوره اهدای وقف در کرمانشاه
نویسندگان دورههای اهدای وقف در کرمانشاه را به چهار دوره تقسیم کردهاند که از این قبیل است؛ دوره نخست: قبل از قاجاریه تا 1173 هجری قمری مشتمل بر پنج فقره سند (2 درصد)؛ دورۀ دوم: دورۀ قاجاریه از 1174 تا 1304 خورشیدی، مشتمل بر 110 فقره سند (5/44 درصد)؛ دورۀ سوم: دوره پهلوی از 1304 تا 1357 خورشیدی، مشتمل بر 86 فقره سند (8/34 درصد) و دورۀ چهارم دوره جمهوری اسلامی از 1358 تا 1386 خورشیدی، مشتمل بر 39 فقره (5/15 درصد) است.
آمار دیگری که نویسندگان از آن سخن به میان آوردهاند از این قرار است: «171 فقره سند به صورت سنتی یا عادی (2/69 درصد) و 76 فقره بهصورت رسمی (8/30) نوشته شدهاند. ازنظر جنسیتی نیز واقفان استان کرمانشاه اینگونه طبقهبندی میشوند: 40 مورد از موقوفات توسط زنان (2/16 درصد)، 182 مورد از موقوفات توسط مردان (7/73 درصد) و هفت مورد مشترک میان مردان و زنان (8/2 درصد)، پنج مورد توسط اشخاص حقیقی (2 درصد) و 13 مورد نامشخص (3/5 درصد) است.»
بر این اساس، چنین نتیجهگیری میشود که به لحاظ فضایی، بخش قابل توجهی از شهر کرمانشاه از نهاد وقف تأثیر پذیرفته است که بسیاری از محلات حال حاضر شهر کرمانشاه را نیز در بر میگیرد. البته این نکته نیز از اهمیت برخوردار است که مشخص شود، در اراضی به چه صورتی ساختوساز صورت میگرفته است؛ چراکه بخش اساسی این محلات در حال حاضر در بخش حاشینهنشین شهر واقع شدهاند.
نویسندگان بر این باورند که به لحاظ تولید فضای شهری، وقف در کرمانشاه به پیش و پس از اصلاحات مدرنیزاسیون شهری در دوران رضا پهلوی تقسیم میشود. دلیل این تقسیمبندی آن است که ساختار وقف در شهر دوران ناصری که هنوز وارد مناسبات توسعه نشده بود، نقش مهمی در تولید فضاهای شهری داشته است. این شهر از متابولیسم خاص خود برخوردار بود که در آن اقتصاد حکشده در ارزشهای اجتماعی که دین هم نقش مهمی در مرکز آن داشت، در جهت بازتولید هویت شهری اسلامی، ذیل جهانبینی دینی در قلمرو حاکمیت قاجاری بود.
نتیجهگیری
نویسندگان در مقام جمعبندی و نتیجهگری چنین آوردهاند که در نظم سیاسی پیشامدرن که میتوان آن را نظم دینی هم تلقی کرد، سامان وقف به گونهای بود که در یک تقسیمکار بلندمدت، با کارکردی پیچیده به حیات خود ذیل مشروعیت دین ادامه دهد. شهر کرمانشاه در عصر ناصری به خوبی بازتابدهندۀ اثر وقف است. از جمله مهمترین نتایج کارکرد وقف در ایران، عمومیتبخشیدن نسبی به ثروت بوده است، هرچند که در این زمینه نیز نمیتوان به صورت افراطی به تحلیل پرداخت و آن را موضوعی تعیینکننده در از بین بردن وقف تلقی کرد.
شهر کرمانشاه در زمان رضاشاه نمیتوانست از هویتی محلی پیروی کند و تغییرات آن موجب شد تا محوریت محلات قدیمی شهر تضعیف شود. متروکهشدن امکان وقفی در این محلات از جمله مهمترین پیامدهای این اقدام بوده است. اما در دوران محمدرضاشاه، وقف به سازمانی ذیل بروکراسی حاصل از اموال و املاک و رقبات وقفی تبدیل شد که باید دولت هزینهکرد آن را مشخص میکرد. اما در این دوران بستری برای رشد حاشیهنشینی نیز فراهم شد و همین امر سرنوشت وقف را به تهیدستان شهری گره زد. در این دوران، وقف در تولید فضای شهری نقشآفرینی ندارد. بر همین اساس نظمی نوین پدید میآید که همراه با شهریشدن، بدون صنعتیشدن در کرمانشاه است.
همچنین نویسندگان در نهایت از این ادعا سخن به میان آوردهاند که سازوکار وقف به مثابۀ موقعیتی نهادی – سازمانی در تاریخ، متأثر از از نظمهای سیاسی متفاوتی متأثر بوده است و به تبع تغییر مناسبات اجتماعی – سیاسی، کارکردهای آن نیز دستخوش تغییر میشده است. چهبسا مهمترین ویژگی وقف در دوران بررسیشده، عمومیسازی نسبی امکانات محلی بوده است.
دیدگاه خود را بنویسید