به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، گرچه تاکنون پهنای تاریخ بشری مملو از رخدادهای مهیب و تکاندهنده بوده است اما هیچکدام از آنها به اندازۀ نهضت سیدالشهداء (ع) تأثیرگذار نبودهاند و نتوانستهاند از ورطۀ تاریخمندی خارج و فراتاریخی و فرامکانی شوند. چهبسا یکی از دلایل اصلی فراعصری شدن نهضت امام حسین (ع) وجوه انسانی آن است؛ وجوهی که برای هر انسانی فارغ از هر آیین و مسلکی درسآموز است و نیکوکاری در سیرۀ حسینی و قیام حسینی را هم باید از همین منظر مورد تحلیل قرار داد.
بر همین اساس و به منظور بررسی نهضت سیدالشهداء (ع) از منظر انسانی و تبیین نسبت این جریان با نیکوکاری بر آن شدیم تا با حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا؛ دانشیار گروه ادیان ابراهیمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم به گفتوگو بپردازیم که در ادامه متن آن را میخوانید؛
- ضمن سپاسگزاری از شما بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، در ابتدا بفرمایید که چگونه میتوان حادثه عاشورا را در پرتو انسانیت تحلیل کرد؟
به هر حال هر حادثۀ تاریخی میتواند دستمایه تحلیلِ تحلیلگران باشد و البته پشت هر تحلیلی هم احتمالاً اهدافی وجود دارد. به همین دلیل طبیعی است که برای مثال گروههای سیاسی، اجتماعی، افراد و حکومتها برای کسب مشروعیت به حادثۀ عاشورا رجوع کنند و تحلیلی ارائه بدهند که براساس آن، درستی خود را اثبات کنند یا برای خود وجاهتی کسب کنند. ولی واقعیت امر این است که در کُنه این حادثه یا رخداد بزرگ، انسانیت و مفاهیم انسانی موج میزند.
منظورم از مفاهیم انسانی، مفاهیمی است که به کار هر انسانی میآید؛ فارغ از اینکه آن انسان چه مذهبی دارد یا در چه موقعیت جغرافیایی یا تاریخی زندگی میکند یا اساساً به کدام مشرب فکری، اندیشهای یا فلسفی تعلق دارد. یعنی انسان بما هو انسان، نیازمند این است که به این حادثه رجوع کند و آن را تحلیل کند و دستمایههایی برای زندگیاش به دست بیاورد. مضامینی که اصطلاحاً دینی نیستند، مضامین فلسفی به معنای تعلق داشتن به یک فلسفۀ خاص نیستند، بلکه کاملاً انسانیاند و مورد پذیرش هر انسانی قرار دارند. به همین دلیل میتوانیم با رجوع به حادثۀ عاشورا مضامین ارزشمند انسانیای مانند تلاش برای آسایش دیگران، تلاش برای دستیابی به آزادی، تلاش برای اینکه انسان زیر بار ظلم و زور نرود و مضامینی از ایندست را مشاهده کنیم.
- ما معمولاً از «شور حسینی» بسیار میشنویم اما در کنار آن مفهوم دیگری به نام «شعور حسینی» هم وجود دارد. سؤال این است که شعور حسینی چه وجوه و مؤلفههایی دارد و چه تفاوتهایی با شور حسینی میتواند داشته باشد؟
من متوجه «شور حسینی» نمیشوم و تا اندازۀ زیادی هم احساس میکنم که به کاربردن این کلمه به نوعی به پنهان کردن ابعاد عمیق عقلانی و حکمی عاشورا میانجامد. این سخن، سخنی است که متأسفانه در روزگار معاصر ما مداحان عمدتاً آن را به کار بردند و سعی کردند از حادثۀ عاشورا یک اتفاق شورمند و حادثۀ عاطفی بسازند. نمیخواهم بگویم در حادثۀ عاشورا شورمندی وجود ندارد اما برجسته کردن ابعاد عاطفی و تبدیل کُنش عقلانی و انسانی امام حسین (ع) و اصحاب او به یک کُنش عاطفی به گمان من یک اشتباه بسیار بزرگ بود.
اما در عین حال من هم با شما همعقیده هستم که در جامعۀ امروز دستکم توجه به حادثۀ عاشورا عمدتاً از عینک عواطف و احساسات و شورمندی است؛ به این معنا که برخلاف دهههای گذشته در ایران ما که گفتمان غالب عاشورا، گفتمان تحریفزدایی بود که شهید مطهری آن را بر عهده داشت و با تحریفات عاشورا مبارزه میکرد، یا گفتمان علی شریعتی که سعی میکرد از گفتمان عاشورا یک ایدئولوژی برای تغییر وضع موجود ارائه دهد، در روزگار ما این گفتمانها به حاشیه رفتهاند و گفتمان عاطفیای که متأسفانه عمدتاً توسط برخی از مداحان و منبریها ارائه میشود، در حال برجستهشدن است.
در حادثۀ عاشورا تعقل، دین، عاطفه و عمل سیاسی وجود دارد. امام حسین (ع) وقتی با حاکمیت میجنگد، در حال انجام یک کنش سیاسی است. همچنین وقتی تلاش میکند که وضع موجود را تغییر دهد، کنش انسانی دارد. ما همۀ این موارد را کنار میگذاریم و متأسفانه بر مفهوم شورمندی و عواطف و احساسات تمرکز میکنیم که کار نادرستی است.
- در طول تاریخ درگیریهای مشابه یا حتی خشونتآمیزتر و متأثرکنندهتری از حادثۀ عاشورا را هم شاهد بودهایم. اما چه چیزی در حادثۀ عاشورا وجود دارد که آن را تا این اندازه بزرگ میکند؟ آیا نگاه مذهبی ما این حادثه را تا این حد مهم کرده است یا ابعاد فرازمانی، فرامکانی و انسانیای در آن هست که میتواند پیامی برای همۀ نسلها و عصرها داشته باشد؟
همۀ حوادثی که در جهان برشمرده شدهاند، مخاطب محدودی داشتهاند. به عنوان مثال برای من مهم نیست که مثلاً در هندوستان یک حاکمی چه برخوردی با مخالف خود داشته است یا مثلاً در یونان باستان حکومت چگونه بر مخالفان خود غلبه پیدا کرده است. شاید برای یک هندو یا یونانی مهم باشد اما برای منِ ایرانی مهم نیست.
اتفاقی که در یونان باستان رخ میدهد بخشی از تاریخ یونان باستان است یا آنچه در هند رخ میدهد، بخشی از تاریخ هند است اما حادثۀ عاشورا بخشی از تاریخ هیچ ملتی نیست بلکه بخشی از تاریخ انسان است و به همین دلیل فارغ از اینکه این انسان اهل کجا است و به چه مذهب و اندیشهای تعلق دارد یا در کدام مقطع تاریخ زندگی میکند، مورد توجه انسان است. مفاهیم و مضامین حادثۀ عاشورا گلوبال (Global)، فرامحلی و فرامنطقهای است و به همین دلیل است که حادثۀ عاشورا باقی میماند ولی بسیاری از حوادث دیگر که در تاریخ رخ دادهاند فراموش میشوند یا به آنها توجه چندانی نمیشود.
- با توجه به رسالت پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، پرسش پایانی نسبت میان نیکوکاری و نهضت امام حسین (ع) است. به بیان دیگر آیا در نهضت امام حسین (ع) میتوان وجوه نیکوکارانهای مشاهده کرد؟
بهگمانم کل آنچه امام حسین (ع) انجام داد، یک عمل نیکوکارانه بود؛ یعنی نیکوکاری صرفاً به این نیست که من بخشی از دارایی خودم را کنار بگذارم و به عنوان صدقه به کسی یا کسانی کمک کنم. نیکوکاری حتی این نیست که من کمک کنم که قنات خشکیده یک روستا دوباره پُرآب شود، بلکه نیکوکاریِ بزرگ که امام حسین (ع) انجام داد، آثارش را در حوزۀ عمومی و قلمرو کل انسان باید نشان بدهد.
آنچه امام حسین (ع) انجام داد، یک نیکوکاری محض است؛ به این معنا که امام حسین (ع) دارد تلاش میکند تا منشأ ظلم را از بین ببرد. او تلاش میکند تا منشأ تبعیض، فساد و بیعدالتی را از میان ببرد و این نیکوکاری خیلی بزرگی است. بزرگتر از اینکه انسان بخشی از دارایی و ثروت خود را به کسی بدهد وجود دارد؟ در این راه امام حسین (ع)، عزیزترین بخشهای وجودی خود از جمله جان خود، فرزندانش و آزادی دخترانش را هدیه میدهد تا بتواند این کار را انجام دهد.
به همین دلیل من تصور میکنم امام حسین (ع) یک عمل کاملاً نیکوکارانه انجام داد. البته این را هم عرض کنم که نیکوکاری امام حسین (ع) با نیکوکاری خیلی از ما متفاوت است. ما گاهی از مواقع یک نیکوکاری میکنیم به این معنا که منشأ آن چیزی که باعثشده آن بدی پدید آید، همچنان وجود دارد و ما صرفاً یک دستمالی به این آلودگی میکشیم، اما نیکوکاری امام حسین (ع) به این معنا است که از اساس تلاش میکند تا آن منشأ ظلم را حذف کند و از میان ببرد.
گفتوگو از زهرا حاتمی
دیدگاه خود را بنویسید