29 ارديبهشت 1403
چگونه می‌توان نسبت به میراث فرهنگی، نیکوکار بود؟
منوچهر لطفی، یکی از چهره‌هایی است که در حدود پنجاه سالگی از  کارآفرینی فاصله گرفت و به فعالیت داوطلبانه و نیکوکارانه در حوزۀ میراث  فرهنگی مشغول شد. به بهانۀ روز جهانی میراث فرهنگی، با او که هم‌اکنون رئیس  انجمن مردم‌نهاد مجموعه‌داران ایران است، به گفت‌وگو نشستیم.

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، منوچهر لطفی، یکی از چهره‌هایی است که در حدود پنجاه سالگی از کارآفرینی فاصله گرفت و به فعالیت داوطلبانه و نیکوکارانه در حوزۀ میراث فرهنگی مشغول شد. به بهانۀ روز جهانی میراث فرهنگی، با او که هم‌اکنون رئیس انجمن مردم‌نهاد مجموعه‌داران ایران است، به گفت‌وگو نشستیم. آنچه در ادامه می‌گذرد، حاصل این گفت‌وگوست:

- مناسبت انجام این گفت‌وگو، روز میراث فرهنگی است. شاید تا به حال به موضوع میراث فرهنگی از این دیدگاه نگاه نشده باشد که آیا می‌توان نسبت به میراث فرهنگی هم نیکوکاری داشت؟ به بیان دیگر آیا مردم می‌توانند نسبت به میراث فرهنگی کشورشان کار خیر داشته باشند؟ در ابتدای گفت‌وگو قدری در این زمینه توضیح بدهید تا در ادامه با پرسش‌های دیگر بحث را پیش ببریم.

 وقتی که بحث میراث فرهنگی مطرح می‌شود، دو بخش اصلی را باید مدنظر قرار داد: یکی میراث ملموس و دیگری میراث ناملموس. اما در هر دو بخش، بیش از 90 درصد از فرایند حفظ میراث فرهنگی بر عهده مردم است. به همین دلیل، نقش دولت در حفظ میراث فرهنگی را اندک و حداقلی می‌دانم. اما متأسفانه فعالیت‌های جامعه ما به‌نحوی رقم خورده و نگرش‌ها به‌گونه‌ای شکل گرفته است که دولت عهده‌دار حفظ میراث فرهنگی دانسته می‌شود. ولی چون در عبارت میراث فرهنگی، واژه فرهنگ آمده است، بر این اساس مهم‌ترین رکن که می‌تواند آن را حفظ کند، حضور مردم است.

- به صورت مصداقی توضیح بدهید که مردم در این زمینه چه نوع مشارکتی می‌توانند داشته باشند؟

 در بخش فرهنگ، نقش اصلی نقش مردم است. حفظ فرهنگ و هویت می‌تواند دغدغه یک جامعه باشد و باید مردم را با گذشته‌ای که داشته‌اند آشنا کنیم. میراث فرهنگی حافظه یک جامعه است. اگر جامعه‌ای با گذشته و هویت خود آشنا نباشد، همانند شخصی است که به بیماری آلزایمر دچار شده است. وقتی از گذشته چیزی ندانیم، نمی‌توانیم جامعه خوبی داشته باشیم. بر همین اساس، در ابتدا باید مردم را با گذشته‌ای که داشته‌اند و اهمیت این موضوع آشنا کنیم. این اهمیت نیز دو بخش دارد: یکی بخش مربوط به فرهنگ، سنن، رسوم و آیین‌های مختلف که از پیشینیان باقی مانده است و به عنوان میراث ناملموس شناخته می‌شود و یک بخش هم آثار ملموس است که عبارت از بناها، اشیاء تاریخی و مواردی از این قبیل هستند.

 باید جامعه‌ای داشته باشیم که دغدغه حفظ میراث فرهنگی را داشته باشد. جامعه‌ای که می‌تواند به این دغدغه نزدیک باشد، طبیعی است که در حفظ میراث فرهنگی نیز نقش اصلی را بازی می‌کند و نقش دولت در این جامعه در حفظ میراث فرهنگی حداقلی خواهد بود. بر همین اساس، برای حفظ میراث فرهنگی توسط مردم، بحث مشارکت مطرح می‌شود. امروز در دنیا ‌مهم‌ترین اصل، اصل مشارکت است و حتی در بخش‌هایی که دولت امور را بر عهده دارد نیز مشارکت مردم ضروری است. به همین دلیل باید مردم را برای مشارکت در زمینه حفظ میراث فرهنگی آماده کرد و این مشارکت زمانی شکل می‌گیرد که مردم با اهمیت میراث فرهنگی آشنا بشوند.

 شاید نیاز باشد که از زاویه دیگری این پرسش را مطرح کنم. طبیعی است که قشر تحصیل‌کرده جامعه نسبت به میراث فرهنگی احساس مسئولیت داشته باشد، اما به نظر می‌رسد راه‌های مشارکت همگانی همچنان باز نشده است. پرسش مشخص این است که عموم مردم باید در چه عرصه‌هایی مشارکت داشته باشند؟

  نخستین کار در این زمینه فرهنگ‌سازی است؛ یعنی باید مردم را نسبت به میراثشان حساس کرد. دوم اینکه چنان‌که اشاره شد، یک بخش از این میراث از نوع ملموس است که آثار باستانی را شامل می‌شود و تمام نقاط ایران چنین آثاری را دارا است. اما رسیدگی به این آثار هرگز نمی‌تواند بر عهده دولت باشد؛ زیرا این آثار بسیار فراوان‌اند و دولت امکانات و ظرفیت‌های لازم اعم از نیروی انسانی و ... را برای محافظت از آن‌ها ندارد. در اینجا است که باید مردم را با میراث فرهنگی‌ای که در شهر یا روستایشان وجود دارد آشنا کرد تا نسبت به این آثار حس نزدیکی پیدا کنند. البته خوشبختانه در این زمینه فعالیت‌های خوبی صورت گرفته است و مردم نسبت به آثاری که در اطرافشان وجود دارد حساس شده‌اند و گاهی اوقات محافظت از این آثار را به عنوان یک دغدغه از دولت مطالبه‌ می‌کنند.

 خوشبختانه در دو دهه اخیر، بسیاری از افراد فرهیخته نسبت به میراث فرهنگی این دغدغه را داشته‌اند و می‌بینیم که برخی‌ افراد به صورت داوطلبانه پیگیر این موضوع هستند و کمک‌های بسیاری هم می‌کنند. نخستین کمکی که مردم می‌توانند بکنند نیز این است که به‌عنوان یک شهروند بتوانند در هر نقطه‌‎ای که هستند نسبت به داشته‌های میراث ملموسی که در آن‌جا هست آشنا و حساس شوند. در گذشته این را داشته‌ایم، اما در دو دهه اخیر شاهد این هستیم که بسیاری از افراد در این زمینه پیشتاز هستند و کمک می‌کنند. در برخی از شهرها می‌بینیم که بسیاری از آثار توسط مردم محافظت می‌شود. همچنین در زمینه اشیاء تاریخی نیز مردم به مشارکت علاقه‌مند هستند. نمونه بارز این افراد، مجموعه‌داران هستند. این افراد دوست دارند اشیاء تاریخی از کشور خارج نشود که این کار را می‌توان به‌مثابه یک کار خیر و نیکوکارانه تلقی کرد؛ زیرا بخشی از درآمد شخصی‌شان را برای این کار صرف می‌کنند و با تلاش‌های فراوان مانع خروج این اشیاء از کشور می‌شوند.

 وقتی کسی این اشیاء را نگه می‌دارد، دوست دارد که این اشیاء باقی بماند. میراث فرهنگی هم این اشیاء را ثبت کرده است و این موضوع موجب می‌شود تا مجموعه‌داران هرگز به این فکر نیفتند که بخواهند آن‌ها را به‌فروش برسانند، بلکه آن‌ها در یک مکان عام‌المنفعه که همان موزه‌ها هستند قرار می‌دهند. از این موارد در ایران زیاد داریم و روزبه‌روز هم در حال افزایش است. افراد دیگری هم داریم که در زمینه مرمت آثار باستانی می‌کوشند. اما این افراد باید سامان‌دهی و تشویق شوند. شاید پایگاه خبری خیر ایران بتواند در راستای فرهنگ‌سازی گام بردارد تا مردم نسبت به میراث فرهنگی بی‌تفاوت نباشند.

 افزون بر میراث ملموس، باید از میراث ناملموس هم سخن گفت که از اشیاء تاریخی مهم‌تر هستند. در این زمینه نیز نقش اساسی را مردم با برگزاری جشن‌ها، آیین‌ها و ... ایفا می‌کنند. در مجموع فکر می‌کنم مردم ایران در حفظ میراث ناملموس موفق‌تر هستند و در زمینه حفظ آثار باستانی نیز در دهه‌های اخیر حساسیت‌هایی به وجود آمده است که می‌توان به تشکیل موزه‌های خصوصی برای حفظ این آثار و به نمایش‌درآوردن آن‌ها اشاره کرد. گاهی اوقات نیز همه این اشیاء را وقف می‌کنند؛ یعنی فرهنگ وقف یا واگذاری اشیاء به صورت بنیادهای عام‌المنفعه به وجود آمده است که اتفاق بسیار خوبی در جهت حفظ میراث فرهنگی است. 

- در زمینه تعداد مجموعه‌داران آماری در اختیار دارید؟

 بخش مجموعه‌داران را خود بنده دارم پیگیری می‌کنم و حدس می‌زنم که هشت‌هزار و 500 نفر مجموعه‌دار فعال داشته باشیم. انجمن مجموعه‌داران ایران تاکنون چهارهزار و 500 نفر از این عزیزان را شناسایی کرده است. از این میان نیز حدود 350 تا 400 نفر اقدام به تأسیس موزه‌های خصوصی کرده‌اند. ما به‌شدت مجموعه‌داران را تشویق می‌کنیم که تا زنده هستند نگذارند حاصل جمع‌آوری آثار باستانی که در اختیار آن‌ها قرار دارد و این کار سال‌ها طول کشیده است از بین برود. به همین دلیل آن‌ها را تشویق می‌کنیم که موزه‌ای احداث کنند و همچنین به ثبت این آثار در میراث فرهنگی بپردازند تا وقتی از دنیا رفتند، این آثار در جای امنی باقی بماند و پراکنده نشود. هر هفته یک یا دو موزه اعلام آمادگی می‌کنند که راه‌‎اندازی شوند که اتفاق بسیار خوبی است.

- اینکه گفتید 400 مجموعه‌دار موزه تأسیس کرده‌اند، یعنی فقط این تعداد افراد آثارشان را در میراث فرهنگی به ثبت رسانده‌اند؟

 خیر، تعدادشان بیشتر است.

-میراث فرهنگی مجموعه‌ای که مجموعه‌داران دارند را به رسمیت می‌شناسد؟

 بله. طبق قانونِ مجموعه‌داری که در سال 1384 به تصویب دولت رسید، میراث فرهنگی ثبت این مجموعه‌ها و کلکسیون‌ها را بر عهده گرفته است و مجموعه افرادی که اعلام آمادگی می‌کنند را تحت ضوابطی به ثبت می‌رساند. بنابراین تعداد مجموعه‌هایی که ثبت شده‌اند بسیار بیشتر از موزه‌ها است. موزه‌ها بیشتر به شکل یک مؤسسه حقوقی هستند اما مجموعه‌داران شخصیت حقیقی دارند.

- تفاوت مجموعه‌ای که ثبت می‌شود با یک موزه چیست؟

 تأسیس موزه خصوصی یک مرحله پس از راه‌اندازی مجموعه خصوصی است. موزه مکانی غیرانتفاعی و فرهنگی است، در حالی که مجموعه‌داری یک فعالیت کاملاً انفرادی محسوب می‌شود. وقتی که این فعالیت انفرادی منجر به تأسیس موزه‌های خصوصی می‌شود، طبیعی است که یک نیاز اجتماعی را برطرف می‌کند. به عبارت دیگر، وقتی که مجموعه‌داری می‌کنیم یک فعالیت فردی انجام می‌دهیم که حاصل ذوق شخصی است. میزان فردی‌بودن این کار نیز به‌حدی است که برخی مجموعه‌داران سابق، اجازه نمی‌دادند که حتی دوستان یا فرزاندشان از مجموعه آن‌ها دیدن کنند؛ زیرا در حفظ و حراست این مجموعه‌ها تعصب داشتند.

 اما وقتی که انجمن مجموعه‌داران را تأسیس کردیم، سعی ما بر این شد تا روی این موضوع متمرکز شویم که این ذوق شخصی را به یک نیاز اجتماعی تبدیل کنیم. بر همین اساس، این مجموعه‌ها در حال خارج‌شدن از پستوها و تبدیل‌شدن به یک فضا و مؤسسه حقوقی هستند که می‌توانند نیاز جامعه را برطرف کنند. در بسیاری از روستاها و شهرها دیده‌ایم که پس از تأسیس موزه‌ها، موزه تبدیل به یک پایگاه فرهنگی، هنری و گردشگری شده است. همچنین، اغلب موزه‌های خصوصی در شهرهای کوچک می‌توانند وظایف چند وزارتخانه مرتبط را انجام دهند.

- فرض کنید کسی در منزل خودش یک مجموعه‌ای درست کرده است و حالا می‌خواهد این مجموعه را به موزه تبدیل کند. آیا موزه باید خانه خودش باشد یا می‌تواند مکان دیگری را انتخاب کند؟

 افراد برای ثبت مجموعه‌ها می‌توانند مکان خصوصی خودشان را انتخاب کنند و با انتخاب چند ویترین در منزلشان کار را آغاز کنند تا کارشناسان میراث فرهنگی به بررسی مجموعه‌ آن‌ها بپردازد. البته با توجه به دغدغه‌‌ای که انجمن دارد، پیش از بازدید کارشناسان میراث فرهنگی، ما مجموعه‌ها را بررسی می‌کنیم و در همین راستا آموزش‌های لازم در این زمینه داده می‌شود؛ یعنی برای مجموعه‌داران بحث توانمندسازی را مطرح می‌کنیم و به آن‌ها می‌آموزیم که چگونه باید آثارشان را به نمایش بگذارند.

 پس از این مرحله و بازدید کارشناسان میراث فرهنگی، مجموعه‌ها ثبت می‌شوند و وقتی ثبت شدند، مجموعه‌داران اجازه ندارند که این آثار را بفروشند یا از کشور خارج کنند. این اشیاء سامان‌دهی می‌شوند تا بدین‌ترتیب میراث فرهنگی حفظ شود. بر این اساس، مجموعه‌دار به‌مثابه یک خیّر است. اگر سؤال شود که خیرین میراث فرهنگی چه کسانی هستند، در پاسخ می‌گویم پیشتازان این عرصه، مجموعه‌داران‌اند که توانسته‌اند بخش عظیمی از عمرشان را بگذارند و این اشیاء را جمع‌آوری کنند.

- انجمن مجموعه‌داران از چه زمانی تأسیس شد؟

 کار تأسیس انجمن مجموعه‌داران از سال 1386 آغاز شد. آن زمان 13 مجموعه‌دار را می‌شناختم و برای آن‌ها نامه نوشتم و بیان کردم که وضعیت مجموعه‌داری در ایران اسفبار است و از طرفی مجموعه‌داری کاملاً در خفا انجام می‌شود. همچنین توضیح دادم که باید مجموعه‌داران به اجتماع وارد شوند. از این افراد درخواست کردم که کمک‌هایی داشته باشند. برخی از افراد موافقت نکردند اما برخی دیگر که موافق بودند آمدند و کار را با هشت نفر آغاز کردیم. الآن کار به‌جایی رسیده است که چهارهزار و 500 نفر در سراسر ایران شناسایی شده‌اند.

- شناسایی این‌ مجموعه‌داران چطور بوده است؟

 وقتی که تصمیم گرفتم مجموعه‌داران را شناسایی کنم، به میراث فرهنگی مراجعه کردم. اطلاعات میراث فرهنگی نسبت به مجموعه‌داران بسیار اندک بود و از طرفی علاقه‌ای هم نداشتند که انجمنی بیاید و وارد این عرصه شود. اما انجمن ما به عنوان «ان‌جی‌او» ثبت شد. البته ما از سال 1386 کار را آغاز کردیم و تا سال 1392 درگیر دریافت مجوز بودیم و از اواخر سال 1392 بود که توانستیم انجمن را ثبت کنیم. برای شناسایی مجموعه‌داران به شهرهای مختلف کشور سفر کردم؛ به‌نحوی‌که 650 هزار کیلومتر مسافت را طی کردم. در این مسیر، همسر و فرزندانم هم به کمک من آمدند.

 همچنین این را هم باید بگویم که من صاحب چند شرکت بودم اما از طرفی به مجموعه‌داری علاقه داشتم و از طرف دیگر می‌دیدم که کسی حاضر نیست کارهای مربوط به مجموعه‌داری را انجام دهد. به همین دلیل از میزان کار شخصی خودم کم کردم تا به این موضوع رسیدگی کنم. در آن زمان همه اطرافیان به من ایراد می‌گرفتند؛ چون من تجارتم را کنار گذاشته بودم. اما در پاسخ می‌گفتم که من تجارت را در ایام جوانی انجام داده‌ام و قرار است تجارت را به‌جایی برسانم که بتوانم یک کار خوب برای کشور انجام بدهم.

 به همین دلیل روزبه‌روز بیشتر روی این موضوع متمرکز شدم. حرف کسی را هم گوش نکردم، اما می‌دانستم که در خارج از ایران وضعیت به چه صورتی است و باید در ایران هم شرایط متحول شود. اما نکته‌ای که اتفاق افتاد این بود که وقتی می‌رفتم و مجموعه‌داران را می‌دیدم، با آن‌ها مصاحبه می‌کردم. بر همین اساس با هزار و 500 مجموعه‌دار مصاحبه کردم که این مجموعه اکنون به‌مثابه یک تاریخ شفاهی محسوب می‌شود. مدت‌زمان مصاحبه‌ها نیز از 10 دقیقه تا 11 ساعت است. البته در ابتدا نمی‌دانستم که کار در این حد وسعت پیدا می‌کند.

- این افراد را از کجا پیدا می‌کردید؟

 چون عاشق سفر و گردشگری بودم می‌توانستم مسافرت‌های طولانی داشته باشم. به همین دلیل به بسیاری از شهرها سفر کردم و میزان سفرها طوری بود که حتی برخی از روزها 16 ساعت به رانندگی می‌پرداختم و وقتی می‌رسیدم، مصاحبه‌های تاریخ شفاهی را آغاز می‌کردم. این در حالی بود که ارتباط‌گرفتن با مجموعه‌داران بسیار دشوار است؛ زیرا آدم‌هایی هستند که اصلاً به دیگران راه نمی‌‎دهند اما من سعی کردم که خودم را در دل‌ آن‌ها وارد کنم.

- شما هم مجموعه‌دار هستید. بفرمایید که از کجا و چه زمانی مجموعه‌داری را آغاز کردید؟

  این موضوع به دوران کودکی من بازمی‌گردد. ما در شهر فسا در استان فارس زندگی می‌کردیم. در دهه 40 افراد باسواد در خانه‌ها کمتر پیدا می‌شد. از طرفی خیلی از اهالی فارس برای اشتغال به کشورهایی نظیر کویت سفر می‌کردند و پس از یک ماه نامه‌هایی برای همسران خود می‌فرستاندند. چون خواهران و برادران من سواد داشتند، این نامه‌ها را به خانه ما می‌آوردند و درخواست می‌کردند که نامه‌ها را بخوانند. در گذشته اینطور بود که همه مردم جمع می‌شدند و منتظر بودند تا ببینند در این نامه‌ها چه چیزی نوشته شده‌ است. من هم در آن زمان کلاس اول ابتدایی بودم. املای خوبی هم داشتم و از طرفی عاشق خواندن هم بودم. بر همین اساس نامه‌ها را می‌گرفتم و می‌خواندم. اندک‌اندک خانم‌هایی که سواد نداشتند من را به خانه‌هایشان دعوت می‌کردند و از من میخواستند تا این نامه‌ها را برایشان بخوانم. من هم با هر سختی‌ای که بود این نامه‌ها را می‌خواندم. این رویه موجب شد تا رفته‌رفته بتوانم برای این خانم‌ها نامه هم بنویسم.

 آن‌ها از من برای این کار پذیرایی می‌کردند اما شوق دیگری برای خواندن این نامه‌ها داشتم که کسی آن‌ را نمی‌دانست و آن اینکه این نامه‌ها که از کویت و ... می‌آمد، تمبرهای زیبایی داشت. به همین دلیل من از خانواده‌ها اجازه می‌گرفتم که تمبرها را از نامه‌ها قیچی کنم و با خودم ببرم. پس از مدتی تصمیم گرفتم از افراد اجازه بگیرم تا پاکت‌ها را هم نگه دارم و بعد از اینکه مدتی گذشت، تصمیم گرفتم نامه‌ها را هم نگه دارم. همین موضوع موجب شد تا امروز صدها نامه در اختیار من قرار داشته باشد.

 در دور‌ه‌های دیگر زندگی نیز برای من اتفاقات دیگری افتاد و من مجبور شدم به مجموعه‌های دیگر روی آورم. مثلاً در یک دوره‌ای که فرزندم کودک بود، دوست داشتم تُنگی که مادربزرگم داشت را داشته باشم اما وقتی از تهران به فسا مراجعت کردم تا تنگ را پیدا کنم، دیدم در هیچ مغازه‌ای گیر نمی‌آید. من آنجا به این فکر افتادم که چقدر این تنگ‌ها زیبا بودند و تصمیم گرفتم هر کجای ایران که این تنگ‌ها را دیدم بخرم. کار به‌جایی رسید که در حال حاضر من نزدیک به سه‌هزار تنگ از سراسر ایران در اختیار دارم. مدتی هم روی فولاد تحقیق می‌کردم و مجموعه‌ای از فولاد جمع‌آوری کردم.

- جالب اینکه جمع‌آوری این‌ها هم نیاز به صرف‌کردن هزینه دارد.

 بله. من شرکت خصوصی داشتم که شرکت موفقی هم بود. اما به‌جای اینکه مال‌اندوزی کنم و به‌دنبال تجارت‌های ثانویه بروم، توانستم این اشیاء را جمع‌آوری کنم.

- الآن این آثار در معرض نمایش قرار دارد؟

 من حدود 30 مجموعه دارم و عمرم کفاف نمی‌دهد که به همه آن‌ها رسیدگی کنم. اما بخش کوچکی از این اشیاء در موزه فرهنگ شهر فسا نگهداری می‌شود. البته چون فضای آن‌جا کم بود، در 33 ویترین 33 رقم محصول را قرار دادم. بسیار خوشحالم که این کار را در زندگی‌ام انجام دادم تا دانش‌آموزان شهر فسا بتوانند از این موزه استفاده کنند. مکان این موزه دولتی است و هیئت‌امنا دارد که من هم عضو آن هستم. در ابتدا من اشیاء خودم را در آن‌جا گذاشتم و پس از مدتی هم مردم مشارکت کردند و بسیاری از مجموعه‌ها را به‌عنوان امانت در آن‌جا قرار دادند.

- اسنادی که از آن‌ها صحبت کردید چه وضعیتی دارند؟ آیا در دسترس قرار دارد که مردم بتوانند آن‌ها را ببینند؟

 این کار خیلی دشوار است و نیاز به یک مؤسسه فرهنگی با چندین نیرو دارد که نامه‌‌ها را سامان‌دهی کنند. البته اغلب مجموعه‌داران اشیاء خود را در جای مناسبی نگه می‌دارند و نکته مهم این است که تا زنده هستند یا باید این‌ها را وقف کنند یا اینکه به تأسیس موزه‌های خصوصی اقدام کنند. در صدد این هستم که در استان تهران یا هر کجا که مکان دولتی در اختیارم قرار بدهند موزه‌‌ای را تأسیس کنم.

- سرنوشت 1500 مصاحبه‌ای که گرفته‌اید چه می‌شود؟

 این مصاحبه‌ها که مشتمل بر نکات باارزشی است برای آیندگان باقی می‌ماند. نسل حاضر خیلی پژهشگر نیست اما نسل‌های بعدی ما حتماً به‌دنبال هویتشان خواهند رفت و سعی می‌کنند تا جامعه‌شان را بهتر از ما نگه دارند و بر همین اساس نیازمند آثار گذشته هستند. این مصاحبه‌ها نیز می‌تواند برای همین منظور استفاده شوند. البته من قصد دارم این مصاحبه‌ها را وقف کنم.

- شاید یکی از پرسش‌هایی که برای مخاطب مطرح شود، دستمزد شما از این کار یعنی مجموعه‌داری است.

 خوشحالم که حدود پنجاه سالگی از تجارت کناره گرفتم، من کارآفرین تقریباً موفقی بودم اما نمی‌خواستم تمام عمرم را در این راه صرف کنم و دوست داشتم در زمینه فرهنگ نیز تلاش کرده باشم. این یکی از دستمزدهای من بوده است. دستمزد دیگر من هم این بود که جزء نادرترین افرادی هستم که بیشترین آثار فرهنگی را دیده‌ام.

- آیا شبکه‌هایی از مجموعه‌داران وجود دارد؟

 بله ما شبکه «سمن‌های میراثی» را داریم که در سال 1395 تأسیس کردیم و خود من هم دو دوره دبیر کل آن بودم. تا سال گذشته 980 سمن میراث فرهنگی داشتیم اما آمار در حال حاضر بیش از این‌ها است. ما در تهران، 500 نفر مجموعه‌دار حرفه‌ای داریم که آمار بسیار بالایی است. بیش از دو تا سه‌هزار نفر نیز علاقه‌مند به مجموعه‌ها هستند. از این میان، 200 نفر را می‌توانم تشویق کنم که موزه‌‎های خصوصی راه بیندازند.

 نقطه مشارکت مردم و انجام نیکوکاری نیز اینجا است که بدون هزینه دولت، 200 موزه بالقوه داریم و اصرار ما بر این است که میراث فرهنگی به عنوان متولی مجموعه این حرکت را انجام بدهد. اگر این افراد از دنیا بروند تمام مجموعه‌‌هایی که جمع‌آوری کرده‌اند پراکنده می‌شود و در نسل بعدی به هیچ‌وجه نمی‌توان به‌سادگی آن‌ها را پیدا کرد؛ چه‌اینکه همه این مجموعه‌ها توسط صاحبانشان وقف یا هدیه نشده‌اند که بشود آن‌ها را سامان‌دهی کرد. بر این اساس، یکی از بخش‌های بسیار مهم در زمینه نیکوکاری، مجموعه‌داران و رسیدگی به آن‌ها است.

- اکنون مجمع خیرین میراث فرهنگی هم تشکیل شده است. آیا این مجمع را هم به‌مثابه یک ظرفیت می‌بینید؟

 سال گذشته در شبکه سمن‌های میراثی اساسنامه مجمع خیرین میراث فرهنگی نوشته شد. پس از اینکه وزیر جدید آمد، تصمیم گرفتند مجمع را راه بیندازند. البته ما می‌توانیم ان‌جی‌اوهای مختلف خیرین را داشته باشیم. ما در این زمینه نیازمند افراد متخصص و فرهیخته هستیم که بتوانند نقش خود را به‌خوبی ایفا کنند. برای این مجمع آرزوی موفقیت دارم اما به شیوه‌ها و سلیقه‌های دیگری هم کارکردن امکان‌پذیر است. ان‌جی‌او یک مشخصه‌ای دارد و آن اینکه نمی‌تواند دولتی باشد. وقتی که دولت در ان‌جی‌اوها نقش داشته باشد، دیر یا زود کار ناقص می‌ماند و امیدوارم این اتفاق در مجمع خیرین نیفتد؛ چون بر این باوریم که ان‌جی‌او یک تشکیلات غیردولتی است و باید از دولت منفک باشد.

 چهار وظیفه اصلی می‌توان برای ان‌جی‌اوها ترسیم کرد. اولین وظیفه ان‌جی‌اوها این است که دیده‌بان‌های خوبی باشند؛ یعنی کاملاً تخصصی به موضوع نگاه کنند و دور از هر نوع سلیقه سیاسی فعال باشند. بر این اساس ان‌جی‌او با یک سندیکای صنفی متفاوت است و حتی می‌تواند از یک حزب سیاسی متفاوت باشد؛ زیرا حزب سیاسی به‌دنبال گرفتن قدرت است و دیده‌بانی ان‌جی‌اوها تفاوت دارد. این دیده‌بانی باید دور از عینک سیاست و انتفاع رخ بدهد.

 دومین وظیفه، نوع مطالبه‌گری است که با نوع مطالبه‌گری سندیکا و احزاب سیاسی متفاوت است. به هیچ‌وجه درخواست‌ها و ... نباید بویی از سیاست بدهند. سومین وظیفه، بحث آموزش و توانمندسازی است که این موضوع مهم‌ترین بخش محسوب می‌شود و باید جامعه مخاطب را توانمند کرد. مثلاً ما در انجمن مجموعه‌داران بودجه‌ای نداشتیم بلکه پای صحبت مجموعه‌داری نشستیم که به‌صورت خودآموخته با یک روش سنتی اشیاء را جمع کرده است. اما وقتی به او پیشنهاد دادیم که نوع آلبومی که دارد را تغییر بدهد، بیشترین تحول ایجاد شد. به همین دلیل آموزش بسیار مؤثر است و به نظر من، مهم‌ترین اصل و وظیفه ان‌جی‌اوها می‌تواند آموزش و توانمندسازی باشد.

 نکته چهارم اینکه وقتی ان‌جی‌اوها این مراحل را انجام دادند به مرحله بلوغ می‌رسند و تأثیرگذار می‌شوند. تا سال گذشته ۹۸۰ سمن میراث فرهنگی در وزارت کشور ثبت شده بود اما نمی‌توانیم پنج ان‌جی‌او را پیدا کنیم که به مرحله بلوغ رسیده باشند. البته طبیعی است که انتظاری هم نمی‌شود در این زمینه از این‌جی‌اوها داشت. 

 بنده ضمن اینکه به خیرین احترام می‌گذارم، خیریه‌ها را به‌عنوان ان‌جی‌او نمی‌دانم؛ چون خیرین، ماهی دست مردم می‌دهند، نه‌این‌که به آن‌ها ماهی‌گیری بیاموزند و حال آن‌که ان‌جی‌اوها باید ماهی‌گیری یاد بدهند.

- پرسش پایانی دربارۀ جایگاه رسانه برای فعالیت‌های مردمی و خیرخواهانه در نظر شماست.

 وجود رسانه برای ان‌جی‌اوها ضرورت دارد و فقدان آن، یک خلأ محسوب می‌شود. در گذشته، افرادی و بعضی پایگاه‌های خبری در این زمینه اعلام حضور کرده‌اند اما نقش مؤثری نداشته‌اند ولی خیلی لازم و ضروری است که رسانه وجود داشته باشد و فکر می‌کنم هر ان‌جی‌اویی باید ابتدا بحث ارتباط عمومی خود را ارتقا دهد. اگر پایگاه خبری هم باشد که بتواند کار کند - مثل پایگاه خبری شما که خوشبختانه آغاز به کار کرده است- برای فرهنگ‌سازی و مشارکت مردم مؤثر خواهد بود. مردم از فعالیت‌های خیرین و ان‌جی‌اوها خبر ندارند و این مسئولیت سنگین و اثرگذار که آگاه‌کردن مردم است بر عهده رسانه‌ قرار دارد. چیزی که در گسترش نیکوکاری در کشور دغدغه ماست، رسانه می‌تواند انجام بدهد. به شما هم بابت این کار که در کشور عزیزمان آغاز کرده‌اید تبریک می‌گویم.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...