کد خبر:۴۴۷۳

نشست علمی «بازنمایی مسائل اجتماعی در ادبیات» برگزار شد

در این نشست که با کوشش کانون آسیب‌های اجتماعی دانشگاه خوارزمی و همکاری گروه جامعه‌شناسی ادبیات انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد، پوریا گل‌محمدی؛ شاعر و دانش‌آموختهٔ دکتری جامعه‌شناسی، از موضوع بازنمایی مسائل اجتماعی در شعر معاصر سخن گفت و دکتر مهرداد ناظری؛ مدرس دانشگاه، نویسنده و جامعه‌شناس، به اهمیت بازخوانی ادبیات فارسی کلاسیک در مواجهه با معضلی چون خودکشی اشاره کرد.
نشست علمی «بازنمایی مسائل اجتماعی در ادبیات» برگزار شد

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، کانون آسیب‌های اجتماعی دانشگاه خوارزمی، با همکاری گروه جامعه‌شناسی ادبیات انجمن جامعه‌شناسی ایران، نشست «بازنمایی مسائل اجتماعی در ادبیات» را برگزار کرد. محور اصلی این برنامه بررسی پیوند میان ادبیات و مسائل اجتماعی معاصر بود و سخنرانان با تمرکز بر نقش ادبیات در بازنمایی آسیب‌های اجتماعی دیدگاه‌های خود را مطرح کردند.

 در این نشست، پوریا گل‌محمدی؛ شاعر و دانش‌آموختهٔ دکتری جامعه‌شناسی، از موضوع بازنمایی مسائل اجتماعی در شعر معاصر سخن گفت و دکتر مهرداد ناظری؛ مدرس دانشگاه، نویسنده و جامعه‌شناس از اهمیت بازخوانی شعر فارسی سنتی در مواجهه با معضلی چون خودکشی سخن پیش کشید. 

 

نشست علمی «بازنمایی مسائل اجتماعی در ادبیات» برگزار شد

 

ریشه‌های شعر؛ از دوره باستان تا شعر مشروطه

 در بخش اول این نشست، دکتر گل‌محمدی با اشاره به سیر تاریخی شعر فارسی یادآور شد: «تاریخ شعر ایرانی به زمانی بازمی‌گردد که ایران و هند به‌نوعی یک سرزمین به‌حساب می‌آمدند و شاعران به زبان سانسکریت شعر می‌گفتند. بنابراین می‌توان از دورهٔ باستان، میانه و کلاسیک سخن گفت.»

 او با اشاره به تحولات ادبی دورهٔ مشروطه ادامه داد: با آغاز دورهٔ مشروطه بود که مسائل اجتماعی به شعر فارسی وارد شد. قبل از مشروطه، شعر فارسی بیشتر در فضای عاشقانه و عارفانه سیر می‌کرد؛ هرچند نمی‌توان گفت ادبیات ما خالی از مسائل اجتماعی بود، اما هدف اصلی‌ آن بیان مسائل اجتماعی نبود. شعر دورهٔ مشروطه از این فضا فاصله گرفت؛ چراکه هدفش اصلاح جامعه، انعکاس صدای عدالت‌خواهان و صدای مردم شد. در این دوران، شعر به زبان ساده نزدیک شد، به روزنامه‌ها راه یافت و با موسیقی همراه شد.

جریان شعر اجتماعی؛ از نیما تا فروغ

 این شاعر درباره نسبت شعر معاصر با مسائل اجتماعی توضیح داد: «در دورهٔ معاصر، مسائل اجتماعیِ صد سال اخیر پررنگ‌تر می‌شود. در حقیقت بعد از این است که قالب‌های جدیدی را مشاهده می‌کنیم. در این دوره قالب‌های سنتی مثل غزل و مثنوی با اندیشه‌های نو تلفیق می‌شوند و قالب نیمایی شکل می‌گیرد. در واقع، نیما شعر را به زبان ساده و نثر نزدیک می‌کند و مسائل اجتماعی را زیباتر از گذشتگان به رخ می‌کشد. فروغ نیز به‌عنوان یکی از اجتماعی‌ترین شاعران، در شعرش به بحران‌های اجتماعی، مشکلات خانوادگی و آسیب‌های اجتماعی می‌پردازد.»

 دانش‌آموختهٔ جامعه‌شناسی ضمن برشمردن معضلات اجتماعی، همچون اعتیاد، بیکاری، فقر، پیامدهای جنگ، طلاق، فساد و ناکارآمدی و... ادامه داد: «شعر اجتماعی باید این مسائل را بازتاب دهد و نقد کند. در حقیقت، شاعر حرفه‌ای قبل از تبدیل مسئله به آسیب، وارد میدان می‌شود و به جامعه اخطار می‌دهد.»

 او همچنین در تشریح پیوند ادبیات و جامعه‌شناسی توضیح داد: ادبیات و جامعه‌شناسی با هم مرتبط‌اند، اما متأسفانه این پیوند هنوز قدرتمند نیست. ادبیات می‌توانند عمق فاجعه‌های اجتماعی را به رخ بکشد، توصیف کند و عواطف انسانی را منتقل نماید؛ چیزی که با آمار و ارقام امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر، شعر اجتماعی زبان ساده و قابل فهمی دارد، انتقادی است و به تغییر، امید و مبارزه دعوت می‌کند.

 دکتر پوریا گل‌محمدی با اشاره به نمونه‌هایی از اشعار معاصر، از جمله شعر «ای مرزِ پرگهر» فروغ فرخزاد افزود: «فروغ با زبان طنز و ساده‌اش مسائل اجتماعی را نقد می‌کند. شاعری که مسئولیت اجتماعی دارد، نباید صرفاً از زیبایی‌های لوکس شعر بگوید، بلکه باید به مشکلات جامعه بپردازد. قالب‌های سنتی و نیمایی برای بیان مسائل اجتماعی کاربرد دارند و شعر سپید و آزاد امروز نیز این وظیفه را به دوش می‌کشد.»

 وی همچنین دربارهٔ درون‌مایه‌های متنوع شعر اجتماعی توضیح داد: «در شعر اجتماعی، ترکیبی از عشق، امید، حماسه و مبارزه با بی‌عدالتی دیده می‌شود و مسائلی مانند حقوق زنان، محیط زیست، نابرابری و بحران اخلاقی پررنگ هستند. شعر اجتماعی باید همواره متعهد باشد و به انعکاس واقعیات جامعه کمک کند.»

 او در پایان، سخنان خود را این‌گونه جمع‌بندی کرد: «ورود مسائل اجتماعی به شعر فارسی از دورهٔ مشروطه آغاز شد و در دوره معاصر با قالب‌های جدید و حضور شاعران معاصر توسعه یافت. امروز، شاعران موفق کسانی هستند که مسائل اجتماعی را در شعرشان بازتاب دهند. شعر اجتماعی می‌تواند چیزی را نشان دهد که زبان آماری یا گزارشی قادر به ارائهٔ آن نیست؛ این‌گونه است که عمق فاجعه‌ها، آسیب‌ها و بحران‌های اجتماعی را منتقل می‌کند.»

ادبیات کلاسیک؛ پناهگاهی برای بحران‌های امروز

در بخش دوم، دکتر مهرداد ناظری بحث خود را با این پرسش کلیدی آغاز کرد: «در دورهٔ معاصر با چه رویکردی به سراغ ادبیات می‌رویم؟» او در آغاز توضیح داد که ایران کشوری ادبیات‌محور است و بخش بزرگی از فرهنگ ما در قالب زبان و ادبیات فارسی شکل می‌گیرد. ناظری در ادامه افزود: «اگر بپذیریم که ادبیات موقعیت ممتازی دارد و هویت انسانی و ادراکی ما را می‌سازد، باید نگاه‌مان به آن ژرف‌تر باشد.»

 این استاد دانشگاه با پرداختن به موضوع خودکشی یادآور شد: «برای پاسخگویی به مسئله‌ای بسیار گسترده مثل خودکشی، به منابع عمیق و ریشه‌دار نیاز داریم. من اعتقاد دارم ادبیات کلاسیک در پاسخ‌گویی به سؤال‌های اساسی انسان نقش مهمی ایفا می‌کند. البته ادبیات معاصر نیز ظرفیت‌های زیادی دارد، اما برای ایجاد تحولی عمیق در جامعه و نگاه دقیق‌تر به آسیب‌ها، پاسخ‌های اصلی را می‌توان در ادبیات کلاسیک یافت.»

 او توضیح داد که آثار کلاسیک، مانند اشعار حافظ، سعدی، مولانا، خیام، نظامی و فردوسی، تنها بعد فردی ندارند، بلکه تجربهٔ تاریخی و فرهنگی جامعه ایرانی را به نسل‌های بعد منتقل می‌کنند و همچنان با انسان معاصر ارتباط برقرار می‌کنند.

 این جامعه‌شناس پیرامون این موضوع افزود: بسیاری از مشکلات، به‌ویژه خودکشی، ناشی از ناهماهنگی فرد با جهان درونی و بیرونی است. تفاوت فردی که خودکشی نمی‌کند با کسی که این عمل را انجام می‌دهد، در توانایی برقراری ارتباط میان درون و بیرون است.

 سپس پیرامون اهمیت بازخوانی متون ادبی توضیح داد: «ادبیات کلاسیک نه فقط از منظر زیبایی‌شناختی، بلکه با درک عمیق معناها، به ما کمک می‌کند تا با آسیب‌های اجتماعی مواجهه‌ای عمیق‌تر داشته باشیم. شعر در ایران همواره بخشی از زیست انسان ایرانی بوده است. اصلاً فلسفهٔ انسان ایرانی را در شعر می‌توان یافت و شعر، نسبت به علم و فلسفه جهان واقعی‌تری را به ما نشان می‌دهد.»

ادبیات کلاسیک؛ پلی میان درون انسان و جهان بیرون

 دکتر ناظری یکی از عوامل اصلی خودکشی را قطع ریشهٔ درونی فرد با خود و جهان پیرامون دانست و در این خصوص تأکید کرد: «اگر بتوانیم عمق وجود انسان را درک کنیم، تحول عمیقی در فرد ایجاد می‌شود. روانکاوی نیز به‌دنبال همین موضوع است؛ یعنی نفوذ به ریشه‌های درونی فرد و درک آستانهٔ تحمل او. درنهایت، ادبیات کلاسیک امکان پیوند عمیق با درون را فراهم می‌کند.»

 او با اشاره به نگاه انسانی ادبیات کلاسیک ادامه داد: «باید از بحث‌های صرفاً عرفانی و تاریخی عبور کنیم و ببینیم نگاه ادبیات کلاسیک به انسان چیست و انسان را چگونه تعریف می‌کند. همهٔ گسست‌های درونی ما، حتی در کودکی، به نوعی در تاریخ ثبت شده است و ادبیات کلاسیک می‌تواند زمینه‌های التیام آن را فراهم سازد.»

خوانش خلاق؛ راهی برای بازتفسیر زندگی

 دکتر ناظری با اشاره به اهمیت بازخوانی خلاقانهٔ ادبیات گفت: «ادبیات کلاسیک امکان گفت‌وگو با متن را فراهم می‌کند؛ مثلاً خواندن دیوان حافظ در دو زمان متفاوت، برداشت متفاوتی ایجاد می‌کند. شعر حافظ چندصدایی و لایه‌لایه است؛ درست مثل فیلمی با پایان باز که ذهن را درگیر می‌کند. ما باید ادبیات را با نگاه خلاقانه و مطابق با نیازهای امروز تفسیر کنیم.»

 او در نهایت، راهبرد مواجهه با خودکشی را چنین بیان کرد: «در مدارس، خانواده‌ها، رسانه‌ها و انجمن‌ها، بر ادراک مبتنی بر ادبیات تأکید کنیم. وقتی فرد پاسخ‌های عمیق و معنادار از زندگی پیدا کند، آستانهٔ تحملش بالا می‌رود و امید خود را از دست نمی‌دهد. ادبیات کلاسیک امکان گفت‌وگو و درک لایه‌لایهٔ معناها را فراهم می‌کند و ما باید از آن برای بازتفسیر زندگی‌مان استفاده کنیم.

نقدها، امیدها و مسیرهای پیشِ رو

 در پایان این نشست حاضران فرصت یافتند تا پرسش‌های خود را مطرح کنند و با سخنرانان به گفت‌وگو کنند. همچنین برخی افراد انتقادات و پیشنهاداتی دربارهٔ آرای بیان‌شده مطرح کردند. صحبت از کاربرد عملی نظریه‌های جامعه‌شناختی در زندگی روزمرهٔ افراد و انعکاس مسائل اجتماعی در شعر سنتی موضوع بخشی از این اظهارنظرها بود. نشست «بازنمایی مسائل اجتماعی در ادبیات» چهارشنبه، ۱۹ آذر، ساعت ۲۰ در بستر «گوگل‌میت» برگزار شد.

گزارش از نیلوفر بختیاری

 


ارسال دیدگاه
captcha