هدف انجمن خیریه «صاد» ارتقا و توانمندسازی فکری دانشآموزان مناطق کمبرخوردار است/ فعالیتهای این انجمن به کمکهای مقطعی و سطحی محدود نمیشود
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، صدوپانزدهمین نشست «یک چای، یک تجربه» به میزبانی آکادمی خیر ایران با حضور محمدرضا معادیخواه؛ عضو هیئتامنا و خزانهدار انجمن خیریه «صاد» و حبیباللهیان؛ مدیرعامل این انجمن برگزار شد. این نشست به بررسی روند شکلگیری مجموعه صاد، فلسفه فعالیتها، چالشها و مسیر امروز انجمن اختصاص داشت؛ مجموعهای که از دل یک تجربه ساده دانشآموزی آغاز شد و اکنون پس از سه دهه، به الگویی برای توانمندسازی آموزشی در مناطق کمبرخوردار تبدیل شده است.
از یک بازدید دانشآموزی تا ایجاد یک صندوق مردمی
معادیخواه در ابتدای نشست با مرور نقطه آغاز این جریان توضیح داد که این حرکت در دهه ۷۰ از یک بازدید ساده دانشآموزی آغاز شد؛ زمانی که او و همکلاسیهایش در دوران تحصیل در مدرسه نیکان، همراه معلمان خود از مدرسهای محروم در حوالی کشتارگاه تهران بازدید کردند. مشاهده وضعیت دشوار آموزشی و محیطی آن مدرسه، اثری عمیق بر ذهن این گروه نوجوان گذاشت و آنان را به سمت نوعی حس مسئولیت اجتماعی سوق داد؛ بهگونهای که تصمیم گرفتند هر روز مبلغ اندکی کنار بگذارند تا بخشی از نیازهای آن مدرسه را تأمین کنند.
این حرکت کوچک بهتدریج شکل منظمتری یافت و توانست بخشی از مشکلات آن مدرسه را برطرف کند. تجربه اولیه، نهفقط به بهبود فضای آموزشی انجامید، بلکه نوعی باور مشترک را میان آنان شکل داد؛ این که عمل جمعی-حتی اگر بسیار کوچک باشد-میتواند تغییر واقعی ایجاد کند.
تبدیل یک تجربه به ساختاری پایدار
انجمن در ابتدا با مشکل کمبود نیروی متخصص برای کارهای اجتماعی در مناطق کمبرخوردار روبهرو بود؛ زیرا رفتوآمد نیروهای داوطلب و متخصص به این مناطق هزینهبر و دشوار بود. اما این مسئله باعث شد ایدهای جالب شکل بگیرد؛ آن ایده این بود که بر آموزش و تربیت دانشآموزان همین مناطق تمرکز کنیم تا خودشان به نیروهایی فعال در عرصه اجتماعی تبدیل شوند.
با ورود این گروه به دانشگاه، فعالیتهایشان وارد مرحله جدیدی شد. معادیخواه توضیح داد که چگونه تلاش کردند تجربه دوران دبیرستان را در قالب یک صندوق رسمیتر ادامه دهند؛ صندوقی که هدف آن کمکهزینه تحصیلی و حمایت از دانشجویان و دانشآموزان مستعد اما کمبرخوردار بود. این صندوق که بعدها «صاد» نام گرفت، از سال ۱۳۷۶ به شکل منظمتری فعالیت کرد و با مشارکت اعضای بیشتر، ظرفیت رشد یافت.
وی افزود: با گذشت زمان منابع مالی صندوق افزایش پیدا کرد و امکان حمایت گستردهتر فراهم شد. همین روند، ضرورت ایجاد ساختار حقوقی منسجم را پررنگتر کرد و سرانجام انجمن خیریه صاد با هویت رسمی فعالیت خود را ادامه داد.
توانمندسازی جامعه هدف؛ پرورش نیروهای بومی
یکی از محوریترین بخشهای سخنان معادیخواه، تأکید بر اهمیت «توانمندسازی» بود. وی گفت: انجمن در ابتدا با مشکل کمبود نیروی متخصص برای کارهای اجتماعی در مناطق کمبرخوردار روبهرو بود؛ زیرا رفتوآمد نیروهای داوطلب و متخصص به این مناطق هزینهبر و دشوار بود. اما این مسئله باعث شد ایدهای جالب شکل بگیرد؛ آن ایده این بود که بر آموزش و تربیت دانشآموزان همین مناطق تمرکز کنیم تا خودشان به نیروهایی فعال در عرصه اجتماعی تبدیل شوند.
معادیخواه توضیح داد که طی سالهای اخیر، چند نفر از دانشآموزان تحت پوشش که علاقهمند و مستعد بودند، آموزشهای لازم را دریافت کرده و اکنون در قالب نیروهای همکار انجمن فعالیت میکنند. این رویکرد به گفته وی، علاوه بر کاهش هزینههای اجرایی، موجب شد نوعی حس مالکیت و درگیری مثبت در جامعه هدف شکل بگیرد
حرکتی فراتر از کمکهای مقطعی و سطحی
در بخش دوم نشست، حبیباللهیان؛ مدیرعامل انجمن، با اشاره به مبانی فکری مجموعه، تأکید کرد که هدف صاد هیچگاه کمکهای مقطعی و سطحی نبوده است. وی گفت: ما از ابتدا نمیخواستیم مثل بسیاری از فعالیتهای خیریه، صرفاً کمک مادی ارائه کنیم، وجدانمان را آرام کنیم و بعد به زندگی خودمان برگردیم. هدف ما ایجاد رشد فکری در مدارس مناطق محروم بود؛ اینکه بچهها به سطحی از آگاهی برسند که بتوانند زندگی خود و خانوادهشان را ارتقا دهند.
حبیباللهیان تأکید کرد که قانعکردن خیرین برای حمایت از یک کار فرهنگی-آموزشی کار سادهای نبود. وی گفت: بسیاری از خیرین، کمک به مدرسه را صرفاً ساخت یک کلاس، تهیه لوازمالتحریر یا اجرای برنامههای ساده میدانستند. اما صاد میخواست به حوزهای وارد شود که بهمراتب پیچیدهتر است؛ ارتقا و توانمندسازی فکری دانشآموزان.
مدیرعامل صاد افزود: توضیحدادن این مسئله که چرا بهجای ساخت دهها مدرسه باید روی آموزش، فرهنگ، کتابخوانی و رشد ذهنی بچهها سرمایهگذاری کرد، برای خیرین دشوار بود. اما ما باور داشتیم که حل ریشهای مشکلات آموزشی، تنها از مسیر توانمندشدن بچهها ممکن است.

بهبود زیرساخت؛ اما نه بهعنوان هدف اصلی
هدف صاد هیچگاه کمکهای مقطعی و سطحی نبوده است. هدف ما ایجاد رشد فکری در مدارس مناطق محروم بود؛ اینکه بچهها به سطحی از آگاهی برسند که بتوانند زندگی خود و خانوادهشان را ارتقا دهند.
حبیباللهیان بیان کرد که اگرچه فعالیتهای فرهنگی محور اصلی کار است، اما صاد در کنار آن از بهبود زیرساختها نیز غفلت نکرده است؛ چرا که فضای مدرسه، کیفیت تدریس و امکان اجرای برنامههای فرهنگی بدون فراهمکردن حداقل استانداردها ممکن نیست.
وی گفت: در بسیاری از مناطق، مدرسه کولر ندارد، بخاری مناسب ندارد، میز و صندلی فرسوده است، دیوارها چندین سال رنگ نشده است. ما اینها را هم اصلاح میکنیم تا محیط برای آموزش آماده شود. اما اینها هدف نیست؛ ابزار است تا بتوانیم کار فکری انجام دهیم.
حبیباللهیان همچنین به فعالیتهای مکمل مانند برگزاری کلاسها و کارگاههای مشاوره خانواده، برنامههای جمعخوانی، اردو، جشنها و تغذیه دانشآموزی اشاره کرد و توضیح داد که تمام اینها در نهایت برای فراهمکردن زمینهای است که فکر بچهها رشد کند.
تجربه مدرسهیار شدن؛ الگویی که توسعه یافت
یکی از محورهای اصلی سخنان مدیرعامل، ارتباط تاریخی انجمن صاد با ایده «مدرسهیار» بود. وی بیان کرد که این نگاه ابتدا در مدرسه نیکان شکل گرفت و بعدها در قالب طرح «مدارس» توسعه یافت؛ طرحی که طی آن یک مدرسه توانمند در کنار یک مدرسه کمبرخوردار قرار میگرفت و دانشآموزان، معلمان و خیرین بهصورت شبکهای با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند. حبیباللهیان توضیح داد که این الگو بعدها در قالب «مدرسهیار» در سطح آموزشوپرورش نیز مطرح شد و امروز برخی مدیران خوشفکر در حال پیگیری و توسعه آن در سطح گستردهتر هستند.
چالشهای نهادی؛ از برداشتهای اشتباه تا تغییرات مدیریتی
بسیاری از خیرین، کمک به مدرسه را صرفاً ساخت یک کلاس، تهیه لوازمالتحریر یا اجرای برنامههای ساده میدانستند. اما صاد میخواست به حوزهای وارد شود که بهمراتب پیچیدهتر است؛ ارتقا و توانمندسازی فکری دانشآموزان.
مدیرعامل انجمن به برخی از مشکلات و حاشیهها نیز اشاره کرد. وی با ذکر مثالهایی گفت که گاهی فعالیتهای فرهنگی پیچیده با سوءتفاهم مواجه میشود و برخی افراد بهاشتباه انگهایی مانند وابستگیهای سیاسی یا اعتقادی ناروا به گروه نسبت میدهند. وی افزود: گاهی ما را با گروههایی اشتباه گرفتهاند که هیچ ارتباطی با آنها نداریم. اما با توضیح، شفافسازی و استمرار کار، این سوءبرداشتها برطرف شده است. همچنین اشاره کرد که در مقاطعی همکاری با برخی مدارس بهدلیل تغییر مدیران یا سیاستهای داخلی متوقف شده، اما شبکه ارتباطات و سابقه طولانی انجمن باعث شده مسیر کار ادامه پیدا کند.
نقد جدی بر وضعیت آموزشی کشور؛ بحران سواد و کیفیت
بخش قابل توجهی از سخنان حبیباللهیان به نقد وضعیت فعلی آموزش کشور اختصاص داشت. وی گفت: امروز مشکل اصلی ما کمبود کلاس درس یا میز و صندلی نیست. مشکل اصلی، نبود معلم توانمند و دانشآموز انگیزهمند است. نتایج امتحانات نهایی و میانگین کمتر از ده برای بسیاری از استانها، فاجعه ملی است. وقتی میانگین درس زبان در استانهای متعدد زیر هشت است، نمیتوان انتظار داشت آینده بهتری شکل بگیرد.
وی تأکید کرد که پرداختن به ارتقای فکری و فرهنگی دانشآموزان ضرورتی انکارناپذیر است و انجمن صاد دقیقاً در این نقطه مداخله میکند: ما آمدهایم تا در حد توانمان در این حوزه کمک کنیم؛ کاری که سخت، زمانبر و نیازمند مداخله مستمر است.
طرح مدارس؛ تلفیقی از تجربه، شبکه انسانی و نگاه توسعهای
حبیباللهیان در پایان توضیح داد که طرح مدارس امروز حاصل ترکیب چند دهه تجربه، ظرفیت مدرسه توانمند، دانش دانشآموختگان و همراهی خیرین مستقل است. وی گفت: مدرسه توانمند در یکسو قرار میگیرد، مدرسه نیازمند در سوی دیگر. خیرین و نیروهای داوطلب در نقطه اتصال میایستند و این شبکه، همان چیزی است که ما اسم آن را طرح مدارس گذاشتهایم؛ طرحی که هدفش تکرار یک تجربه موفق در مقیاس گستردهتر، اما با حفظ کیفیت است.
