«خانه، زبان مشترک ما» یکساله شد / کودکان و نوجوان مراکز شبه خانواده در این طرح توانمند میشوند

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، رویداد «خانه، زبان مشترک ما» حاصل فعالیت یک ساله مشترک مؤسسات خیریه «نیکگامان جمشید»، «آمال» و «ابتکار و توسعه نوید» است، که طی آن دورههای آموزشی و توانمندسازی برای کودکان، نوجوانان و مربیان مراکز شبهخانواده مؤسسه خیریه نیکگامان جمشید در سه استان تهران، کرمان و گیلان برگزار شده است. این رویداد با شباهت به بوتکمپ و روش تعاملی، بر مبنای جامعهپذیری در بستر تسهیلگری برگزار شده است.
رویداد خانه، زبان مشترک ما؛ دورهمی دوستانهای بود که چهارشنبه ۲۳ مهرماه برگزار شد. در این رویداد، دختران درباره سیزده روایت متفاوتی که در خانههای جمعی خود تشخیص داده بودند، مطالعه و تحقیق کرده و با مشاوران مختلف تعامل برقرار کردند. این رویداد مبتنی بر جزءبهجزء قوانین و دستورالعملهای بهزیستی اما با نگاهی نو، خلاقانه، خردمحور و کاربردی پیش رفته است. آنها درنهایت فعالیتهای خود را به شیوههای خلاقانهای چون ساخت ویدئو، تئاتر، نقاشی گروهی، پرفورمنس، نویسندگی و معماری در قالب ساخت ماکت و… به نمایش گذاشتند و در آخر با فعالیتهای تعاملی برای بهترشدن فضای خانههای جمعیشان، با مخاطبانشان مشورت کردند.
روایت «رضا درمان» از پروژه «خانه، زبان مشترک ما»
دکتر رضا درمان؛ مدیرعامل مؤسسه خیریۀ ابتکار و توسعه نوید در این رویداد گفت: امشب شب بچههاست و ما مهمان این عزیزان کوچکیم. وی سپس از یکی از دخترانِ مستقلشده خواست برای حضار حرف بزند.
درمان اضافه کرد: مهم است که حمایت از بچهها فقط در دوران حضورشان در موسسه نباشد، بلکه بعد از جدایی نیز ادامه یابد؛ چون تعدادی از بچهها پس از ترخیص از برخی مراکز شبهخانواده احساس رهاشدگی دارند و این بسیار آسیبزننده است. از مؤسسه خیریه نیکگامان و آقای محترمی که مثل یک پدر همراه بچهها بودند و پشت ما ایستادند، تشکر ویژه دارم. لطفاً همۀ مسئولان توجه بیشتری به بچهها داشته باشند، چون وقتی بچهها وارد اجتماع میشوند اگر حمایت نشوند، زندگیشان دچار بحران میشود.
درمان گفت: هدف اصلی ما در این پروژه، توانمندسازی بچهها و آمادهکردن آنها برای جامعهپذیری بود و نمرات تحصیلی معیار قرار نگرفت. جامعهپذیری به معنای تمرکز بر مهارتهای زندگی، انتخابهای درست و ارتباط با جامعه است. هیچ اجباری برای رفتن به دانشگاه یا مسیر خاصی وجود نداشت، بلکه تأکید بر مهارت مستقلشدن، مهارتآموزی و توانایی تصمیمگیری بود. ما از همان ابتدا معتقد بودیم که توسعه شبکههای ارتباطی و افزایش سرمایههای اجتماعی، کلید توانمندسازی است. امیدواریم گام اول محکم بوده باشد و بتوانیم قدمهای بعدی را با قوت برداریم.
وی گفت: بخشی از موفقیت این پروژه مدیون عشق و احساس تعهد افرادی مانند تسهیلگر آن و تیمشان بود که با جان و دل همراه بچهها شدند. همراهی و جسارت خردمحور اشکان تقی پور؛ مدیرعامل موسسه خیریه نیکگامان جمشید و تیم موسسه نیز مثالزدنی بود. حتی در روزهای سخت تهران با موشکباران، این بچهها حس کردند که اینجا محلی برای عشق و دوستی است و رابطهای دوطرفه با مربیشان شکل گرفته است.
درمان ادامه داد: ما در شرایطی وارد این پروژه شدیم که فضای مبهم و تاریکی بر آن حاکم بود و حتی خودمان نمیدانستیم که مسیر دقیق چیست. با این حال، همه اعضای تیم با اعتماد و شجاعت جلو آمدند و با یکدیگر همراه شدند. مؤسسه خیریه ابتکار توسعه نوید، تیم آمال و دیگر دوستان واقعاً پای کار بودند و حتی فراتر از وظایفشان تلاش کردند. پیش از جشن اقدام، بسیاری از جزئیات برای ما روشن نبود، ولی این ابهام بخشی از روند طراحی و اجرای پروژه بود که با مودت و همکاری همراه شد. در نهایت، کل این تجربه بر محور عشق و تعهد شکل گرفت، همچنان که مجتبی کاشانی گفته است: «هر کجا عشق آید و ساکن شود/ آنچه ناممکن بود ممکن شود/ در جهان هر کار خوب و ماندنی است/ رد پای عشق در او دیدنیست»
روایت «مونا جدیدی»؛ مربی و تسهیلگر مؤسسه «آمال»
«مونا جدیدی»؛ مربی و تسهیلگر مؤسسه «آمال» نیز اظهار کرد: روانشناسی خواندهام اما به علوم اجتماعی علاقهمندم. سالهای سال در زمینه آموزشهای جایگزین (آلترناتیو) کار کردهام. بر این باورم که آموزشهای نوین فرصتی برای دیدهشدن بچهها دراختیارمان قرار میدهند؛ فرصت مغتنمی که به شکلهای مختلف توانمند شوند تا دنیا را کشف کنند. این، شانسی مهم و آیندهساز است.
وی گفت: در پروژههای مختلفی درباره کودکان دنیا فعالیت کردهام، سالها با موسسه «آمال» بهطور مستقیم همکاری کردهام و این همکاری درباره آموزش متوازن اجتماعی و مالی است. اکنون سرپرست گروه آموزش مؤسسه آمال هستم. البته هیچ تعصبی به یک روش خاص ندارم، همه آموزشهای نوین را خوب و جذاب میدانم، ولی صادقانه بگویم که مهمترین اتفاق، برقرارکردن ارتباط سالم با کودکان و نوجوانان است؛ ارتباطی که باعث دلبستگی، درک متقابل، رازداری و شنیدن درست شود. هدف ما این است که بچهها انسانهای سالم و آگاهی باشند نه کامل؛ هدف ما کمک به رشد و استقلال آنها است، نه مجاب کردنشان به اجرای ذهنیات خودمان. استمرار این رابطه سالم در همه مراحل، مهمترین چالش است.
جدیدی در ادامه گفت: درباره کار با بچهها، باید بگویم بیشتر تسهیلگری کردیم تا روانکاوی یا درمان روانشناختی. فعالیتها بیشتر آموزشی و الهامگرفته از آموزش متوازن بودند که باعث رشد اجتماعی، اعتمادبهنفس و رشد همهجانبه آنها شود. بچههایی که در خانههای جمعی زندگی میکنند، نیاز به الگوهای مناسب دارند و باید با زنان پیشرو آشنا شوند؛ الگوهایی که بتوانند با آگاهی از آنها برای آیندهشان هدفگذاری کنند.
وی افزود: طرح درسها بر مبنای هدفگذاری، بودجهبندی، پسانداز، شناخت حقوق و مسئولیتها، برنامهریزی و سازماندهی بودند. مهم است بچهها یاد بگیرند که خودشان عامل تغییر باشند؛ یعنی بتوانند دستبهکار شوند و تغییر واقعی ایجاد کنند. با شروع کارمان، اعتمادبهنفس، جسارت و شجاعت آنها افزایش یافت و توانستند مسائل خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
این فعال اجتماعی ادامه داد: گام بعدی، کنشگری است؛ اینکه بچهها فعال باشند، با مربیان و مدیران همکاری کنند و مسئولیتهای خود را برعهده بگیرند. تلاش میکنیم مربیان، مدیران و بچهها توانمند شوند و خودمان قدم عقب بگذاریم تا استمرار فعالیت حفظ شود. ما سرپناهی در شمال کشور داریم که در دوره جنگ همه اعضای خانوادهام به آنجا عزیمت کردند، آنها از من میخواستند تهران را ترک کنم، اما بچههای من نمیتوانستند از مرکز شبهخانواده خود که خانهیشان است بیرون بروند. دختران خانه تصور میکردند که من از پیششان خواهم رفت و یک روز قبل از رفتن خداحافظی میکنم و میگویم از فردا نمیآیم، اما من در کنارشان بودم؛ در لحظههای سخت و آسان همراهشان بودم و جدا نمیشدم.
وی افزود: آن روزها برای بچهها سخت بود، ولی برای من ماندن در کنارشان تصمیم درستی بود. با اینکه خانوادهام اصرار داشتند تهران را انتخاب کنم و تنها بمانم، اما من ترجیح دادم در کنار بچههای خانه بمانم و به آنها سر بزنم. در لحظههای سخت که از طرف خانواده یا جامعه ترک شدهاند، اگر کسی بخواهد در کنارشان باشد، باید این را واقعی نشان دهد؛ باید به آنها بگوید که کنارتان هستیم، دوستتان داریم و با هم هستیم. البته که فکر میکنم یکی از مهمترین مسائلی که میتوان به بچهها آموزش داد این است که یاد بگیرند در سختیها، شادیها و ناراحتیها کنار هم بمانند.
روایت «اشکان تقیپور»؛ بنیانگذار و مدیرعامل مؤسسه «نیک گامان جمشید»
دکتر اشکان تقیپور؛ بنیانگذار و مدیرعامل مؤسسه «نیک گامان جمشید» نیز در این برنامه گفت: روز بیستوسوم مهر روز جشن دخترها بود که از یازدهونیم صبح تا ساعت بیست ادامه داشت. این برنامه مربوط به پروژه مشترک سه موسسه بود. خانهها محل نگهداری کودکان و نوجوانانی هستند که به دلایل مختلف مانند بیسرپرستی یا آسیبدیدگی، بهصورت موقت یا دائمی با مدیریت کاملاً مردمنهاد اما تحت نظارت بهزیستیاند. جشن روز چهارشنبه مربوط به مؤسسه نیکگامان جمشید بود. این مؤسسه چهار مرکز دارد؛ دو مرکز در کرمان (خانه ستارگان و خانه گلها) و یک خانه در تهران به نام خانه دختران ایران و یک مرکز دیگر برای کودکان ۳ تا ۶ سال در گیلان. در مجموع نزدیک به هشتاد دختر در این خانهها زندگی میکنند که همه آنها مثل فرزندان خودماناند و من در نقش عمو یا پدرشان هستم.
وی افزود: پروژه خانه برای ما اهمیت زیادی دارد، چون در طول ده سال اخیر علاوه بر افتتاح صد مدرسه و پروژههای مختلف، کنار بچهها بودن برای ما اهمیت ویژهای دارد. مؤسسه خیریه ابتکار و توسعه نوید با مدیریت دکتر درمان پیشنهاد کرد که موسسه آمال در زمینه تحصیل و جامعهپذیری کودکان به کمک فرزندان مراکز شبهخانواده ما در نیکگامان جمشید بیاید. موسسه آمال این تجربه را در مدارس با دانش آموزان طی کرده بود و مسلماً انجام آن در مراکز موسسه خیریه نیکگامان جمشید نیازمند برنامهریزی مبتنی بر رعایت تمامی قوانین بهزیستی با نوآوری و توجه به شرایط فرزندان بود.
تقیپور ادامه داد: پروژه خانه، زبان مشترک ما حول مراکز شبهخانواده با کودکانی است که به دلیل شرایط دشوار خانوادگی باید زیر چتر حمایت موسسهای مردمنهاد، معتمد و با پروانه بهزیستی قرار بگیرند. هدف پروژه فراهمکردن مرکزی بود که در آن با رعایت قوانین کشور، هم وضعیت بچهها بهبود یابد و هم مربیان فرسوده نشوند. مؤسسه نوید با رصد و پایش پروژهها، حمایت مالی طرح را پذیرفت و موسسه آمال که در زمینه تحصیل و آموزش مدارس تجربه درخشانی دارد، اجرای پروژه را برعهده گرفت. طی یک سال، این پروژه در چند مرکز از جمله دو مرکز در کرمان (خانه ستارگان و خانه گلها) و مرکز خانه دختران ایران اجرا شد؛ حدود ۵۰ دختر در این مراکز حضور دارند و امروز جشن پایان یک سال فعالیتمان برگزار شد.
وی افزود: در این جشن، سیزده غرفه با ارائه داستانها و فعالیتهای بچهها گشوده شد و مدیرکل بهزیستی استان تهران، سخنگوی دولت، رئیس اداره بهزیستی شهرستان تهران و مدیرکل دفتر کودک و نوجوانان حضور داشتند. گفتوگوها بر ادامه این مسیر و تبدیل جشن به آغاز مرحلهای تازه و گفتمان دوطرفه برای بهبود شرایط متمرکز بود. هدف اصلی، ایجاد نگرشی نوین و منطبق بر قوانین اما انعطافپذیر، با مشارکت مستقیم بچهها در تدوین دستورالعملها و سیاستگذاریها است. در حال حاضر، جلسات هفتگی برای بررسی مشکلات و مسائل سازمانهای غیردولتی و خیریهای که زیر نظر بهزیستی فعالیت میکنند، در سازمان بهزیستی برگزار میشود و این تجربیات علمی و پروژهها برای اصلاح قوانین و دستورالعملها به معاونت سلامت اجتماعی و مدیران ذیربط ارائه میشود.
تقی پور یادآور شد: رئیس سازمان بهزیستی نیز تاکید دارد که اصلاح قوانین و کارگروههای مرتبط تشکیل شود تا به نیازهای این کودکان بهتر پاسخ داده شود و فرآیندهای صدور مجوز و نظارت بهبود یابد. نظرات سازمانهای مردمنهاد، موسسات و مراکز خیریه دارای پروانه فعالیت از بهزیستی در شورای معاونین بهزیستی طرح میشود. تصمیمگیریها بدون نظر آنها صورت نمیگیرد و جامعه هدف نقش مهمی در تصمیمگیریها دارد. البته فرآیندها پیچیده است و نیازمند زوایای دید و ایدههای متنوع و مهمتر از همه، مشارکت کودکان برای جامعهپذیری است. در کشورهای پیشرفتهای مثل آمریکا، چیزی به نام مراکز شبهخانواده وجود ندارد و کودکان در صورت نیاز با حکم قضایی به خانوادههای میزبان میروند، اما مددکاران اجتماعی و نهادهای صالح بر حسن مراقبت نظارت میکنند.
مدیرعامل مؤسسه خیریه نیکگامان جمشید تأکید کرد: ما هم تلاش میکنیم که به سمتوسوی کاهش شبهخانوادهها پیش برویم و کودکان را در خانوادههای واقعی با شروطی مشخص (مانند حکم قضایی و تایید سازمان بهزیستی) قرار دهیم تا آسیب نبینند و فرآیند اجتماعیشدنشان شتاب بگیرد. طرح خانواده میزبان بهتازگی شروع شده است و نیازمند پایش مداوم است. از دید من این طرح خصوصاً برای فرزندان ۱۶ سالبهبالا که قرار است وارد جامعه شوند، مناسب است. البته خانوادههای میزبان باید بسیار معتمد باشند.
وی گفت: مهم است که در اجرای این طرح، جنبههای احساسی و آسیبزایی احتمالی در نظر گرفته شود و صرفاً به آمار اکتفا نشود. اگرچه هنوز علیرغم تلاشهای بسیار موسسات و سازمان بهزیستی هنوز تا دستورالعملهای شفاف و کامل فاصله وجود دارد، اما همیشه نظارت بر مراکز یکی از اولویتهاست. هدف اصلی این است که کودک در خانهای زندگی کند که از بهترین شرایط برخوردار باشد. آموزشهای روانشناسی و مددکاری در مراکز بهزیستی وجود دارد، اما در این پروژه، تمرکز بر نگرش جدیدی بود که بر جامعهپذیری کودکان تاکید داشت و مشارکت خود کودکان در انتخاب مسیر هدایت مراکز شبهخانواده نقطه قوت پروژه خانه است.
این فعال اجتماعی اظهار داشت: سعی کردیم قوانین مراکز شبهخانواده تا حد ممکن انعطاف داشته باشند تا بچهها بتوانند حرف بزنند و برای بروز خواستههایشان احساس امنیت و آرامش کنند. تسهیلگران موفق شدند ارتباط موثر با بچهها برقرار کنند و فضایی ایجاد کنند که آنها مهارتهای نرم مثل اعتمادبهنفس، آرامش و شادی را تجربه کنند. این فرآیند به جلسات آسیبشناسی نیاز دارد تا در دورههای بعد بهتر عمل کنیم و بچههای بیشتری را وارد این پروژه کنیم. ما بسیار مراقب هستیم که بچهها در مسیر استقلالشان آسیب نبینند، چون هر حادثهای مسئولیت بهزیستی را زیر سوال میبرد؛ بنابراین نیاز است قوانین به گونهای طراحی شوند که بچهها در محیطهای کنترلشده مانند خریدکردن یا تعامل اجتماعی استقلال داشته باشند. برآنیم با احترام به قوانین و مدیریت درست، فضای امنی را برای جامعهپذیری فرزندانمان در این مراکز بسازیم.
تقی پور تأکید کرد: غرض این که بچهها باید توانایی مقابله با مشکلات روزمره را یاد بگیرند تا بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. اگر این تواناییها از سوی قانونگذاران پذیرفته شود، شرایط بهبود مییابد. در حال حاضر ارتباط میان مربیان، مسئولان و بچهها تقویت شده و مسائل به طور شفاف مطرح میشوند. تلاش میکنیم این تجربهها به قوانین تبدیل شوند. خبر خوب اینکه سازمان بهزیستی در این مسیر، همراه ما و حمایتکننده است. ارتباط شبکه سازمانهای مردمنهاد و مراکز خیریه که با مجوز بهزیستی فعالیت میکنند، با سازمان بهزیستی موجب شده است تا کارهای اجتماعی بهتر از گذشته پیش برود. مدیران ارشد بهزیستی با حضور در رویدادهایی چون «خانه، زبان مشترک ما» و مشارکت واقعیشان نشان دادند که در شنیدن مشکلات و پیشنهادها و نیز حمایتکردن مصممتر و پذیراتر از همیشه هستند.
وی در پایان گفت: ما درک کردیم که شاید مشکلاتی وجود داشته باشد که از آن آگاه نیستیم و حالا سعی میکنیم از دیدگاه بچهها به داستان نگاه کنیم. ضمن اینکه ساختار دولتی و ساختار سازمانهای مردمنهاد متفاوت از یکدیگراند و باید آنها را با هم هماهنگ کنیم. کارهای زیادی پیش رو داریم، ولی بهجای منتظر ماندن، تصمیم گرفتیم انجام دهیم، البته که انطباق با قوانین و انعطاف دوطرفه ملاک عمل ما است. فعالیتهایی که در خانه انجام شده، مبتنی بر دغدغهها و مسائل واقعی بچهها است. آنها خودشان مشارکت کردند و مشکلاتشان را بیان کردند. ما به عنوان بزرگترها، حمایت و پیگیری کردیم و بهزیستی و نهاد دادستانی هم همکاری کردند. اکنون مراکز مهمی مانند «شوق زندگی» برای همکاری سازمانهای مردمنهاد، نهادهای قضایی، بهزیستی و شهرداری با تکیه بر کودک درحال فعالیتاند که اینگامی ارزنده و در راستای حمایت مراجع قضایی و بهزیستی از سمنها و خیریهها است.
گزارش از مهدیه رشیدی