کد خبر:۳۶۹۰

حکایت امدادگر تازه‌دامادی که صهیونیست‌ها شهیدش کردند

نام و یاد سیدعلی‌اکبر میرمحمدی در آسمان ایثار و فداکاری ایران جاودانه خواهد شد؛ تازه‌داماد امدادگری که در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، حتی بعد از شیفت کاری، شوق خدمت داشت و به فیض شهادت نائل آمد. تازه‌داماد و عروس، اولین سفر‌ مشترکشان را با جمعیت هلال احمر به روستا‌های کم‌برخوردار رفته بودند.
حکایت امدادگر تازه‌دامادی که صهیونیست‌ها شهیدش کردند

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، سیزدهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۷۰، زمانی که خانواده میرمحمدی در شهرستان شهرضا استان اصفهان، نام فرزندانشان را سیدعلی ‎اکبر می‌گذاشتند، شاید فکرش را هم نمی‎کردند که تقدیر فرزند قرار است چگونه با شهید کربلا، حضرت علی اکبر (ع) گره بخورد. آنها همچنین نمی‌دانستند که قرار است، استانشان، دو شهید به یک نام داشته باشد، «شهید علی‌اکبر میرمحمدی»، زاده شهرستان خوانسار اصفهان که در جنگ تحمیلی هشت ساله برای وطن جان داد و «شهید علی‌اکبر میرمحمدی»، زاده شهرستان شهرضا اصفهان که در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران تحمیل کرد، به خاک و خون کشیده شد. هر دو علی‌اکبر، جوان و رعنا، برای حفاظت از «خانه»، مقابل دشمن ایستادند تا وطن پابرجا بماند.

شهید تازه‌داماد

هنوز در شوک‌اند. نه‌تنها خانواده که همه همکاران و هم‌شیفتی‌های سیدعلی‌اکبر از لحظه شنیدن خبر شهادتش هنوز باورشان نمی‌شود که آن جوان خوش‌خنده و فعال، پر کشیده و رفته است. شاید به خاطر همین است که پدر و مادر و برادر سیدعلی‌اکبر تمایلی ندارند که درباره پسر شهیدشان حرفی بزنند به رسانه‌ها. برای آنها علی‌اکبر هنوز زنده است و حرف زدن درباره شهادتش سخت است. 

آنها هنوز باورشان نمی‌‎شود پسری که تازه رخت دامادی به تن کرده بود و در تکاپو برای تدارک عروسی‌اش بود، حالا در جمعشان نیست. برای تازه‌عروس سیدعلی‌اکبر هم سخت است. همین سه ماه قبل بود که سر سفره عقد نشسته بود و نگاه کرده بود به چهره خجالتی داماد و آرام بله گفته بود برای یک عمر همراه شدن. همراه خوبی هم بود، از همان ابتدای هم‌مسیر شدن، هردوشان بعد از بستن پیمان همدلی، هم‌پیمان شدند برای کمک به نیازمندان. 

سیدمرتضی عمادی؛ رئیس جمعیت هلال‌احمر شهرستان شهرضا، تعریف می‌کند که بعد از جاری شدن خطبه عقد، تازه عروس و داماد، اولین سفر‌های مشترکشان را با جمعیت هلال احمر به روستا‌های کم‌برخوردار رفتند. ۲۰ سال فعالیت داوطلبانه میرمحمدی در جمعیت هلال احمر باعث شد تا او همسرش را هم تشویق کند برای فعالیت‌های داوطلبانه.

عمادی به خبرنگار خیر ایران می‌گوید: «سال ۸۴، زمانی که سیدعلی‌اکبر تازه ۱۴ سالش بود، عضو داوطلب جمعیت شد.» شرکت در دوره‌های آموزش کمک‌های اولیه، اولین آموزش‌هایی بود که او یاد گرفت. بعد، اما اقدامات گسترده و بشردوستانه جمعیت، باعث شد که سیدعلی‌اکبر دوره‌های آموزشی بیشتری را بگذراند و حتی تا رتبه نجاتگری دوم هم پیش برود.

تا پای جان برای وطن

پنجشنبه ۲۹ خردادماه، علی‌اکبر آخرین شیفت امدادی خود را گذراند؛ هم در پایگاه به تصادف خودرو‌ها رسیدگی کرده بود و هم آماده‌باش حملات دشمن صهیونیستی بود. بعد از پایان شیفت کاری، همکاران امدادگرش تعریف می‎کنند که او تأکید کرد، آماده و گوش به زنگ برای بازگشت دوباره به پایگاه و خدمت کردن است. 

عمادی می‌گوید: «او مدام ارتباط می‌گرفت و تأکید می‌کرد که اگر نیاز به کمکش است، در پایگاه حاضر شود.» شوق خدمت، اما او را به مسیر دیگری کشاند. روز یکشنبه، اول تیرماه، بسیج مسجد محل فراخوان خدمت داد و اعلام نیاز کرد. سیدعلی‌اکبر که آموزش‌های تخصصی امداد و نجات، رهاسازی، آتش‌نشانی و کمک به مصدومان را در جمعیت هلال احمر دوره دیده بود، عضو تیم مردمی شد تا برای کمک به هم‌شهری‌هایش آماده به خدمت باشد.

همان روز، موشکی به نزدیکی شهر اصابت کرد. سیدعلی‌اکبر به همراه گروه مردمی برای خاموش کردن آتش، به محل حادثه رفتند. در حین خاموش کردن آتش بودند که حمله دیگری رخ داد. عمادی می‌گوید: «ساعت هشت شب به ما خبر دادند که امدادگرمان، در حادثه جان خود را از دست داده است.» 

شش نفر در آن حادثه به مقام شهادت رسیدند. یکی از آنها سیدعلی‌اکبر میرمحمدی بود. همان شب، همه همکارانِ جوان از دست رفته، مبهوت به ساختمان جمعیت هلال احمر رفتند و مراسم شام غریبان همکار و دوستشان را برگزار کردند. 

 عمادی می‌گوید: «از دست دادن میرمحمدی، ضایعه سنگینی برای جمعیت هلال‌احمر است، او یکی از ارزشمندترین سرمایه‌های ما بود، سال‌ها دوره آموزشی دید و در فعالیت‌های بشردوستانه ما شرکت کرد. به اضافه این، جوان خوش‌برخورد و فعالی هم بود.» 

تربیت جوانی مانند سیدعلی‌اکبر، حتماً می‌تواند برای هلال‌احمر سخت باشد، اما داشتن امدادگری مانند او، افتخار است. جوانی که در راه خدمت، جانش را فدای وطن کرد.

 

گزارش از لیلا شوقی

 


ارسال دیدگاه
captcha