به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، هفتمین قسمت از مستند «بومرنگ 2» با عنوان «بارقه نور همیاری» شامگاه شنبه 18 فروردینماه نمایش داده شد. این مستند با موضوع خیریهها و خیرین، هر شب تا پایان ماه مبارک رمضان ساعت 19:30 از شبکه مستند سیما نمایش داده میشود.
تهیهکنندگی، نویسندگی و کارگردانی این اثر را فاطمهسادات محمودپور به عهده داشته و استودیو نیکسو (وابسته به مرکز فرهنگ نیکوکاریِ خیر ماندگار)، مجری طرح بوده است.
داستان این قسمت مستند «بومرنگ» قصه مردی است که نه به دنبال رفع نیاز مقطعی نیازمندان بلکه با دیدی وسیعتر به دنبال ریشهکن کردن فقر در مناطق کمبرخورداراست. او تلاش کرد با پرورش نیروهای انسانی و آموزش مهارت، مسئولیت اجتماعی را در بین محرومان افزایش دهد تا آنها خودشان اداره امور زیستگاه خود را عهداهدار شوند. وحید گرجی متولد ایران است و از ۱۲ سالگی تا پایان دانشگاه در فرانسه تحصیل و کار کرد.
وحید گرجی؛ مدیرعامل موسسه «بارقه نورهمیاری» گفت: تا سال ۱۳۷۱ کارمند وزارت خارجه بودم و بعد تصمیم گرفتم به کار خصوصی ورود پیدا کنم. در فرانسه فیزیک و بعد فلسفه خواندم. در ایران هم فوق لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران گرفتم. عقبه مناسبی از لحاظ رشته تحصیلی برای ورود به کار خصوصی نداشتم. سال ۱۳۷۲ با آقای دکتر امید بیگی آشنا شدم. ایشان در مجارستان در رشته تولید گیاهان دارویی فارغالتحصیل شده و به ایران برگشته بود.
چگونگی تاسیس شرکت زردبند
وی ادامه داد: دکتر بیگی، کارمند جهاد کشاورزی بود، از مجارستان کمی بذر آورده بود و از اینکه امکانات کار در اختیار نداشت، ناراحت بود. پدرم پزشک و مشوق من بود و وقتی فهمید با دکتر بیگی جلسهای داشتیم، پیشنهاد داد با ایشان کار کنیم و بذرهایی که دکتر بیگی آورده است را بارور و تکثیر کنیم. باغی موروثی در منطقه لشگرک زردبند داشتیم. پدرم گفت که گیاهان را آنجا کشت کنیم. دکتر بیگی شهریور ۱۳۷۲ آمد و بذر بابونه کشت کرد و کم کم کشت بقیه گیاهان دارویی را پیش بردیم و شرکتی با نام «زردبند» تاسیس کردیم.
رزق وحید گرجی در خاک ایران پنهان شده بود نه خاک فرانسه. رزق او در دانههایی بود که در سرزمین مادری و زمینهای موروثی، انتظارش را میکشید. او برای تولید با کیفیت گیاهان داوریی، کهگیلویه و بویراحمد را انتخاب کرد. طبیعت غنی این استان، گرجی را مبهوت کرد اما بهت او وقتی بیشتر شد که نگاهش را به مردم برگرداند. مردم هیچ نسبتی با محیط آباد و سرشار از منابعی که در آن زیست میکردند، نداشتند. برای همین تصمیم گرفت کاری برای مردم بکند اما تجربهای نداشت تا اینکه روزی پسرش، وحید با دوستانش به دیدار او آمدند.
وی با بیان اینکه انگیزه انجام کار بزرگ و خیر برای کشور داشتیم، تصریح کرد: سالهای اول فقط بذر میکاشتیم و درآمد نداشتیم و از جیب میخوردیم. بذرها را ثروتی برای کشور میدانستیم و تلاش کردیم از بین نروند. به تکثیر و تولید با کیفیت بذرها فکر کردیم برای همین کهگیلویه و بویراحمد را سال 1373 انتخاب کردیم چون استعداد اقلیمی برای کشت گیاهان دارویی دارد. با تسهیلاتی که از محل تبصره ۳ گرفتیم واحدی آنجا تاسیس کردیم.
همکاری شرکت «زردبند» با خیریه «بارقه نورهمیاری»
مدیرعامل موسسه بارقه نورهمیاری با اعتقاد به اینکه خداوند نعمتی که کهگیلویه و بویراحمد داده به کمتر جایی داده است، افزود: متوجه شدیم باید در این منطقه ارزش افزوده و چرخه تولید ایجاد و حمایت شود، ایدهها پرورش یابد و آموزش داده شود. باید از ظرفیت استان استفاده و نیرو تربیت میکردیم. افراد منطقه باید با روشهای جدید کسب و کار آشنا میشدند تا کسب و کارها حمایت و توسعه یابد و چرخه فقر فرهنگی و محرومیت میشکست.
گرجی تصریح کرد: سه سال پیش پسرم گفت: «خیریهای با دوستانم تاسیس کردیم.» و بعد روزی با دوستانش آمد و جلسهای با من داشتند. آنها گفتند: «شما در کشت گیاهان دارویی هستید. ما علاقهمند هستیم که فعالیت خیریهمان را بر اساس تجربیات شما پیش بریم که درآمدزا باشد.» من هم قبول کردم.
صنعت و مردم باید به مسئولیت اجتماعی گره بخوردند. مسئولیت اجتماعی یعنی یک بنگاه اقتصادی، درصدی از سود خود را صرف کارهای اجتماعی کند. گرجی متوجه شد که خدمات یکطرفه درمان محرومیت نیست وآنچه در کنار منابع طبیعی فقدانش حس میشود، نبود نیروهای دارای مهارت است. کشت صنعتی باعث شد که وحید گرجی به مناطق مختلف ایران خصوصاً مناطق روستایی سفر کند و در این سفرها متوجه شود که آبادی هر روستا ارتباط مستقیم با تلاش مردمان همان منطقه دارد.
این کارآفرین با اشاره به اینکه افراد با انگیزه و تحصیلکرده در بسیاری از روستاهای استانها جمله گلستان، کرمانشاه و فارس وجود دارند، گفت: به عنوان مثال یک دخترخانم ۲۲ ساله در روستایی در گلستان، بلوبری کشت میکرد و به صورت اینترنتی میفروخت. وی در شهر تبلیغ میکرد: «بیایید از باغ میوه بچینید و ببرید.» این ابتکارش بود که هزینه میوهچینی ندهد. چنین افرادی، گنجینه نیروی انسانی هستند و آن روستا و جامعه را فعال میکنند.
دیشموک، سرفاریاب و لوداب جامعه هدف «بارقه نورهمیاری» است
گرجی با بیان اینکه هدف ما تهیه ارزاق برای نیازمندان نیست، عنوان کرد: در روستا باید از مزایایی چون اقلیم، خاک و آب درآمدزایی شود و نیروهای انسانی بتوانند از آن استفاده کنند. بزرگترین مشکل این مناطق، فقر نیروی انسانی است، افرادی که بتوانند مسئولیت پیشرفت آن مناطق را عهدهدار شوند و با انگیزه و دانش آمادگی مواجه با یک سری مشکلات را داشته باشند.
دیشموک، سرفاریاب و لوداب به عنوان سه بخش استان کهگیلویه و بویراحمد که نسبت به مناطق دیگر محرومتر بودند به عنوان جامعه هدف موسسه بارقه نورهمیاری انتخاب و برای هر یک طرحهای اشتغازایی در نظر گرفته شد.
مدیرعامل موسسه بارقه نورهمیاری تصریح کرد: چهارچوبی تعریف کردیم و با توجه به امکانات موثر، فعالیتها را جهت دادیم. کم کم اولویت کار مشخض شد. در نظر گرفتیم که امکانات را محدود به چند منطقه محرومتر کنیم. با توجه به آشنایی با استان کهگیلویه و بویراحمد و ارتباط خوبی که با مدیران محلی داشتیم، احساس وظیفه کردم که کار را متمرکز در آنجا کنیم . بدین ترتیب سه بخش دیشموک، سرفاریاب و لوداب که در این استان محرومتر بود را انتخاب کردیم.
طرحهای اشتغال روستایی چند حسن دارد. مردم در مدل کوچک و کمضرر با چرخه تولید تا فروش آشنا میشوند.آنها میآموزند که باید بتوانند محصول باکیفیت ارائه دهند. ضمن اینکه مسئولیتپذیری و تعهد را در طی فرایند میآموزند اما آنچه بیش از تمامی موارد ارزش دارد، تفکر و شناخت برای حل مشکلات است. مشکلاتی که ریشه محرومیتها در نقاط کم برخوردار است.
اشتغالزایی از طریق جَفت بلوط و اهدای مرغ و بذر یه خانوادهها
وی درباره طرح اشتغالزایی جَفت بلوط اظهار داشت: بیش از پنج میلیارد تومان جَفت بلوط از روستاها خریدیم. جَفت قسمتی در بلوط است که فاصله پوست و مغز است و ۶ درصد وزن بلوط را تشکیل میدهد. جَفت بالای ۶۰ تا ۷۰ درصد تانن دارد که ترکیب مهمی در صنایع چرمسازی و دارویی است. ما از آن به عنوان دافع انگل دام و طیور در ضد انگل کوکسیدیوز استفاده کردیم.
گرجی ادامه داد: در روستاهای کهگیلویه و بویراحمد از مغز بلوط آرد استفاده میکنند و جَفت آن را جدا میکند چون تلخ است.جَفت کاربرد محدودی در عطاری برای گوارش دارد. صنعت رنگرزی برای رنگ قهوهای پشم فرش از آن استفاده میشود اما ما یک کاربرد جدید به آن اضافه کردیم.
یکی از طرحهای اشتغال زایی در موسسه بارقه نور همیاری ، ایده واگذاری مرغ تخمگذار به خانوادههای بدسرپرست و بی سرپرست است که گرجی در مورد آن بیان کرد: به هر خانواده شش، هفت مرغ و یک خروس دادیم که تخمهای حاصل از آن را بفروشند. روزانه ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان درآمد داشتند ضمن اینکه با جوجهدهی، تعداد مرغها هم افزایش پیدا میکرد. در این طرح خانوادهها میآموختند که از سرمایه اولیه که مرغها بود، مراقبت کنند تا درآمدشان افزایش یابد. سال گذشته برای توزیع مرغ بومی، مرغها را از افرادی که سری اول به آنها مرغ دادیم، خریداری کردیم. بدین ترتیب در این طرح افراد هم یک درآمد روزانه دارند و هم یک درآمد بلند مدت.
وی در مورد طرح اهدای بذر به خانوادههای مورد هدف، تصریح کرد: این مدل حرفهایتر، کسب و کار را آموزش میدهد. آموزش شامل تکثیر و توزیع بذرهاست و افراد تعهد و مسئولیتپذیری را نیز غیر مستقیم یاد میگیرند.خانوادهها در حیاط منزل بابونه و همیشه بهار میکارند، با تعاونی یاسوج برای ما میفرستند و ما پول را حواله میکنیم. به آنها آموزش میدهیم که چطور گیاهان دارویی را کشت و خشک کنند. قرارداد خرید تضمینی هم میبندیم.
گرجی ادامه داد: موقع خرید محصول قیمت ما به گوش دلالان میرسد و آنها کمی قیمت را از ما بالاتر میگویند و محصولی که ما برایش برنامهریزی کردیم را از خانوادهها میخرند. با این کار ما با مشکل مواجه میشویم. البته میدانیم زمان میبرد که این چالشها حل شود.
راهاندازی کارگاه تولید کیف و جامدادی
این کارآفرین از دیگر کارهای موفق موسسه خود را راهاندازی کارگاه تولید کیف، جامدادی، کیف چرمی و کولهپشتی ذکر کرد و افزود: خانه «سرفاریاب» را در منطقه سرفاریاب تاسیس کردیم. ایده اول ما این بود که کتابخانه باشد و پروژکتور نصب کردیم تا انیمیشنهای خوب برای بچهها به نمایش بیاید و آنها سرگرم شوند. کلاسهای تقویتی هم برگزار میشود. به مرورامکانات را برای آموزش زنان روستایی تعمیم دادیم.
وی ادامه داد: کارگاه تولید کیف دایر کردیم، آموزگار از دهدشت برای زنان آوردیم که بتوانند کیفهای با کیفیت و زیبا تولید کنند. خودمان طرح میدهیم و چرم مصنوعی طبیعی هم از بازارهای تهران برایشان خریداری میکنیم. کنترل کیفی سختگیرانه روی تولیدات داریم و بازار فروش هم خودمان هستیم. با ارتباطی که با خیریههایی مانند «موسسه عترت فاطمی» داریم از آنها سفارش میگیریم.آنها در مقاطع تحصیلی به دانشآموزان نیازمند کوله و کیف میدهند و ما گفتیم که اینها را از ما تهیه کنند.
گرجی با ابراز امیدواری از توسعه کارگاه تولید کیف اظهار داشت: مسئول کارگاه، خانم بسیار کوشایی است که امیدواریم شخصیت کارآفرینی ایشان تقویت شود و بتوانیم این کارگاهها را در منطقه توسعه دهیم. نظر داریم که در چهار، پنج سال آینده در سه منطقه هدف یعنی دیشموک، لوداب و سرفاریاب این نوع تفکر را اجرایی کنیم. کارگاههایی که اشتغالزایی کند، داشته باشیم و بومیها خودشان عهدهدار اداره و توسعه آن کارگاهها باشند.
هرچند که تمام این طرحها در موسسه بارقه همیاری نو پا هستند اما ارزیابیها نشان از آینده روشن میدهد. چیزی که باعث میشود افرادی که از سن طلایی آموزش گذشتند اما همچنان روی خوش به آموزش نشان دهند، نیاز به کار است. البته ترغیب مردم به کار آن هم برای افرادی که عادت به گرفتن کمکهای بلاعوض از خیریهها دارند ، آسان نیست.
مدیرعامل موسسه بارقه نورهمیاری با مشکلاتی هم برای طرح های اشتغالزای مواجه شد که یکی از نمونههای آن طرح تولید پدر سیر بود که مقاومت مردم منطقه مانع ار اجرای آن شد.
شکست طرح احداث کارخانه پودر سیر به دلیل مقاومت مردم
گرجی خاطرنشان کرد: پودر سیر برای شرکت زردبند را از همدان و آذربایجان تامین میکردیم. در نظر گرفتیم که آن را خودمان در دیشموک که برای کشت سیر مستعد است، تولید کنیم. به ما گفتند: «در دیشموک هیچ صنعتی نیست و کار سخت است.» ما جمعبندی کردیم که یک خیریه راهاندازی کنیم و درآمدش هم در اختیار اهالی دیشموک باشد. یکی مسئولان که اصالتاً اهل دیشموک بود زمینی به ما نشان داد که مورد پسندمان واقع شد.
این خیّر ادامه داد: کارهای اجرایی صورت گرفت. طرح اولیه کارخانه را از جهاد کشاورزی استان گرفتیم. میخواستیم کار را اجرایی کنیم که گفتند: «نمیشود چون اهالی اعتراض کردند که بوی سیر اذیتشان میکند.» در صورتی که آن زمین ۲۰ کیلومتر با شهر فاصله داشت. بخشدار هم گفت: «در طرح توسعه دیشموک، اینجا را تفرجگاه در نظر گرفتیم.» بدین ترتیب نتوانستیم کار را پیش ببریم.
وی به طرح کاشت سنبلالطیب هم اشاره کرد و افزود: برخی گیاهان داوریی مانند سنبلالطیب کیلویی ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان است. درآمد یک هکتار آن تقریباً ۷۰۰ میلیون تومان میشود. بذر سنبلالطیب را به چند نفر در دیشموک دادیم که نشا کردند و خریدارش هم خودمان بودیم. باران زیادی بارید، اشیایی از زیر خاک پیدا شد و مردم، زمین را برای پیدا کردن این اشیا زیر و رو کردند و سنبلالطیبها از بین رفت. البته مردم تقاضا کردند که این طرح را دوباره اجرا کنیم.
اشتغالزایی برای والدین و استعدادیابی بچهها
این آسیبشناسیها آقای گرجی را بر آن داشت که از هدر رفت استعدادهای کودکان و نوجوانان سه منطقه هدف در استان کهگیلویه و بویراحمد جلوگیری کند.
این کارآفرین با بیان اینکه هدف ما حمایت از استعدادهاست، عنوان کرد: استعداد را فقط در کنکور و درس نمیدانیم . فرد میتواند قصاب خوبی شود. هدف ما این است که افراد ابزار مقابله با مشکلات روزمره را کسب کنند، بتوانند زندگی خوبی داشته باشند، استعداد خود را بشناسند و شکوفا کنند، از تجربه دیگران استفاده کنند و ارتباطات اجتماعی و تحصیلات داشته باشند. متوجه شدیم محرومیت و بیکاری والدین، محدودیت دانش آموزان را تشدید میکند. پس باید برای پدر و مادر شغل ایجاد میکردیم که بچهها بتوانند در شرایط بهتری قرار گیرند و رشد کنند.
گرجی تلاش کرد شرایط برای تحصیل بچهها به خصوص دختران تسهیل شود. او دریافت که زاگرسنشینان به خاطر بعد مسافت نمیتوانند ادامه تحصیل دهند پس به فکر ساخت خوابگاه و تامین هزینه سرویس مدرسه افتاد.
ساخت خوابگاه و تامین هزینه ایاب ذهاب برای جلوگیری از ترک تحصیل بچهها
مدیرعامل موسسه بارقه نورهمیاری تصریح کرد: حمایت از سرویس مدارس در لوداب، دیشموک و سرفاریاب را هدفگذاری کردیم. در این مناطق بچهها به خصوص دختران بعد از راهنمایی به خاطر بعد مسافت ترک تحصیل میکردند. دختران امروز، مادران نسل فردا هستند و مادران با دانش بالاتر میتوانند بچههای بهتری تربیت کنند.هدف ما حمایت از بچهها به خصوص دختران بود .خوابگاه ساختیم و هزینه ایاب ذهاب دانشآموزان را تقبل کردیم.خوابگاه ما امکانات آنچنانی مثل جاروبرقی و تلویزیون و کامپیوتر ندارد اما کمپینهایی برگزار میکنیم که کم کم این امکانات فراهم شود.
ایجاد روحیه و نشاط در بین بچههای منطقه از دیگر اهداف گرجی است که در این مورد یادآور شد: مسابقه فوتبال در لوداب بین ۱۱۵ دانش آموز از مدارس روستاهای اطراف برگزار کردیم. علاوه بر اول تا سوم به تمام شرکتکنندگان و شش داور جایزه اهدا کردیم. حالا بچهها مشتاق هستند که سال آینده این مسابقه تکرار شود. در این فکر هستیم که برای دختران هم به منظور افزایش نشاط، مسابقهای ترتیب دهیم.
حکایت وحید گرجی این بیت سعدی است که «عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم/ دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم» گرجی باید به ایران باز میگشت تا به تمام کسانی که میخواهند راههای رفته او را بروند، درسهای بزرگ بدهد.
گزارش از مریم داوری
دیدگاههای بازدیدکنندگان
ناشناس
کارهای ریشه ای اینچنینی بسیار ارزشمنده.