خیّری که شادی خود را در بی‌نیازیِ مردم می‌جُست
مستند «بومرنگ» در هشتمین قسمت خود به زندگی حاج محمد حدیدیان که در تأسیس خیریه‌های «قائم آل محمد»، «مهدی موعود»، صندوق قرض‌الحسنه «آل محمد» و راه‌اندازی یک بیمارستان و انجمن خیرین حمایت از بیماران کلیوی در زنجان نقش مهمی داشته، پرداخته است.

 به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، مستند «بومرنگ» که با محوریت خیریه‌ها و خیرین هر شب ساعت ۲۰ در ماه مبارک رمضان از شبکه مستند سیما پخش می‌شود، در 29 اسفندماه به زندگی حاج محمد حدیدیان؛ یکی از معتمدان بازار پرداخت. این مستند با تهیه‌کنندگی محمدعلی فارسی و کارگردانی فاطمه‌سادات محمودپور روی آنتن می‌رود.

 حاج محمد حدیدیان در زمان ساخت مستند زندگی‌اش 90 ساله بود، زمانی که زندگی چهره پررنگ و لعابش را برداشته است و انسان می‌بیند از تمام زندگی صرفاً عصاره‌ای به نام تجربه باقی مانده است. حاج حسین، پدر محمد حدیدیان یکی از بازاریان خوشنام بازا زنجان بوده است که کفش می‌دوخت. وی بعد از دوخت کفش، در آن آب می‌ریخت تا اگر نشتی نداشته باشد آن را در ویترین بگذارد. محمد در دامان چنین پدری، تبدیل به یکی از امنای بازار شد.

زمانی بازار محلی برای گره‌گشایی از مشکلات بود

در سال‌های نه چندان دور، زندگی مردم قواعد و قوانین خاصی داشت. به عنوان مثال بازار تنها مکانی برای تامین مایحتاج مردم نبود بلکه آن‌ها برای حل مشکلات مختلف خود اعم از مشکلات خانوادگی و مالی به بازاریان مراجعه می‌کردند. مردم، معتمدین بازار را می‌شناختند و حاج محمد حدیدیان یکی از آن‌ها بود که تلاش کرد، البته نه برای خود بلکه برای کسانی که پای رفتنشان لَنگ بود و مشکلات، رمقی برای آن‌ها نگذاشته بود. 

 حاج محمد حدیدیان با کمک دوستان قبل از پیروزی انقلاب، خیریه «قائم آل محمد» را با هدف رسیدگی به ایتام تاسیس کرد. وی بعد از انقلاب صندوق قرض‌الحسنه «آل محمد» را تاسیس کرد و برای آشنایی با مسائل بانکداری از بانک ملی کمک گرفت. وی سال‌ها از این صندوق به مردم وام می‌داد تا اینکه آخرین مدیر صندوق با یک اشتباه باعث تعطیلی آن شد.

 حمایت از تأسیس بیمارستان و انجمن بیماران کلیوی در زنجان

  این خیّر چند طرح را در زنجان به سرانجام رسانید؛ از جمله تأسیس یک بیمارستان و راه‌اندازی انجمن خیرین حمایت از بیماران کلیوی در زنجان. امروز این انجمن، خدمات گسترده‌ای را به مردم در بخش‌های آزمایشگاهی، قلب، دیالیز و مهمانسرای بیماران، به مردم ارائه می‌دهد.

  حاج محمد حدیدیان همچنین موسسه خیریه «مهدی موعود» را با کمک دوستان راه‌اندازی کرد. جامعۀ هدف این خیریه، خانواده‌ها بودند. در این خیریه هر کاری صورت می‌گرفت که بنیان خانواده حفظ شود. کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست حمایت می‌شدند، دانش آموزانی که مشکل مالی داشتند و خانواده‌هایی که در زمینه اشتغال با مشکل مواجه شده بودند در این خیریه مورد حمایت قرار می‌گرفتند. حاج محمد، آخرین داشته خود را که یک ساختمان بود، به این خیریه اهدا کرد.

  یکی از دوستان حاج محمد حدیدیان که خود از بازاریان است،در این مستند گفت: زمانی آنقدر در بازار مشتری بود که وقت آزاد نداشتیم زیرا مردم علاوه بر خرید، برای گره‌گشایی از مشکلات به نزد ما می‌آمدند.

 حاج محمد حدیدیان در رفع مشکلات نیازمندان و بازاریان پیشقدم بود

 وی ادامه می‌داد: روزی برای خرید قرقره به یکی از بازاریان مراجعه کردم. سه، چهار نفر در حجره بودند که سوالاتی پرسیدند و رفتند. حاج‌آقا گفت: «آن‌ها در مورد مسائل شرعی پرسش داشتند». در واقع این نشان می‌دهد که زمانی، مجتهدان ما در بازار بودند.

  این خیّر با اشاره به اینکه حاج محمد حدیدیان به افراد زیادی کمک کرده است، اظهار داشت: فرش‌فروشی در بازار بود که نزول‌خوارها اذیتش می‌کردند و در حال ورشکستگی بود. حاج محمد وقتی شرایط را فهمید، پیش‌قدم شد و مشکل او را حل کرد. ما با حاج محمد قبل از انقلاب خیریه کوچکی داشتیم و بعد از انقلاب نیز کارهای خیر را با همکاری حاج محمد و دوستان ادامه دادیم.

 و اما بخش مهم این مستند به گفت‌وگو با حاج محمد حدیدیان اختصاص یافت و وی با بیان اینکه ما آخر خط هستیم، گفت: این مستند برای آیندگان خوب است، اینکه بدانند چه خدمتی کنند. من در مقام و جایگاهی نیستم و این‌ها را فقط خدا داده است. از نظر درآمد چیزی ندارم.

  روزی شادم که آدم‌ها نیازمند نباشند

 وی در پرسش به این سؤال که بهترین روز زندگی شما چه روزی است، عنوان کرد: روزی شاد هستم که آدم‌ها شاد باشند و کسی نیازمند نباشد. هر شبی که بخوابم و بفهمم مردم در خانه‌هایشان پلو خوردند و بی‌نیاز بودند، شاد می‌شوم. در مورد کارهای خود ذوق ندارم. هرچه بوده، خدا خودش داده است.

 حدیدیان با اشاره به ورشکستگی یکی از فرش‌فروشان بازار یادآور شد: فرش‌فروش آبرومندی بود که ورشکسته شده بود. او را به خانه دعوت کردم اما عزت نفس اجازه نمی‌داد که بیاید. پیغام دادم که به فلانی بگویید به خانه ما بیاید زیرا روضه داریم و او چای بریزد. به خانه‌ام آمد. از من پرسید که بقیه کجا هستند. گفتم: «روضه‌خوان تو هستی. بگو ببینم مشکلت چیست؟» خدا کمک کرد و با دوستان مشکل او را حل کردیم و به سر کار برگشت.

  این خیّر زنجانی خاطرنشان کرد: زمان خانمی برای وام به نزد ما مراجعه کرد و گفت که چک دارم و ما به او وام دادیم. بار دوم نیز آمد و ما به او وام دادیم. هنوز اقساطش را تمام نکرده بود که آمد و گفت: «به من وام بدهید چون ۲۰ میلیون تومان بدهی به آدم‌های بد دارم.» گفتم: «نمی‌توانیم چون وام را تسویه نکردید و از ضوابط ما خارج است.» این مصادف شده بود با شب‌های احیا که بانک هم سه روز تعطیل بود. وقتی رفت با حالت گیجی راهی منزل شدم. بعد زنگ زدم و گفتم: «میلیون ۲۰ تومان به او وام بدهید و چک هم نگیرید.» بعدها شنیدم که وقتی از پیش من رفته بود، راهی حسینیه شده و نذری کرده بود. ما از این آدم‌ها کم نداشتیم.

ده‌ها میلیون تومان وام از صندوق قرض‌الحسنه «آل محمد» داده شد

 وی در مورد راه‌اندازی صندوق قرض‌الحسنه «آل محمد» بیان کرد: ما تجربه‌ای نداشتیم و برای راه‌اندازی این صندوق از بانک ملی راهنمایی گرفتیم تا ضوابط و شرایط را یاد بگیریم. به ما گفتند که ۳۰ درصد موجودی باید همیشه در بانک باشد و ما با این رویه پیش رفتیم. آخرین مدیر صندوق ۳۰ درصد را هم وام داد و جا ماندند و دیگر نتوانستند ادامه دهند.

 حدیدیان ادامه داد: ما به بانک گفتیم که صندوق ورشکسته نیست، توقف یک هفته‌ای کرده است. از طرف استانداری احضار شدیم و در نهایت به ناچار صندوق را فروختیم. بدهی ما آن زمان صندوق ما ۱۰ میلیون تومان به بانک بود. در آن سال‌ها ده‌ها میلیون تومان از این صندوق وام دادیم اما متاسفانه ضعف مدیریت نتوانست آن را سرپا نگه دارد.

 لذت کار خیر باید چشیده شود

 این بازاری سرشناس با بیان اینکه انسان تا چیزی را لمس نکند، درک نخواهد کرد، افزود: به عنوان مثال وقتی من کار با دستگاهی را بلد نباشم، نمی‌دانم که چه حُسنی دارد و چه کاری می‌کند. کار خیر هم همین طور است. کار خیر را باید چشید. کار خیر لذت، آرامش و خواب راحت دارد. دارایی من زیاد نبود و اگر هم بود همه را می‌دادم و احسان می‌کردم.

  در لحظه شنیدن شیپور مرگ آدم‌ها دو دسته‌اند: دسته‌ای تمام راه را اشتباه رفتند و به مسیر خطای خود با حسرت نگاه می‌کنند. دسته دوم از مسیری که رد شده‌اند، رقص‌کنان به آسمان می‌رود. حاج محمد حدیدیان جزو دسته دوم است. تهیه کنندگان مستند بومرنگ زمانی به حاج محمد رسیدند که وی شیپور مرگ را شنیده بود. چند روز بعد از مصاحبه، حاج محمد حدیدیان جسم خسته‌اش را گذاشت و به آسمان پر کشید اما او در تمام کارهای خیری که به جا گذاشته، جاودانه است.

گزارش از مریم داوری


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

دیدگاه‌های بازدیدکنندگان

این افرادباید زودتر معرفی شوند. روحشان قرین رحمت الهی

ارسال پاسخ 16 فروردین 1403