24 بهمن 1402
حمایت مؤثر یکی از مؤسسات خیریه از کودکانِ شاهد قتل
روزنامه «اعتماد» در گزارشی به شرح حمایت‌های مؤسسه خیریه «مهرآفرین» از  کودکانی پرداخته است که جلوی چشم خود، شاهد خشونت خانوادگی و قتل یکی از  اعضای خانواده بودند. فرزاد 12 ساله اکنون با کمک روانشناسان و  گفتاردرمانان مهرآفرین، آرامش بیشتری دارد و قدرت تکلم خود را بازیافته  است.  

 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، روزنامه «اعتماد» در شمارۀ 5700 مورخ 24 بهمن‌ماه 1402، در گزارشی با عنوان «برشی از زندگی کودکان قتل» به شرح حمایت‌های مؤسسه خیریۀ «مهرآفرین» از  کودکانی پرداخته است که جلوی  چشم خود، شاهد خشونت خانوادگی و قتل یکی از  اعضای خانواده بودند. اعتماد در این گزارش طی گفت‌وگو با مددكار و یكی از مدیران مؤسسه خیریۀ مهرآفرین به جزئیات پرونده فرزاد؛ یكی از كودكان قتل پرداخته است و در ادامه با دکتر سیدحسن موسوی چلک؛ رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران پرونده‌های مشابه را آسیب‌شناسی كرده است. آنچه در ادامه از نظر می‌گذرد، بخش‌هایی از این گزارش است:

مواجهه تلخ «فرزاد» با خشونت خانوادگی

 یكی از مددكاران این مؤسسه در مورد پرونده‌ای كه برای این كودک تشكیل شده است به «اعتماد» می‌گوید: «این خانواده دو پسر و یک دختر دارند؛ پسر بزرگ متولد ۱۳۷۷، دختر متولد ۱۳۸۰ و فرزاد متولد ۱۳۹۰ است. سال ۹۷ دختر نوجوان خانواده در حالی كه رنگ به چهره نداشت به ما مراجعه كرد و گفت دلیل اینكه به شما مراجعه كردم این است كه پدرم، مادرم را به قتل رسانده است. از او پرسیدم می‌توانی در مورد حادثه صحبت كنی؟ روبرویم نشست و گفت می‌توانم. بعد توضیح داد كه خانه مادربزرگ‌شان بودند و مادرشان در آشپزخانه بوده است. در همان حین پدرش زنگ در خانه را زده و مادربزرگش به سمت حیاط رفته و در را باز كرده است. پدرشان ابتدا مادربزرگ‌شان را كتک زده است و سپس به سمت مادرشان حمله کرده و حدود ۱۳ ضربه چاقو به گردن و دست و پای مادرشان زده و قصد داشته است در همان وضعیت او را به داخل حیاط ببرد و سرش را از تنش جدا كند، اما چون مادربزرگ‌شان و بچه‌ها جیغ و داد كردند پدر فرار كرده است.»

این حادثه هیچ‌وقت از ذهن فرزاد پاك نمی‌شود

 او همچنین می‌گوید: «پدر خانواده اعتیاد نداشت، اما به خاطر اختلالات روحی و روانی به همسرش شک داشت كه خب شک او هم درست نبود و توهمات ذهنیش بود. متهم یک روز بعد از این اتفاق خودش را به پلیس معرفی كرد. پس از این حادثه مؤسسه برای این خانواده پرونده تشكیل داد تا از كودكان قربانی حمایت كند. فرزاد، فرزند آخر به خاطر اینكه بیش‌فعال بود تحت نظر روانشناسان مؤسسه قرار گرفت. هر سه فرزند خانواده بعد از به قتل رسیدن مادرشان خانه مادربزرگ‌شان زندگی می‌كردند تا اینكه مادربزرگ به دلیل كهولت سن فوت كرد. اقوام‌شان برای آنها خانه‌ای اجاره كردند تا هر سه بچه در كنار هم زندگی كنند، اما چون رفتارهای پسر بزرگ با فرزاد خشونت‌آمیز بود ما مجبور شدیم فرزاد را تحت پوشش مؤسسه درآوریم. فرزاد روز حادثه هفت سال داشت و بچه بود. حتی روزهای اول كه روانشناس می‌خواست با فرزاد صحبت كند او حاضر نمی‌شد روی صندلی بنشیند و فقط جیغ می‌كشید. مددكاران و مشاوران توانستند این حادثه را در ذهن فرزاد كمرنگ كنند، نه اینكه از بین ببرند. چون این حادثه هیچ‌وقت از ذهن فرزاد پاك نمی‌شود.»

 این مددكار در مورد قصاص پدر خانواده توسط فرزند اولش می‌گوید: «با اینكه برخی از اقوام خانواده مخالف قصاص پدر بودند، اما پسر بزرگ خانواده مابه‌التفاوت دیه را تأمین و پرداخت كرد و بدون اینكه به كسی بگوید به زندان رفت و خودش چهارپایه را از زیر پای پدرش انداخت. بعد هم به اقوام و خواهرش اعلام كرد كه حكم قصاص را اجرا كرده است.»

وضعیت روحی فرزاد بهتر شده است

 مدیر یكی از مراكز این مؤسسه نیز در مورد وضعیت روحی فرزاد به «اعتماد» می‌گوید: «هوش فرزاد مرزی عنوان شده است. حالا به لحاظ پزشكی باید دید به خاطر آن اتفاق بوده كه هوش او مرزی عنوان شده است یا نه! فرزاد چون شاهد آن حادثه تلخ بود، دچار لكنت زبان شده بود و كلمات را درست بیان نمی‌كرد. حتی مفهوم كلمات را درست نمی‌دانست، اما حالا حدود شش - هفت ماه است كه با جلسات گفتاردرمانی تكلمش بهتر شده است. فرزاد بچه پرخاشگری نبود، اما حین بازی با بچه‌های دیگر آنها را به عقب هُل می‌داد و خب این موضوع نشان از خشم درونی این كودک بود كه البته حالا این رفتار او از بین رفته است.»

 او در پاسخ به اینكه تا به حال فرزاد از روز حادثه حرفی زده است یا نه، می‌گوید: «تا الآن اصلاً نه ما چیزی از او پرسیدیم و نه خودش چیزی گفته است، اما روانشناسان می‌گویند اگر از فرزاد در مورد روز حادثه پرسیده شود، پاسخ می‌دهد.»

حس انتقام در این كودكان همیشه زنده است

 دکتر سیدحسن موسوی چلک؛ رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران در مورد قتل‌هایی كه داخل خانواده مقابل چشمان فرزندان اتفاق می‌افتد به «اعتماد» می‌گوید: «برخی قتل‌ها جلوی چشمان فرزندان رخ می‌دهد. حالا این نوع قتل‌ها گاهی از طریق پدر و مادر در محیط خانه صورت می‌گیرد و گاهی از طریق افراد غریبه در خیابان یا در محیط خانه. مثل سارقی كه وارد خانه‌ای می‌شود و مقابل اعضای خانواده با مادر رفتارهای شنیع انجام می‌دهد یا یكی از اعضای خانواده را به قتل می‌رساند. 

 این نوع قتل‌ها كه مقابل چشمان فرزندان خانواده به وقوع می‌پیوندد از چند مورد قابل بررسی است. اولین مورد، خشونت است؛ فرزند یا فرزندانی كه شاهد صحنه به قتل رسیدن مادر یا پدر خود هستند بدترین نوع خشونت را تجربه می‌كنند و طبیعتاً این صحنه تا همیشه در ذهن این كودكان باقی می‌ماند. این موضوع پیامدهای روانی اجتماعی زیادی همراه دارد كه البته با توجه به سن و جنسیت كودكان متفاوت است. مورد دوم، حس انتقام است كه همیشه درون این كودكان زنده است. اگر حس انتقام در این كودكان كنترل نشود در آینده خود آنها تبدیل به افرادی می‌شوند كه خشونت را اعمال می‌كنند. 

 مورد سوم نیز، اضطراب و ترس است كه خود این ترس‌ها و اضطراب‌ها می‌تواند روی عملكرد این كودكان تاثیر بگذارد. فرض كنید كودک در سنی است كه مدرسه می‌رود طبیعتاً در انجام وظیفه درس‌‎خواندن به واسطه دیدن آن صحنه دچار مشكل می‌شود یا اگر این كودک در گروه‌هایی عضویت دارد حضورش در آن گروه‌ها كمرنگ‌تر می‌شود یا اصلاً نمی‌تواند در آن گروه‌ها حاضر شود. این كودكان وقتی مادر یا پدر خود را اینگونه از دست می‌دهند احساس بی‌پناهی نیز می‌كنند.»

 موسوی چلک همچنین می‌گوید: «اگر در چنین شرایطی افرادی كه حضورشان در زندگی این كودكان موثر است دور و اطراف این كودكان نباشند یا حمایت‌های روانی - اجتماعی به‌‎موقع و درست انجام نشود یا دسترسی این كودكان به خدمات مشاوره، روانشناسی و مددكار اجتماعی وجود نداشته باشد آنها نسبت به مسائل اطراف‌شان آسیب‌پذیرتر خواهد شد. حتی در مواقعی این كودكان به روانپزشک جهت دریافت دارو نیاز خواهند داشت. متأسفانه گهگاهی شاهد این نوع قتل‌ها هستیم. كودكانی كه شاهد قتل‌های خانوادگی با هر انگیزه‌ای هستند، اعتمادشان به خانواده كمتر می‌شود. 

 به هر حال خانواده امن‌ترین محیط برای هر انسان محسوب می‌شود. خود این حس ناامنی می‌تواند باعث شود این كودكان در آینده از خانه فرار یا اقدام به خودكشی كنند. چون دیگر خانواده را امین و قابل اعتماد نمی‌دانند. ضمن اینكه برخی مواقع دیدن چنین صحنه‌هایی برای كودكان جنبه یادگیری نیز می‌تواند داشته باشد؛ یعنی این كودكان امكان دارد در آینده خودشان همین رفتارها را نسبت به افراد دیگر داشته باشند. كودكانی كه صحنه قتل را در خانه‌هایشان از نزدیک شاهد هستند به‌شدت از نظر روانی آسیب‌پذیرتر خواهند بود. 

 بنابراین باید دسترسی این كودكان به خدمات روانی - اجتماعی آسان باشد. مدت زمان دریافت این خدمات نیز بستگی به سن، تجربه، حمایت‌های اطرافیان و شخصیت هر كودک دارد كه مدت درمان را هم باید تیم تخصصی تشخیص دهند. از آنجایی كه تأثیرپذیری در هر فرد و كودک متفاوت است و بستگی به شخصیت هر كودک دارد، اگر سه كودک در یک خانواده شاهد قتل مادر توسط پدرشان یا برعكس باشند تأثیری كه این حادثه روی هركدام از آنها می‌گذارد قطعاً شبیه به هم نخواهد بود.»

پی‌نوشت:

*عکس، واقعی نیست و نمادین است.


لطفا به این مطلب امتیاز دهید
Copied!

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...