به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در سال 2002 اقدام به نامگذاری روزی به نام «روز جهانی فلسفه» کرد. این روز که در تقویم یونسکو مصادف با سومین پنجشنبه ماه نوامبر تعیین شده است، همه ساله در ایران نیز گرامی داشته میشود. با عنایت به سابقه طولانی دانش و فکر فلسفی در ایران و سهم عمده فیلسوفان مسلمان در تعمیق فکر فلسفی در جهان، بر آن شدیم تا با دکتر زهرا سرکارپور؛ پژوهشگر پسادکتری و دانشآموخته دوره دکتری فلسفه تطبیقی در زمینه امر خیر و نیکوکاری به گفتوگو بنشینیم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید؛
- ضمن تشکر از فرصتی که برای انجام این گفتوگو در اختیار ما قرار دادید، به عنوان پرسش نخست بفرمایید که تعریف فیلسوفان مسلمان از عمل خیر چیست؟
از دیدگاه فیلسوفان مسلمان، هر عملی که بتواند خود فرد یا افراد دیگر را به کمالشان برساند یا نزدیک کند، فعل یا عمل خیر نامیده میشود. در واقع در فلسفه اسلامی، فعل خیر در نسبت با کمال تعریف میشود.
- به نظر شما نیکوکاری دارای چه مبانی فلسفیای است؟
نیکوکاری، فعل خیر یا عمل فضیلتمندانه به صورت مشخص و مستقل، موضوع مباحث فیلسوفان مسلمان نبوده است، بلکه زمانی که آنها از مبحث «سعادت» صحبت کردهاند، از عمل یا فعل خیر هم سخن به میان آوردهاند. در واقع این موارد، ذیل مبحث «سعادت» آمدهاند.
فیلسوفان مسلمان در مبحث «سعادت» -با چشماندازی ارسطویی- سعادتِ هر موجودی را براساس کمال آن موجود تعریف میکنند. از سوی دیگر، کمال هر موجودی را هم براساس ذاتیات و خصوصیات اصلیاش که او را از سایر موجودات متمایز میکند، تعریف میکنند. برای نمونه، کمال یک دانه سیب در این است که یک درخت پُربار شود. پس کمال براساس خصلت ذاتی دانه سیب که درخت سیبشدن و محصولدادن است، تعریف شده است. بر این اساس، درباره هر موجودی باید دید خصلت ذاتیای که آن موجود با آن تعریف میشود و او را از دیگر موجودات متمایز میکند، چه چیزی است تا بتوانیم کمال او را براساس فعلیتیافتن و شکوفاشدن همان خصلت ذاتی تعریف کنیم. هر موجودی وقتی به درستی فعلیت پیدا کند و شکوفا شود، به کمال خود رسیده و به سعادت دست یافته است.
- کمال انسان چیست و از بحث «سعادت» در آثار فیلسوفان مسلمان چه نکاتی درباره فعل یا کار خیر میتوان استخراج و استنباط کرد؟
برای پاسخ به این پرسش که کمال انسان چیست، باید به تعریف انسان در فلسفه اسلامی بازگشت. تعریف انسان و آنچه انسان را از بقیه موجودات متمایز میکند، قوه عاقله یا ناطقه او است. پس کمال انسان در ارتباط با قوه عقلانیت (Rationality) او تعریف میشود. هرچقدر قوای عقلانیت انسان بهتر فعلیت یابد و شکوفا شود و هرچقدر معرفت و دانش بیشتری کسب کند، به کمال خود نزدیکتر شده است.
حال درباره اینکه جایگاه فعل خیر یا عمل فضیلتمندانه در بحث سعادت کجا است، باید گفت: از نظر فیلسوفان مسلمان، انسان زمانی میتواند قوای عقلانی خود را هرچه بیشتر و بهتر شکوفا کند که نفس خود را هرچه بیشتر از رذیلتها، کدورتها و تاریکیها پیراسته باشد؛ یعنی هرچه انسان در مسیر کسب فضائل اخلاقی بیشتر تلاش کند و رذائل را از خود براند، به معرفت و دانش بیشتری دست پیدا میکند و هرچه معرفت بیشتری کسب کند و عقلانیت خود را بیشتر شکوفا کند، به کمال خود و در نتیجه به سعادت خود نزدیکتر شده است. بر این اساس، چون کار خیر یا عمل فضیلتمندانه به فرد کمک میکند تا خودخواهیها و رذائل را از خود دور کند و در حقیقت نفس خود را از یکسری آلودگیهایی که موانعی بر سر راه کسب علم و معرفت هستند، پیراسته کند، عملاً مهیای حرکت به سوی کمال اصلی خود که کسب معارف، دانش و فعلیتیافتن قوای عقلانیت است، خواهد شد.
البته یک رابطه معکوس هم اینجا وجود دارد. یعنی همانطور که فعل خیر یا فضیلتمندانه به فرد کمک میکند تا به کمال و سعادت خود نزدیکتر شود، از سوی دیگر نیز هرچه انسان کمال بیشتری بیابد؛ یعنی قوای عقلانیت خود را بهتر پرورش دهد و دانش بیشتری کسب کند یا به اصطلاح فیلسوفان به حکمت دست یابد، افعال فضیلتمندانه بیشتری انجام خواهد داد. به عبارت دیگر، انجام فعل خیر باعث میشود نفس انسان هرچه بیشتر تزکیه شود و به کمال و شکوفایی قوای عقلانی خود برسد. از آن طرف، شکوفایی عقلانیت و نزدیکترشدن به کمال نیز موجب انجام کار خیر و عمل فضیلتمندانه بیشتری خواهد داد.
- تعریف فیلسوفان مسلمان از مخلوق و خدمت به خلق چیست و آیا شامل حیوانات و گیاهان (طبیعت) هم میشود؟
در فلسفه اسلامی همه موجودات مخلوق خداوند هستند و موجوداتی نظیر حیوانات و گیاهان، جزو موجوداتِ دارای نفس نیز به حساب میآیند. بر این اساس، خدمت به مخلوقات میتواند شامل حال آنها هم بشود. ولی فیلسوفان مسلمان عمدتاً به صورت خاص و مستقل درباره نحوه رفتار درست با حیوانات و گیاهان بحث نکردهاند. این در حالی است که در فلسفه غرب این موضوع به طور جدّی مورد بحث قرار گرفته است.
برای نمونه پیتر سینگر[1] فیلسوف اخلاق برجسته در مقاله بسیار مشهورش با عنوان «همه حیوانات باهم برابرند»[2] از برابری انسان با حیوانات و حقوق برابرشان در باب برخورداری از حق حیات، لزوم مورد آزار قرارنگرفتن حیوانات و مواردی از این قبیل بحث میکند. او در این مقاله به خوبی خواننده را قانع میکند که با وجود تفاوتهای آشکار میان موجودات مختلف، به دلیل برخورداری تمامی موجودات از توانایی درک درد و لذت، شأن اخلاقی همه آنها یکسان است. بر این اساس، از دیدگاه او ما زمانی انسانهای اخلاقی به شمار میآییم که در کنار منافع خود، به منافع حیوانات نیز توجه کنیم.
پینوشتها:
[1] . peter singer
[2] . All Animals Are Equal (1989)
دیدگاه خود را بنویسید