جنگلزدایی و نقش سازمانهای مردم نهاد در حفاظت از جنگلها

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خیر ایران، جنگلها شریانهای حیاتی کره زمیناند؛ منابعی که علاوه بر تأمین اکسیژن، جذب دیاکسید کربن و پشتیبانی از تنوع زیستی، معیشت و امنیت غذایی میلیونها نفر را نیز تأمین میکنند. با این حال، در دهههای اخیر پدیده جنگلزدایی به بحرانی جهانی بدل شده است. «سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد» (FAO) تخمین میزند که هر سال حدود ۱۰ میلیون هکتار جنگل در جهان نابود میشود. این رقم، صرفاً آماری رسمی نیست بلکه ترجمان نابودی زیستگاهها، افزایش گازهای گلخانهای، تهدید امنیت غذایی و تشدید تغییرات اقلیمی است.
علل جنگلزدایی و پیامدهای جنگلزدایی
گسترش کشاورزی تجاری و معیشتی، توسعه جادهها و شهرها، برداشت بیرویه و اغلب غیرقانونی چوب در کنار پروژههای زیرساختی، از مهمترین علل جنگلزدایی هستند که پیامدهایی فراتر از حوزههای محلی داشته و در ابعادی جهانی بر اقلیم کره زمین تاثیر دارند. نابودی جنگلهای آمازون در آمریکای جنوبی، کاهش جنگلهای استوایی در جنوب شرق آسیا یا از بین رفتن جنگلهای آفریقا، همه بر بر زندگی ما اثرگذارند. یکی از مهمترین پیامدهای جنگلزدایی، انقراض گونهها و کاهش تنوع زیستی است. حدود ۸۰ درصد گونههای خشکیزی جهان در جنگلها زیست میکنند. نابودی این زیستگاهها به معنای از بین رفتن زنجیرههای غذایی، اختلال در تعادل اکولوژیک و کاهش تنوع ژنتیکی است. از منظر اقلیمی، جنگلها بهعنوان مخازن طبیعی کربن نقش دارند. وقتی جنگلی از بین میرود، کربن ذخیرهشده در درختان به اتمسفر بازمیگردد و پدیده گرمایش زمین را تشدید میکند. گزارش «هیئت بیندولتی تغییر اقلیم» (IPCC) نشان میدهد که جنگلزدایی مسئول حدود ۱۰ درصد انتشار گازهای گلخانهای جهان است. از سوی دیگر، بُعد انسانی این مسئله نیز قابل چشمپوشی نیست. میلیونها نفر از جوامع بومی و محلی معیشت خود را از جنگلها تأمین میکنند؛ از گردآوری میوهها و گیاهان دارویی گرفته تا برداشت محدود چوب. با نابودی جنگلها، این جوامع با فقر، مهاجرت اجباری و از دست دادن هویت فرهنگی روبهرو میشوند. بنابراین، جنگلزدایی نهتنها بحرانی محیطزیستی بلکه بحرانی انسانی و اجتماعی است.
نقش سازمانهای مردمنهاد در مبارزه با جنگلزدایی
سازمانهای مردمنهاد (NGO ها) به عنوان بازیگران محوری در نبرد جهانی علیه جنگلزدایی عمل میکنند. این نهادها با ایفای نقش واسط میان جوامع محلی، دولتها و سازمانهای بینالمللی، زمینهساز گفتوگو و همکاریهای مؤثر میشوند. آنها با افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت جنگلها و تهدیدات پیشرو، نه تنها حمایتهای مردمی را بسیج میکنند، بلکه تغییرات سیاستی در سطوح مختلف را پیش میبرند. رویکرد مردمی این سازمانها امکان تعامل مستقیم با جامعهای را فراهم میآورد که مستقیماً تحت تأثیر جنگلزدایی قرار گرفتهاند و اطمینان حاصل میکنند که صداهای محلی در فرآیندهای تصمیمگیری شنیده میشوند. از سوی دیگر، NGOها با اجرای پروژههای نوآورانه حفاظت و احیای جنگل، بودجههای لازم را از منابع متنوعی شامل کمکهای دولتی، مشارکتهای بخش خصوصی و نهادهای بینالمللی تأمین میکنند. آنها با توسعه راهحلهای بومی و متناسب با شرایط محلی، به جوامع در بازپسگیری مالکیت منابع طبیعی خود یاری رسانده و آنها را توانمند میسازند. چنین رویکرد مشارکتی نه تنها اثربخشی تلاشهای حفاظتی را افزایش میدهد، بلکه حس مسئولیتپذیری و مدیریت جمعی را در میان اعضای جامعه تقویت میکند. در ادامه برخی نمونههای نواورانه از فعالیت این نهادها آمده است.
در ادامه، فعالیتهای هفت دسته از این نهادها مرور میشود که میتواند تصویری جامع از شیوههای مختلف مشارکت مدنی در حفاظت از جنگلها را ارائه دهد:
۱. حفاظت جامعهمحور و توانمندسازی بومیان
نخستین گروه از سازمانهای مردمنهاد تمرکز خود را بر حفاظت مشارکتی گذاشتهاند. این سازمانها با شناسایی مناطق حساس و همکاری با جوامع بومی، مناطق حفاظتشده ایجاد میکنند. در این رویکرد، دانش سنتی بومیان با دانش علمی ترکیب میشود و نتیجه آن، برنامههایی است که هم کارآمد و هم قابلقبول برای ساکنان محلی است. کارگاههای آموزشی در زمینه کشاورزی تلفیقی، حفظ خاک و استفاده از گونههای بومی، نمونهای از فعالیتهای این نهادهاست که معیشت مردم را با حفاظت از جنگل همسو میکند.
۲. جنگلکاری و بازسازی زیستبومها
دومین دسته بر احیای جنگلهای تخریبشده تمرکز دارند. آنها پروژههای درختکاری وسیع را اجرا میکنند و بر کاشت گونههای بومی متناسب با اقلیم منطقه تأکید دارند تا بقا و بازتولید طبیعی تضمین شود. یکی از ابتکارات شاخص این سازمانها، مشارکت مدارس و دانشآموزان است. از طریق آموزش عملی و درختکاری گروهی، نسل جدید بهطور مستقیم در فرایند احیا مشارکت میکند و به حامیان آینده جنگلها بدل میشود. چنین اقداماتی علاوه بر بازسازی محیطزیست، سرمایه اجتماعی برای حفاظت پایدار فراهم میآورد.
۳. مدیریت پایدار منابع چوبی
سومین دسته از NGOها به جای مقابله صرف، بر اصلاح روشهای بهرهبرداری تمرکز کردهاند. آنها با شرکتهای جنگلداری همکاری میکنند تا سیستمهای گواهینامهدار ایجاد شود و تنها چوب برداشتشده از منابع پایدار به بازار راه یابد. این رویکرد به شرکتها امکان میدهد ضمن حفظ بهرهوری اقتصادی، سلامت جنگلها را نیز تضمین کنند. همچنین، آموزش روشهای قطع انتخابی به جای قطع گسترده، موجب میشود آسیب به زیستبوم به حداقل برسد. افزون بر این، این سازمانها با دولتها برای ایجاد مشوقهای اقتصادی همکاری میکنند؛ مانند کاهش مالیات برای شرکتهای دارای گواهی یا حمایت مالی از طرحهای بازجنگلکاری. نتیجه این رویکرد، تلفیق اقتصاد و محیطزیست است.
۴. ساختارهای مشارکتی مدیریت جنگل
چهارمین دسته از سازمانها، با تمرکز بر جوامع محلی و ایجاد ساختارهای محلی فعالیت میکنند. آنها کمیتههای مدیریت جنگل تشکیل میدهند که در آن نمایندگان مختلف جامعه – کشاورزان، زنان، جوانان و رهبران محلی – حضور دارند. این کمیتهها برنامههای حفاظتی و بهرهبرداری محدود را با اجماع جامعه تدوین میکنند. علاوه بر این، این NGOها برنامههای آگاهیبخشی برگزار میکنند و از طریق نشستهای محلی یا کمپینهای رسانهای، اهمیت حفاظت از جنگلها را تبیین میکنند. این اقدامات موجب میشود حفاظت از جنگل، نه یک اجبار بیرونی بلکه یک ارزش فرهنگی و اجتماعی درونی شود.
۵. اصلاح قوانین و سیاستگذاری
پنجمین گروه بیشتر در سطح ملی و بینالمللی فعالیت دارند. آنها با انجام پژوهشهای میدانی و انتشار گزارشهای مستند، به سیاستگذاران فشار میآورند تا قوانین سختگیرانهتری علیه جنگلزدایی تصویب کنند. یکی از اقدامات برجسته این سازمانها، مبارزه با تجارت غیرقانونی چوب است. با همکاری نهادهای قضایی و امنیتی، استراتژیهایی طراحی میکنند که مسیرهای قاچاق را شناسایی و کنترل کند. این NGOها همچنین در نشستهای بینالمللی تغییر اقلیم حضور مییابند و صدای جوامع محلی را به گوش رهبران جهان میرسانند.
۶. آموزش و تغییر رفتار نسل آینده
ششمین دسته بیش از همه بر آموزش و فرهنگسازی تمرکز دارند. آنها با طراحی برنامههای آموزشی در مدارس و دانشگاهها، آگاهی نسل جوان نسبت به نقش جنگلها را افزایش میدهند. یکی از شیوههای نوآورانه، یادگیری تجربی است؛ دانشآموزان نهفقط در کلاس بلکه در عرصه میدانی – با کاشت درخت یا پایش تنوع زیستی – آموزش میبینند. این تجربهها سبب میشود حفاظت از جنگل به ارزش شخصی بدل شود. افزون بر آن، این سازمانها از رسانههای محلی و شبکههای اجتماعی برای ترویج فرهنگ حفاظت و مقابله با مصرفگرایی بهره میبرند.
۷. پیوند اقتصاد سبز و حفاظت از جنگل
هفتمین دسته از NGOها تلاش میکنند اقتصاد محلی و حفاظت محیطزیست را همسو کنند. آنها با حمایت از کسبوکارهای سبز – مانند تولید محصولات غیرچوبی جنگل، گردشگری پایدار و صنایع دستی محلی – نشان میدهند که جنگل سالم خود یک منبع درآمد پایدار است. این رویکرد انگیزه اقتصادی جوامع محلی برای حفاظت از جنگل را تقویت میکند. به جای اینکه مردم مجبور باشند برای معیشت خود جنگل را تخریب کنند، میآموزند که با حفاظت از آن، فرصتهای اقتصادی ارزشمندتری به دست میآورند.
جمعبندی
بررسی این هفت دسته فعالیت نشان میدهد که مبارزه با جنگلزدایی یک فرآیند چندبعدی است. هیچ راهحل واحدی وجود ندارد؛ بلکه ترکیبی از اقدامات آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و زیستمحیطی باید به کار گرفته شود. نهادهای مدنی در این میان نقشی کلیدی دارند؛ آنها با پیوند دادن جامعه، دولت و بخش خصوصی، حلقه مفقوده بسیاری از برنامههای جهانی حفاظت از جنگل را تکمیل میکنند. بدون مشارکت فعال سازمانهای مردمنهاد، حفاظت از جنگلها بهعنوان میراث مشترک بشریت دشوار خواهد بود. اما با حضور مؤثر این سازمانها، میتوان امیدوار بود که نسلهای آینده همچنان از هوای پاک، تنوع زیستی و منابع ارزشمند جنگلها بهرهمند باشند.
شورانگیز داداشی
منبع: