در روزگار تیره قحطی گیلان در سال ۱۳۳۷ قمری (1297 خورشیدی)، زمانی که فقر، بیماری و نابسامانی اجتماعی دامنگیر مردم شده بود، گروهی از تجار نیکاندیش شهر رشت با الهام از آموزههای دینی، تعهدات اخلاقی و مسئولیتهای اجتماعی خویش، گامی مهم در جهت کاهش رنج کودکان بیسرپرست برداشتند. آنان با تشکیل «جمعیت خیریه رشت» نهتنها برای کمکرسانی فوری به مردم آسیبدیده اقدام کردند، بلکه یکی از ماندگارترین نهادهای خیریه آن دوران یعنی دارالایتام رشت را نیز پایهگذاری کردند؛ مؤسسهای که برخلاف بسیاری از اقدامات مقطعی و واکنشی، با نگاهی بلندمدت و ساختارمند بنیان نهاده شد.
هدف از تأسیس این دارالایتام، نجات اطفال یتیم از سرگردانی در کوچهها و دستدرازی به مردم برای لقمهای نان بود. اما این حمایت فقط محدود به خوراک و سرپناه نماند؛ آموزش زبان فارسی، حساب و دیگر معارف نیز با جدیت در برنامههای تربیتی این نهاد قرار گرفت. در واقع، دارالایتام رشت نهتنها پناهگاهی برای جان، بلکه مدرسهای برای اندیشه نیز بود. این رویکرد فرهنگی، بیتردید بازتابی از ارزشهایی بود که در دوران مشروطه از شهرهایی چون تبریز ریشه دوانده بود و به سرعت در دیگر نقاط ایران گسترش یافته بود.
نکتهای مهم و قابلتأمل در تداوم و تثبیت این مؤسسه، نقش مردم و نخبگان محلی گیلان در همراهی با تجار است. برای جلوگیری از افول این دارالایتام، مجلس عالیای مرکب از علما و تجار محلی تشکیل شد که تصمیم گرفت این مرکز خیریه تحت نظارت حاکم گیلان و با پشتیبانی مالی اداره بلدیه اداره شود. هرچند پس از مدتی، به دلایل مختلفی از جمله شرایط سیاسی ناشی از ورود بلشویکها، اداره بلدیه در ایفای مسئولیت خود دچار سستی شد و مجدداً بحث بر سر نحوه مدیریت این نهاد خیریه مطرح گردید، اما این بخش از ماجرا خود مستلزم پژوهشی مستقل است.
آنچه بیش از همه در میان اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران جلب توجه میکند، صورت دخل و خرج دارالایتام رشت است که نشاندهنده عمق و گستره مشارکت خیرخواهانه جامعه ایرانی است. در این اسناد، فهرست اسامی ۱۱۲ شخص حقیقی و حقوقی آمده که مجموعاً بیش از ۶۶ هزار قِران اعانه برای تأسیس و اداره این دارالایتام پرداخت کردهاند. شگفتانگیز آن است که بیش از نیمی از این نیکوکاران، از تجار تبریزی و اردبیلی بودهاند؛ کسانی که اگرچه در شهر خود نیز ید طولانی در فعالیتهای خیریه داشتند، اما مسئولیت اجتماعی خویش را نسبت به شهری دیگر، شهری که میدان اصلی تجارت آنان بود، فراموش نکردند.
تجار تبریز، که از دیرباز در تاریخ معاصر ایران در پیشبرد اهداف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نقشی کلیدی ایفا کردهاند، در این واقعه نیز با حمایت مالی و اعتباری خود، همبستگی ملی و روحیه تعاون میان اقوام ایرانی را بهخوبی به نمایش گذاشتند. شهر رشت در اواخر دوره قاجار، یکی از مراکز مهم تجاری ایران بود و بسیاری از تجار تبریزی در آن، تجارتخانه و مراکز بازرگانی داشتند. این وابستگی تجاری، در عین حال مسئولیتی اخلاقی نیز بر دوش آنان گذاشته بود که در هنگامه بحران، بهزیبایی به آن پاسخ دادند.
از جمله اسامی شناختهشده در این فهرست خیّرین، میتوان به اداره حریری، محمدحسین شالچی، حاجی یوسف اردبیلی، حاجی بزرگ هروی، حاجی حسین آقا میلانی، آمیرزا محمدرضا گنجه، حاجی محمدتقی جورابچی، مهاجر اسکندرانی، مشهدی اسمعیل توتونچی، میرزاعلی چایچی، آمحمد آقا خامنه و حاجی علیاکبر تبریزی اشاره کرد. این چهرهها، نمایندگان نسلی از تجار بودند که باور داشتند ثروت اگر در راه آبادانی انسانها و جامعه صرف نشود، بیارزش خواهد بود.
نکتهای که در بطن این اقدام خیریه نهفته است، امتزاج دین، اخلاق و وطندوستی است؛ امری که در اندیشههای اجتماعی دوران قاجار و بهویژه پس از جنبش مشروطه در تبریز، بهشدت مورد تأکید قرار گرفته بود. توجه به آموزش و معارف در کنار حمایت مادی از یتیمان، نشان میدهد که نیکوکاران آن روزگار فراتر از یک اقدام فوری و احساسی، به آینده کشور میاندیشیدند. آنها میدانستند که کودکان امروز، شهروندان فردای ایران هستند و آموزش، ریشه محکم جامعهای آباد و مستقل خواهد بود.
همکاری تجار از نقاط مختلف ایران و تشکیل یک نهاد خیریه پایدار در شهری دور از زادگاهشان، نمونهای از همبستگی اجتماعی عمیق ایرانیان است. آنان با عبور از مرزهای جغرافیایی و زبانی، در عمل نشان دادند که «ایران» برای آنان فقط یک مفهوم سیاسی نیست، بلکه پیوندی عاطفی و مسئولیتی انسانی است. این تجربه تاریخی، امروزه نیز میتواند الگویی راهگشا برای ما باشد.
در روزگاری که جامعه ایران با چالشهای گوناگون اقتصادی و اجتماعی روبهروست، رجوع به این نمونههای موفق تاریخی میتواند الهامبخش نهادسازیهای مدنی و خیریهای باشد. تجار تبریزی در آن روزگار، نهتنها سود اقتصادی خود را در رشت میجستند، بلکه خود را بخشی از بافت اجتماعی آن شهر میدانستند؛ نگاهی که اگر در روزگار ما نیز تکرار شود، میتواند سرمایه اجتماعی بزرگی برای آینده ایران بسازد.
در نهایت، این یادداشت بر آن است تا یادآور شود که مسئولیت اجتماعی و حمایت از اقشار آسیبپذیر جامعه، مرز نمیشناسد. ما ایرانیان، از هر قوم و زبان، در بزنگاههای تاریخی همواره نشان دادهایم که قادر به ساختن آیندهای بهتر با همدلی، مشارکت و خرد جمعی هستیم. دارالایتام رشت، با حمایت تجار تبریزی و اردبیلی، سندی روشن بر این همبستگی دیرین است.
یادداشت از علی دلجوان
فعال اجتماعی
---------------------------------------------------------
پی نوشت: عکس، تزئینی و مربوط به سال 1300 خورشیدی در شهر رشت است.
دیدگاه خود را بنویسید